نوشته های مشابه
روز کارگر باید روز شکر گزاری باشد در حالیکه روز کفر گویی و زیاده خواهی شده است ؟ چه باید کرد؟ من در بیش از ۵۰۰ویدو و ۲۰هزار مقاله که در دست رس همه است نوشته و گفته ام: مسئولین ما همه در دوران دهه ۵۰زندگی می کنند. تمام تفکران و فرهنگ آنها در فاصله ۴۲تا ۵۷ساخته شده است. و در این دوران دو گروه بشدت با مذهب درگیر بودند. یکی گروههای سلطنت طلب و دیگری کمونیستها. لذا همه انرژی مسئولین در ان سالها برای خوشامد این قشر بود یعنی اسلام را طوری تفسیر کنند که این دو گروه بپسندند. عده ای مثل فلسفی و ذبیحی دنبال حرفهایی بودند که شاه و دربار را قانع کنند که اسلام دین خوبی است. ولی اکثرا بدنبال آن بودند که تفسیری از اسلام بدهند که کمونیستها بپسندند و یا درواقع جواب نداشته باشند. نهایت کار اینها هم دکتر سروش است. یعنی نقد های دکتر سروش بر اسلام پاسخ ندارد مانند احمد کسروی که یا دیگران که نان اسلام را خوردند و با فروش دین به الاف و الوف و شهرت رسیدند بعد یک دفعه زیر همه چیز زدند. تقی ارانی یا آخوند زاده همگی از حوزه برخاسته بودند. اما رنگ عقاید آنها از بین رفته و زیراب اسلام را زدند. صادق هدایت و ساعدی مگر از اسلام کم اطلاع داشتند؟ صادق هدایت داستان سه قطره خون را برداشت آزاد از سوره یوسف داشت و غلامحسین ساعدی فلیمنامه گاو را نوشت که امام خمینی هم آن را تحسین کرد. طبیعی بود وقتی ما اسلام را طوری تفسیر می کنیم که کمونیستها خوششان بیاید یک عده ای هم پیدا می شوند که خوششان نمی آید! شما هرچه می گویید تولید و اشتغال برعکس از آب در میاید آنها هم می گویند : دیدی؟ نیمقرن اسلام حکومت می کند ولی مردم هنوز مطالبات اولیه خود را دارند! لذا است با تفکر دهه چهل و یا پنجاه نمی توان دهه شصتی ها را قانع کرد. اگر سروش هم به قدرتی دست یافته نه از تفسیر های کمونیست دوستان است بلکه از تفسیر خود یهودیها برعلیه خودشان است. مارکس و دیگران یهودی بودند، کارل پوپر هم که ضد مارکسیست بود یهودی است. شاگردی کارل پوپر بود که دکتر سروش را مسلح به اندیشه های جدیدتر کرد. و حوزه قادر نیست جواب سروش را بدهد چون اکثریت آنها مسلح به تفکرات دهه چهل هستند هنوز می خواهند ثابت کنند که خمینی هندی نبوده! و جواب کتاب ماموریت برای وطنم را بدهند. حتی در مقابل تفکر امام نیز مقاومت می کنند زیرا امام خمینی تفکراتش شکرگزاری است. وی می گوید: اقتصاد مال خر است چون او فقط به فکر خوردن و خوابیدن است. و حوزهویان تمام قد قیام کردند که نه این حرف امام خمینی نیست! خوب البته سلطنت طلبها و کمونیستها او را پایین کشیدند. چون قدشان و عقلشان به انجا نمی رسید امام را پایین کشیدند. بزرگترین کسی که امام را پایین می کشید مهندس موصوی بود. او با بکار گیری ابزار های نوین جلوی انتشار نظرات را می گرفت و خودش سوسیالیزم را حقنه می کرد تا آمریکایی بودنش معلوم نشود. اما نظریات امام درست بود و اکنون بعد زا چهل سال می بینیم که تازه گویا امروز سخن می راند. لذا بازگشت به نظریه امام خمینی بدون تفسیر های قبلی باید صورت گیرد. ایشان می گفت حدا کارگر است. ولی ائدولوگها تفسیر می کردند که این یک شعار است برای جلوگیری از قیام کارگری! و لذا مطالبات کارگران را از شکرگزاری تغییر دادند و به زیاده خواهی و رقابت و تجمل گرایی تا به حد کفر گویی رساندند. کارگر یعنی کمونیست! مدافع کارگران هم باید حداقل لیبرال باشد. لذا در انتخابات کارگری نشانی از تفکر شکر گزاری نیست. و همه در خط محجوب و امثال ان باقی مانده اند. زیرا به کارگران قبولانده اند که مسئولان جمهوری حق کارگر را نمی دهند لذا باید کمونیستها باشند تا حق کارگر را بگیرند. در حالیکه تفکر شکر گزاری می گوید: خداو.ند کارگر اصلی است و کار و تولید ذات ایشان است. بقیه عرض هستند. آنها تغییر تولید می دانند. در حالیکه خداوند همه را تولید کرده و ما فقط تغییر می دهیم. یک کارگر که چشمش را ازدست داده چقدر باید پول بدهد؟ و خداوند همه اینها را خلق کرده.
Labor Day should be a day of thanksgiving
While it is the day of blasphemy and excess? what should we do? I have written and said in more than 500 videos and 20,000 articles that are available to everyone: Our officials are all living in the 50s. All their thoughts and culture were built between 42 and 57. And during this period, two groups were heavily involved with religion. One is the royalist groups and the other is the communists. Therefore, all the energy of the officials in those years was to welcome this group, that is, to interpret Islam in a way that these two groups like. Some people like Philosofi and Zabihi were looking for words to convince the king and the court that Islam is a good religion. But most of them sought to give an interpretation of Islam that the communists would like, or in fact had no answer. The ultimate work of these is Dr. Soroush. That is, Dr. Soroush’s criticisms of Islam have no answer, like Ahmad Kasravi or others who ate the bread of Islam and gained fame and fortune by selling religion, and then suddenly they hit everything. Taghi Arani or Akhundzadeh all came from the field. But the color of their beliefs has disappeared and they have abandoned Islam. Did Sadegh Hedayat and Saedi know little about Islam? Sadegh Hedayat wrote the story “Three Drops of Blood” from Surah Yusuf, and Gholamhossein Saedi wrote the film “Gaw”, which was praised by Imam Khomeini. It was natural that when we interpret Islam in such a way that communists like it, there will be some people who don’t like it! Whatever you say, production and employment, on the contrary, come out of the water, they also say: Did you see? Half a century of Islam rules, but people still have their basic demands! That is why it is not possible to convince the 60s with the thinking of the 40s or 50s. If Soroush has gained power, it is not from the interpretations of the communist friends, but from the interpretation of the Jews themselves against themselves. Marx and others were Jews, Karl Popper who was an anti-Marxist is also a Jew. He was a student of Karl Popper, who armed Dr. Soroush with newer ideas. And the field is not able to give the answer to Soroush because the majority of them are armed with the thoughts of the forties and still want to prove that Khomeini was not Indian! and answer the book “Mission for my homeland”. They even resist Imam’s thinking because Imam Khomeini’s thinking is gratitude. He says: “The economy belongs to the donkey because he only thinks about eating and sleeping.” And the Hozvaites rose up in full force that no, this is not what Imam Khomeini said! Well, of course, the royalists and communists pulled him down. Because their height and intellect did not reach there, they pulled the imam down. The biggest person who pulled Imam down was Engineer Mousavi. By using new tools, he prevented the publication of opinions and injected socialism himself so that it would not be known that he was an American. But Imam’s views were correct and now forty years later we see that he is speaking as if he were speaking today. Therefore, returning to Imam Khomeini’s theory without previous interpretations should be done. He said that he is a hard worker. But the ideologues interpreted that this is a slogan to prevent workers’ uprising! And therefore, they changed the demands of the workers from gratitude and brought them to extravagance, competition and luxury to the point of blasphemy. A worker is a communist! The defender of workers must be at least liberal. Therefore, there is no sign of gratitude in labor elections. And all of them have remained in the Mahjoob line and the like. Because they have accepted to the workers that the officials of the republic do not give the right to the worker, so they must be communists to take the right to the worker. While the thinking of gratitude says: God is the main worker and work and production is his essence. The rest are width. They know the change of production. While God created everything and we only change. How much should a worker who lost his eye pay? And God created all this.
یجب أن یکون عید العمال هو یوم الشکر
بینما هو یوم الکفر والإفراط؟ ماذا علینا ان نفعل؟ لقد کتبت وقلت فی أکثر من ۵۰۰ مقطع فیدیو و ۲۰۰۰۰ مقاله متاحه للجمیع: جمیع مسؤولینا یعیشون فی الخمسینیات. تم بناء کل أفکارهم وثقافتهم بین ۴۲ و ۵۷٫ وخلال هذه الفتره ، انخرطت مجموعتان بشکل کبیر فی الدین. الأول هو الجماعات الملکیه والآخر هو الشیوعیون. لذلک ، کانت کل طاقات المسؤولین فی تلک السنوات هی الترحیب بهذه المجموعه ، أی تفسیر الإسلام بطریقه تحبها هاتان المجموعتان. کان بعض الناس ، مثل فیلوسوفی وذهبی ، یبحثون عن کلمات لإقناع الملک والمحکمه بأن الإسلام دین صالح. لکن معظمهم سعوا إلى تقدیم تفسیر للإسلام یرغب فیه الشیوعیون ، أو فی الواقع لیس لدیهم إجابه. العمل النهائی لهؤلاء هو الدکتور سروش. أی أن انتقادات الدکتور سروش للإسلام لا إجابه لها ، مثل أحمد کسراوی أو غیره ممن أکلوا خبز الإسلام واکتسبوا شهره وثروه ببیع الدین ، ثم فجأه ضربوا کل شیء. جاء تاغی عرانی أو آخوندزاده من المیدان. لکن لون معتقداتهم اختفى وهجروا الإسلام. هل یعرف صادق هدایت وسعدی القلیل عن الإسلام؟ کتب صادق هدایت قصه “ثلاث قطرات من الدم” من سوره یوسف ، وکتب غلام حسین السعیدی فیلم “جاو” الذی أشاد به الإمام الخمینی. کان من الطبیعی أنه عندما نفسر الإسلام بطریقه یحبها الشیوعیون ، سیکون هناک بعض الناس الذین لا یحبونه! ومهما قلت فإن الإنتاج والتوظیف على العکس یخرجان من الماء ، کما یقولون: أرأیتم؟ نصف قرن من الإسلام یحکم ، لکن الناس ما زالت لهم مطالبهم الأساسیه! هذا هو السبب فی أنه من غیر الممکن إقناع الستینیات بفکر الأربعینیات أو الخمسینیات. إذا کان سروش قد حصل على السلطه ، فهذا لیس من تفسیرات الأصدقاء الشیوعیین ، ولکن من تفسیر الیهود أنفسهم ضد أنفسهم. کان مارکس وآخرون یهودًا ، وکارل بوبر الذی کان مناهضًا للمارکسیه هو أیضًا یهودی. کان أحد تلامیذ کارل بوبر ، الذی سلح الدکتور سروش بأفکار جدیده. والمیدان غیر قادر على إعطاء الجواب لسروش لأن الغالبیه منهم مسلحون بأفکار الأربعینیات وما زالوا یریدون إثبات أن الخمینی لم یکن هندیًا! وجاوبوا على کتاب الرساله لوطنی. حتى أنهم یقاومون تفکیر الإمام لأن تفکیر الإمام الخمینی هو الامتنان. یقول: “الاقتصاد ملک للحمار لأنه لا یفکر إلا فی الأکل والنوم”. وانتفض الحزفاویون بکل قوه وقالوا لا ، لیس هذا ما قاله الإمام الخمینی! حسنًا ، بالطبع ، أوقعه الملکیون والشیوعیون. ولأن طولهم وعقلهم لم یصلوا إلى هناک ، أنزلوا الإمام. أکبر من أسقط الإمام کان المهندس موسوی. باستخدام أدوات جدیده ، منع نشر الآراء وحقن الاشتراکیه بنفسه حتى لا یعرف أنه أمریکی. لکن آراء الإمام کانت صحیحه والآن بعد أربعین سنه نرى أنه یتکلم وکأنه یتحدث الیوم. لذلک ، یجب العوده إلى نظریه الإمام الخمینی دون تأویلات سابقه. قال إنه عامل مجتهد. لکن الأیدیولوجیین فسروا أن هذا شعار لمنع الانتفاضه العمالیه! وبالتالی ، فقد غیروا مطالب العمال من الامتنان وأخذوهم إلى الإسراف والمنافسه والرفاهیه إلى حد التجدیف. العامل شیوعی! یجب أن یکون المدافع عن العمال لیبرالیًا على الأقل. لذلک ، لا توجد علامه على الامتنان فی الانتخابات العمالیه. وکلهم بقوا فی سلاله محجوب ونحوه. لأنهم قبلوا للعمال أن مسؤولی الجمهوریه لا یعطون الحق للعامل ، لذلک یجب أن یکونوا شیوعیین لیأخذوا الحق للعامل. بینما یقول تفکیر الامتنان: الله هو العامل الرئیسی والعمل والإنتاج جوهره. الباقی عرض. یعرفون تغییر الإنتاج. بینما الله خلق کل شیء ونحن نتغیر فقط. کم یجب أن یدفع للعامل الذی فقد عینه؟ وخلق الله کل هذا.
Əmək günü şükür günü olmalıdır
Halbuki küfr və həddi aşmaq günüdür? biz nə etməliyik? Hər kəsə açıq olan 500-dən çox videoda, 20 min məqalədə yazmışam, demişəm: Bizim məmurların hamısı ۵۰-ci illərdə yaşayır. Onların bütün düşüncələri və mədəniyyətləri 42-57-ci illər arasında qurulub. Və bu dövrdə iki qrup dinlə çox məşğul idi. Biri kralçı qruplar, digəri isə kommunistlərdir. Ona görə də o illərdə məmurların bütün enerjisi bu qrupu alqışlamaq, yəni İslamı bu iki qrupun bəyəndiyi şəkildə şərh etmək idi. Filosofi və Zəbihi kimi bəzi insanlar padşahı və sarayı İslamın yaxşı din olduğuna inandırmaq üçün söz axtarırdılar. Lakin onların çoxu İslamın kommunistlərin bəyəndiyi və ya əslində heç bir cavabı olmayan şərhini verməyə çalışırdılar. Bunların son işi Dr.Soruşdur. Yəni, Əhməd Kəsrəvi və ya islam çörəyini yeyib, dini sataraq şöhrət və var-dövlət qazanan, sonra birdən-birə hər şeyi vuranlar kimi Doktor Soruşun İslama qarşı tənqidlərinin cavabı yoxdur. Tağı Arani və ya Axundzadə hamısı tarladan gəlib. Amma inanclarının rəngi getdi və İslamı tərk etdilər. Sadiq Hidayət və Səidi İslam haqqında çox az şey bilirdilərmi? Sadiq Hidayət “Yusif” surəsindən “Üç damcı qan” hekayəsini, Qulamhüseyn Sədi isə İmam Xomeyninin təriflədiyi “Gəv” filmini yazıb. Təbii idi ki, biz İslamı kommunistlərin xoşuna gələcək şəkildə şərh edəndə, onu bəyənməyənlər də olacaq! Nə deyirsən, istehsal və məşğulluq, əksinə, sudan çıxır, onlar da deyirlər: Gördünmü? Yarım əsrlik İslam hökm sürür, amma insanların hələ də əsas tələbləri var! Ona görə də ۴۰-۵۰-ci illərin təfəkkürü ilə ۶۰-ları inandırmaq mümkün deyil. Əgər Soruş güc qazanıbsa, bu, kommunist dostların yozumlarından deyil, yəhudilərin özlərinin özlərinə qarşı yozumlarındandır. Marks və başqaları yəhudi idi, antimarksist olan Karl Popper də yəhudidir. O, Doktor Soruşu yeni ideyalarla silahlandıran Karl Popperin tələbəsi idi. Sahə isə Soruşa cavab verə bilmir, çünki onların əksəriyyəti qırxıncı illərin düşüncələri ilə silahlanıb və hələ də Xomeyninin hind olmadığını sübut etmək istəyirlər! və “Vətən üçün missiya” kitabına cavab verin. İmam Xomeyninin təfəkkürü şükür olduğu üçün İmamın təfəkkürünə belə müqavimət göstərirlər. Deyir: “İqtisadiyyat eşşəyindir, çünki o, ancaq yemək və yatmaq haqqında düşünür”. Və Hozvailər bütün gücü ilə ayağa qalxdılar ki, yox, İmam Xomeyninin dediyi bu deyil! Əlbəttə, kralçılar və kommunistlər onu aşağı çəkdilər. Onların boyu və intellektləri ora çatmadığı üçün imamı aşağı çəkdilər. İmamı aşağı çəkən ən böyük şəxs Mühəndis Musəvi olub. Yeni vasitələrdən istifadə edərək fikirlərin dərcinin qarşısını aldı və amerikalı olduğu bilinməsin deyə sosializmi özü vurdu. Amma İmamın fikirləri düzgün idi və indi qırx ildən sonra görürük ki, o, bu gün danışırmış kimi danışır. Ona görə də əvvəlki şərhlər olmadan İmam Xomeyninin nəzəriyyəsinə qayıtmaq lazımdır. O, zəhmətkeş olduğunu bildirib. Amma ideoloqlar belə şərh etdilər ki, bu, fəhlə qiyamının qarşısını almaq üçün bir şüardır! Və buna görə də fəhlələrin tələblərini minnətdən dəyişərək, onları israfçılığa, rəqabətə, dəbdəbəyə küfr həddinə çatdırdılar. Fəhlə kommunistdir! İşçilərin müdafiəçisi ən azı liberal olmalıdır. Ona görə də fəhlə seçkilərində minnətdən əsər-əlamət yoxdur. Və hamısı Məhcub cərgəsində və bənzəri olaraq qalmışdır. Çünki onlar zəhmətkeşlərə qəbul ediblər ki, respublikanın məmurları fəhləyə haqq vermir, ona görə də fəhlə haqqını almaq üçün kommunist olmalıdırlar. Şükür təfəkkürü buyurduğu halda: Allah əsas işçidir, iş və istehsal onun mahiyyətidir. Qalanları enidir. İstehsal dəyişikliyini bilirlər. Allah hər şeyi yaratdı və biz ancaq dəyişirik. Gözünü itirmiş fəhlə nə qədər ödəməlidir? Və bütün bunları Allah yaratmışdır.
