اخیرا دادگاه کیفری یک تهران ادعانامه ای علیه ۱۰۴نفر از اعضای اصلی منافقین(سازمان مجاهدین خلق ایران) طرح کرده است که بعید است به نتیجه برسد. چنانچه الان ۴۴سال است که به نتیجه نرسیده است. دلایل و مستندات کافی نیست. و مدعیان نامشخص و خواهان و خوانده هم نامعلوم! لذا ما به هریک از انان اشاره ای می کنیم: اولا سازمان مجاهدین خلق ایران یک سازمان عیر رسمی و ثبت نشده و غیرقانونی است. و برای محاکمه کردن آن اول از همه بایداحراز هویت بشود که هیچگاه هویت نداشته است. و فقط روی کاغذ و بردهای تبلیغاتی وجود دارد. تا جاییکه حتی مریم رجوی رئیس جمهور خود خوانده هم محسوب می شود. زیرا هیچ کشوری او را به رسمیت نشانخته و در ایران هم که می خواهد ریاست جمهوری کند، کسی به او رای نداده. و حتی نام اصلی او افشا نمی شود! بنا براین از نظر رویه های قضایی جهانی. این سازمان بدون نام و نشان ثبت شده اصلا موضوعیت محاکمه نخواهد داشت. مگر اینکه جایی ثبت شود و موجودیت قانونی به خود بگیرد. و تا بحال چنین کاری صورت نگرفته. حتی موسسات خرد یا خیریه آنها هم بدون مجوز است. و درواقع از شانه های خود نفس می کشند! پس خوانده ای مطرح نیست. خواهان هم اگر مدعی العموم باشد، مستندات کافی نخواهد داشت. زیرا که اصلا جرمی مرتکب نشده اند. حتی فرار رجوی به اختیار خود نبوده بلکه در معیت رئیس جمهوری و با هواپیمای شخص شاهنشاه انجام گرفته. یعنی یک نوع اجبار بوده که باید بنی صدر را آمر یا عامل آن بدانیم. پس شکل قانونی ان نبود مستندات حتی قرائین و اعترافات است. یعنی اعتراف انها به کشتار ۱۷هزار نفر و ترور بیش از ۱۵۰هزار رزمنده ایرانی فقط در رادیو ها و شبکه ها بوده. و مستند اقراریه یا مکتوب منسوب به دادگاه نمی باشد. آنها می گویند اکثر شهدای جبهه را ترور کرده اند و یا گرای انها را به دشمن داده اند تا ترور شوند. آنها می گویند شهید رجایی و باهنر و دیگران را شهید کرده اند. ولی فقط در شبکه ها اجتماعی است. اما در واقع انها گردن گرفته اند. و به قول زندانیان: رخ هستند. و بالای درخت برده شده اند. یعنی مستند قابل اثباتی که آنها بتوانند صحنه جرم را بازسازی کنند و شخص مورد نظر را وابسته به سازمان نشان دهد وجود ندارد. فرض کنید می گویند: صیاد شیرازی یا احمدی روشن را آنها ترور کرده اند. ولی هیچگاه از عامل ترور یا روش انها و یا بازسازی صحنه نگفته اند. حالا یا به دلایل امنیتی و یا هر دلیل دیگر اما خروجی همه آنها عدم وجود مستندات است. حتی اگر خواهان مدارکی هم در دست داشته باشد. محکمه پسند نیست بلکه بیشتر جنبه شعاری و تشخیصی دارد. همه اینها به یک دلیل است: آنها کاری نکردند بلکه رخ بودند. در واقع عمل آنها منحرف کردن قاضی و خروج پرونده از مسیر تحقیقات بوده است. مثلا طبیعی است که بنی صدر، رجایی و باهنر را شهید کرده باشد چون انگیزه کافی داشته است. یا بهزاد نبوی این کار را کرده باشد زیرا که بهزاد نبوی جایگزین شهید رجایی شد. و حاکمیت را به دست گرفت. اما منافقین چه نسبتی با این دارند؟ بنا براین تمامی شهدای ترور و جبهه و جنگ، فقط در ادعا و برای رد گم کردن به منافقین نسبت داده می شوند. تا عامل اصلی مخفی بماند. لذا بنده معتقدم منافقین بیگناه هستند. باید به کشور برگردند و برای یکبار هم شده شجاعت به خرج دهند. و آمرین و عاملین قتل ها را معرفی کنند. یعنی اگر دادستان محترم می خواهد جرمی هم بر انها اثبات کند باید همین جرم گردن گرفتن باشد. به همین دلیل میتوان آنها را مورد پیگرد قرار داد. واز طریق صدور حکم به استرداد آنها را برگرداند. درمورد کشورهایی که حکم استرداد مجرمین و یا قرارداد لازمه وجود ندارد. میتوان از طریق اینترپل و یا پلیس بین الملل این کار را ادامه داد. بهر حال صدور حکم ضروری است. تا چنانچه از طریق استرداد مجرمین یا اینتر پل هم نشد، سربازان گمنام بعنوان ضابط قضایی اقدام کنند. و این کاری است که ۴۴سال است در ان تعلل می شود و نفوذیهای دستگاه قضای مانند طبری نقش اساسی دارند.
Judicial procedures in the trial of hypocrites
Recently, a criminal court in Tehran filed an indictment against 104 main members of the Mojahedin People’s Organization of Iran, which is unlikely to come to fruition. If it has been 44 years now, it has not come to a conclusion. Reasons and documents are not enough. And unknown claimants and unknown claimants and defendants! Therefore, we point out to each of them: First, the People’s Mojahedin Organization of Iran is an unofficial, unregistered, and illegal organization. And to try it, first of all, identity must be verified, which has never had an identity. And it exists only on paper and advertising boards. To the extent that even Maryam Rajavi is considered the self-proclaimed president. Because no country has recognized him, and in Iran, where he wants to be president, no one has voted for him. And even his real name is not disclosed! Therefore, in terms of international judicial procedures. This organization will not be subject to trial without a registered name and logo. Unless it is registered somewhere and takes legal existence. And so far such a thing has not been done. Even their micro-organizations or charities are unlicensed. And they actually breathe from their shoulders! So there is no question. If the petitioner is a public prosecutor, he will not have enough documents. Because they have not committed any crime at all. Even Rajavi’s escape was not by his own will, but in the company of the President and in Shahnesha’s personal plane. It means that it was a kind of coercion that we should consider Bani Sadr as its commander or agent. So its legal form is the absence of documents, even confessions. That is, their confession to the killing of 17 thousand people and assassination of more than 150 thousand Iranian fighters was only on radios and networks. And the confession or written document is not attributed to the court. They say that they assassinated most of the martyrs of the front or gave them to the enemy to be assassinated. They say that they martyred Rajaee, Bahnar and others. But it is only in social networks. But in fact, they have taken the neck. And according to the words of the prisoners: they are faces. and have been taken to the top of the tree. That is, there is no provable document that they can reconstruct the scene of the crime and show that the person in question is affiliated with the organization. Suppose they say: They assassinated Sayad Shirazi or Ahmadi Roshan. But they never said about the perpetrators of the assassination or their methods or the reconstruction of the scene. Now, either for security reasons or for any other reason, but the output of all of them is the lack of documentation. Even if the applicant has documents in hand. It is not court-friendly, but it is more rhetorical and diagnostic. All of this is for one reason: they did nothing but pretend. In fact, their action was to divert the judge and leave the case from the investigation path. For example, it is natural that Bani Sadr martyred Rajaee and Bahoner because he had enough motivation. Or Behzad Nabavi did this because Behzad Nabavi replaced Shahid Rajaei. and took over the government. But what do the hypocrites have to do with this? Therefore, all the martyrs of terror, front and war are attributed to hypocrites only in claims and to deny loss. To keep the main agent hidden. Therefore, I believe that the hypocrites are innocent. They should return to the country and show courage for once. and introduce the perpetrators of the murders. That is, if the honorable prosecutor wants to prove a crime against them, it should be the crime of beheading. For this reason, they can be prosecuted. He returned them by issuing a sentence for extradition. For countries where there is no extradition order or necessary contract. You can continue this work through Interpol or International Police. However, issuing a verdict is necessary. so that if it is not possible through the extradition of criminals or Interpol, the anonymous soldiers act as judicial officers.
الإجراءات القضائیه فی محاکمه المنافقین
فی الآونه الأخیره ، قدمت محکمه جنائیه فی طهران لائحه اتهام ضد ۱۰۴ من الأعضاء الرئیسیین فی منظمه مجاهدی خلق الإیرانیه ، وهو أمر من غیر المرجح أن یؤتی ثماره. إذا کانت قد مرت ۴۴ عامًا حتى الآن ، فهی لم تنته بعد. الأسباب والوثائق لیست کافیه. ومدعون مجهولون ومدعون مجهولون ومدعى علیهم! لذلک نشیر لکل منهم: أولاً ، منظمه مجاهدی خلق الإیرانیه منظمه غیر رسمیه وغیر مسجله وغیر شرعیه. ولتجربتها ، أولاً وقبل کل شیء ، یجب التحقق من الهویه ، والتی لم یکن لها هویه أبدًا. وهی موجوده فقط على الورق واللوحات الإعلانیه. لدرجه أنه حتى مریم رجوی تعتبر الرئیسه التی نصبت نفسها. لأنه لم یعترف به أی بلد ، وفی إیران حیث یرید أن یکون رئیسا لم یصوت له أحد. وحتى اسمه الحقیقی لم یکشف! لذلک ، من حیث الإجراءات القضائیه الدولیه. لن تخضع هذه المنظمه للمحاکمه بدون اسم وشعار مسجل. ما لم یتم تسجیله فی مکان ما ویأخذ الوجود القانونی. وحتى الآن لم یتم فعل شیء من هذا القبیل. حتى منظماتهم الصغیره أو الجمعیات الخیریه غیر مرخصه. وهم فی الواقع یتنفسون من أکتافهم! لذلک لیس هناک من شک. إذا کان الملتمس مدعیاً عاماً ، فلن یکون بحوزته وثائق کافیه. لأنهم لم یرتکبوا أی جریمه على الإطلاق. حتى هروب رجوی لم یکن بإرادته ، ولکن بصحبه الرئیس وطائره شاهنیشا الشخصیه. یعنی أنه نوع من الإکراه یجب أن نعتبر بنی صدر قائداً له أو عمیلاً له. لذا فإن شکله القانونی هو عدم وجود وثائق ، وحتى اعترافات. أی أن اعترافهم بقتل ۱۷ ألف شخص واغتیال أکثر من ۱۵۰ ألف مقاتل إیرانی کان فقط عبر الإذاعات والشبکات. ولا ینسب الإقرار أو المستند الکتابی للمحکمه. یقولون إنهم اغتالوا معظم شهداء الجبهه أو أعطوهم للعدو لیتم اغتیالهم. یقولون أنهم استشهدوا رجائی وبنار وآخرین. لکنها فقط فی الشبکات الاجتماعیه. لکن فی الواقع ، لقد أخذوا العنق. وبحسب قول الاسرى هم وجوه. وقد تم اصطحابهم إلى أعلى الشجره. أی أنه لا توجد وثیقه تثبت أنه یمکنهم إعاده بناء مسرح الجریمه وإظهار أن الشخص المعنی مرتبط بالمنظمه. لنفترض أنهم قالوا: اغتالوا صیاد شیرازی أو أحمدی روشان. لکنهم لم یتحدثوا قط عن منفذی الاغتیال أو أسالیبهم أو إعاده بناء المشهد. الآن ، إما لأسباب أمنیه أو لأی سبب آخر ، لکن ناتجها جمیعًا هو عدم وجود وثائق. حتى لو کان مقدم الطلب لدیه وثائق فی متناول الید. إنها لیست صدیقه للمحکمه ، لکنها أکثر بلاغیه وتشخیصیه. کل هذا لسبب واحد: لم یفعلوا شیئًا سوى التظاهر. فی الواقع ، کان عملهم هو صرف القاضی وترک القضیه عن مسار التحقیق. على سبیل المثال ، من الطبیعی أن یستشهد بنی صدر رجائی وباهنر لأن لدیه ما یکفی من الحافز. أو فعل بهزاد نبوی ذلک لأن بهزاد نبوی حل محل الشهید رجائی. وتولى الحکومه. ولکن ما علاقه المنافقین بهذا؟ لذلک فإن کل شهداء الإرهاب والجبهه والحرب ینسبون إلى المنافقین فقط فی الادعاءات ونفی الخساره. لإبقاء الوکیل الرئیسی مخفیًا. لذلک أعتقد أن المنافقین أبریاء. یجب أن یعودوا إلى البلاد ویظهروا الشجاعه لمره واحده. وتقدیم مرتکبی جرائم القتل. أی إذا کان المدعی العام یرید إثبات جریمه بحقهم ، فیجب أن تکون جریمه قطع الرأس. لهذا السبب ، یمکن محاکمتهم. أعادهم بإصدار حکم بالتسلیم. بالنسبه للبلدان التی لا یوجد فیها أمر تسلیم أو عقد ضروری. یمکنک متابعه هذا العمل من خلال الإنتربول أو الشرطه الدولیه. ومع ذلک ، فإن إصدار الحکم ضروری. بحیث إذا لم یکن ذلک ممکنًا من خلال تسلیم المجرمین أو الإنتربول ، فإن الجنود المجهولین یعملون کموظفین قضائیین.
Münafiqlərin məhkəməsində məhkəmə prosedurları
Bu yaxınlarda Tehranın cinayət məhkəməsi İranın Mücahidlər Xalq Təşkilatının 104 əsas üzvünə qarşı ittiham aktı təqdim edib və bu, çətin ki, nəticə versin. Artıq 44 il keçibsə, bir nəticəyə gəlməyib. Səbəblər və sənədlər kifayət deyil. Və naməlum iddiaçılar və naməlum iddiaçılar və cavabdehlər! Ona görə də onların hər birinə işarə edirik: Birincisi, İranın Xalq Mücahidləri Təşkilatı qeyri-rəsmi, qeydiyyatsız və qeyri-qanuni bir təşkilatdır. Və bunu mühakimə etmək üçün ilk növbədə şəxsiyyəti yoxlanılmalıdır, onun heç vaxt şəxsiyyəti yoxdur. Və yalnız kağız və reklam lövhələrində mövcuddur. O həddə ki, hətta Məryəm Rəcəvi özünü prezident elan etmiş sayılır. Çünki onu heç bir ölkə tanımayıb, prezident olmaq istədiyi İranda da ona səs verən olmayıb. Və hətta onun əsl adı açıqlanmır! Ona görə də beynəlxalq məhkəmə prosedurları baxımından. Qeydiyyatdan keçmiş adı və loqosu olmayan bu təşkilat sınaqdan keçirilməyəcək. Hardasa qeydiyyata alınmasa və qanuni mövcudluq qazanmasa. Və indiyə qədər belə bir iş görülməyib. Hətta onların mikro təşkilatları və ya xeyriyyə təşkilatları da lisenziyasızdır. Və əslində çiyinlərindən nəfəs alırlar! Yəni sual yoxdur. Ərizəçi dövlət ittihamçısıdırsa, onun sənədləri çatmaz. Çünki onlar ümumiyyətlə heç bir cinayət törətməyiblər. Hətta Rəcəvinin qaçması da öz iradəsi ilə deyil, prezidentin yanında və Şahnəşənin şəxsi təyyarəsində olub. Bu o deməkdir ki, biz Bəni Sədri onun komandiri və ya agenti hesab etməyimiz bir növ məcbur idi. Beləliklə, onun hüquqi forması sənədlərin, hətta etirafların olmamasıdır. Yəni, onların 17 min insanın öldürüldüyünü, ۱۵۰ mindən çox iranlı döyüşçünün öldürüldüyünü etiraf etmələri yalnız radiolarda və şəbəkələrdə olub. Və etiraf və ya yazılı sənəd məhkəməyə aid edilmir. Deyirlər ki, cəbhə şəhidlərinin çoxunu öldürüblər, ya da öldürülmək üçün düşmənə veriblər. Deyirlər ki, Rəcai, Bəhnar və başqalarını şəhid ediblər. Ancaq bu, yalnız sosial şəbəkələrdədir. Amma əslində boyunu götürüblər. Və məhbusların sözlərinə görə: onlar üzlərdir. və ağacın başına aparılıblar. Yəni cinayət yerini yenidən qura bilsinlər və sözügedən şəxsin təşkilata bağlı olduğunu göstərə biləcəkləri sübuta yetirilən sənəd yoxdur. Tutaq ki, deyirlər: Səyad Şirazi və ya Əhmədi Roşanı öldürüblər. Amma onlar heç vaxt sui-qəsdin səbəbkarları və ya onların üsulları və ya səhnənin yenidən qurulması barədə deməyiblər. İndi ya təhlükəsizlik səbəbiylə, ya da hər hansı başqa bir səbəblə amma hamısının çıxdığı sənədin olmamasıdır. Ərizəçinin əlində sənədlər olsa belə. Bu, məhkəməyə uyğun deyil, lakin daha çox ritorik və diaqnostikdir. Bunların hamısının bir səbəbi var: onlar özlərini iddia etməkdən başqa heç nə etməyiblər. Əslində onların bu hərəkəti hakimi yayındırmaq, işi istintaq yolundan çıxarmaq olub. Məsələn, Bəni Sədr kifayət qədər motivasiyaya malik olduğu üçün Rəcai və Bəhoneri şəhid etməsi təbiidir. Yaxud Behzad Nəbəvi bunu Şəhid Rəcai əvəz etdiyi üçün Behzad Nəbəvi edib. və hökuməti ələ keçirdi. Bəs münafiqlərin bununla nə əlaqəsi var? Buna görə də bütün terror, cəbhə və müharibə şəhidləri yalnız iddia və itkiləri inkar etməkdə münafiqlərə aid edilir. Əsas agenti gizli saxlamaq üçün. Ona görə də münafiqlərin günahsız olduğuna inanıram. Onlar ölkəyə qayıdıb birdəfəlik şücaət göstərsinlər. və qətlləri törədənləri təqdim edin. Yəni, hörmətli prokuror onlara qarşı cinayəti sübut etmək istəyirsə, bu, baş kəsmək cinayəti olmalıdır. Bu səbəbdən onlar cinayət məsuliyyətinə cəlb oluna bilərlər. O, ekstradisiya hökmü çıxararaq onları geri qaytarıb. Ekstradisiya əmrinin və ya zəruri müqavilənin olmadığı ölkələr üçün. Bu işi İnterpol və ya Beynəlxalq Polis vasitəsi ilə davam etdirə bilərsiniz. Ancaq hökm çıxarmaq lazımdır. belə ki, cinayətkarların və ya İnterpolun ekstradisiyası ilə mümkün olmadıqda, anonim əsgərlər ədliyyə işçisi kimi çıxış etsinlər.
