نوادگان یزدگرد سوم

سادات حسینی از نوادگان یزد گرد سوم هستند

نواده های یزدگرد سوم!

یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی بود که بعد از شکست از اعراب داخلی! تیسفون را به قصد نهاوند ترک کرد. و در نهاوند یا  دماوند با اینکه لباس مبدل داشت توسط اسیابانی شناسای و برای جایزه سرش بریده شد. اما دختران او اسیر اعراب شدند و به دستور عمر در کمپ های ایرانیان در مدینه نگهداری می شدند. امام علی ع که مخالف حملات بود این موضوع را که شنید بر اشفت و به کمپ ایرانیان رفت و با آنها فارسی حرف زد و از آنها خواستگاری نمود. یکی از دختران به نام شهربانو همسر امام حسین ع شد و فرزندی بنام امام سجاد را بدنیا آورد. و دیگری هم همسر محمد خنفیه گردید. همین اعراب داخلی! که ایران را فتح کرده بودند به دلیل این ازدواج با امام حسین ع درگیر شده و او را با تمام همراهانش بجز امام سجاد شهید کردند. بنا بر مشهور امام حسین ع مادر امام سجاد را قبل از شهادت فراخواند. و به ایشان گفت : شما یکبار اسیر شده ای دیگر نیازی نیست همراه خانواده من اسیر شوی. وقتی من شهید شدم ذوالجناح آمد تو بر او سوار شو بهر جا که می خواهی برود. گویا ایشان قصد دماوند کرده تا پدرش را پیدا کند ولی در مسیر نزدیک شهر ری وفات یافت. و مزار ایشان با همین نام بی بی شهر بانو با احترام تمام حفظ شد و تا به امروز که اباد تر هم گردید. امام سجاد بعد از اینکه از موضوع شهادت پدر و عزاداری برای انها کمی فارغ شد. بدنیال این افراد و سرهای بریده ۷۲تن شهدای کربلا فرستاد. ۷نفز از فرزندان او به ری آمدند و در تهران امروز  مستقر و در ۵نقطه مدفون شدند: اسماعیل و ابراهیم در زرگنده، عینعلی و زینعلی در پونک. صالح در فرحزاد. طاهر در شهرری و زید شهید در بازار تهران. البته حضرت علی هم هست که واسطه برایش نوشته اند و به امامزاده معصوم معروف است. لذا سلسله ساداتی که از امام سجاد ریشه می گیرند و معمولا حسینی هستند. همگی از نوادگان مشترک امام علی و یزد گرد سوم می باشند. زیرا امام سجاد از پدر به امام علی منسوب است، و از مادر به یزدگرد سوم. البته برخی بدبینان از چند جهت به این شجره طیبه حسادت کرده سعی داشتند آن را نابود کنند. دشمنان و حاکمان غیر شیعی که جای خود دارند. مثلا می گویند: چهل نفر از یاران امام رضا ع بعداز شهادت و مسمومیت مورد تعقیب بودند و در محله ای در جنوب شرق تهران به همین نام مخفی می شوند. ولی دشمن آنها را یافته و در جا همه را شهید می کنند. لذا از دشمن توقعی نیست. اما دوستان هم از دوجهت نادانی کردند: مثلا ایت الله مرعشی امامزاده قاسم شمیران را برایش چند نسب با امام حسن می نویسد. در حالیکه در روز عاشورا شمر سر دوتن را با هم جدا کرد: یکی امام حسین ع و یکی قاسم ابن الحسن که به دفاع از امام حسین رفته بود. به دستور ابن سعد سرمبارک امام حسین را برای یزید فرستادند ولی سر قاسم ابن الحسن را به ملک ری فرستادند تا مردم ری بترسند و به فرمانداری او تن بدهند. و کلمه شمران به همین معنی است. که با تحریف ات موجود شمران را شمیران کردند. (هردو روایت در محل مزار این شهید حسنی نوشته شده است. در مورد بقیه نیز همینطور است. اگر بپذیریم که فرزندان امام سجاد بدون اذن پدر کاری نمی کردند، آمدن آنها نیز حتما به دستور پدر بوده است. زیرا امام سجاد مغزتشکیلاتی و تجدید سازمان شیعه بود ودعای او برای مرزداران نشان می دهد همه جا را زیر نظر داشته است. بنا براین تهران نه بدست آغا محمد خان بلکه به دست امام سجاد تاسیس شده. و حکومت های شیعه در ان حاکم بودند. حتی یکی از خواهران امام رضا فرماندار ری و تهران بوده است که ملک خاتون معروف است و هم در باغ فیض مقبره دارد و هم در خیابان خراسان. واینها همگی از نوادگان امام سجاد هستند چه از طریق زید یا امام محمد باقر. زیرا زید بزرگتر از امام باقر بود و دشمنان سعی کردند او را در مقابل امام باقر نشان دهند. اما او مدینه را به امام باقر سپرد و خودش راهی بغداد شد تا عباسیان را ازبین ببرد

Descendants of Yazdgerd III!
Yazdgerd III was the last Sassanid king after the defeat of the internal Arabs! He left Tisophon with the intention of hiding. And in Nahavand or Damavand, even though he was wearing a disguise, he was recognized by Esiabani and beheaded for a reward. But his daughters were captured by the Arabs and were kept in Iranian camps in Medina by the order of Omar. Imam Ali, who was against the attacks, got angry when he heard about this and went to the camp of the Iranians and spoke to them in Persian and proposed to them. One of the girls named Shahrbanu became the wife of Imam Hussein and gave birth to a son named Imam Sajjad. And the other one became the wife of Muhammad Hanfieh. The same domestic Arabs! who had conquered Iran because of this marriage got involved with Imam Hussain (AS) and martyred him with all his companions except Imam Sajjad. According to the famous story, Imam Husayn called Imam Sajjad’s mother before martyrdom. And he said to them: You have been captured once, there is no need to be captured with my family. When I was martyred, Dhul-Janah came, ride him wherever you want to go. It seems that he was going to Damavand to find his father, but he died on the way near the city of Ray. And his tomb with the same name, Bibi Shahr Bano, was preserved with all respect, and it has been improved to this day. Imam Sajjad, after finishing his father’s martyrdom and mourning for them. He sent these people and the severed heads of 72 martyrs of Karbala. 7 of his children came to Ray and settled in Tehran today and were buried in 5 places: Ismail and Ibrahim in Zargandeh, Ain Ali and Zain Ali in Ponk. Saleh in Farahzad. Taher in Shahreri and Zaid Shahid in Tehran Bazaar. Of course, there is also Hazrat Ali, who has been written as an intercessor, and is known as Imamzadeh Masoom. Therefore, the Sadati dynasty, which originates from Imam Sajjad and is usually Hosseini. All of them are common descendants of Imam Ali and Yazd Gard III. Because Imam Sajjad is attributed to Imam Ali from his father, and to Yazdgerd III from his mother. Of course, some pessimists were jealous of this good genealogy and tried to destroy it. Enemies and non-Shia rulers who have their place. For example, they say: 40 of Imam Reza’s companions were wanted after martyrdom and poisoning, and they are hiding in a neighborhood in the southeast of Tehran with the same name. But the enemy found them and martyred them all on the spot. Therefore, there is no expectation from the enemy. But the friends were also ignorant of Dujhat: for example, Ayatollah Marashi Imamzadeh Qasim Shemiran writes for him how many lineages he has with Imam Hassan. While on the day of Ashura, Shammar beheaded two people: one was Imam Hussain, and the other was Qasim ibn al-Hassan, who had gone to defend Imam Hussain. On the order of Ibn Saad, they sent Imam Husayn to Yazid, but they sent Sir Qasim Ibn al-Hassan to Malik Ray so that the people of Ray would fear and submit to his rule. And the word Shamran has the same meaning. who counted the existing numbers with distortions. (Both narrations were written in the grave of this martyr Hosni. The same is true for the others. If we accept that the children of Imam Sajjad did not do anything without the permission of their father, their coming must have been on the order of their father. Because Imam Sajjad was the brain of organization and reorganization. He was a Shiite and his supplication for the border guards shows that he was monitoring everywhere. Therefore, Tehran was not founded by Agha Mohammad Khan but by the hands of Imam Sajjad. And the Shiite governments ruled there. Even one of Imam Reza’s sisters was the governor of Ray. And it was in Tehran that Malik Khatun is famous and has a tomb both in Bagh Faiz and in Khorasan Street. And they are all descendants of Imam Sajjad, either through Zayd or Imam Muhammad Baqir. Because Zayd was older than Imam Baqir and the enemies tried to kill him. show them in front of Imam Baqir, but he entrusted Medina to Imam Baqir and went to Baghdad himself to destroy the Abbasids.

أحفاد یزدرد الثالث!
یزدرد الثالث کان آخر ملوک الساسانیین بعد هزیمه العرب الداخلیین! غادر Tisophon بنیه الاختباء. وفی ناهافاند أو دامافاند ، على الرغم من أنه کان یرتدی تنکرًا ، تم التعرف علیه من قبل الطحان وقطع رأسه کمکافأه. لکن ابنتیه تم أسرهم من قبل العرب وتم احتجازهم فی معسکرات إیرانیه بالمدینه المنوره بأمر من عمر. وغضب الإمام علی الذی کان ضد الهجمات عندما سمع بذلک وذهب إلى معسکر الإیرانیین وتحدث إلیهم بالفارسیه وعرض علیهم. إحدى الفتیات المسماه شهربانو أصبحت زوجه للإمام الحسین وأنجبت ولداً اسمه الإمام سجاد. والأخرى زوجه محمد حنفیّه. نفس العرب المحلیین! الذی فتح إیران بسبب هذا الزواج تورط مع الإمام الحسین (ع) واستشهد مع جمیع رفاقه باستثناء الإمام سجاد. وبحسب القصه الشهیره ، اتصل الإمام الحسین بوالده الإمام سجاد قبل الاستشهاد. فقال لهم: لقد تم أسرکم مره ، لا داعی للقبض على أسرتی. عندما استشهد جاء ذو ​​الجنه وارکبه أینما ترید. یبدو أنه کان ذاهبًا إلى دماوند لیجد والده ، لکنه مات فی الطریق بالقرب من مدینه رای. وقبره الذی یحمل نفس الاسم ، بیبی شهر بانو ، تم الحفاظ علیه بکل احترام ، وقد تم تحسینه حتى یومنا هذا. الإمام السجّاد بعد انتهاء استشهاد والده وحدادهم علیهم. وقد ارسل هؤلاء الاشخاص والمقطوعون رؤوس ۷۲ شهیداً من کربلاء. جاء ۷ من أبنائه إلى الری واستقروا فی طهران الیوم ودفنوا فی ۵ أماکن: إسماعیل وإبراهیم فی الزرقنده وعین علی وزین علی فی بونک. صالح فی فرحزاد. طاهر فی شهرری وزید شهید فی سوق طهران. بالطبع ، هناک أیضًا حضره علی ، الذی کتب على أنه شفیع ، والمعروف باسم إمام زاده معصوم. لذلک فإن سلاله الساداتی التی نشأت من الإمام سجاد وعاده ما تکون حسینی. کلهم من نسل الإمام علی ویزد جارد الثالث. لأن الإمام السجّاد ینسب إلى الإمام علی من أبیه ، ویزدجرد الثالث من أمه. بالطبع ، کان بعض المتشائمین یشعرون بالغیره من هذا الأنساب الجید وحاولوا تدمیره. أعداء وحکام غیر شیعه لهم مکانهم. على سبیل المثال ، یقولون: ۴۰ من رفاق الإمام الرضا مطلوبون بعد الاستشهاد والتسمم ، وهم یختبئون فی حی فی جنوب شرق طهران یحمل نفس الاسم. لکن العدو وجدهم واستشهدهم جمیعًا على الفور. لذلک ، لیس هناک توقع من العدو. لکن الأصدقاء کانوا یجهلون أیضًا دوجات: على سبیل المثال ، یکتب له آیه الله مرعشی إمام زاده قاسم شمیران عدد سلالاته مع الإمام الحسن. وفی یوم عاشوراء قطع شمر رأس شخصین أحدهما الإمام الحسین والآخر قاسم بن الحسن ذهب للدفاع عن الإمام الحسین. بأمر ابن سعد أرسلوا الإمام الحسین إلى یزید ، فأرسلوا السیر قاسم بن الحسن إلى الملک رای حتى یخاف أهل الری ویخضعون لحکمه. وکلمه شمران لها نفس المعنى. من قام بحساب الأرقام الموجوده مع وجود تشوهات. (کلا الروایتین کُتبتا فی قبر الشهید حسنی ، وکذا الحال مع الأخرین ، وإذا قبلنا أن أبناء الإمام سجاد لم یفعلوا شیئًا دون إذن والدهم ، فلا بد أن مجیئهم کان بأمر. لأن الإمام سجاد کان عقل التنظیم وإعاده التنظیم فهو شیعی ودعائه لحرس الحدود یدل على أنه کان یراقب فی کل مکان ، لذلک لم یؤسس آغا محمد خان طهران بل على ید الإمام سجاد. وحکمت هناک الحکومات الشیعیه ، وحتى إحدى شقیقات الإمام رضا کانت والیه الری. وفی طهران اشتهر مالک خاتون وله قبر فی حدیقه فایز وشارع خراسان. وجمیعهم من نسل الإمام. سجاد إما عن طریق زید أو الإمام محمد باقر ، لأن زید کان أکبر من الإمام باقر وحاول الأعداء قتله ، أظهرهم أمام الإمام باقر ، لکنه أوکل المدینه المنوره إلى الإمام باقر ، وذهب بنفسه إلى بغداد لیقضی على العباسیین.

III Yəzgərdin nəsli!
III Yəzdgerd daxili ərəblərin məğlubiyyətindən sonra sonuncu Sasani şahı idi! O, gizlənmək niyyəti ilə Tisofonu tərk etdi. Və Nəhavənddə, yaxud Dəmavənddə, niqablı olsa da, dəyirmançı tərəfindən tanınıb, başını mükafat olaraq kəsiblər. Amma qızları ərəblər tərəfindən əsir götürülərək Ömərin əmri ilə Mədinədə İran düşərgələrində saxlanılır. Hücumların əleyhinə olan İmam Əli bunu eşidəndə qəzəbləndi və iranlıların düşərgəsinə getdi və onlarla farsca danışıb evlilik təklifi etdi. Şəhrbanu adlı qızlardan biri İmam Hüseynin həyat yoldaşı oldu və İmam Səccad adlı bir oğul doğdu. Digəri isə Məhəmməd Hənfiyyənin həyat yoldaşı oldu. Eyni yerli ərəblər! Bu evliliyə görə İranı fəth edən İmam Hüseyn (ə) ilə əlaqəyə girərək İmam Səccaddan başqa bütün səhabələri ilə birlikdə onu şəhid etdi. Məşhur əhvalata görə, İmam Hüseyn şəhadətdən əvvəl İmam Səccadın anasını çağırıb. Və onlara dedi: Siz bir dəfə əsir düşmüsünüz, mənim ailəmlə birlikdə tutulmağa ehtiyac yoxdur. Mən şəhid olanda Zül-Cənah gəldi, hara istəyirsən, ona min. Deyəsən, o, atasını tapmaq üçün Dəmavəndə gedirdi, ancaq Rey şəhəri yaxınlığında yolda ölür. Və onun eyni adlı məzarı Bibi Şəhr Bano hər cür ehtiramla qorunub saxlanılıb və bu günə qədər abadlaşdırılıb. İmam Səccad atasının şəhadətini bitirdikdən və onlara əzadarlıq etdikdən sonra. Bu adamları və ۷۲ Kərbəla şəhidinin kəsilmiş başlarını göndərdi. Onun 7 övladı Reyə gəlib bu gün Tehranda məskunlaşıb və ۵ yerdə dəfn edilib: Zərgəndədə İsmayıl və İbrahim, Ponkda Ayn Əli və Zeyn Əli. Saleh Fərəhzadda. Şəhreridə Taher və Tehran bazarında Zeyd Şəhid. Təbii ki, şəfaətçi kimi yazılmış, İmamzadə Məsum kimi tanınan Həzrət Əli də var. Buna görə də İmam Səccaddan qaynaqlanan və adətən Hüseyni olan Sədati sülaləsi. Onların hamısı İmam Əli və III Yəzd Qərdin ortaq nəslindəndir. Çünki İmam Səccad atasından İmam Əliyə, anasından isə III Yəzdgerdə ​​nisbət verilir. Təbii ki, bəzi bədbinlər bu yaxşı nəsil şəcərəsinə həsəd aparır, onu məhv etməyə çalışırdılar. Öz yeri olan düşmənlər və şiə olmayan hökmdarlar. Məsələn, deyirlər: İmam Rzanın səhabələrindən 40 nəfəri şəhadət və zəhərlənmədən sonra axtarışa verilib və onlar Tehranın cənub-şərqində eyni adlı məhəllədə gizləniblər. Lakin düşmən onları tapıb hamısını yerindəcə şəhid etdi. Ona görə də düşməndən heç bir gözlənti yoxdur. Amma dostlar da Duchatdan bixəbər idilər: məsələn, Ayətullah Mərəşi İmamzadə Qasım Şemiran onun üçün İmam Həsənlə nə qədər nəsli olduğunu yazır. Aşura günü Şammar iki nəfərin başını kəsdi: biri İmam Hüseyn, digəri isə İmam Hüseyni müdafiə etməyə getmiş Qasim ibn əl-Həsən idi. İbn Sədin əmri ilə İmam Hüseyni Yezidin yanına göndərdilər, lakin Rəy əhli qorxsunlar və onun hakimiyyətinə tabe olsunlar deyə, Ser Qasim İbn əl-Həsanı Malik Reyə göndərdilər. Şamran sözü də eyni məna daşıyır. mövcud rəqəmləri təhriflərlə sayan. (Hər iki rəvayət bu şəhid Hüsninin qəbrində yazılmışdır. Digərləri üçün də belədir. İmam Səccadın övladlarının atalarının icazəsi olmadan heç bir iş görmədiklərini qəbul etsək, onların gəlişi Hz. onların ataları.Çünki İmam Səccad təşkilatın və yenidən təşkilin beyni idi.O şiə idi və sərhədçilərə dua etməsi onun hər yerdə nəzarət etdiyini göstərir.Ona görə də Tehran Ağa Məhəmməd Xan tərəfindən deyil, İmam Səccadın əli ilə qurulmuşdur. Və orada şiə hökumətləri hökm sürürdü.Hətta İmam Rzanın bacılarından biri Rey valisi idi.Və Məlik xatun məhz Tehranda məşhurdur və həm Bəq Feyzdə, həm də Xorasan küçəsində məqbərəsi var.Və onların hamısı İmam Səccadın nəslindəndir. , ya Zeyd və ya İmam Muhəmməd Baqir vasitəsilə.Çünki Zeyd İmam Baqirdən böyük idi və düşmənlər onu öldürmək istədilər.Onları İmam Baqirin qarşısında göstərdilər, lakin o, Mədinəli İmam Baqirə tapşırıb Abbasiləri məhv etmək üçün özü Bağdada getdi.