اولین صادرات ماهین به تهران در زمان اغامحمد خان قاجار ساخت اولین مسجد در بازار تهران است بنام مسجد حر که واقف ان آقا فخری می باشد و در اول بازار خراز ها هست.
صادرات ماهین به تهران
اولین صادرات ماهین به تهران در زمان اغامحمد خان قاجار ساخت اولین مسجد در بازار تهران است. که به مسجد ماهینی ها معروف است. دومین صادرات ماهین کارگر های ساختمانی بود که یک نفر در محله تازه ان موقع به نام سید علی می نشست و هر فرد جدیدی می امد می گفتند: برو چها راه سید علی! که این نام را هنوز بر انجا می گویند و شهرداری نتوانسته آن را تغییر دهد. زیرا بعدا چهار راه کنت درست کردند. در لاله زار تا آن را از رونق بیاندازند ولی آن چهار راه الان مرکز تهران شده است. بعد از تجاوز یک کارگر ساختمانی به زن مینی ژوپی، محل کاریابی ممنوع شد. و ناچار این بار به سه راه علینقی می رفتند که اغلب به شمیران نزدیک تر بود. اکنون آن جا بنام سه راه طالقانی شناخته می شود. کل مفت اباد (خیابان پرواز ملک یک ماهینی بود. ولی اردبیلی ها آمدند و تکه تکه تصرف کردند. یکی از ماهینی های تحصیلکرده بنام روح الامین اشتری در چندین استان، استاندار شده بود.فرزند روح الامین اشتری به نام پرویز به آمریکا رفته برای درس خواند و رئیس پروژه اف۵ به بعد بود و ۱۵۰۰نفر پرسنل در ناسا داشت و صاعقه ۱۱۰را برای ایران ساخت. تقریبا میتوان گفت: یک جمعیت ۵هزار نفری فرهیخته تحویل تهران داده است. که بنیانگذار بازار کفش باغ سپهسالار و کوچه ملی بودن. در امور ساختمانی تقریبا سر امد معمار های منطقه شمیران، شمیران نو، پیروزی و تهرانپارس بودند. و نانوایی های ان منطقه هم به دست اینها اداره می شد. اغلب انها ساکنان منطقه سعادت، شمیران و قلهک و پیروزی و مهر اباد و شمیران نو بوده اند. و مردم با فامیلی ماهینی (اشتری ماهینی و حسینی ماهینی ) آشنا هستند.صادات ماهین و طارم سفلی جمعیت بزرگی را تشکیل می دهند و همگی از نسل زید ابن علی ع در بازار تهران می باشند. یعنی علاوه بر اینکه ۱۴۰۰سال است تهرانی هستند، از نوادگان یزدگرد سوم هم محسوب می شوند. زیرا امامزادگان و سادات اغلب از امام سجاد ادامه یافته اند. چون فرزندان دیگر امامان در کربلا شهید شدند. البته کودکانشان باقی بودند که عبدالعظیم حسنی شهرری و روح الله حسنی بازار تهران و امامزاده داوود از ان جمله هستند. ولی هفت پسران امام سجاد در تهران و مناطق مختلق فعالیت می کردند و در همان مناطق هم مدفون هستند. وتاریخ ۱۴۰۰ساله را برای تهران رقم می زنند. البته کسانی هستند که از روی حسادت یا نادانی سعی دارند این موضوعات را نادیده بگیرند. مثلا می گویند سادات عرب هستند! در حالیکه عربها هم ایرانی بودند. در زمان پیامبر هم عربستان استانی از ایران بود. و فرمانداری بنام ابان داشت که از سوی خسرو پرویز منصوب می شد. وی بعد از نامه پیامبر به خسرو پرویز، مامور شد که پیامبر را دستگیر کند و به مرکز (تیسفون) بفرستد. تا او را در باغ داد!(بغداد) محاکمه کنند. بابان زردتشتی بود و مانند زرتشتیان موی سبیل خود را تا بناگوش مرتب می کرد. لذا مویگوش معروف بود. و عربها چون گ ندارند، انها را مجوس می گفتند. وقتی مجوس به محل مسجد پیامبر رسید دید همه به صورت دایره نشسته اند، لذا ار انها پرسید:ایکم محمد؟ حضرت محمد ص فهمید و به یکی از یارانش گفت برو به این مجوس بگو اول موهایش را اصلاح کند بعد بیاید. وی ناچار موی خود را اصلاح کرد و برگشت.آنوقت حضرت محمد خودش به استقبال او آمد. و سوال کرد که چه کاری دارد. و مجوس گفت: باید او را دستگیر کند. ولی پیامبر به او فرمود: خسرو پرویز مرده چون شکمش دریده شده است. ابان باور نکرد ولی گفت: اگر راست باشد مسلمان می شود! و راست بود و مسلمان شد. و پیامبر هم حکم او را تنفیذ کرد. حتی پس از مرگش پسرش را به فرمانداری عربستان برگزید. آشکار شدن راز تاریخی نیز یکی از صادرات ماهین است. زیرا روستای مرکزی طارم سفلی بنام سردان است. یعنی سری در ان هست. و آن، اینکه امامزادگان همه از نوادگان یزدگرد سوم هستند. نام قبلی سیردان، شمران هم بوده است.
Mahin export to Tehran
The first export of Mahin to Tehran is the construction of the first mosque in the market of Tehran during the time of Agha Mohammad Khan Qajar. which is known as Mahini Mosque. The second export of Mahin was the construction workers, who lived in a new neighborhood named Seyed Ali, and every time a new person came, they would say: Go, Seyed Ali! that this name is still called there and the municipality has not been able to change it. Because later they made four roads of Kent. in Lale Zar to make it run off, but that intersection has now become the center of Tehran. After a construction worker raped a Mini Jopi woman, the job site was banned. And this time they had to go to Serah Alinghi, which was often closer to Shemiran. Now that place is known as Se Rah Taleghani. The whole of Muftabad (Flight Malek Street) was a Mahini. But the Ardebilis came and took over it piece by piece. One of the educated Mahini named Ruh Al-Amin Ashtari was the governor in several provinces. The son of Ruh Al-Amin Ashtari, named Parviz, went to America to study. Khand was the head of the F5 project and he had 1,500 personnel in NASA and built Saakeh 110 for Iran. It can almost be said that a population of 5,000 educated people has delivered to Tehran. They were the founders of Bagh Sepehsalar shoe market and Kuche Meli. In construction matters, almost The chief architects of Shemiran, Nou Shemiran, Pirizou and Tehranpars regions. And the bakeries in that region were also managed by them. Most of them were residents of Saadat, Shemiran, Qalhak, Pirizou, Mehrabad and Nou Shemiran regions. And the people They are familiar with the Mahini family (Ashtri Mahini and Hosseini Mahini). Sadat Mahin and Lower Tarem constitute a large population and all of them are descendants of Zayd Ibn Ali in the market of Tehran. In other words, besides being Tehranis for 1400 years, they are descendants of Yazdgerd. They are also considered the third, because Imamzadegan and Sadat often continued from Imam Sajjad, because other children of Imams were martyred in Karbala. Of course, their children remained, including Abdul Azim Hosni Shahrari, Rohollah Hosni Bazar Tehran and Imamzade Dawood. But the seven sons of Imam Sajjad worked in Tehran and other areas and are buried in the same areas. and mark the history of 1400 years for Tehran. Of course, there are those who try to ignore these issues out of jealousy or ignorance. For example, they say Sadat is Arab! While the Arabs were also Iranian. At the time of the Prophet, Arabia was a province of Iran. And he had a governor named Aban who was appointed by Khosrow Parviz. After the Prophet’s letter to Khosrow Parviz, he was assigned to arrest the Prophet and send him to the center (Tisphon). to put him on trial in Bagdad (Baghdad). Baban was a Zoroastrian, and like Zoroastrians, he used to arrange his mustache hair till his ears. Therefore Moygosh was famous. And the Arabs called them Magi because they don’t have G. When the Magi arrived at the place of the Prophet’s Mosque, he saw that everyone was sitting in a circle, so he asked them: “Is Muhammad the first?” Hazrat Muhammad (pbuh) understood and told one of his companions to go and tell this magician to shave his hair first and then come. He had to cut his hair and came back. Then Prophet Mohammad himself came to welcome him. and asked what he was doing. And the Magi said: He must arrest him. But the Prophet said to him: Khosrow Parvez died because his stomach was torn. Aban did not believe, but said: If it is true, he will become a Muslim! And he was right and became a Muslim. And the Prophet also enforced his order. Even after his death, he chose his son as the governor of Saudi Arabia. Revealing the historical secret is also one of Mahin’s exports. Because the central village of Tarem is called Sardan. It means there is a secret in it. And that Imamzadegan are all descendants of Yazdgerd III. Sirdan’s previous name was Shemran.
تصدیر ماهین إلى طهران
أول تصدیر لماهین إلى طهران هو بناء أول مسجد فی سوق طهران فی زمن آغا محمد خان قاجار. والذی یعرف بمسجد ماهینی. التصدیر الثانی لماهین کان عمال البناء ، الذین عاشوا فی حی جدید اسمه سید علی ، وفی کل مره یأتی شخص جدید یقولون: انطلق یا سید علی! أن هذا الاسم لا یزال یسمى هناک ولم تتمکن البلدیه من تغییره. لأنه فی وقت لاحق صنعوا أربع طرق فی کینت. فی Lale Zar لجعله یهرب ، لکن هذا التقاطع أصبح الآن مرکز طهران. بعد أن اغتصب عامل بناء امرأه من مینی جوبی ، تم حظر موقع العمل. وفی هذه المره کان علیهم الذهاب إلى سارا ألنغی ، التی کانت فی الغالب أقرب إلى شمیران. الآن یُعرف هذا المکان باسم Se Rah Taleghani. کان کل من مفتاباد (شارع الطیران مالک) ماهینی. لکن الأردبیلیین جاءوا واستولوا علیها قطعه قطعه. کان أحد المتعلمین الماهینی المسمى روح الأمین أشتری حاکمًا فی عده مقاطعات. ابن روح الأمین ذهب أشتاری ، المسمى بارفیز ، إلى أمریکا للدراسه ، وکان خاند رئیس مشروع F5 وکان لدیه ۱۵۰۰ موظف فی وکاله ناسا وقام ببناء Saakeh 110 لإیران ، ویمکن القول تقریبًا أن عدد سکانها البالغ ۵۰۰۰ متعلم قد سلموا إلى طهران. هم مؤسسو سوق باغ سیبهلار للأحذیه وکوتش میلی. فی مسائل البناء ، تقریبا کبار المهندسین المعماریین فی مناطق شمیران ونو شمیران وبیریزو وتهرانبارس. وکانوا یدیرون المخابز فی تلک المنطقه أیضا. وکان معظمهم من سکان المنطقه. مناطق سعدات ، شمیران ، قلهک ، بیریزو ، مهرآباد ونو شیمیران. والأشخاص یعرفون عائله ماهینی (أشتری ماهینی وحسینی ماهینی). یشکل السادات ماهین وتاریم السفلى عددًا کبیرًا من السکان وجمیعهم من نسل زید بن علی فی سوق طهران. بمعنى آخر ، إلى جانب کونهم من الطهرانیین منذ ۱۴۰۰ عام ، هم من نسل یزدرد ، کما أنهم یعتبرون الثالث ، لأن إمامزادغان والسادات غالبًا ما کانا یتبعان الإمام سجاد ، لأن أبناء الأئمه الآخرین استشهدوا فی کربلاء. . بالطبع بقی أبناؤهم ، بمن فیهم عبد العظیم حسنی شهراری وروح الله حسنی بازار طهران وإمام زاده داود. لکن أبناء الإمام سجاد السبعه عملوا فی طهران ومناطق أخرى ودفنوا فی نفس المناطق. وتذکر تاریخ طهران البالغ ۱۴۰۰ عام. بالطبع هناک من یحاول تجاهل هذه القضایا بدافع الغیره أو الجهل. على سبیل المثال یقولون أن السادات عربی! بینما کان العرب إیرانیین أیضًا. فی زمن النبی ، کانت الجزیره العربیه إحدى مقاطعات إیران. وکان له حاکم اسمه أبان عینه خسرو بارفیز. بعد رساله النبی إلى خسرو بارفیز ، تم تکلیفه باعتقال النبی وإرساله إلى المرکز (تیسفون). لتقدیمه للمحاکمه فی بغداد (بغداد). کان بابان من الزرادشتیه ، ومثل الزرادشتیین ، کان ینظم شعر شاربه حتى أذنیه. لذلک کان Moygosh مشهورًا. وقد أطلق علیهم العرب اسم المجوس لأنهم لا یملکون ج. فلما وصل المجوس إلى المسجد النبوی رأى الجمیع جالسین فی دائره فسألهم: هل محمد الأول؟ فهم حضره محمد (ع) وقال لأحد أصحابه أن یذهب ویطلب من هذا الساحر أن یحلق شعره أولاً ثم یأتی. اضطر إلى قص شعره وعاد ، ثم جاء النبی محمد نفسه لاستقباله. وسأل عما کان یفعله. وقال المجوس: یلزمه أن یقبض علیه. فقال له النبی: مات خسرو برفیز بسبب تمزق بطنه. ولم یؤمن أبان ، بل قال: إن کان صحیحًا أسلم! وکان على حق فأسلم. ونفذ النبی أمره أیضًا. حتى بعد وفاته ، اختار ابنه حاکماً للمملکه العربیه السعودیه. الکشف عن السر التاریخی هو أیضًا أحد صادرات ماهین. لأن قریه تاریم المرکزیه تسمى سردان. هذا یعنی أن هناک سرًا فیه. وأن الإمامزادغان جمیعهم من نسل یزدجرد الثالث. الاسم السابق لسردان کان شمران.
Mahin Tehrana ixrac edilir
Mahinin Tehrana ilk ixracı Ağa Məhəmməd Xan Qacarın dövründə Tehran bazarında ilk məscidin tikintisidir. Məhini məscidi kimi tanınır. Məhinin ikinci ixracatı Seyid Əli adlı yeni məhəllədə yaşayan inşaatçılar idi və hər dəfə yeni adam gələndə deyirdilər: Gedin, Seyid Əli! ki, bu ad hələ də orada adlanır və bələdiyyə onu dəyişdirə bilməyib. Çünki sonradan Kentin dörd yolunu düzəltdilər. Lale Zarda onu qaçırmaq üçün, lakin o kəsişmə indi Tehranın mərkəzinə çevrilib. Tikinti işçisi Mini Jopi qadınını zorladıqdan sonra iş yeri qadağan edilib. Və bu dəfə onlar tez-tez Şemirana yaxın olan Serah Əlinqiyə getməli oldular. İndi o yer Se Rah Taleqani kimi tanınır. Bütün Müftabad (Uçuş Mələk küçəsi) Mahini idi.Amma Ərdəbillilər gəlib parça-parça aldılar.Ruh Əl-Əmin Əştəri adlı savadlı Mahinilərdən biri bir neçə vilayətdə vali idi.Ruh Əl-Əminin oğlu. Pərviz adlı Əştəri təhsil almaq üçün Amerikaya getdi.Xand F5 layihəsinin rəhbəri idi və onun NASA-da 1500 işçisi var idi və İran üçün Saakeh 110 inşa etdirdi.Demək olar ki, 5000 nəfərlik təhsilli əhalinin Tehrana çatdırıldığını söyləmək olar. Bağ Sepehsalar ayaqqabı bazarının və Kuçe Melinin qurucuları idilər.Tikinti işlərində demək olar ki, Şemiran, Nou Şemiran, Pirizou və Tehranpars bölgələrinin baş memarları.Və həmin bölgədəki çörəkbişirmə sexləri də onların idarəçiliyi ilə məşğul olurdu.Əksəriyyəti şəhər sakinləri idi. Səadət, Şemiran, Qalhak, Pirizou, Mehrabad və Nou Şemiran bölgələri.Və insanlar Mahini ailəsi ilə tanışdırlar (Ashtri Mahini və Hosseini Mahini).Sadat Mahin və Lower Tarem böyük bir əhalini təşkil edir və hamısı Zeyd İbn nəslindəndir. Əli Tehran bazarında.Yəni 1400 il tehranlı olmaqla yanaşı,Yəzdgerd nəslindəndirlər.Onlar da üçüncü sayılırlar.Çünki İmamzadə və Sədat tez-tez İmam Səccaddan davam edirdilər,çünki İmamların başqa övladları Kərbəlada şəhid olurlar. . Təbii ki, Əbdül Əzim Hüsnü Şəhrari, Rohollah Hüsnü Bazar Tehran və İmamzadə Davud da daxil olmaqla onların uşaqları qaldı. Amma İmam Səccadın yeddi oğlu Tehranda və digər bölgələrdə çalışıblar və eyni ərazilərdə dəfn olunublar. və Tehranın 1400 illik tarixini qeyd edir. Təbii ki, qısqanclıq və ya nadanlıq ucbatından bu məsələlərə göz yummağa çalışanlar da var. Məsələn, deyirlər ki, Sədat ərəbdir! Ərəblər də iranlı idilər. Peyğəmbərin dövründə Ərəbistan İranın əyaləti idi. Və onun Xosrov Pərviz tərəfindən təyin edilmiş Aban adlı bir valisi var idi. Peyğəmbərin Xosrov Pərvizə məktubundan sonra Peyğəmbəri həbs edib mərkəzə (Tisfon) göndərmək ona tapşırıldı. onu Bağdadda (Bağdad) mühakimə etmək. Baban zərdüşti idi və zərdüştilər kimi bığlarının tüklərini qulağına qədər düzərdi. Ona görə də Moyqoş məşhur idi. Ərəblər isə G-si olmadığı üçün onlara Magi deyirdilər. Məcusilər Peyğəmbər məscidinin yerinə gələndə hamının halqa şəklində oturduğunu gördü və onlardan soruşdu: “Məhəmməd birincidirmi?”. Həzrət Məhəmməd (s) başa düşdü və səhabələrindən birinə dedi ki, get bu sehrbaza de ki, əvvəl saçını qırxdır, sonra gəl. Saçını kəsdirib geri qayıtdı.Sonra Məhəmməd peyğəmbər özü onu qarşılamağa gəldi. və nə etdiyini soruşdu. Və Magi dedi: Onu həbs etməlidir. Amma Peyğəmbər ona dedi: Xosrov Pərviz mədəsi parçalandığı üçün öldü. Aban inanmadı, dedi: Doğrudursa, müsəlman olar! Və o, haqlı idi və müsəlman oldu. Peyğəmbər də onun əmrini yerinə yetirdi. Hətta ölümündən sonra da oğlunu Səudiyyə Ərəbistanının qubernatoru seçib. Tarixi sirri açmaq da Məhinin ixracatlarından biridir. Çünki Tərəmin mərkəzi kəndi Sərdan adlanır. Bu o deməkdir ki, bunda bir sirr var. Və o İmamzadənin hamısı III Yəzgərdin nəslindəndir. Sirdanın əvvəlki adı Şemran idi.
