📣 *پالایش در مسیر اندیشهورزی!*
✍🏻 *سعید نریمان در [خانه اندیشهورزان](https://iranthinktanks.com/khanahouse/)، از محدودیتهای اثرگذاری در مدیوم اندیشکده گفت.*
🔶 بهنظر میرسد زمینه فعالیت اندیشکدهای در کشور دستکاریشده است. بهعبارتدیگر غالبا طیف خاصی از افراد هستند که وارد این فضا میشوند؛ چراکه اصل اندیشکده یعنی فضای کمک به حاکمیت برای اِعمال بهتر حاکمیت. بنابراین یک مفروض این است که باید نحوه حکمرانی را تا حد خوبی قبول داشته باشد تا بتواند به بقا و استمرار آن کمک کند. این مسئله، در غرب حلشده است. اما در ایران، بخشی از افراد/متفکرانی که وارد این فضا میشوند هنوز با حاکمیت چالش دارند، خودشان را منتقد میبینند و اساسا مسئله حاکمیت، مسئله آنها نیست. بنابراین یک ریزش نخبگانی در این مرحله اتفاق میافتد.به طور مثال مسائل اقتصادی را فرض بگیریم. اگر ساختار و روابطی که در نظام اقتصادی وجود دارد، توسط اندیشهورز پذیرفته نباشد، نمیتواند یا بهسختی میتواند وارد فضای حل مسئله شود. این نکته نیز یک بحث انتقادی نیست، بحث مناسبات رفتاری است؛ فرد اگر به ساختاری اعتقاد نداشته باشد، نمیتواند برای بهبود آن نیز مشورت بدهد. از سوی دیگر حاکمیت نیز نگاه مضیقی به این فضا دارد و به هر تفکری اجازه بازیگری در عرصه تفکر و تعقل حکمرانی را نمیدهد. ریزش دوم نیز اینجا اتفاق میافتد و دایره تشخیص و حل مسئله در نظام اندیشهورزی را کوچکتر میکند.
🔷 وقتی مدیوم اثرگذاری را غیر از اندیشکده قرار دهیم، سلایق تفکری غیرهمسو با حاکمیت را در حال اثرگذاری در سایر مدیومها شاهدیم. اکنون جریاناتی شکل گرفتهاند که لزوما در قالب نهادی فعالیت نمیکنند. به طور مثال از طریق فشار اجتماعی (social force) و با تاثیر بر ساختار ذهنی افراد جامعه (mental structure)، بهصورت غیرمستقیم روی سیاستها اثر میگذارند. اتفاقا این جریانات تاثیرات قابل ملاحظهای دارند. ساختار سنتی و کلاسیک اندیشهورزی که شامل همان اندیشکدههای مورد وثوق حاکمیت هستند، تغییر کرده است و تاثیرگذاریهای غیرمستقیم از طریق نفوذ در جامعه، جامعه را به سمت متقاعد کردن دولت سوق میدهند. به عنوان مثال از نظر من روزنامه دنیای اقتصاد از هر اندیشکدهای، اندیشکدهتر است. چراکه تاثیرات خود را بر جامعه و اذهان سیاستمداران و از آن طریق بر سیاستهای دولت میگذارد.
در این راستا بسیاری از اندیشکدهها تغییر فاز دادهاند و تعریف خود را از «مشاور حاکمیت» به سمت «اثربخشی در اجتماع» بردهاند. این تغییر در مقوله اصلاح قیمت انرژی مشهود است. حاکمیت سرمایه اجتماعی لازم برای واقعیکردن قیمت انرژی را ندارد. از سوی دیگر یارانه انرژی کاملا به نفع قشر برخوردار و به زیان قشرهای ضعیف اقتصادی است. تبیین این مسئله برای جامعه و متقاعدسازی جامعه در جهت اصلاح قیمت انرژی، راه را برای اجرای این سیاست فراهم میکند.
#دیدگاه
#یادداشت
#پرونده / وضعیت زیستبوم
🌐 [خانه اندیشهورزان را دنبال کنید!](https://yek.link/khana)