وخداوند تهران را برگزید
کشتی نوح شش ماه روی آب سرگردان بود و خدا می خواست تا تمام آبادیها و تمدن ها و جوامع غیر از افراد نوح بطور کامل ریشه کن شود. تا اینکه نوح از خدا خواست برای انها زمینی آماده کند و کشتی بر زمین مستقر شود و مردمان به کشت و کار بپردازند. خداوند نوشته ای بر او فرستاد تا مردمان نگویند خط میخی اولین خط! بوده و یا فقط یهودیان بنی قریضه خواند و نوشتن می دانستند. و نوح آن نوشته را خواند که اسامی پنج در ان بود. و هدف خداوند را از خلقت جهان بیان می کرد!(لولاک لماخلقت الافلاک) پس نوح ندا در داد که ای خداوند به حق این پنج تن ما را نجات بده. آنگاه دید که کوه جودی سر از آب بیرون آورد. خداوند به زمین دستور داد که آب های خود را فروبر! یک چهارم زمین نمودار شد(ربع مسکون) و آن جایی نبود جز فلات قاره ایران. و این فلات بود که مهد تمدن شد و خداوند پیامبران خود را در ان برانگیخت. شیطان می پرسید: چرا همه پیامبران فقط در ایران هستند؟ و خداوند گفت که ایراهیم ع پسرانش را به مکه و بیت المقدس ببرد. تا مسلمان و یهودیان در جهان پراکنده شوند. و آبهای اسمکان که مانده بودند اقیانوسها را تشکیل دادند و برای جدایی انسانها کوشیدند! زمین رانش پیدا کرد و شکافها پر از آب شدند. و قاره ها پدید آمد. شیطان کربن شناسی یاد داد تا آنها تاریخ را به میلیون حساب کنند. و عصر یحبندان و عصر باران درست کنند و در حالیکه بیش از نه هزار سال از ان نمی گذرد.هفتهزار سال پیش وقتی جمعیت ۷۲نفره کشتی به افراد و قبایل زیادی تبدیل شد، مهاجرت آغاز گردید. اولین گروهی که در ایران حاکم شدند زنگی ها بودند! مرکز آنها زنگان بود. بعد سرریز جمعیت کوه جودی(ارس) راه بین النهرین و ارس در پیش گرفتند و کاسپی ها در ایران مستقر شده رنگی ها را به جنوب فرستادند.کاسپین ها نام ایران را دشت کاسپین و دریا را دریای قزوین نام نهادند و مرکز انها نیز قزوین بود. اما سرریزدوم که سه هزار سال پیش روی داد هجوم روسها از ارواسیا به ایران بود که کاسپی ها را به اروپا فراری دادند و خودشان را اریایی خواندند. اما کاسپی ها ساکت نبودند و برای برگشت لشکر اماده می کردند تا اینکه اسکندر مقدونی آمد و تخت جمشید را سر برید. این اولین و آخرین نبود که رفته ها و فراری ها با خشم و قدرت می خواستند برگردند. زنگی های جنوب(عربها) نیز با خشم برگشتند و سلسله عباسیان را درست کردند. وشرقی های فراری هم به طمع افتاده و مغولها حمله کردند و عباسیان را از بین بردند. تازه ترکها قوام گرفته بودند و قاجار را تاسیس کرده بودند که روسها دوباره آمدند! با عهدنامه ننگین ترکمان چای و گلستان، ایران را کوچکتر کردند. و شاید خود را ایرانی هم دانستند. زیرا می گویند اران یا ایران اصلی قفقاز است. ولی شوق انها برای پیوستن به ایران و دستیابی پطر کبیر به ابهای گرم انگلیس را وسوه کرد! غرب هم بار دیگر به دنبال اسکندر آمد. تخت جمشید را زنده کرد تا بگوید که از نسل اریاییها است. و نام شاه ایران را هم آریامهر گذاشتند. اما خدا خواست که همه این هجومها دفع شود! لذا انقلابی از درون شد. و امام خمینی از مرکز و قلب ایران بپا خواست و همه ابر قدرتها را به خاک مذلت نشاند. و ثابت کرد که ایران ابرقدرت بوده و هست و خواهد بود. اما رفتگان و فراریان ساکت ننشستند. آنها فقط تهران را می خواستند. و اکنون نیم قرن است که فراریان به قهر می خواهند با همان قهری برگردند. اما ابر قدرتی ایران همچنان آنها را در سودای برگشت نگهداشته است. آنها اگر می خواهند برگردند باید مثل آدم ع توبه کنند. این تنها راه آنها است. و تهران آنقدر بزرگ است که برای همه دوستان جای دارد. ولی دشمنان را نمی پذیر حتی اگر در دیار غربت یر به تیره تراب بسپارند. پس ای شیفتگان تهران بدانید که مرکز دنیا تهران است و شرق و غرب جهان با ان سنجیده می شود و در ان نمی توانید وارد شوید الا به سلام!(ادخلوها بسلام آمنین) بیایید و دست از تبعیت شیطان بردارید. با حجاب اسلامی و چادر وارد شوید. بیایید و مردانتان را با رکوع و سجود اشنا کنید.(فاخلع نعلیک انک بوادی المقدس)
And God chose Iran
Noah’s ark wandered on the water for six months and God wanted all the settlements, civilizations and societies except for Noah’s people to be completely eradicated. Until Noah asked God to prepare a land for them and the ark was settled on the land and the people started farming. God sent a writing on him so that people would not say that cuneiform is the first line! or only the Jews of Bani Qurayza could read and write. And Noah read the writing that had five names in it. And he was expressing God’s purpose for the creation of the world! Then he saw that Judy’s mountain took its head out of the water. God ordered the earth to sink its waters! A quarter of the earth appeared (inhabited quarter) and it was nowhere but the plateau of the Iranian continent. And it was this plateau that became the cradle of civilization and God raised his prophets in it. Satan asks: Why are all the prophets only in Iran? And God said that Ibrahim (A.S.) should take his sons to Mecca and Jerusalem. So that Muslims and Jews are dispersed in the world. And the remaining waters formed the oceans and tried to separate people! The ground shifted and the cracks were filled with water. And continents emerged. Satan taught carbonology so that they could count history in millions. And make the evening of love and the evening of rain, and while no more than nine thousand years have passed since then, seven thousand years ago, when the population of 72 people on the ship became many people and tribes, the migration began. The first group to rule in Iran were the Zangis! Their center was Zangan. Later, the overflowing population of Mount Jodi (Ars) took the path of Mesopotamia and Aras, and the Caspians settled in Iran and sent the Rangis to the south. . But the second overflow, which happened three thousand years ago, was the invasion of the Russians from Eurasia to Iran, who fled the Caspians to Europe and called themselves Aryans. But the Caspians were not quiet and were preparing for the return of the army until Alexander the Great came and beheaded Persepolis. This was not the first and the last time that the fugitives wanted to return with anger and strength. The Zangis of the south (Arabs) also returned with anger and created the Abbasid dynasty. And the fleeing Easterners also got greedy and the Mongols attacked and destroyed the Abbasids. The Turks had just established Qajar when the Russians came again! They made Iran smaller with the disgraceful treaty of Turkmen Chai and Golestan. And maybe they considered themselves Iranians. Because they say that Aran or the main Iran is the Caucasus. But their eagerness to join Iran and reach Peter the Great seduced the warm waters of England! The West came after Alexander once again. He resurrected Persepolis to say that he is a descendant of Aryans. And they named the Shah of Iran Ariamahr. But God wanted all these attacks to be repelled! Therefore, there was a revolution from within. And Imam Khomeini wanted to stand up from the center and heart of Iran and humiliated all the superpowers. And it proved that Iran was, is and will be a superpower. But those who left and escaped did not sit quietly. They only wanted Tehran. And now for half a century, the fugitives want to return with the same force. But Iran’s super power has kept them in the back row. If they want to return, they must repent like Adam. This is their only way. And Tehran is so big that there is room for all friends. But he does not accept enemies, even if they leave him in the land of exile. So, fans of Tehran, know that the center of the world is Tehran, and the east and west of the world are measured by it, and you can’t enter it except with peace! Come and stop following Satan. Enter with Islamic hijab and chador. Come and introduce your men to bowing and prostrating.
واختار الله إیران
تجولت سفینه نوح على الماء لمده سته أشهر وأراد الله القضاء التام على جمیع المستوطنات والحضارات والمجتمعات باستثناء شعب نوح. حتى طلب نوح من الله أن یهیئ لهم أرضًا واستقر الفلک على الأرض وبدأ الناس فی الزراعه. أرسل الله علیه کتابه حتى لا یقول الناس أن الکتابه المسماریه هی السطر الأول! أو یهود بنی قریظه فقط هم من یستطیعون القراءه والکتابه. وقرأ نوح الکتابه التی بها خمسه أسماء. وکان یعبر عن قصد الله من خلق العالم! ثم رأى أن جبل جودی قد أخذ رأسه من الماء. أمر الله الأرض أن تغرق میاهها! ظهر ربع الأرض (ربع مأهول) ولم یکن فی أی مکان سوى هضبه القاره الإیرانیه. وهذه الهضبه هی التی أصبحت مهد الحضاره وأقام الله فیها أنبیاءه. الشیطان یسأل: لماذا کل الأنبیاء فی إیران فقط؟ وقال الله تعالى أن إبراهیم (ع) ینبغی أن یأخذ بنیه إلى مکه والقدس. حتى یتشتت المسلمون والیهود فی العالم. وما تبقى من میاه شکلت محیطات وحاولت أن تفرق بین الناس! تحولت الأرض وامتلأت الشقوق بالماء. وظهرت القارات. علم الشیطان علم الکربون حتى یتمکنوا من عد التاریخ بالملایین. وجعل مساء الحب ومساء المطر ، وبینما لم یمر أکثر من تسعه آلاف سنه منذ ذلک الحین ، قبل سبعه آلاف سنه ، عندما أصبح عدد السکان البالغ ۷۲ شخصًا على متن السفینه کثیر من الناس والقبائل ، بدأت الهجره. أول جماعه حکمت فی إیران کانت الزنجیه! کان مرکزهم زانغان. فی وقت لاحق ، سلک السکان الفائضون فی جبل جودی (آرس) طریق بلاد ما بین النهرین وآراس ، واستقر بحر قزوین فی إیران وأرسلوا رانجیس إلى الجنوب. لکن التدفق الثانی ، الذی حدث قبل ثلاثه آلاف عام ، کان غزو الروس من أوراسیا إلى إیران ، الذین فروا من بحر قزوین إلى أوروبا وأطلقوا على أنفسهم الآریین. لکن بحر قزوین لم یکن هادئًا وکانوا یستعدون لعوده الجیش حتى جاء الإسکندر الأکبر وقطع رأس برسیبولیس. لم تکن هذه هی المره الأولى والأخیره التی أراد فیها الهاربون العوده بغضب وقوه. عاد زنکیو الجنوب (العرب) أیضًا بغضب وخلقوا السلاله العباسیه. کما جشع الهاربون الشرقیون وهاجم المغول العباسیین ودمروا. کان الأتراک قد أسسوا للتو قاجار عندما عاد الروس مره أخرى! لقد جعلوا إیران أصغر من خلال المعاهده المشینه لترکمان شای وجولستان. وربما اعتبروا أنفسهم إیرانیین. لانهم یقولون ان اران او ایران الرئیسیه هی القوقاز. لکن حرصهم على الانضمام إلى إیران والوصول إلى بطرس الأکبر أغوى میاه إنجلترا الدافئه! جاء الغرب بعد الإسکندر مره أخرى. أقام برسیبولیس لیقول إنه من نسل الآریین. وسموا شاه إیران أریامهر. لکن الله أراد صد کل هذه الهجمات! لذلک کانت هناک ثوره من الداخل. وأراد الإمام الخمینی أن یقف من قلب إیران ووسطها ویهین کل القوى العظمى. وأثبت أن إیران کانت وستظل قوه عظمى. لکن الذین غادروا وهربوا لم یجلسوا بهدوء. أرادوا فقط طهران. والآن لمده نصف قرن یرید الهاربون العوده بنفس القوه. لکن قوه إیران العظمى أبقتهم فی الصف الخلفی. إذا أرادوا العوده ، فعلیهم أن یتوبوا مثل آدم. هذا هو طریقهم الوحید. وطهران کبیره لدرجه أنه یوجد متسع لجمیع الأصدقاء. لکنه لا یقبل الأعداء حتى لو ترکوه فی أرض المنفى. لذا ، یا عشاق طهران ، یعلمون أن مرکز العالم هو طهران ، وشرقها وغربها یقاس بها ، ولا یمکنک دخولها إلا بسلام ، تعالوا وتوقفوا عن اتباع الشیطان. أدخل بالحجاب الإسلامی والشادور. تعال وعرّف رجالک على الرکوع والسجود.
Allah İranı seçdi
Nuhun gəmisi altı ay suyun üzərində dolandı və Allah istədi ki, Nuh qövmündən başqa bütün yaşayış məntəqələri, sivilizasiyalar və cəmiyyətlər tamamilə yox olsun. O vaxta qədər ki, Nuh Allahdan onlar üçün torpaq hazırlamağı xahiş etdi və gəmi bu yerə yerləşdirildi və insanlar əkinçiliklə məşğul olmağa başladılar. Allah ona bir yazı göndərdi ki, insanlar mixi yazının birinci sətir olduğunu deməsinlər! ya da ancaq Bəni-Qureyza yəhudiləri oxuyub yaza bilirdilər. Nuh beş adı olan yazını oxudu. Və o, dünyanın yaradılması ilə bağlı Allahın məqsədini ifadə edirdi! Sonra gördü ki, Cudinin dağı başını sudan çıxarıb. Allah yerə öz sularını batmasını əmr etdi! Yer kürəsinin dörddə biri (yaşayış məhəlləsi) meydana çıxdı və o, İran qitəsinin yaylasından başqa heç bir yerdə deyildi. Məhz bu yayla sivilizasiyanın beşiyi oldu və Allah orada peyğəmbərlərini yetişdirdi. Şeytan soruşur: Nə üçün bütün peyğəmbərlər yalnız İrandadır? Və Allah buyurdu ki, İbrahim (ə) oğullarını Məkkəyə və Qüdsə aparsın. Belə ki, müsəlmanlar və yəhudilər dünyaya səpələniblər. Qalan sular isə okeanları əmələ gətirərək insanları ayırmağa çalışırdı! Torpaq sürüşdü və çatlar su ilə doldu. Və qitələr meydana çıxdı. Şeytan karbonologiyanı öyrətdi ki, tarixi milyonlarla saya bilsinlər. Və məhəbbət axşamını və yağış axşamını et və o vaxtdan doqquz min ildən çox vaxt keçmədiyi halda, yeddi min il əvvəl gəmidəki 72 nəfərin əhalisi çoxlu xalq və tayfalara çevrildikdə, köç başladı. İranda hökmranlıq edən ilk dəstə Zəngilər oldu! Onların mərkəzi Zəngən idi. Sonralar Codi (Ars) dağının daşan əhalisi Mesopotamiya və Aras yolunu tutdu və xəzərlər İranda məskunlaşaraq Rəngiləri cənuba göndərdilər. . Amma üç min il əvvəl baş vermiş ikinci daşqın, Xəzərlərdən Avropaya qaçan və özlərini ari adlandıran rusların Avrasiyadan İrana hücumu oldu. Lakin xəzərlər sakit deyildilər və Makedoniyalı İskəndər gəlib Persepolisin başını kəsənə qədər ordunun geri qayıtmasına hazırlaşırdılar. Bu, qaçanların qəzəblə və güclə qayıtmaq istədikləri ilk və sonuncu deyildi. Cənubun Zəngiləri (ərəblər) də qəzəblə qayıdıb Abbasilər sülaləsini yaratdılar. Və qaçan şərqlilər də xəsislik etdilər və monqollar Abbasilərə hücum edib məhv etdilər. Türklər Qacarı təzəcə qurmuşdular ki, ruslar yenə gəldi! Türkmən Çay və Gülistanın biabırçı müqaviləsi ilə İranı kiçildiblər. Və bəlkə də özlərini iranlı hesab edirdilər. Çünki deyirlər ki, Aran və ya əsas İran Qafqazdır. Lakin onların İrana qoşulmaq və Böyük Pyotra çatmaq həvəsi İngiltərənin isti sularını şirnikləndirdi! Qərb yenə də İskəndərin arxasınca gəldi. Aryanların nəslindən olduğunu söyləmək üçün Persepolisi diriltdi. Və İran şahına Əriməhr adını verdilər. Amma Allah bütün bu hücumların dəf edilməsini istədi! Ona görə də daxildən bir inqilab oldu. Və İmam Xomeyni İranın mərkəzindən və ürəyindən ayağa qalxmaq istədi və bütün fövqəlgücləri zəlil etdi. Və sübut etdi ki, İran super dövlət olub, var və olacaq. Amma gedib qaçanlar sakit oturmadılar. Onlar ancaq Tehranı istəyirdilər. İndi də yarım əsrdir ki, qaçanlar eyni qüvvə ilə qayıtmaq istəyirlər. Amma İranın super gücü onları arxa cərgədə saxlayıb. Əgər qayıtmaq istəyirlərsə, Adəm kimi tövbə etməlidirlər. Bu onların yeganə yoludur. Tehran isə o qədər böyükdür ki, orada bütün dostlar üçün yer var. Amma düşmənləri sürgün torpağında qoyub getsələr də qəbul etmir. Deməli, Tehran həvəskarları, bilin ki, dünyanın mərkəzi Tehrandır və dünyanın şərqi və qərbi onunla ölçülür və ora əmin-amanlıqdan savayı girə bilməzsiniz!Gəlin şeytana tabe olmaqdan əl çəkin. İslami hicab və çardaqla daxil olun. Gəlin kişilərinizi rüku və səcdə ilə tanış edin.
