نوشته های مشابه
حق نفت های ایران
همانطور که صحبت از حقابه هست باید از حق نفت ایران هم صحبت شود تا معلوم شود این کشور شیعه چگونه مورد توجه خدا و معصومین است.در زبان محاوره به حق نفت می گویند منابع نفتی مشترک. همانطور که در مورد حقابه همیشه بسوی همسایگان غش می کنند، در مورد حق نفت هم اصلا صحبتی نمی کنند چون ممکن است عربستان یا عراق و یا حتی افغانستان و روسیه و ازربیجان ناراحت شوند. معلوم نیست چرا مسولیت پذیرفته اند. کسانی که خجالت می کشند یا می ترسند و از حقابه ایران دفاع نمی کنند و آن را تاکنون استیفا نکرده اند. اگر قرار است دنیا همانطور که می چرخیده بچرخد پس انتخاب مسئولین برای چیست؟۴۴سال است که حقابه ایران از افغانستان و ترکیه و عراق نگرفته اند و باز هم امیدی نیست. در مورد نفت از این هم بدتر است.براساس نقشه های زمین شناسی معادن نفت عالبا در فلات قاره ایران است. و چینه شناسی نشان می دهد که این نفت به سوی مناطق پست اطراف مهاجرت می کنند. معنی این حرف آن است که بیابان حجاز نمی تواند نفت داشته باشد زیرا فسیل شناسی به ما می گوید در مناطق کوهستانی و جنگلی که حیوانات میتوانستند زندگی کنند بر اثر سانحه ای همه آنها دچار یخ زدگی یا حوادث دیگر شدند و ایستاده مردند. و بعد از سالها روغن آنها بصورت نفت در امد. به همین دلیل اغلب آنها هیدرو کربور هستند و میتوانند به روغن خوراکی (پالم) و روان ساز(روغن موتور) تبدیل شوند حتی در آزمایشگاهها میتوان از ان ها گوشت و برنج هم تولید کرد.( هرکسی دور ماند از اصل خویش- باز جوید روزگار وصل خویش) مهمتر آنکه بعلت غلیظ و یا سیال بودن راه مهاجرت هم در پیش می گیرند. لذا نفت ایران به عربستان می رود و عربستان هم پالایشگاه مهم نفتی آرامکو را در ظهران(طهران) می سازد تا هم مرز ایران شده و زودتر به نفت ایران دسترسی پیدا کند. البته تا مدتی ایران خبر نداشت یا خود را به بی خبری زده بود! اما باافشاگریهای انجام شده ناچار شد در میادین مشترک سرمایه گذاری کند. مثلا میدان مشترک گازی ایران و قطر، قطر را صاحب مقام اولی در صادرات گاز جهان کرده بود.اکنون ستاره خلیج فارس راه اندازی شده تا ایران هم بتواند از منابع و معادن مشترک برداشت داشته باشد. طبیعی است تا رسیدن به نقطه برابری راه زیادی هست. زرا مانند دفاع مقدس تمام دنیا پشت سر قطر هستند وایران دست تنها و حتی در محاصره اقتصادی است. طبیعی است که قطر با کت و شلوار ایران داماد شود. و بعد هم به ایران طعنه بزند. و روسیه را دوم کند و ایران سوم شود. زیرا همین منابع مشترک بین ایران و روسیه هم هست. حتی روسیه توانسته چاه ۱۲کیلومتری مورب بزند تا از زیر زمین به منابع ایران دستبرد بزند. لذا ایران در زمین آنها بازی می کند و هر کاری کند عاقبت گل به خودی است. یعنی همیشه ناچار است عربستان را اول در نفت اعلام کند و قطر را در گاز. اما یک راه بهتری وجود دارد. که ایران از این دور باطل خارج شود: آنهم فقه نفتی است. یعنی باید از فقه تقیه یا فقه التماسی دست بردارند. زیرا همه دروس فقهی غیر از امام خمینی در دوران خفقان نوشته یا تدوین شده اند لذا حالت التماسی دارند. از عربستان چشم پوشی کنیم تا نفت ما را ببردو از قطر هم بگذریم تا گاز ما را بنام خود کند. اما فقه حکومتی یا فقه پویا و مخصوصا فقه تخصصی نفتی به ما می گوید: راه را بر انها سد کنید. میادین مشترک از سه حالت خارج نیستند: یا از طریق منفذها باهم در ارتباط هستند یا از طریق بستر ها و یا چاهها! در حالت اول باید منفذ ها مسدود شود تا نفت فلات ایران به مناطق پست همسایه ها نشت پیدا نکند. مثلا میتوان همراه تزریق آب به چاههای نفت، ماسه و خاک هم تزریق کرد تا ضمن بالا آوردن سطح نفت، از نفوذ آنها در رگه ها و منفذ ها و تشکیل مهاجرت نفتی جلوگیری کرد. در مورد بستر ها کمی سخت تر است. و باید بستر ها شناسایی و در مرزهای سیاسی جلوی انها سد آهنی بست.
Iran’s oil rights
Just as we are talking about Haqaba, we should also talk about Iran’s oil rights to find out how this Shiite country is concerned by God and the innocent. In the colloquial language, oil rights are called common oil resources. Just as they always complain to their neighbors about rights, they don’t talk about oil rights at all because they might upset Saudi Arabia or Iraq or even Afghanistan, Russia, and Azerbaijan. It is not known why they accepted responsibility. Those who are ashamed or afraid and do not defend the right of Iran and have not yet fulfilled it. If the world is supposed to rotate as it rotates, then what is the purpose of electing officials? It has been 44 years that they have not taken Iran’s status from Afghanistan, Turkey, and Iraq, and there is still no hope. In the case of oil, it is even worse. According to the geological maps, the Alaba oil fields are located in the continental plateau of Iran. And the stratigraphy shows that this oil migrates to the surrounding lowlands. This means that the Hijaz desert cannot have oil because fossils tell us that in the mountainous and forest areas where animals could live, they all got frostbite or other accidents due to an accident and died standing. And after many years, their oil turned into oil. For this reason, most of them are hydrocarbons and can be converted into edible oil (palm) and lubricants (motor oil), even in laboratories they can be used to produce meat and rice. More importantly, due to the thick or liquid nature, they also take the migration path. Therefore, Iran’s oil goes to Saudi Arabia, and Saudi Arabia is also building an important Aramco oil refinery in Dhahran (Tehran) so that it borders Iran and has access to Iranian oil sooner. Of course, Iran did not know for a while or pretended to be ignorant! But with the revelations made, he was forced to invest in common fields. For example, the joint gas field between Iran and Qatar made Qatar the first place in the world’s gas exports. Now the Star of the Persian Gulf has been launched so that Iran can also benefit from common resources and mines. It is natural that there is a long way to reach the point of equality. Because like the holy defense, the whole world is behind Qatar and Iran is alone and even under economic siege. It is natural for Qatar to become a bridegroom in Iran’s suit. And then taunt Iran. and make Russia second and Iran third. Because the same resources are common between Iran and Russia. Even Russia has managed to drill a 12-kilometer diagonal well to tap Iran’s resources from underground. Therefore, Iran is playing in their field and whatever it does, the result is a goal by itself. It means that he always has to declare Saudi Arabia first in oil and Qatar in gas. But there is a better way. For Iran to get out of this vicious cycle: that is oil jurisprudence. That is, they should give up the jurisprudence of taqiyyah or the jurisprudence of supplication. Because all jurisprudence lessons except Imam Khomeini’s were written or compiled during the Khafghan period, so they are begging. Let’s ignore Saudi Arabia to take our oil and let’s ignore Qatar to claim our gas. But government jurisprudence or dynamic jurisprudence and especially specialized oil jurisprudence tells us: block the way for them. Common fields are not out of three situations: either they are connected through holes or through beds or wells! In the first case, the openings should be blocked so that the oil of the Iranian plateau does not leak into the low-lying areas of the neighbors. For example, along with water injection, sand and soil can also be injected into oil wells in order to raise the oil level and prevent their penetration into the veins and pores and the formation of oil migration. It’s a little more difficult for substrates. And the bases should be identified and an iron barrier should be placed in front of them at the political borders.
حقوق النفط الإیرانیه
ومثلما نتحدث عن الحقبه ، یجب أن نتحدث أیضا عن حقوق إیران النفطیه لنکتشف کیف یهتم هذا البلد الشیعی بالله والأبریاء ، وفی اللغه العامیه تسمى حقوق النفط موارد نفطیه مشترکه. مثلما یشتکون دائمًا لجیرانهم من الحقوق ، لا یتحدثون عن حقوق النفط على الإطلاق لأنهم قد یزعجون المملکه العربیه السعودیه أو العراق أو حتى أفغانستان وروسیا وأذربیجان. من غیر المعروف لماذا قبلوا المسؤولیه. أولئک الذین یخجلون أو یخافون ولا یدافعون عن حق إیران ولم ینفذوه بعد. إذا کان من المفترض أن یدور العالم وهو یدور فما هو الغرض من انتخاب المسؤولین .. لقد مرت ۴۴ سنه لم یأخذوا مکانه إیران من أفغانستان وترکیا والعراق ولا أمل حتى الآن. فی حاله النفط ، فالأمر أسوأ ، فوفقًا للخرائط الجیولوجیه ، تقع حقول ألابا النفطیه فی الهضبه القاریه لإیران. ویظهر الرسم الطبقی أن هذا الزیت یهاجر إلى الأراضی المنخفضه المحیطه. هذا یعنی أن صحراء الحجاز لا یمکن أن تحتوی على زیت لأن الأحافیر تخبرنا أنه فی المناطق الجبلیه والغابات حیث یمکن للحیوانات أن تعیش ، أصیبوا جمیعًا بقضمه الصقیع أو حوادث أخرى بسبب حادث وماتوا واقفاً. وبعد سنوات عدیده ، تحول نفطهم إلى زیت. ولهذا السبب ، فإن معظمها عباره عن هیدروکربونات ویمکن تحویلها إلى زیوت صالحه للأکل (نخیل) ومواد تشحیم (زیت محرکات) ، حتى فی المختبرات یمکن استخدامها لإنتاج اللحوم والأرز. والأهم من ذلک ، بسبب الطبیعه السمیکه أو السائله ، یأخذون أیضًا مسار الهجره. لذلک ، یذهب نفط إیران إلى المملکه العربیه السعودیه ، وتقوم المملکه العربیه السعودیه أیضًا ببناء مصفاه نفط مهمه لشرکه أرامکو فی الظهران (طهران) بحیث تکون على حدود إیران ویمکنها الوصول إلى النفط الإیرانی فی وقت أقرب. طبعا إیران لم تعرف لفتره أو تتظاهر بالجهل! ولکن مع الکشف عنه ، اضطر إلى الاستثمار فی المجالات المشترکه. على سبیل المثال ، جعل حقل الغاز المشترک بین إیران وقطر من قطر المرکز الأول فی صادرات الغاز العالمیه ، والآن تم إطلاق نجمه الخلیج الفارسی حتى تتمکن إیران أیضًا من الاستفاده من الموارد المشترکه والمناجم. من الطبیعی أن یکون هناک طریق طویل للوصول إلى نقطه المساواه. لأنه مثل الدفاع المقدس ، العالم کله وراء قطر وإیران وحدها وحتى تحت الحصار الاقتصادی. من الطبیعی أن تصبح قطر عریسًا ببدله إیران. ثم تسخر من إیران. وجعل روسیا فی المرتبه الثانیه وإیران فی المرتبه الثالثه. لأن نفس الموارد مشترکه بین إیران وروسیا. حتى روسیا تمکنت من حفر بئر قطرها ۱۲ کیلومترًا لاستغلال موارد إیران من باطن الأرض. لذلک إیران تلعب فی ملعبهم ومهما فعلت فالنتیجه هی هدف فی حد ذاتها. معناه أن علیه دائما أن یعلن السعودیه أولا فی النفط وقطر فی الغاز. ولکن هناک طریقه أفضل. لکی تخرج إیران من هذه الحلقه المفرغه: هذا هو الاجتهاد النفطی. أی أن یتخلوا عن فقه التقیه أو فقه الدعاء. لأن جمیع دروس الفقه ماعدا الإمام الخمینی کُتبت أو جمعت فی عهد الخفان ، لذا فهم یستجوبون. دعونا نتجاهل المملکه العربیه السعودیه لأخذ نفطنا ودعونا نتجاهل قطر للمطالبه بغازنا. لکن الفقه الحکومی أو الفقه الدینامیکی وخاصه الفقه النفطی المتخصص یخبرنا: یسد الطریق أمامهم. الحقول المشترکه لیست من ثلاث حالات: إما أنها متصله من خلال الثقوب أو من خلال الأسره أو الآبار! فی الحاله الأولى ، یجب سد الفتحات حتى لا یتسرب نفط الهضبه الإیرانیه إلى المناطق المنخفضه من الجیران. على سبیل المثال ، إلى جانب حقن الماء ، یمکن أیضًا حقن الرمل والتربه فی آبار النفط من أجل رفع مستوى الزیت ومنع تغلغلها فی الأورده والمسام وتکوین هجره الزیت. إنه أصعب قلیلاً بالنسبه للرکائز. ویجب تحدید القواعد ووضع حاجز حدیدی أمامها على الحدود السیاسیه.
İranın neft hüquqları
Necə ki, Haqabadan danışırıqsa, İranın neft haqlarından da danışmalıyıq ki, bu şiə ölkəsi Allah və məsumlar tərəfindən necə narahatdır, danışıq dilində neft haqqı ümumi neft ehtiyatları adlanır. Həmişə qonşularına hüquqlardan şikayət etdikləri kimi, neft haqlarından da heç danışmırlar, çünki Səudiyyə Ərəbistanını və ya İraqı, hətta Əfqanıstanı, Rusiyanı və Azərbaycanı da narahat edə bilərlər. Nə üçün məsuliyyəti öz üzərlərinə götürdükləri məlum deyil. Utanıb və ya qorxub İranın haqqını müdafiə etməyən və hələ də yerinə yetirməyənlər. Dünya fırlanan kimi fırlanmalıdırsa, məmurları seçməkdə məqsəd nədir, 44 ildir ki, İranın statusunu Əfqanıstandan, Türkiyədən, İraqdan almırlar, hələ də ümid yoxdur. Neft məsələsində isə daha pisdir.Geoloji xəritələrə görə, Alaba neft yataqları İranın kontinental yaylasında yerləşir. Və stratiqrafiya göstərir ki, bu neft ətraf aranlara miqrasiya edir. Bu o deməkdir ki, Hicaz səhrasında neft ola bilməz, çünki qalıqlar bizə deyir ki, heyvanların yaşaya biləcəyi dağlıq və meşəlik ərazilərdə onların hamısı qəza nəticəsində donub və ya başqa qəzalara məruz qalıb və ayaq üstə ölüblər. Və uzun illərdən sonra onların nefti neftə çevrildi. Bu səbəbdən onların əksəriyyəti karbohidrogenlərdir və yemək yağı (xurma) və sürtkü yağlarına (motor yağı) çevrilə bilirlər, hətta laboratoriyalarda ət və düyü istehsalında istifadə edilə bilər.Daha da əsası qalın və ya maye təbiətinə görə, onlar da köç yolunu tuturlar. Buna görə də İran nefti Səudiyyə Ərəbistanına gedir və Səudiyyə Ərəbistanı da İranla həmsərhəd olması və İran neftinə daha tez çıxış əldə etməsi üçün Dhahranda (Tehran) mühüm Aramco neft emalı zavodunu tikir. Təbii ki, İran bir müddət bilmədi və ya özünü cahil kimi göstərdi! Lakin edilən açıqlamalarla o, ümumi sahələrə sərmayə qoymağa məcbur oldu. Məsələn, İran və Qətərin ortaq qaz yatağı Qətəri dünya qaz ixracatında birinci yerə çıxardı.İndi Fars körfəzinin ulduzu işə salınıb ki, İran da ümumi sərvətlərdən və mədənlərdən faydalana bilsin. Bərabərlik nöqtəsinə çatmaq üçün uzun bir yol olması təbiidir. Çünki müqəddəs müdafiə kimi bütün dünya Qətərin arxasında, İran isə tək və hətta iqtisadi mühasirədədir. Qətərin İran kostyumunda bəy olması təbiidir. Sonra İranı ələ salır. Rusiyanı ikinci, İranı isə üçüncü etdi. Çünki eyni resurslar İranla Rusiya arasında ortaqdır. Hətta Rusiya İranın yeraltı resurslarından istifadə etmək üçün 12 kilometr diaqonal quyu qazmağa nail olub. Ona görə də İran öz meydanında oynayır və nə edirsə etsin, nəticə özlüyündə məqsəddir. Bu o deməkdir ki, o, neftdə Səudiyyə Ərəbistanını, qazda isə Qətəri həmişə birinci elan etməlidir. Ancaq daha yaxşı bir yol var. İranın bu pis döngədən çıxması üçün bu, neft hüquqşünaslığıdır. Yəni təqiyyə fiqhini və ya dua fiqhini tərk etməlidirlər. Çünki İmam Xomeynidən başqa bütün fiqh dərsləri Xafqan dövründə yazılıb və ya tərtib edilib, ona görə də yalvarırlar. Neftimizi götürmək üçün Səudiyyə Ərəbistanına, qazımıza iddia etmək üçün Qətərə məhəl qoymayaq. Ancaq hökumət hüquqşünaslığı və ya dinamik hüquqşünaslıq və xüsusilə də xüsusi neft hüququ bizə deyir: onların yolunu kəsin. Ümumi sahələr üç vəziyyətdən deyil: ya deşiklər, ya da yataqlar və ya quyular vasitəsilə birləşdirilir! Birinci halda, İran yaylasının neftinin qonşuların alçaq ərazilərinə sızmaması üçün açılışlar bağlanmalıdır. Məsələn, neftin səviyyəsini yüksəltmək və onların damarlara və məsamələrə keçməsinin və neft miqrasiyasının əmələ gəlməsinin qarşısını almaq üçün neft quyularına su vurmaqla yanaşı, qum və torpaq da vurula bilər. Substratlar üçün bir az daha çətindir. Və bazalar müəyyən edilməli və siyasi sərhədlərdə onların qarşısına dəmir sədd qoyulmalıdır.
