نوشته های مشابه
۱۴۰۰یال است که آل علی یا علویان برجهان حکومت می کنند. حکومت آنها پیوسته و دائمی بوده است و ضربات کوبنده دشمنان کاری از پیش نبرده است. لذا تنها وحدت در سایه حکومت آل علی روند طبیعی تاریخ است تا در انتها نیز به نقطه اوج و تمامیت جهانی خود برسد. و یک نفر از آل علی جهان را پر از عدل و داد کند. روزی که خلیفه دوم بعنوان دشمنی با آل علی دست به اصلاحات ساختاری زد و خود را بجای حضرت علی ع جانشین پیامبر معرفی کرد نمی دانست که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. حکومت ظاهری او بر مدینه باعث شد تا دست و بال حضرت علی ع باز شود تا او به تاسیس علویان در حاشیه و خارج از مدینه همت گمارد. در حالیکه عمر با تکیه بر شمشیر چند شهر را تسخیر می کد. حضرت علی ع با فرصت کافی به تمام دنیا سفر می کرد و تکه های پازل جکومت علوی را به هم نزدیک می نمود. امام علی ع در سفرهای متعدد به ایران شهر های دور افتاده ان موقع در سراسر جهان به تشکیل هسته های مقاومت اقدام می کرد. در سراسر شمال ایران از اردبیل تا مزار شریف قدم گاه های او وجود دارد. حتی قدمگاه امام عسکری در نیاوران تهران تبدیل به مسجد فعلی شده است. در واقع قدمگاه هر جا وجود دارد نشانه حضور حضرت علی و ائمه مهربان هست. که دشمن نتوانسته انها را از بین ببرد. قدمگاه امام رضا در نیشابور هرگز نابود نشدنی نیست و یا حضور فرزندان علی ع در کاشان و تهران با تمام تکذیب ها و روایت سازی های مختلف نشان حضور حضرت علی در ایران است زیرا فرزند آنهم فرزند امام ع که بدون اذن پدر جایی نمی روند. این مهم وقتی معلوم می شود که بدانیم عقل عمر چندان کوتاه بود که پس از لشکر کشی برای تصرف جهان تا آبادان بیشتر نمی روند و اعلام می کنند: لیس لوراء عبادان دیاری! اما حضرت علی بدون لشکریان جرار و غارتگر با کمک فرزندان خود به همه مکانهایی که بشر وجود داشته سرمی زنند و حکومت هایی چون علویان طبرستا، آل بویه و طاهریان و دیلیمان و غیره را پایه گذاری می کنند. گرچه نماد اصلی این حکومت ها به قرن دوم و سوم برمی گردد. ولی طبیعی است مرام حکومتی و نفوذ آنها یک شبه ایجا نشده است. حضرت علی ع با تزویج دو دختر یزدگرد سوم عملا ساسانیان را به علویان تغییر می دهد. لذا سری دوم امامزادگان از نسل امام سجاد هست که خود نوه دختری یزدگر سوم و نوه پسری امام علی ع می باشد. حضور حضرت علی با نماد های طبیعی مانند چشمه علی، یا علی اباد و حسین آباد و حسن آباد همراه است ولی حضور دوران امام سجاد یک حضور فیزیکی و دائمی است به همین جهت بیشتر امامزادگان ایران و جهان به این دوران و اغلب فرزندان و نوادگان امام سجاد هست. آنها دیگر نه بعنوان مشاور بلکه بعنوان اعضای حکومت های وسیع و پراکنده در ایران عمل می کنند. اوج این حرکتها در فرن سوم حضور شخص امام رضا ع در شمالی ترین نقطه ایران و جهان آن موقع یعنی مرو می باشد که باعث جذب انوار الهی به تمامی مناطق جهان آن روز می شود. و امامرادگان راهی کلیه نقاط می شوند تا مردم عملا با آل علی اشنا شوند. گفته می شود حضرت معصومه با چند صد تن از بستگان و امامزادگان از مدینه عازم دیدار برادرش در مشهد می شود. یکی از خواهران ایشان ملک خاتون حاکم ری می شود و دیگری حاکم باکو. و اغلب انها تا آخر عمر حاکم باقی می مانند و در همانجا هم دفن و برایشان بارگاه ساخته می شود. افزایش تعداد امامزادگان در واقع توسعه بدنه حکومت آل علی درجهان است. از حضور پراکنده فرزندان حضرت علی ع در جهان، تا حضور تکمیلی و انبوه آنها. یک بدنه حکومتی مستمری است تا امروز که توانسته آل علی را برجهان حاکم نماید. که البته تکذیب انها کاری از پیش نمی برد. مثلا شجره نامه ملکه انگلیس نشان می دهد بریتانیای کبیر هم با اولاد علی(شجره نامه حسنی) جهان را اداره می کرده است. و اکنون در ایران و لبنان و یمن و عراق…سادات حضور رسمی دارند.
He fell in love with Ali’s family
It has been 1400 years that Ali or Alawites have been ruling Burjahan. Their rule has been continuous and permanent, and the crushing blows of the enemies have done nothing. Therefore, the only unity in the shadow of Ali’s rule is the natural course of history to reach its climax and global integrity at the end. And one person from the family of Ali will fill the world with justice. The day when the second caliph started structural reforms as an enemy to Ali’s family and introduced himself instead of Hazrat Ali as the Prophet’s successor, he didn’t know that his enemy would be the cause of good if God willed. His apparent rule over Madinah made the hands and wings of Hazrat Ali open so that he could try to establish Alawites in the outskirts and outside of Madinah. While Omar conquers several cities by relying on his sword. Hadhrat Ali (a.s.) traveled all over the world with enough opportunities and brought together the puzzle pieces of Alavi Jakomat. In numerous trips to Iran, Imam Ali (A.S.) used to form the cores of resistance in remote cities around the world at that time. All over the north of Iran, from Ardabil to Mazar-e-Sharif, there are his footsteps. Even the shrine of Imam Askari in Niavaran, Tehran has become a current mosque. In fact, wherever there is a footpath, it is a sign of the presence of Hazrat Ali and the kind Imams. that the enemy could not destroy them. Imam Reza’s foothold in Neishabur is never indestructible, or the presence of Ali’s children in Kashan and Tehran with all the different denials and narratives is a sign of Imam Ali’s presence in Iran, because the children of Imam Ali (AS) do not go anywhere without their father’s permission. This is important when we know that Umar’s intellect was so short that after the campaign to conquer the world, they did not go further than Abadan and announced: Lis Lora Abadan dear! But Hazrat Ali attacked all the places where humans have existed without the army of tyrants and looters, with the help of his children, and established governments such as Alevis of Tabarista, Al Boyeh, Taherians, Diliman, etc. Although the main symbol of these governments dates back to the second and third centuries. But it is natural that the government’s ideals and their influence were not established overnight. By marrying the two daughters of Yazdgerd III, Hazrat Ali practically changed the Sassanids to Alevis. Therefore, the second series of Imamzadegan is from the descendants of Imam Sajjad, who is the granddaughter of Yazdgar III and the grandson of Imam Ali. The presence of Hazrat Ali is associated with natural symbols such as Cheshma Ali, or Ali Abad, Hossein Abad, and Hassan Abad, but the presence of Imam Sajjad’s era is a physical and permanent presence, that is why most of the descendants of Imams in Iran and the world belong to this era and most of the children and descendants of Imam Sajjad is They no longer act as advisers but as members of vast and scattered governments in Iran. The peak of these movements in the third period is the presence of Imam Reza (a.s.) in the northernmost point of Iran and the world at that time, which is Marv, which attracts divine lights to all regions of the world at that time. And Imamradgan goes to all places so that people can actually get to know Ali’s family. It is said that Hazrat Masoumeh is leaving Madinah with several hundred of her relatives and descendants to visit her brother in Mashhad. One of his sisters, Malik Khatun, becomes the ruler of Ray, and the other becomes the ruler of Baku. And most of them remain rulers until the end of their lives, and they are buried there and a court is built for them. The increase in the number of Imamzades is actually the development of the Ali Taran government body. From the scattered presence of Hazrat Ali’s children in the world, to their supplementary and massive presence. It is a continuous government body until today, which has been able to rule Ali’s family in Burjahan. Of course, denying them does nothing. For example, the genealogy of the Queen of England shows that Great Britain ruled the world with Ali’s descendants (Hosni’s genealogy). And now in Iran, Lebanon, Yemen and Iraq…Sadat has an official presence.
لقد وقع فی حب عائله علی
لقد مضى ۱۴۰۰ عام على حکم علی أو العلویین برجهان. لقد کان حکمهم مستمرًا ودائمًا، ولم تفعل الضربات الساحقه للأعداء شیئًا. ولذلک فإن الوحده الوحیده فی ظل حکم علی هی المسار الطبیعی للتاریخ، حتى یصل إلى ذروته وسلامته العالمیه فی النهایه. ورجل واحد من آل علی یملأ الدنیا عدلا. ویوم بدأ الخلیفه الثانی، کعدو لآل علی، إصلاحات هیکلیه وقدم نفسه بدلا من حضره علی کخلیفه للنبی، لم یکن یعلم أنه سیصبح عدوا ویصبح داعیه للخیر إن شاء الله. . إن حکمه الواضح للمدینه المنوره جعل یدی حضره علی وأجنحته مفتوحه حتى یتمکن من محاوله إقامه العلویین فی ضواحی المدینه وخارجها. بینما یفتح عمر عده مدن بالاعتماد على سیفه. سافر حضره علی (ع) إلى جمیع أنحاء العالم وحصل على فرص کافیه وجمع قطع ألغاز علوی جاکومات. وفی رحلاته العدیده إلى إیران، کان الإمام علی (ع) یشکل نواه المقاومه فی المدن النائیه حول العالم فی ذلک الوقت. وفی جمیع أنحاء شمال إیران، من أردبیل إلى مزار الشریف، هناک خطاه. حتى ضریح الإمام العسکری فی نیافاران بطهران أصبح مسجدًا حالیًا. فی الواقع، أینما کان هناک ممر، فهو علامه على وجود حضره علی والأئمه الطیبین. أن العدو لا یستطیع تدمیرهم. موطئ قدم الإمام الرضا فی نیشابور لا یمکن تدمیره أبداً، أو وجود أبناء علی فی کاشان وطهران مع کل النفی والروایات المختلفه هو علامه على وجود الإمام علی فی إیران لأنهم أبناء الأئمه الذین لا یذهبون إلى أی مکان دون والدهم. إذن. وهذا مهم عندما نعلم أن ذکاء عمر کان قصیرًا جدًا لدرجه أنه بعد حمله غزو العالم، لم یذهبوا أبعد من عبادان وأعلنوا: لیس لورا عبادان عزیزتی! لکن حضره علی هاجم کل الأماکن التی وجدت فیها البشریه دون جیوش النهابین والناهبین، وأسس حکومات مثل علویی الطبریستا والبویه والطاهریین ودیلیمان وغیرهم. على الرغم من أن الرمز الرئیسی لهذه الحکومات یعود إلى القرنین الثانی والثالث. لکن من الطبیعی أن المثل العلیا للحکومه ونفوذها لم تتأسس بین عشیه وضحاها. من خلال الزواج من ابنتی یزدجرد الثالث، قام حضره علی عملیًا بتحویل الساسانیین إلى العلویین. ولذلک فإن السلسله الثانیه من إمام زادکان هی من نسل الإمام سجاد، وهی حفیده یزدغار الثالث وحفید الإمام علی. ویرتبط وجود حضره علی برموز طبیعیه مثل تشیشما علی، أو علی آباد، وحسین آباد، وحسن آباد، ولکن وجود عصر الإمام السجاد هو حضور مادی ودائم، ولهذا السبب فإن معظم أحفاد الأئمه فی تنتمی إیران والعالم إلى هذا العصر ومعظم أبناء وأحفاد الإمام السجاد ولم یعودوا یعملون کمستشارین، بل کأعضاء فی حکومات واسعه ومتفرقه فی إیران. وتتویج هذه الحرکات فی الفتره الثالثه وجود الامام الرضا (ع) فی أقصى شمال إیران والعالم فی ذلک الوقت وهو مرو الذی یجذب الأنوار الإلهیه إلى جمیع مناطق العالم فی ذلک الوقت. ویذهب إمارادجان إلى جمیع الأماکن حتى یتمکن الناس من التعرف على عائله علی. ویقال أن حضره معصومه، مع عده مئات من أقارب وأحفاد الأئمه، غادروا المدینه المنوره لزیاره شقیقها فی مشهد. إحدى شقیقاته، مالک خاتون، تصبح حاکمه الری، والأخرى تصبح حاکمه باکو. ویبقى معظمهم حکامًا حتى نهایه حیاتهم، ویدفنون هناک ویبنى لهم محکمه. إن الزیاده فی عدد الأئمه زاده هی فی الواقع تطور لهیئه علی تاران الحکومیه. من الحضور المتفرق لأبناء حضره علی فی العالم إلى حضورهم التکمیلی والواسع. وهی هیئه حکومیه مستمره حتى الیوم، تمکنت من حکم عائله علی فی برجهان. وبطبیعه الحال، إنکارهم لا یفعل شیئا. على سبیل المثال، تظهر سلسله نسب ملکه إنجلترا أن بریطانیا العظمى حکمت العالم مع نسل علی (سلسله نسب حسنی). والآن فی إیران ولبنان والیمن والعراق.. للسادات حضور رسمی.
O, Əlinin ailəsinə aşiq olub
۱۴۰۰ ildir ki, Əli və ya Ələvilər Burcahanda hökmranlıq edirlər. Onların hökmranlığı davamlı və daimi olmuşdur və düşmənlərin sarsıdıcı zərbələri heç bir nəticə verməmişdir. Odur ki, Əlinin hakimiyyətinin kölgəsindəki yeganə vəhdət tarixin təbii gedişatıdır ki, sonunda öz kulminasiya nöqtəsinə və qlobal bütövlüyünə çatsın. Əlinin ailəsindən bir nəfər isə dünyanı ədalətlə dolduracaq. İkinci xəlifə Əlinin ailəsinə düşmən kimi struktur islahatlarına başladığı və Həzrət Əlinin yerinə özünü Peyğəmbərin canişini kimi təqdim etdiyi gün bilmirdi ki, Allah istəsə düşməni xeyirə səbəb olacaq. Mədinə üzərində zahiri hökmranlığı Həzrət Əlinin əllərini və qanadlarını açdı ki, Mədinənin kənarında və kənarında ələviləri yerləşdirməyə cəhd etsin. Ömər qılıncına arxalanaraq bir neçə şəhəri fəth edərkən. Həzrəti Əli (ə) kifayət qədər imkanlarla bütün dünyanı gəzdi və Ələvi Cakomatın tapmacalarını bir araya gətirdi. İmam Əli (ə) İrana çoxsaylı səfərlərində o dövrdə dünyanın ucqar şəhərlərində müqavimətin özəyini təşkil edirdi. İranın şimalında Ərdəbildən Məzari-Şərifə qədər onun ayaq izləri var. Hətta Tehranın Niavaran şəhərindəki İmam Əskərinin hərəmi indiki məscidə çevrilib. Əslində, harda piyada yolu varsa, o Həzrət Əlinin və mehriban İmamların hüzuruna işarədir. ki, düşmən onları məhv edə bilməzdi. İmam Rzanın Neyşaburda dayağı heç vaxt sarsılmaz deyil və ya Əlinin övladlarının müxtəlif inkar və rəvayətlərlə Kaşan və Tehranda olması İmam Əlinin (ə) İranda varlığına işarədir, çünki İmam Əlinin (ə) övladları heç bir yerə getməzlər. atalarının icazəsi. Ömərin zəkasının o qədər qısa olduğunu bildiyimiz zaman bu vacibdir ki, dünyanı fəth etmək kampaniyasından sonra Abadandan da irəli getməyib elan etdilər: Lis Lora Abadan əzizim! Amma Həzrət Əli zalımlar və talanlar ordusu olmadan insanların mövcud olduğu bütün yerlərə öz övladlarının köməyi ilə hücum etdi və Təbərista ələviləri, Əl-Boye, Tahirilər, Diliman və s. kimi hökumətlər qurdu. Baxmayaraq ki, bu hökumətlərin əsas simvolu ikinci və üçüncü əsrlərə aiddir. Amma təbiidir ki, hakimiyyətin idealları və onların təsiri bir gecədə bərqərar olmadı. Həzrət Əli III Yəzdgerdin iki qızı ilə evlənərək, əməlli-başlı Sasaniləri Ələvilərə çevirdi. Buna görə də İmamzadənin ikinci silsiləsi III Yəzdgarın nəvəsi və İmam Əlinin nəvəsi olan İmam Səccadın nəslindəndir. Həzrət Əlinin varlığı Çeşmə Əli və ya Əli Abad, Hüseyn Abad və Həsən Abad kimi təbii simvollarla əlaqələndirilir, lakin İmam Səccadın dövrünün varlığı fiziki və daimi bir varlıqdır, buna görə də İmamların nəslinin əksəriyyəti İran və dünya bu dövrə aiddir və İmam Səccadın övladlarının və nəslinin əksəriyyəti Onlar artıq məsləhətçi kimi deyil, İranda geniş və dağınıq hökumətlərin üzvləri kimi fəaliyyət göstərirlər. Üçüncü dövrdə bu hərəkatların zirvəsi İmam Rzanın (ə) o dövrdə İranın və dünyanın ən şimal nöqtəsində, o dövrdə dünyanın bütün bölgələrinə ilahi nurları cəlb edən Mərvdə hüzurudur. İmamradqan isə hər yerə gedir ki, insanlar əslində Əlinin ailəsini tanısınlar. Deyilənə görə, Həzrət Məsumə bir neçə yüz qohumu və nəsli ilə Məşhəddəki qardaşını ziyarət etmək üçün Mədinədən yola düşür. Onun bacılarından biri Məlik Xatun Rey hakimi, digəri isə Bakı hakimi olur. Və onların çoxu ömrünün sonuna kimi hökmdar olaraq qalır və orada dəfn edilir və onlar üçün məhkəmə tikilir. İmamzadələrin sayının artması əslində Əli Təran dövlət qurumunun inkişafıdır. Həzrət Əlinin övladlarının dünyada səpələnmiş hüzurundan tutmuş əlavə və kütləvi varlığına qədər. Bu günədək Əlinin ailəsini Burcahanda idarə edə bilən davamlı dövlət orqanıdır. Təbii ki, onları inkar etmək heç bir iş görmür. Məsələn, İngiltərə kraliçasının şəcərəsi göstərir ki, Böyük Britaniya Əlinin övladları ilə dünyanı idarə edirdi (Hüsninin şəcərəsi). İndi də İranda, Livanda, Yəməndə və İraqda… Sədatın rəsmi iştirakı var.
