عمرم از ۱۹سالگی تا به امروز همیشه کار سیاسی و تشکیلاتی کردهام. طی سالهای گذشته مجموعهای از محدودیتهای غیرقانونی و بعضا شبهقانونی برای فعالان سیاسی که محکومیت داشتهاند، تعریف کردهاند و آنها را از فعالیت موثر در احزاب منع کردهاند. برهمین اساس مهمترین فعالیت سیاسیای که پس از انحلال سازمان کردهام، در جبهه اصلاحات ایران است که بحثهای بسیاری هم بر سر آن بود و در نهایت اعلام کردند که میتوانید به عنوان شخصیت حقیقی در جبهه عضو شوید. ولی نباید مسئولیتی در جبهه داشته باشید؟ که از دوستان اطلاعات سپاه علت منع فوق را خواستم و به ایشان گفتم خوشحال خواهم شد با ارائه این مستند، بار مسئولیت از دوشم برداشته شود، اما تا امروز چنین مستنداتی ارائه نشده است. در مشورت با آقای میردامادی ایشان فرمودند؛ قانونی که به آن استناد میشود، بعد از صدور حکم محکومیت ما است و عطف ماسبق نمیشود. بنابراین در حال حاضر عمده فعالیت سیاسی من در جبهه است که انشاالله آخر امسال به پایان میرسد و دوران خوش بازنشستگی دوم آغاز خواهد شد! البته لازم به ذکر است که در این مدت همیشه ارتباطات غیررسمی با همان دوستان سازمان داشته و دارم. فعالیتهای حزبی، تشکیلاتی، سیاسی، از نگاه من، بهگونهای است که روزانه با دهها نفر ارتباط گرفتهام و در جلسات متعدد مسائل را دنبال میکنم. امروز اگرچه تمام تلاشم را میکنم، اما دیگر در ۸۱سالگی، توان لازم را در خود نمیبینم و فعالیتم محدود به جبهه شده است. بعد از انحلال سازمان، دو تشکل «توسعه ملی ایران اسلامی» و «مجمع ایثارگران» که برخی از اعضای سابق سازمان مجاهدین انقلاب در آن فعالیت دارند (و البته من عضو هیچکدام نیستم) و خصوصا پس از تشکیل جبهه و مسئولیتی که برعهده گرفتهام، ترجیح میدهم با این دو تشکل، ارتباط تشکیلاتی نداشته باشم. حضور در جبهه هم خواست من نبود. من و سه نفر دیگر را آقای خاتمی تعیین کردند تا به اتفاق پنج نفر اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ۱۵ «شخصیت حقیقی» را برای عضویت در مجمع عمومی و جبهه تعیین کنیم و متاسفانه آن جمع ۹نفره بهرغم مخالفت من، مرا هم به عنوان یکی از اعضای حقیقی انتخاب کردند و طبعا ترجیح میدهم به عنوان عضو حقیقی جبهه، فعالیت حزبی نداشته باشم.