نوشته های مشابه
در حالیکه اسرائیل از بین رفته و آمریکا به ۵۰کشور تقسیم شده ولی خیانتکاران سعی دارند جلوی ان را بگیرند و طوری نشان دهند که هیچ اتفاقی نیافتاده است. و این امر از زمانی شروع شد که امام خمینی به نوفل لوشاتو فرانسه رفتند. مزدوران آمریکا و اسرائیل از سراسر جهان آمدند و بعنوان مهمان دور و بر امام خمینی را گرفتند . واو را از کتاب ولایت فقیه دور کردند و بعنوان مصلحت امروز همان دموکراسی غربی را در ایشان حقنه کردند. البته بما می گویند که امام نفوذ ناپذیر بود ولی امام به تنهایی که نمی خواست حکومت کند. باید با همین افراد کار می کرد لذا مجبور بود حرفهای انها را بشنود و برخی مواقع ان را بپذیرد. زیرا چاره دیگری نداشت. بعنوان نمونه شخصی تعریف می کرد من در اتاق شورای انقلاب آبدارچی بودم. نشسته بودم که آقای مطهری گوشی را برداشت و زنگ به امام خمینی زد و اصرار کرد که نیایید! اما از صحبتها معلوم بود که نتیجه نگرفت! لذا شهید بهشتی را به کمک طلبید ایشان هم گفتند که آقا وضعیت خطرناک است و ما نمیتوانیم فرودگاه را کنترل کنیم نیایید. ولی باز نتیجه نگرفت! لذا گوشی را به آیت الله طالقانی داد ایشان هم روشنفکرانه نصحیت خود را شروع کرد. ولی ناگهان گوشی را گذاشت و زار زار گریه کرد! مطهری و بهشتی پرسیدند چه شد؟ گفت: بمن فرمودند اگر دستور صاحب الزمان باشد چه؟. و دیدیم که آمد و هیچ هم نشد! و این فاصله عمق رابطه و شناخت امام خمینی با شاگردانش بود. مطهری یا بهشتی و طالقانی کم کسی نبودند. بعد از شهادت مطهری امام خمینی فرمود مطهری حاصل عمرم بود. ولی با این حال از درک فیوضات امام خمینی عاجز بود و نظریه خود را برامام تحمیل می کرد. در همین راستا بود که شعار حکومت اسلامی به جمهوری اسلامی تغییر پیدا کرد. بنده خودم با فرزند ربانی شیرازی رفتیم پشت سر امام نماز خواندیم.چند نفر بیشتر نبودیم، امام خمینی سریع نماز خواند و دوباره به بازدید مردم جواب داد. اطرافیان می گفتند: بس است مریض می شوید! زیرا از درک شلامت امام و بعثت مردم عاجز بودند. ولی امام می دانست که اگر مریض شود خدا شفا می دهد (واذا مرضت فهو یشفین) و میدانست مردم به مرحله بعثت رسیده اند و باید این برانگیختگی انان پاسخ داده شود. همین جا افراد مانع پاسخ می شدند تا جاییکه امام خمینی را به قم و بعدا به جماران منتقل نمودند. وهمین امر باعث شد تا مردم نیز از حالت بعثت خارج شوند و به دنبال شیطان به راه بیافتند.نمونه دیگر اینکه شما در عکس اولیه امام خمینی افرادی را می بینید که بعدها منفک شدند. وهمگی پایشان به چپ و راست لغزید و از عکس حذف شدند! بعد از چهل سال فقط عکس امام را تنها نشان می دهند.که از پله های هواپیما پایین می اید. امام خمینی خودش همه این افراد را می شناخت ولی مجبور شده بود پست ها و مقامات را به انها بدهد. و همه اینها نفوذ پذیری امام خمینی را از شاگردانش نشان می داد. مخصوصا اینکه هاشمی توانسته بود با خرید زمین های سالاریه قم و واگذاری ان به روحانیون زبان آنها را ببندد. لذا نباید تصور کرد که دشمن امروز هم دست برداشته است.
Traitors are busy
While Israel has disappeared and America is divided into 50 countries, the traitors are trying to stop it and pretend that nothing happened. And this started when Imam Khomeini went to Noufel Lochato, France. American and Israeli mercenaries came from all over the world and took Imam Khomeini as a guest. They removed Waw from the book of religious authority and injected western democracy into them as an expedient today. Of course, we are told that the Imam was impenetrable, but the Imam did not want to rule alone. He had to work with these people, so he had to listen to their words and sometimes accept them. Because he had no other choice. As a personal example, he explained that I was a plumber in the Revolutionary Council room. I was sitting when Mr. Motahari picked up the phone and called Imam Khomeini and insisted that he not come! But it was clear from the conversation that it did not work! Therefore, he asked Shahid Beheshti for help and he said that the situation is dangerous and we cannot control the airport, don’t come. But it didn’t work again! Therefore, he gave the phone to Ayatollah Taleghani, and he intellectually started his advice. But suddenly he hung up the phone and started crying! Motahari and Beheshti asked what happened? He said: They said to me, what if it is the order of the master of time? And we saw that it came and nothing happened! And this distance was the depth of Imam Khomeini’s relationship and knowledge with his students. Motahari, Beheshti and Taleghani were not few. After the martyrdom of Motahari, Imam Khomeini said that Motahari was the result of my life. However, he was unable to understand Imam Khomeini’s virtues and imposed his theory on the Imam. It was in this direction that the slogan of the Islamic government was changed to the Islamic Republic. My servant and the son of Rabbani Shirazi went and prayed behind the imam. There were not many of us, Imam Khomeini prayed quickly and responded to the people’s visits again. The people around said: Enough, you will get sick! Because they were unable to understand the peace of the Imam and the mission of the people. But the imam knew that if he gets sick, God will heal him (and if you are sick, he will heal you) and he knew that the people have reached the stage of mission and that their excitement should be answered. Here, people prevented the answer until Imam Khomeini was transferred to Qom and later to Jamaran. And this caused the people to leave the state of Ba’ath and start looking for the devil. Another example is that in the first photo of Imam Khomeini, you see people who were separated later. And all their feet slipped left and right and were removed from the picture! After 40 years, they only show the picture of the Imam walking down the stairs of the plane. Imam Khomeini himself knew all these people, but he had to give them positions and officials. And all this showed the influence of Imam Khomeini on his students. Especially since Hashemi was able to silence them by buying the lands of Qom Salaria and giving them to the clerics. Therefore, it should not be assumed that the enemy has given up today. They are present in the deepest part of Iran and constantly wash people’s minds against the events. The fact is that America and the whole world surrendered to Iran with the Islamic Revolution. But the traitors tried to show it upside down. For a long time, they preached that Iran cannot survive without America! But in the last forty years, people proved that we can. and kicked them out of the scene. Now, in the second phase of the revolution, they are trying to cover up their destruction. The fact is that America was destroyed and different countries were created from it. And unlike the Statue of Liberty, they do not let the voices of the 99% be heard. But the reality does not matter. And the people rule in America. And it should be live only for Sada Vasima, Irana and Isna.
الخونه مشغولون
بینما اختفت إسرائیل وأمریکا منقسمه إلى ۵۰ دوله ، یحاول الخونه إیقافها والتظاهر بعدم حدوث شیء. وقد بدأ ذلک عندما ذهب الإمام الخمینی إلى نوفل لوکاتو بفرنسا. جاء المرتزقه الأمریکیون والإسرائیلیون من جمیع أنحاء العالم واستولوا على الإمام الخمینی کضیف. لقد أزالوا واو من کتاب السلطه الدینیه وحقنوا الدیمقراطیه الغربیه فیهم کوسیله مناسبه الیوم. طبعا قیل لنا أن الإمام لا یمکن اختراقه ، لکن الإمام لا یرید أن یحکم وحده. کان علیه أن یعمل مع هؤلاء الناس ، لذلک کان علیه أن یستمع إلى کلماتهم ویقبلها أحیانًا. لأنه لم یکن لدیه خیار آخر. وکمثال شخصی ، أوضح أننی کنت سباکًا فی قاعه المجلس الثوری. کنت جالسًا عندما رفع السید مطهری الهاتف واتصل بالإمام الخمینی وأصر على عدم حضوره! لکن اتضح من الحدیث أنه لم ینجح! لذلک طلب من شهید بهشتی المساعده وقال إن الوضع خطیر ولا یمکننا السیطره على المطار ، لا تأتی. لکنها لم تنجح مره أخرى! لذلک ، أعطى الهاتف لآیه الله طالقانی ، وبدأ نصیحته فکریا. لکنه فجأه أغلق الهاتف وبدأ فی البکاء! سأل مطهری وبهشتی ماذا حدث؟ قال: قالوا لی ما إذا کان على سید الزمان؟ ورأینا أنه جاء ولم یحدث شیء! وهذه المسافه کانت عمق علاقه الإمام الخمینی وعلمه بطلابه. لم یکن مطهری وبهشتی وطالقانی قلیلین. بعد استشهاد مطهری قال الإمام الخمینی إن مطهری کان نتیجه حیاتی. ومع ذلک ، لم یکن قادرًا على فهم فضائل الإمام الخمینی وفرض نظریته على الإمام. فی هذا الاتجاه تغیر شعار الحکومه الإسلامیه إلى الجمهوریه الإسلامیه. ذهب عبیدی وابن ربانی الشیرازی وصلوا خلف الإمام ، ولم یکن هناک الکثیر منا ، صلى الإمام الخمینی بسرعه واستجاب لزیارات الناس مره أخرى. قال الناس المحیطون: کفى ، ستمرض! لأنهم لم یتمکنوا من فهم سلام الإمام ورساله الناس. لکن الإمام علم أنه إذا مرض یشفیه الله (وإن مرضت یشفیک) وعلم أن الناس قد وصلوا إلى مرحله الإرسالیه وأنه یجب الرد على حماستهم. هنا منع الناس الإجابه حتى نقل الإمام الخمینی إلى قم وبعد ذلک إلى جمران. وهذا تسبب فی خروج الناس من دوله البعث والبدء فی البحث عن الشیطان ومثال آخر هو أنه فی الصوره الأولى للإمام الخمینی ترى أشخاصًا انفصلوا فیما بعد. وکل أرجلهم انزلقت یمینًا ویسارًا وأزیلت من الصوره! بعد ۴۰ عامًا ، لم یظهروا سوى صوره الإمام وهو یسیر على سلم الطائره. الإمام الخمینی نفسه یعرف کل هؤلاء الناس ، لکن کان علیه أن یمنحهم مناصب ومسؤولین. وکل هذا أظهر تأثیر الإمام الخمینی على طلابه. خاصه وأن الهاشمی استطاع إسکاتهم بشراء أراضی قم سالاریا ومنحها لرجال الدین. لذلک لا ینبغی الافتراض أن العدو قد استسلم الیوم. إنهم موجودون فی أعمق جزء من إیران ویغسلون عقول الناس باستمرار ضد الأحداث. الحقیقه أن أمریکا والعالم کله استسلم لإیران بالثوره الإسلامیه. لکن الخونه حاولوا إظهار ذلک رأساً على عقب. لوقت طویل ینادون بأن إیران لا تستطیع أن تحیا بدون أمریکا! لکن فی الأربعین سنه الماضیه ، أثبت الناس قدرتنا على ذلک. وطردهم من مکان الحادث. الآن ، فی المرحله الثانیه من الثوره ، یحاولون التستر على تدمیرهم. الحقیقه هی أن أمریکا دمرت وخلقت منها دول مختلفه. وخلافا لتمثال الحریه ، فإنهم لا یسمعون أصوات الـ ۹۹٪. لکن الواقع لا یهم. والشعب یحکم فی أمریکا. ویجب أن تکون حیه فقط لصدى فاسیما وإیرانا وإسنا.
Xainlər məşğuldur
İsrail yoxa çıxıb, Amerika 50 ölkəyə bölündüyü halda, satqınlar buna mane olmağa çalışırlar və guya heç nə olmamış kimi görünürlər. Və bu, İmam Xomeyni Fransanın Nufel Loçato şəhərinə getməsi ilə başladı. Dünyanın hər yerindən Amerika və İsrail muzdluları gəlib İmam Xomeynini qonaq apardılar. Onlar bu gün məqsədəuyğun olaraq Vavı dini ixtiyar kitabından çıxarıb, onlara qərb demokratiyasını yeritdilər. Əlbəttə, bizə deyirlər ki, imam keçilməzdir, lakin İmam təkbaşına hökm etmək istəmirdi. O, bu insanlarla işləməli idi, ona görə də onların sözlərinə qulaq asmalı, bəzən onları qəbul etməli idi. Çünki onun başqa seçimi yox idi. Şəxsi nümunə kimi izah etdi ki, mən İnqilab Şurasının otağında santexnik işləyirəm. Mən oturmuşdum ki, cənab Mötəhəri telefonu götürdü və İmam Xomeyniyə zəng vurub təkid etdi ki, gəlməsin! Amma söhbətdən məlum oldu ki, heç bir nəticə vermədi! Ona görə də Şəhid Beheştidən kömək istədi və dedi ki, vəziyyət təhlükəlidir, hava limanına nəzarət edə bilmirik, gəlmə. Ancaq yenə işləmədi! Buna görə də telefonu Ayətullah Taleqaniyə verdi və o, ziyalı olaraq öz nəsihətlərinə başladı. Amma birdən telefonu qapadıb ağlamağa başladı! Motahari və Beheşti nə baş verdiyini soruşdular? Buyurdu: Mənə dedilər, əgər zaman ağasının əmri olsa? Və gördük ki, gəldi və heç nə olmadı! Və bu məsafə İmam Xomeyninin tələbələri ilə münasibətinin və elminin dərinliyi idi. Motahari, Beheşti və Taleqani az deyildi. İmam Xomeyni Mötəhirinin şəhadətindən sonra dedi ki, Mötəhəri mənim həyatımın nəticəsidir. Lakin o, İmam Xomeyninin fəzilətlərini dərk edə bilmədi və öz nəzəriyyəsini İmama təlqin etdi. Məhz bu istiqamətdə İslam hökumətinin şüarı İslam Respublikasına dəyişdirildi. Qulum və Rəbbani Şirazinin oğlu gedib imamın arxasında namaz qıldılar, biz çox deyildik, İmam Xomeyni tez namaz qıldı və camaatın ziyarətinə yenidən cavab verdi. Ətrafdakılar dedilər: Bəsdir, xəstələnəcəksən! Çünki onlar İmamın sülhünü və xalqın missiyasını dərk edə bilmirdilər. Amma imam bilirdi ki, əgər xəstələnsə, Allah ona şəfa verəcək (xəstə olsan, sənə şəfa verəcək) və xalqın risalət mərhələsinə çatdığını və onların həyəcanına cavab verilməli olduğunu bilirdi. Burada insanlar İmam Xomeyni Quma, daha sonra isə Cəmərənə köçürülənə qədər cavabın qarşısını aldılar. Və bu da xalqın Bəəs dövlətini tərk edib şeytan axtarmağa başlamasına səbəb oldu.Başqa bir misal budur ki, İmam Xomeyninin ilk fotosunda sonradan ayrılan insanları görürsən. Və bütün ayaqları sağa-sola sürüşdü və şəkildən silindi! 40 ildən sonra ancaq İmamın təyyarənin pilləkənləri ilə enərkən şəklini göstərirlər. İmam Xomeyni özü bütün bu adamları tanıyırdı, lakin onlara vəzifə və məmurlar verməli idi. Və bütün bunlar İmam Xomeyninin tələbələrinə təsirini göstərdi. Xüsusilə ona görə ki, Haşimi Qum Salariyə torpaqlarını alıb din xadimlərinə verməklə onları susdura bildi. Ona görə də düşmənin bu gün təslim olduğunu düşünmək olmaz. Onlar İranın ən dərin yerlərində mövcuddurlar və hadisələrin əleyhinə daim insanların beynini yuyurlar. Fakt budur ki, Amerika və bütün dünya İslam İnqilabı ilə İrana təslim oldu. Amma xainlər bunu alt-üst etməyə çalışdılar. Onlar uzun müddət təbliğ edirdilər ki, İran Amerikasız yaşaya bilməz! Amma son qırx ildə insanlar sübut etdilər ki, biz bacarırıq. və onları hadisə yerindən qovub. İndi inqilabın ikinci mərhələsində öz məhvini ört-basdır etməyə çalışırlar. Fakt budur ki, Amerika məhv edildi və ondan müxtəlif ölkələr yaradıldı. Azadlıq heykəlindən fərqli olaraq 99 faizin səsini eşitməyə qoymurlar. Amma reallığın əhəmiyyəti yoxdur. Amerikada isə xalq hökm sürür. Və yalnız Səda Vəsimə, İrana və İsna üçün canlı olmalıdır.
