نوشته های مشابه
وحدت سرزمینی
تبلیغ تنوع فرهنگی بدون توجه به تقوا باعث شکنندگی وحدت سرزمینی است. یکی از ضربه هایی تفکر ضرغامیسم! به اسلام می زند تبلیغ تنوع فرهنگی است که شاید بتواند از این راه به آرا ریاست جمهوری دست پیدا کند. البته این کار را ضد انقلاب در اول انقلاب انجام داد و موفق نشد ولی بعد ها لیبرال ها آن را به صورت نرم دنبال کردند. و اغلب آنها رای بالایی از استانهای مرزی داشته اند. اما فقه سرزمینی که شاخه ای فقه حکومتی است برعکس این نظریه را دارد. می گوید هرچند تنوع فرهنگی هست ولی نباید وحدت سرزمینی را خدشه دار کند. براساس ایه قران: انسانها همه از یک پدر و مادر متولد شده اند(انا خلقناکم من ذکر و انثی) پس اصل در تنوع فرهنگی و قومی وحدت است نه کثرت. بلکه کثرت عارضه ای است برای عناصر شناختی بشری. یعنی قران می فرماید ما شما را بعد از اینکه زیاد شدید بصورت قومی و قبیله ای در اوردیم تا از همدیگر بازشناسی بشوید. (اشتباه نکنید) مثلا شما وقتی یک دست گنجشک یا کلاغ و یا هرنوع حیوانی را ببینید ابتدا تصور می کنید همه مثل هم هستند. و دستگاه کپی الهی همه را برابر اصل کرده. ولی وقتی مدتی انها را نگهداری کنید می بینید که آنها با هم تفاوت دارند. و این کمک می کند تا برای انها نامگذاری یا شماره گذاری هم بکنید اما این دلیل نمی شود که شما سنگ نزنید! یا آنها را شکار نکنید. یا به مذبح نبرید. اما قران می فرماید تفاوت را جعل کردیم تا کسی به جای دیگری مجازات نشود. یعنی این سنگ زدن شما به پرنده ها شاید از سر شوخی باشد ولی انها جدا می میمرند. و لذا این تفاوت برای اشخاص مهم است نه برای جمع. یعنی اگر اقوام مختلفی هستند برای اقوام مهم است که شناخته شوند. ولی برای دولت نباید فرقی کند. واگر دولت تسلیم اقوام شود ناچار باید بین آنها برتری ایجاد کند که به تبعیض کشیده می شود. فرض کنید ما می خواهیم موسیقی اقوام را معرفی کنیم: طبیعتا یکی باید اول روی صحنه بیاید. هرکسی باشد برای دولت یا برگزار کننده فرقی نمی کند. ولی برای بقیه پالس منفی دارد. تصور می کنند به انها برتری داده شده است. لذا در این جا قران بلافاصله می گوید شما هیچ برتری بر یکدیگر ندارید و برتری فقط با تقوا سنجیده و تایید می شود. پس تبلیغ تنوع فرهنگی نباید از سوی دولت باشد و این سیاست غلط وزارت ارشاد و میراث فرهنگی نتیجه ای جز تفرقه ندارد. زیرا هیچ قومی نمی خواهد با قوم دیگر سنجیده شود. وخود محوری قومی باعث می شود همیشه قوم خود را برتر بداند. که به تبعیض نژادی منجر می شود. به همین دلیل است که وزارت ارشاد یا میراث فرهنگی در تنگنای انتخاب هستند. ومجبور به انتخاب اجباری می شوند. لذا می بینید یک ترک نژاد در نقش بلوچ ظاهر می شود و یا یک سهروند تحصیلکرده رشتی در نقش یک کرد! یعنی تمام غرقه های اقوام را دقت کنید هیچیک اصالت قوم خود را ندارند. بلکه با دستمزد عالی به ایفای نقش می پردازند. به همین دلیل موسیقی نواحی رشد ندارد ولی موسیقی ترکیبی آنها دلپذیر است. یعنی مثلا گروه رستاک که به همه ساز های بومی تسلط دارد از تمام گروههای تک ساحتی محبوب تر است. و خوانندگان و نوازندگان اقوام ترجیح می دهند در دستگاه پاپ کار کنند که هیچ رنگ قومیتی ندارد. در لباس پوشیدن هم همینطور است. همه مردم دنیا براثر فشار از لباسهای محلی استفاده می کنند در حالیکه هیچ علاقه ای به ان ندارند. مثلا آل سعود به اجبار و در مراسم رسمی عقال و چفیه یا برقع می زنند. ولی در تمام شبکه های رسانه ای سکسی ترین لباس را می پوشند. لرهای منطقه کهکیلویه، بروجرد و مسجد سلیمان همگی ترجیح می دهند کت و شلوار آنهم در حد لالیگا بپوشند(نمونه اش محسن رضایی) ولی به اجبار دولت برای مراسم میراث فرهنگی یا ارشاد چوخه استفاده می کنند. براساس تحقیقات مردم شناسی معلوم شده که روسای قبایل یا اقوام با فحش و ناسزا افراد را مجبور به پوشیدن لباس محلی می کنند تا محدوده قدرت شان گسترش یابد.حتی در گویش ها اصرار دارند که کلمات طور دیگری اداشوند والا آنها را متهم می کنند.
Territorial unity
Propagation of cultural diversity without regard to piety causes fragility of territorial unity. One of the blows of Zarghamism’s thinking! He calls Islam to promote cultural diversity, which may be able to get presidential votes in this way. Of course, the anti-revolution did this at the beginning of the revolution and it did not succeed, but later the liberals followed it in a soft way. And most of them received high votes from the border provinces. But territorial jurisprudence, which is a branch of governmental jurisprudence, has the opposite of this theory. He says that although there is cultural diversity, it should not damage territorial unity. According to the verses of the Qur’an: Humans are all born from the same parents (Ena Khalqnakam Man Zikr and Feminine), so the principle in cultural and ethnic diversity is unity, not plurality. Rather, multiplicity is a complication for human cognitive elements. That is, the Qur’an says, “We divided you into tribes and tribes after you grew so that you could recognize each other.” (Don’t be mistaken) For example, when you see a sparrow or a crow or any kind of animal, you first imagine that they are all the same. And the divine copying machine has made everything equal to the original. But when you keep them for a while, you will see that they are different. And it helps to name or number them, but that doesn’t mean you shouldn’t throw stones! Or don’t hunt them. Or don’t go to the altar. But the Qur’an says that we forged the difference so that no one is punished in another place. This means that your stoning of birds may be a joke, but they die separately. And therefore, this difference is important for individuals, not for the group. That is, if there are different ethnic groups, it is important for the ethnic groups to be recognized. But it should not matter to the government. If the government submits to the ethnic groups, it must create superiority among them, which leads to discrimination. Suppose we want to introduce the music of the tribes: naturally, one must come on the stage first. Whoever it is, it doesn’t matter to the government or the organizer. But for others, it has a negative pulse. They think that they have been given superiority. Therefore, here the Qur’an immediately says that you have no superiority over each other and superiority is measured and confirmed only by piety. Therefore, the promotion of cultural diversity should not be from the government, and this wrong policy of the Ministry of Guidance and Cultural Heritage has no result but division. Because no nation wants to be measured against another nation. Ethnic self-centeredness makes one always consider one’s own nation superior. which leads to racial discrimination. This is why the Ministry of Guidance or Cultural Heritage are in a dilemma. And they are forced to make a forced choice. Therefore, you see a Turkish race appearing in the role of a Baloch, or a well-educated Sahrond from Rashti in the role of a Kurd! That is, look carefully at all the ethnic groups, none of them have the originality of their own people. Rather, they play roles with great pay. For this reason, the music of the regions does not grow, but their combined music is pleasant. That means, for example, the Rostak group, which has mastered all the native instruments, is more popular than all the monophonic groups. And ethnic singers and musicians prefer to work in pop music, which has no ethnic color. It is the same with dressing. All the people of the world use local clothes due to pressure, while they have no interest in them. For example, the Al Saud force wears aqal and chafieh or burqa in official ceremonies. But they wear the sexiest clothes in all media networks. Leaders of Kohkiloyeh, Borujerd and Masjid Suleiman regions all prefer to wear their suits at the level of La Liga (Mohsen Rezaei is an example), but they use them for cultural heritage ceremonies or Irshad Chokheh under the government’s compulsion. Based on anthropological research, it has been found that the chiefs of tribes or ethnic groups force people to wear local clothes by cursing and cursing in order to expand their power. Even in dialects, they insist that the words be pronounced differently and accuse them.
الوحده الإقلیمیه
یؤدی نشر التنوع الثقافی دون مراعاه للتقوى إلى هشاشه الوحده الترابیه. واحده من ضربات تفکیر الزرغمیه! یدعو الإسلام إلى تعزیز التنوع الثقافی ، الذی قد یکون قادراً على الحصول على أصوات رئاسیه بهذه الطریقه. بالطبع ، قام معادو الثوره بذلک فی بدایه الثوره ولم ینجح ، لکن فیما بعد تبعه اللیبرالیون بطریقه ناعمه. وحصل معظمهم على أصوات عالیه من المحافظات الحدودیه. لکن الفقه الإقلیمی ، وهو فرع من فروع الفقه الحکومی ، له نقیض هذه النظریه. یقول إنه على الرغم من وجود تنوع ثقافی ، إلا أنه لا ینبغی أن یضر بالوحده الإقلیمیه. وبحسب آیات القرآن: وُلِد البشر جمیعًا من نفس الوالدین (إنا خلقناکم من ذکر وأنثى) ، لذا فإن مبدأ التنوع الثقافی والعرقی هو الوحده ولیس التعددیه. بل إن التعددیه تعقید للعناصر المعرفیه البشریه. أی ، کما یقول القرآن ، “قسمناکم إلى قبائل وقبائل بعد أن کبرتم لتتعرفوا على بعضکم البعض”. (لا تکن مخطئًا) على سبیل المثال ، عندما ترى عصفورًا أو غرابًا أو أی نوع من الحیوانات ، فأنت تتخیل أولاً أنهم جمیعًا متماثلون. وقد جعلت آله النسخ الإلهیه کل شیء مساویًا للأصل. لکن عندما تحتفظ بها لفتره من الوقت ، سترى أنها مختلفه. ویساعد فی تسمیتها أو ترقیمها ، لکن هذا لا یعنی أنه لا یجب علیک إلقاء الحجاره! أو لا تصطادهم. أو لا تذهب إلى المذبح. لکن القرآن یقول أننا صنعنا الاختلاف حتى لا یعاقب أحد فی مکان آخر. هذا یعنی أن رمی الطیور قد یکون مزحه ، لکنها تموت منفصله. وبالتالی ، فإن هذا الاختلاف مهم للأفراد ولیس للمجموعه. أی ، إذا کانت هناک مجموعات عرقیه مختلفه ، فمن المهم أن یتم الاعتراف بالجماعات العرقیه. لکن لا ینبغی أن یهم الحکومه. إذا خضعت الحکومه للجماعات العرقیه ، فعلیها أن تخلق التفوق بینهم ، مما یؤدی إلى التمییز. لنفترض أننا نرید تقدیم موسیقى القبائل: بطبیعه الحال ، یجب على المرء أن یأتی على المسرح أولاً. أیا کان ، لا یهم الحکومه أو المنظم. لکن بالنسبه للآخرین ، لدیه نبض سلبی. یعتقدون أنهم منحوا التفوق. لذلک ، یقول القرآن هنا على الفور أنه لیس لدیکما تفوق على بعضکما البعض ، وأن التفوق لا یقاس ویؤکّد إلا بالتقوى. لذلک ، لا ینبغی أن یکون تعزیز التنوع الثقافی من الحکومه ، وهذه السیاسه الخاطئه لوزاره الإرشاد والتراث الثقافی لیس لها نتیجه سوى الانقسام. لأنه لا توجد أمه ترید أن تقاس بأمه أخرى. التمرکز العرقی على الذات یجعل المرء دائمًا یعتبر أمه المرء متفوقه. مما یؤدی إلى التمییز العنصری. هذا هو السبب فی أن وزاره الإرشاد أو التراث الثقافی فی مأزق. وهم مجبرون على اتخاذ قرار قسری. لذلک ترى عرقًا ترکیًا یظهر فی دور البلوش ، أو سهروند المتعلم جیدًا من راشتی فی دور کردی! أی ، انظر بعنایه إلى جمیع المجموعات العرقیه ، فلا أحد منهم لدیه أصاله شعبه. بدلاً من ذلک ، یلعبون أدوارًا بأجر کبیر. لهذا السبب ، فإن موسیقى المناطق لا تنمو ، لکن موسیقاهم المشترکه ممتعه. هذا یعنی ، على سبیل المثال ، أن مجموعه Rostak ، التی أتقنت جمیع الآلات الأصلیه ، تحظى بشعبیه أکبر من جمیع المجموعات أحادیه الصوت. ویفضل المغنون والموسیقیون العرقیون العمل فی موسیقى البوب التی لیس لها لون عرقی. نفس الشیء مع التتبیله. کل الناس فی العالم یستخدمون الملابس المحلیه بسبب الضغط ، بینما لا یهتمون بها. على سبیل المثال ، ترتدی قوه آل سعود العقال والشافیه أو البرقع فی الاحتفالات الرسمیه. لکنهم یرتدون الملابس الأکثر جاذبیه فی جمیع الشبکات الإعلامیه. یفضل قاده مناطق کوهکیلویه وبروجرد ومسجد سلیمان ارتداء بدلاتهم على مستوى الدوری الإسبانی (محسن رضائی مثال على ذلک) ، لکنهم یستخدمونها فی احتفالات التراث الثقافی أو إرشاد الشوخه تحت إجبار الحکومه. بناء على بحث أنثروبولوجی ، تبین أن شیوخ القبائل أو الجماعات العرقیه یجبرون الناس على ارتداء الملابس المحلیه بالسب والشتم من أجل توسیع قوتهم ، وحتى فی اللهجات یصرون على أن یتم نطق الکلمات بشکل مختلف ویتهمونهم.
Ərazi birliyi
Mədəni müxtəlifliyin dindarlığı nəzərə almadan təbliği ərazi birliyinin kövrəkliyinə səbəb olur. Zərqəmçilik təfəkkürünün zərbələrindən biri! O, İslamı mədəni müxtəlifliyi təşviq etməyə çağırır ki, bu yolla prezident səslərini ala bilər. Təbii ki, inqilabın əvvəlində antiinqilab bunu etdi və uğur qazanmadı, lakin sonradan liberallar yumşaq bir şəkildə onun ardınca getdilər. Və onların əksəriyyəti sərhəd əyalətlərindən yüksək səs toplayıb. Amma hökumət hüquq elminin bir qolu olan ərazi fiqhində bu nəzəriyyənin əksi var. O deyir ki, mədəni müxtəliflik olsa da, bu, ərazi birliyinə xələl gətirməməlidir. Quran ayələrinə görə: İnsanların hamısı eyni ata-anadan doğulur (Ena Xalqnakam Man Zikr və Qadın), ona görə də mədəni və etnik müxtəliflikdə prinsip çoxluq deyil, birlikdir. Əksinə, çoxillik insanın idrak elementləri üçün bir mürəkkəblikdir. Yəni, Qurani-Kərim buyurur: “Biz sizi böyüdükdən sonra qəbilələrə və qəbilələrə ayırdıq ki, bir-birinizi tanıyasınız”. (Səhv etməyin) Məsələn, bir sərçə və ya qarğa və ya hər hansı bir heyvan görəndə ilk olaraq onların hamısının eyni olduğunu təsəvvür edirsən. Və ilahi surətçıxarma maşını hər şeyi orijinala bərabər etdi. Ancaq onları bir müddət saxlasanız, fərqli olduqlarını görəcəksiniz. Və bu, onlara ad vermək və ya nömrələmək üçün kömək edir, lakin bu, daş atmamağınız demək deyil! Yoxsa onları ovlamayın. Yoxsa qurbangahın yanına getmə. Amma Quran deyir ki, biz fərqi elə düzəltmişik ki, heç kəs başqa yerdə cəzalandırılmasın. Bu o deməkdir ki, quşları daşlamağınız zarafat ola bilər, amma onlar ayrı ölürlər. Və buna görə də bu fərq qrup üçün deyil, fərdlər üçün vacibdir. Yəni müxtəlif etnik qruplar varsa, etnik qrupların tanınması vacibdir. Amma bunun hökumət üçün əhəmiyyəti olmamalıdır. Hakimiyyət etnik qruplara tabedirsə, onlar arasında üstünlük yaratmalıdır ki, bu da ayrı-seçkiliyə gətirib çıxarır. Tutaq ki, biz tayfaların musiqisini tanıtmaq istəyirik: təbii ki, ilk növbədə səhnəyə çıxmaq lazımdır. Kim olursa olsun, hökumətə və ya təşkilatçıya fərqi yoxdur. Ancaq başqaları üçün mənfi bir nəbz var. Özlərinə üstünlük verildiyini düşünürlər. Ona görə də burada Quran dərhal deyir ki, sizin bir-birinizdən heç bir üstünlüyünüz yoxdur və üstünlük ancaq təqva ilə ölçülür və təsdiqlənir. Ona görə də mədəni müxtəlifliyin təbliği hökumətdən olmamalıdır və Rəhbərlik və Mədəni İrs Nazirliyinin bu yanlış siyasətinin bölgüdən başqa nəticəsi yoxdur. Çünki heç bir xalq başqa millətlə ölçülmək istəməz. Etnik eqoizm insanı həmişə öz millətini üstün hesab edir. irqi ayrı-seçkiliyə gətirib çıxarır. Bu səbəbdən Rəhbərlik və ya Mədəni İrs Nazirliyi çıxılmaz vəziyyətdədir. Və məcburi seçim etmək məcburiyyətində qalırlar. Ona görə də bir türk irqinin bəluc rolunda, ya da kürd rolunda Rəştidən savadlı Sahrondun göründüyünü görürsən! Yəni, bütün etnik qruplara diqqətlə baxın, heç birində öz xalqının orijinallığı yoxdur. Əksinə, onlar böyük maaşla rol oynayırlar. Bu səbəbdən rayonların musiqisi böyüməsə də, onların birləşmiş musiqisi xoşdur. Bu o deməkdir ki, məsələn, bütün yerli alətləri mənimsəyən Rostak qrupu bütün monofonik qruplardan daha populyardır. Etnik müğənni və musiqiçilər isə heç bir etnik rəngi olmayan estradada işləməyə üstünlük verirlər. Geyinmə ilə də eynidir. Bütün dünya xalqı yerli paltarlara maraq göstərmədiyi halda, təzyiqə görə istifadə edir. Məsələn, Əl Səud qüvvələri rəsmi mərasimlərdə ağal və chafieh və ya burqa geyinir. Amma bütün media şəbəkələrində ən seksual paltarları geyinirlər. Kohkiloye, Borucerd və Məscid Süleyman bölgələrinin liderləri hamısı La Liqa səviyyəsində kostyum geyinməyə üstünlük verirlər (Möhsün Rezaei nümunədir), lakin hökumətin məcburiyyəti ilə mədəni irs mərasimləri və ya İrşad Çoxeh üçün istifadə edirlər. Antropoloji tədqiqatlar əsasında məlum olmuşdur ki, tayfa və ya etnik qrup başçıları öz güclərini genişləndirmək üçün insanları söyərək, söyərək yerli paltar geyinməyə məcbur edirlər, hətta şivələrdə də sözlərin başqa cür tələffüz edilməsində israr edir və onları ittiham edirlər.
