درجات انبیا
درجات بهشت یا درجات انبیا و کل انسانها چطور تعیین می شود؟ خداوند در قران با دو معیار علمی و عملی این درجات را تعیین می کند. از نظر علمی و شناختی مسی بالتر است که خدا را بهتر بشناسد و به او اعتماد و اعتقاد داشته باشد. بنا براین جضرت ابراهیم چرا خلیل الله شد؟ چون وقتی او را در اتش می انداختند، کمک های غیر خدایی را رد کرد! و امام حسین ع هم در صحرای کربلا، کمک جن و انس و حیوانات را نپذیرفت و فرمود: خداوند می خواهد مرا کشته ببیند.(ان الله شاء ان یراک قتیلا) در عمل نیز با این تئوریها موافقت داشتند. یعنی با تمام وجود خطرها را بجان خریدند. پیامبر اسلام می فرماید هیچ پیغمبری به اندازه من آزار و اذیت نشد. به همین دلیل می توان گفت: نهایت درجه انسانها انبیا و اولیا هستند. زیرا بیشترین آزار و اذیت را برای دفاع از خدا و سپر بلا بودن برای خدا برخود تحمل کردند و اعتراضی نکردند. و هر اعتراض ولو بصورت عقلی یا عملی یک درجه از انان را کم می کرد. مثلا حضرت یوسف می فرماید (رب السجن احب الی ممایدعوننی) خداوندا! زندان رفتن برای من دوست داشتنی تر از انچه که مرا به ان می خوانند. ئو امام حسین ع در اخرین فراز از حیات خود می فرماید(الهی رضا بقضاوک) خدایا به انچه برای من (سناریو نوشتی من اجرا کردم) وراضی هم هستم. در حالیکه مردم عادی و بدون درجات الهی به آنچه خدا وند به انها اعطا کرده معترض هستند. بدن سالم دارد ولی ناشکر است. حتی هرچه بیشتر ویلا وژیلا داشته باشد باز هم ناشکر است و دائما فکر می کند خدا برای او کم گذاشته است. بنا براین نقطه نهایی انسان کامل نفس مرضیه است. و بقیه در هرم این رضایت ها پایین تر قرار دارند تا جاییکه کف هرم همه افراد ناشکر را تشکیل می دهد. امپراتوری شکر گزاری به همین دلیل ایجاد می شود که مردم را به شکر گزاری تشویق کند. اما باز هم فایده ندارد . زیرا شکر گزاری باید ذاتی و از درون خود باشد نه توصیه های دیگران و یا حتی اجباری. فاصله بین کف هرم تا نوک ارتفاع آن را افرادی تشکیل می دهند که ذومراتب هستند. یعنی حدفاصلی بین ایمان و کفر. رضایت و ناشکری. لذا هرچه قدر انسان شکر گزار تر باشد درجات بالاتری می گیرد. و هرچه ناشکری پیشه کند به درجات پایین تر (اسفل السافلین) سقوط می کند. به همین دلیل اولین افرینش خدا یعنی حضرت آدم بخاطر گرایش به مصرف مواد ممنوعه از اعلی علیین بهشت به اسفل السافلین دنیا تردد می کند! راه بازگشت البته هست ولی این هبوط را ترمیم نمی کند. پس باید مواظب لغزش ها هم بود. هرگناهی یک درجه انسان را ساقط و هر عبادتی یک درجه انسان را بالاتر می برد. انسان کامل یعنی کسی که عبادت ش در حد یک و معصیتش در حد صفر باشد. حرکت بین صفر و یک درجات دیگران را تعیین می کند.یک یعنی (انا خلقناالانسان فی احسن تقویم) انسان در حد اعلی خلقت آفریده شده تا جاییکه خالق به خود تبریک گفته! ولی صفر یعنی (ثم رددناه اسفل السافلین) انسان برای مواد ممنوعه فرمان خدا را گردن ننهد. و این خلاصه تمام درجاتی است که عرفا آن را هفت مرتبه یا شانزده مرحله یا صد میدان دانسته اند. در واقع انسان به این دنیا پرت شده که استعداد های خود را بشناسد. ولی ممکن است بجای خودشناسی به تن پروری روی اورد. و خود را فربه تر ومتمتع تر بخواهد. و از این رو مکیال و معیار خداوندی معلوم می شود: آیا به نعمات خدا توجه کردی یا به خود خدا؟ زیرا خداوند مثل پدری مهربان برای ما اسباب بازی می فرستد. ما اگر اسباب بازی و نعمت های خدا را گرفتیم و از او تشکر کردیم یعنی گفتیم که خودت مهمتر از اسباب بازی ها هستید ، خداوند باز هم نعمت و اسباب باز بیشتری می فرستد. واین فرستادن ها آنقدر ادامه دارد که انسان در مرحله ای جذب اسباب بازی شده و از خداوند غافل شود. حد او در همانجا تعریف می شود. برخی ها قدرت پرواز تا بی نهایت را ندارند. لذا عده ای در همان حد نیاز های فیریولوژیک باقی می مانند. مشغول خوردن و چریدن می شوند و خداوند هم آن ها را رها می کند تا با معشوق خودشان باشند.
The degrees of the prophets
How are the degrees of heaven or the degrees of prophets and all human beings determined? God determines these degrees in the Qur’an with two scientific and practical criteria. Scientifically and cognitively, it is better to know God better and trust and believe in Him. Therefore, why did Ibrahim become Khalilullah? Because when he was thrown into the fire, he rejected ungodly help! Imam Hussain (a.s.) did not accept the help of jinns, humans and animals in the desert of Karbala and said: God wants to see me killed. In practice, they also agreed with these theories. That is, they risked their lives with all their might. The Prophet of Islam says that no prophet was persecuted as much as me. For this reason, it can be said: the ultimate level of human beings are prophets and saints. Because they endured the most persecution to defend God and to be a shield for God and did not protest. And every objection, even if it was intellectual or practical, would reduce one degree from them. For example, Hazrat Yusuf says (Rab al-Sajn Ahab al-Mamaidoonni) O God! Going to prison is more lovely for me than what they call me. O Imam Hussain (a.s.) said in the last part of his life (God bless you) God, I am satisfied with what you wrote for me (I performed the scripts). While ordinary people without divine degrees object to what God has granted them. He has a healthy body, but he is ungrateful. Even the more Villa Vijila he has, he is still ungrateful and constantly thinks that God has left less for him. Therefore, the final point of a perfect human being is the diseased soul. And the rest are lower in the pyramid of these satisfactions until the bottom of the pyramid forms all ungrateful people. The Gratitude Empire is created to encourage people to be thankful. But it is still useless. Because gratitude should be inherent and from within, not the advice of others or even forced. The distance between the bottom of the pyramid and the tip of its height is made up of people who are Zumratb. It means the boundary between faith and disbelief. Satisfaction and ingratitude. Therefore, the more grateful a person is, the higher he gets. And the more ungrateful he is, he will fall to lower levels (asfal al-saflin). For this reason, God’s first creation, Adam, travels from the highest heaven to the lowest world because of his tendency to consume prohibited substances! Of course, there is a way back, but it does not repair this decline. So you have to be careful about slips. Every sin lowers a person one degree and every worship raises a person one degree higher. A perfect person is a person whose worship is at the level of one and his sins are at the level of zero. The movement between zero and one determines the degrees of others. One means (Ena Khalqna al-Insan in the best calendar) Man has been created at the highest level of creation to the extent that the creator congratulated himself! But Safar means (then the rejection of Asfal al-Saflin) that a person should not obey God’s command for prohibited substances. And this is the summary of all the degrees that the mystics considered to be seven times or sixteen stages or one hundred fields. In fact, man is thrown into this world to know his talents. But instead of self-knowledge, he may turn to self-cultivation. And want yourself to be fatter and happier. And from this, God’s measure and standard becomes clear: did you pay attention to God’s blessings or to God himself? Because God sends us toys like a loving father. If we took God’s toys and blessings and thanked him, that is, we said that you are more important than toys, God will send more blessings and toys. And these sendings continue for so long that at some stage man is attracted to toys and neglects God. His limit is defined there. Some do not have the power to fly to infinity. Therefore, some people remain at the same level of physiological needs. They are busy eating and grazing and God leaves them to be with their beloved.
درجات الانبیاء
کیف یتم تحدید درجات السماء أو درجات الأنبیاء وجمیع البشر؟ یحدد الله هذه الدرجات فی القرآن بمعیارین علمیین وعملیین. علمیًا ومعرفیًا ، الأفضل معرفه الله بشکل أفضل والثقه فیه والإیمان به. إذن لماذا أصبح إبراهیم خلیل الله؟ لأنه عندما ألقى فی النار رفض مساعده الفاجر! لم یقبل الإمام الحسین (ع) مساعده الجن والبشر والحیوانات فی صحراء کربلاء ، وقال: الله یرید أن یقتلنی ، وعملیاً اتفقوا مع هذه النظریات. أی أنهم خاطروا بحیاتهم بکل قوتهم. یقول نبی الإسلام أنه لم یضطهد نبی مثلی. لهذا السبب یمکن القول: المستوى النهائی للبشر هم الأنبیاء والقدیسون. لأنهم تحملوا أشد الاضطهاد للدفاع عن الله ودرعًا لله ولم یحتجوا. وکل اعتراض ، حتى لو کان فکریًا أو عملیًا ، سیقلص منه بدرجه واحده. على سبیل المثال ، یقول حضره یوسف (رب السجان آهاب الممیدونی) یا الله! الذهاب إلى السجن أجمل بالنسبه لی مما یسموننی. یا الإمام الحسین (ع) قال فی آخر شوط من حیاته (بارک الله فیک) ، إنی راضٍ بما کتبته لی (أدیت السیناریوهات). بینما یعترض الأشخاص العادیون الذین لیس لدیهم درجات إلهیه على ما منحهم الله إیاه. لدیه جسد سلیم ، لکنه جاحد. حتى مع وجود المزید من فیلا فیجیلا ، فإنه لا یزال جاحدًا ویعتقد باستمرار أن الله قد ترک القلیل من أجله. لذلک ، فإن النقطه الأخیره للإنسان الکامل هی الروح المریضه. والباقی هم أقل فی الهرم من هذه الإشباع حتى قاع الهرم یشکل کل جاحد للجمیل. تم إنشاء إمبراطوریه الامتنان لتشجیع الناس على أن یکونوا شاکرین. لکنها لا تزال عدیمه الفائده. لأن الامتنان یجب أن یکون متأصلًا ومن الداخل ، ولیس نصیحه الآخرین أو حتى قسریًا. المسافه بین قاع الهرم وقمه ارتفاعه تتکون من أناس زمرطب. یعنی الحد الفاصل بین الإیمان والکفر. الرضا والجحود. لذلک ، کلما کان الشخص أکثر امتنانًا ، کلما ارتفع. وکلما زاد امتنانه ، سینخفض إلى المستویات الأدنى (أسفل السافلین). لهذا السبب ، فإن خلیقه الله الأولى ، آدم ، تنتقل من أعلى الجنه إلى الدنیا بسبب میله إلى تناول المواد المحظوره! بالطبع ، هناک طریق للعوده ، لکنه لا یصلح هذا التراجع. لذلک علیک أن تکون حذرا بشأن الزلات. کل خطیئه تنزل الإنسان درجه واحده وکل عباده ترفع الإنسان درجه أعلى. والشخص الکامل هو من تکون عبادته على مستوى الواحد وذنوبه صفر. فالحرکه بین الصفر والواحد تحدد درجات الآخرین ، إحداها (إنا خلقنا الإنسان فی أفضل تقویم) خلق الإنسان على أعلى مستوى من الخلق لدرجه أن الخالق هنأ نفسه! لکن سفر یعنی (ثم رفض أسفال السافلین) أن الشخص لا ینبغی أن یطیع أمر الله للمواد المحظوره. وهذا ملخص لجمیع الدرجات التی اعتبرها المتصوفون سبع مرات أو سته عشر مرحله أو مائه مجال. فی الواقع ، یُلقى بالإنسان فی هذا العالم لیعرف مواهبه. لکن بدلاً من معرفه الذات ، قد یتجه إلى تنمیه الذات. وترید لنفسک أن تکون أکثر بدانه وأکثر سعاده. ومن هذا یتضح مقیاس الله ومعاییره: هل انتبهت إلى برکات الله أم إلى الله نفسه؟ لأن الله یرسل لنا الألعاب مثل الأب المحب. إذا أخذنا ألعاب الله وبرکاته وشکرناه ، أی قلنا إنک أهم من الدمى ، فإن الله سیبارک ولعب أکثر. وتستمر هذه الإرسالات لفتره طویله لدرجه أن الإنسان فی مرحله ما ینجذب إلى اللعب ویهمل الله. یتم تحدید حده هناک. البعض لا یملک القدره على الطیران إلى ما لا نهایه. لذلک ، یظل بعض الأشخاص فی نفس المستوى من الاحتیاجات الفسیولوجیه. إنهم مشغولون بالأکل والرعی ویترکهم الله مع أحبائهم.
Peyğəmbərlərin dərəcələri
Cənnətin dərəcələri və ya peyğəmbərlərin və bütün insanların dərəcələri necə təyin olunur? Allah Quranda bu dərəcələri iki elmi və əməli meyarla müəyyən edir. Elmi və idrak baxımından Allahı daha yaxşı tanımaq və Ona təvəkkül edib iman etmək daha yaxşıdır. Odur ki, İbrahim niyə Xəlilullah oldu? Çünki o, oda atılan zaman allahsız yardımı rədd etdi! İmam Hüseyn (ə) Kərbəla səhrasında cinlərin, insanların və heyvanların köməyini qəbul etmədi və buyurdu: Allah mənim öldürülməyimi görmək istəyir, əməldə onlar da bu nəzəriyyələrlə razılaşdılar. Yəni bütün gücləri ilə həyatlarını riskə atdılar. İslam peyğəmbəri deyir ki, heç bir peyğəmbər mənim qədər zülm görməmişdir. Bu səbəbdən belə demək olar: İnsanın son mərtəbəsi peyğəmbərlər və övliyalardır. Çünki onlar Allahı müdafiə etmək və Allaha sipər olmaq üçün ən çox zülmə dözdülər və etiraz etmədilər. Və hər etiraz, hətta əqli və ya əməli olsa belə, onlardan bir dərəcə azaldar. Məsələn, Həzrət Yusif (Rəb əs-Səcn Əhəb əl-Məmaidunni) deyir, İlahi! Həbsxanaya getmək mənim üçün dediklərindən daha sevimlidir. Ya İmam Hüseyn (ə) ömrünün son hissəsində buyurdu (Allah sənə rəhmət eləsin) İlahi, mənim üçün yazdıqlarından razı qaldım (ssenariləri yerinə yetirdim). İlahi dərəcələri olmayan adi insanlar isə Allahın onlara nəsib etdiyinə etiraz edirlər. Sağlam bədəni var, amma nankordur. Hətta nə qədər çox Villa Vijila olsa da, o, yenə də nankorluq edir və daim Allahın ona daha az şey qoyduğunu düşünür. Deməli, kamil insanın son nöqtəsi xəstə ruhdur. Qalanları isə piramidanın dibi bütün nankor insanları əmələ gətirənə qədər bu məmnunluqların piramidasında aşağıdır. Minnətdarlıq İmperiyası insanları şükür etməyə təşviq etmək üçün yaradılmışdır. Amma yenə də faydasızdır. Çünki minnətdarlıq başqalarının məsləhəti və hətta məcburi deyil, xas və daxildən olmalıdır. Piramidanın dibi ilə hündürlüyünün ucu arasındakı məsafə Zümrətb olan insanlardan ibarətdir. İmanla küfr arasındakı sərhəd deməkdir. Məmnuniyyət və nankorluq. Ona görə də insan nə qədər şükür etsə, bir o qədər yüksələr. Və nə qədər nankorluq etsə, aşağı mərtəbələrə düşər (əsfal əl-səflin). Bu səbəbdən, Allahın ilk məxluqu Adəm, qadağan olunmuş maddələri istehlak etməyə meylli olduğu üçün ən yüksək səmadan ən aşağı dünyaya səyahət edir! Əlbəttə, geriyə yol var, amma bu geriləməni düzəldə bilməz. Buna görə sürüşmələrə qarşı diqqətli olmalısınız. Hər günah insanı bir dərəcə aşağı salır və hər ibadət insanı bir dərəcə yüksəldir. Kamil insan o kəsdir ki, ibadəti bir, günahları isə sıfır səviyyəsindədir. Sıfırla bir arasındakı hərəkət başqalarının dərəcələrini müəyyən edir.Bir mənası (ən yaxşı təqvimdə Ena Xəlqnə əl-İnsan) İnsan yaradılışın ən yüksək pilləsində yaradılmışdır ki, yaradan özünü təbrik edir! Amma Səfər (sonra Əsfəl əs-Səflinin rədd edilməsi) o deməkdir ki, insan Allahın haram maddələrlə bağlı əmrinə tabe olmasın. Və bu, mistiklərin yeddi dəfə və ya on altı mərhələ və ya yüz sahə hesab etdikləri bütün dərəcələrin xülasəsidir. Əslində insan bu dünyaya öz istedadını bilmək üçün atılır. Amma özünü tanımaq əvəzinə, özünü yetişdirməyə müraciət edə bilər. Və daha kök və xoşbəxt olmağınızı arzu edin. Və bundan da Allahın ölçü və meyarı aydın olur: Allahın nemətinə diqqət etdin, yoxsa Allahın özünə? Çünki Allah bizə mehriban ata kimi oyuncaqlar göndərir. Allahın oyuncaqlarını, nemətlərini götürüb şükür etsək, yəni dedik ki, sən oyuncaqdan üstünsən, Allah daha çox nemət və oyuncaq göndərər. Və bu göndərişlər o qədər uzun müddət davam edir ki, insan hansısa mərhələdə oyuncaqlara cəlb olunur və Allahı laqeyd edir. Onun həddi orada müəyyən edilir. Bəzilərinin sonsuzluğa uçmaq gücü yoxdur. Buna görə də bəzi insanlar fizioloji ehtiyacları eyni səviyyədə qalırlar. Yemək və otlamaqla məşğuldurlar və Allah onları sevgililərinin yanında buraxır.
