نوشته های مشابه
روز گرامیداشت قانون اساسی
بمناسبت روز دوازدهم آذر ماه سالروز تصویب قانون اساسی چند جمله ای هم را جع به آن بحث شود که در جاهای دیگر کمتر بحث شده است. در ابتدای انقلاب شعار مردم حکومت اسلامی بود یعنی اینکه اسلام حکومت کند نه چیز دیگری و لذا بحث ولایت مطلقه فقیه پیش امد. عده ای به امام خمینی مراجعه کردند و او را ارشاد نمودند! که حکومت دینی حکومت استبدادی است و دموکراسی در ان نیست لذا باید جمهوری دموکراتیک اعلام شود! گویا با اعلام اینها جمهوری دموکراتیک برقرا می شد زیرا کشورهایی که جمهوری دموکراتیک نامگذاری کرده بودند از همه مستبد تر بودند. واصولا پوشش سیاسی به همین معنی است که سیاستمداران اهداف خود را رد قالب پوشش ظاهر فریبی اجرا کنند. به این دلیل که جهان بینی آنها از ایدئولوژی جدا است یعنی سراب را نشان می دهند. تا رای مردم را بگیرند و توجه ها را بخود جلب کنند و بعد که سوار خر مراد شدند هرجا خواستند بروند. قدرت و سیاست در غیر اسلام، برمبنای جاه طلبی و برتری جویی است. و ابزار برتری جویی شعار ها است. لذا امام خمینی آن را قبول نکرد. زیرا پشت پرده این پیشنهاد حاکمیت توده ای ها بود. توده ای ها حتی برای خوش آمد مردم خود را دموکرات هم جا می زدند مثل حزب دموکرات یا فرقه دموکرات که اساسا کمونیست و وابسته به شوروی سابق بودند. و در کردستان و اذربایجان فعالیت وسیعی داشتند. لذا درک این موضوع ساده است که دیکتاتور ترین افراد خود را دموکرات می نامند. و این امر مقدس بودن دیکتاتوری را هم می رساند. یعنی سیاستمداران برای دیکتاتوری خودشان همه نوع فداکاری می کنند! و از هر شعار ساختار شکنی هم حمایت می کنند. اصولا خود محوری همه چیز را جایز می کند: رئیس من باشم شما هر کاری می خواهید بکنید. که اصطلاحا به سیاست عمری معروف است. چرا که عمر میدانست علی برحق است ولی به بهانه جوان بودن او را طرد می کرد تا خودش باشد. بعد از اینکه مستقر شد ابوبکر را پیشتهاد تا در مقابل جوان بودن علی ع یک پیرمرد با تجربه باشد تا حرف او شهید نشود. از انطرف هم وقتی پیر مرد باشد بزودی می میرد لذا جا برای او باز می شود. از این رو در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی باید همه چیز باز تعریف شود. دیکتاتوری خوب است ولی برای خدا! دموکراسی هم خوب است ولی برای خدا. درواقع، قدرت در اسلام مخصوص ذات اقدس احدیت است. و دیگران که ادعای قدرت می کنند گردنکش و یاغی محسوب می شوند. آنها ممکن است چند روز بر ادعای خود باقی بمانند ولی( للحق دولت و للباطل جوله) خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود. در مورد مصدق گفته می شود که در مقابل ایت الله کاشانی ایستاد و خود را قدرت مطلق خواند ولی با یک کودتای ۲۸میلیون دلاری برکنار و تبعید شد. چرا روسای جمهور ایران بعد از اتمام مسئولیت شان فراموش می شوند چون در ابتدای کار بانام خدا جلو می ایند و در انتها قدرت آنها را دیوانه می کند. هاشمی رفسنجانی نمونه چنین تحول نادر است. به نوشته روزنامه ضد انقلاب آرمان ملی، مردم دیگر خاتمی و ناطق نوری را نمی شناسند. زیرا آنها می خواستند خود محور باشند. اما کسی که باخدا بود و خدامحور، می بینیم خوشنام باقی می ماند و به مقام های بالاتر می رسد. زیرا عزت و قدرت مخصوص خدا است و به هرکسی که بخواهد می بخشد. نه تنها در ایران حتی تمامی کشورهای دنیا، کسانی قدرت در دستشان است خداوند به آنها داده، خودشان هم در خلوت خود این را می دانند. و لذا با شعار های خدا محور جلو می ایند. تحول نادر در طول قدرت در انها اتفاق می افتد. یعنی با رفتن به کاخ سفید یا کاخ کرملین، تصور می کنند که خودشان بودند که این مقام را بدست آوردند. و یا اینکه سعی می کنند به هر قیمتی شده آن را حفظ کنند. ولذا نیات پلید در ذهنشان خطور می کند. بعد از مدتی با اصرار بر نیات پلید، خداوند آن را اشکار می کند
Constitution Day
On the occasion of the 12th day of December, the anniversary of the approval of the multi-sentence constitution, which has been less discussed in other places, should be discussed. At the beginning of the revolution, the slogan of the people was the Islamic government, which means that Islam should rule and nothing else, and therefore the issue of the absolute authority of the jurist came up. Some people went to Imam Khomeini and guided him! that the religious government is an authoritarian government and democracy is not in it, therefore a democratic republic should be declared! It seems that with the announcement of these, the democratic republic was established because the countries that named the democratic republic were the most authoritarian. Basically, the political cover means that the politicians implement their goals by rejecting the form of cover. Because their worldview is separated from ideology, that is, they show a mirage. To get people’s votes and attract attention to themselves, and then when they get on Murad’s donkey, they can go wherever they want. Power and politics in non-Islam are based on ambition and superiority. And slogans are a means of superiority. Therefore, Imam Khomeini did not accept it. Because behind the scenes of this proposal was the rule of the masses. The masses even pretended to be democrats to welcome the people, such as the Democratic Party or the Democratic Sect, which were basically communist and affiliated with the former Soviet Union. And they had extensive activities in Kurdistan and Azerbaijan. Therefore, it is easy to understand that the most dictatorial people call themselves democrats. And this makes the dictatorship sacred. It means that politicians make all kinds of sacrifices for their own dictatorship! And they support any deconstructionist slogan. Basically, self-centeredness allows everything: be my boss, you can do whatever you want. which is known as life policy. Because Omar knew that Ali was right, but he rejected him under the pretext of being young so that he could be himself. After settling down, he asked Abu Bakr to be an experienced old man in contrast to Ali’s youth, so that his words would not be martyred. On the other hand, when he is an old man, he will die soon, so there will be room for him. Therefore, everything must be redefined in the political literature of the Islamic Republic. Dictatorship is good, but for God! Democracy is also good, but for God. In fact, power in Islam is specific to the holy essence of unity. And others who claim power are considered rebels. They may remain on their claim for a few days, but (for the right of the government and for the falsehood of Juleh) it shone brightly, but the government was in a hurry. It is said about Mossadegh that he stood in front of Ayatollah Kashani and called himself absolute power, but he was removed and exiled with a 28 million dollar coup. Why are Iran’s presidents forgotten after their term of office is over, because at the beginning of their work, they come forward in the name of God, and at the end, their power drives them crazy. Hashemi Rafsanjani is an example of such a rare development. According to the anti-revolutionary newspaper Arman Melli, people no longer know Khatami and Natiq Nouri. Because they wanted to be self-centered. But we see that someone who was godly and god-oriented remains famous and reaches higher positions. Because honor and power belong to God and He gives it to whomever He wants. Not only in Iran, even in all the countries of the world, there are people who have the power in their hands, given to them by God, they know this in their privacy. And therefore they come forward with God-centered slogans. Rare transformation happens in them during power. That is, by going to the White House or the Kremlin Palace, they think that they were the ones who got this position. Or they try to preserve it at any cost. Therefore, evil intentions occur in their minds. After some time, by insisting on evil intentions, God reveals it
یوم الدستور
بمناسبه الیوم الثانی عشر من کانون الأول (دیسمبر) ، یجب مناقشه الذکرى السنویه للمصادقه على الدستور متعدد الجمل ، والذی لم تتم مناقشته بشکل أقل فی أماکن أخرى. فی بدایه الثوره کان شعار الشعب هو الحکومه الإسلامیه ، مما یعنی أن الإسلام یجب أن یحکم ولا شیء غیره ، وبالتالی ظهرت قضیه السلطه المطلقه للفقهاء. ذهب قوم إلى الإمام الخمینی وهداوه! أن الحکومه الدینیه حکومه استبدادیه ولیست فیها الدیمقراطیه ، لذلک یجب إعلان جمهوریه دیمقراطیه! ویبدو أنه بالإعلان عن ذلک ، تم إنشاء الجمهوریه الدیمقراطیه لأن الدول التی سمیت الجمهوریه الدیمقراطیه کانت الأکثر استبدادًا. یعنی الغطاء السیاسی ، أساسًا ، أن ینفذ السیاسیون أهدافهم برفض شکل الغطاء. لأن نظرتهم للعالم منفصله عن الأیدیولوجیه ، أی أنها تظهر سرابًا. للحصول على أصوات الناس وجذب الانتباه لأنفسهم ، وبعد ذلک عندما یصطدمون بحمار مراد ، یمکنهم الذهاب إلى أی مکان یریدون. تستند القوه والسیاسه فی غیر الإسلام إلى الطموح والتفوق. والشعارات وسیله للاستعلاء. لذلک لم یقبلها الإمام الخمینی. لأن وراء کوالیس هذا الاقتراح کان حکم الجماهیر. بل إن الجماهیر تظاهرت بکونها دیمقراطیه للترحیب بالشعوب ، مثل الحزب الدیمقراطی أو الطائفه الدیمقراطیه ، التی کانت فی الأساس شیوعیه وتنتمی إلى الاتحاد السوفیتی السابق. وکان لدیهم أنشطه واسعه فی کردستان وأذربیجان. لذلک ، من السهل أن نفهم أن أکثر الناس دیکتاتوریه یسمون أنفسهم دیمقراطیین. وهذا یجعل الدیکتاتوریه مقدسه. إنه یعنی أن السیاسیین یقدمون کل أنواع التضحیات من أجل دیکتاتوریتهم! وهم یؤیدون أی شعار تفکیک. فی الأساس ، التمرکز حول الذات یسمح بکل شیء: کن رئیسی ، یمکنک أن تفعل ما ترید. والتی تعرف باسم سیاسه الحیاه. لأن عمر علم أن علی کان على حق ، لکنه رفضه بحجه صغر سنه حتى یکون هو نفسه. بعد أن استقر ، طلب من أبو بکر أن یکون شیخًا ذا خبره على عکس شباب علی ، حتى لا یستشهد کلامه. من ناحیه أخرى ، عندما یکون شیخًا ، سیموت قریبًا ، لذلک سیکون هناک مکان له. لذلک ، یجب إعاده تعریف کل شیء فی الأدبیات السیاسیه للجمهوریه الإسلامیه. الدکتاتوریه خیر ولکن لله! الدیموقراطیه أیضا جیده ، ولکن لله. فی الواقع ، السلطه فی الإسلام خاصه بالجوهر المقدس للوحده. والآخرون الذین یدعون السلطه یعتبرون متمردین. قد یبقون على مطالبتهم لبضعه أیام ، لکن (من أجل حق الحکومه وزیف جوله) أشرق ببراعه ، لکن الحکومه کانت فی عجله من أمرها. یقال عن مصدق أنه وقف أمام آیه الله کاشانی وأطلق على نفسه السلطه المطلقه ، لکن تم عزله ونفیه بانقلاب ۲۸ ملیون دولار. لماذا یُنسى رؤساء إیران بعد انتهاء فتره ولایتهم ، لأنهم فی بدایه عملهم یتقدمون باسم الله ، وفی النهایه ، قوتهم تدفعهم إلى الجنون. هاشمی رفسنجانی مثال على مثل هذا التطور النادر. وبحسب صحیفه أرمان ملی المناهضه للثوره ، لم یعد الناس یعرفون خاتمی وناطق نوری. لأنهم أرادوا أن یتمحوروا حول الذات. لکننا نرى أن الشخص الذی کان تقیًا وموجّهًا إلى الله یظل مشهورًا ویصل إلى مناصب أعلى. لأن الإکرام والقوه لله وهو یعطیها لمن یشاء. لیس فقط فی إیران ، بل فی جمیع دول العالم ، هناک أناس لدیهم القوه فی أیدیهم ، التی منحها لهم الله ، ویعرفون ذلک فی خصوصیتهم. ولذلک یأتون بشعارات متمرکزه حول الله. یحدث تحول نادر فیهم أثناء السلطه. أی ، بالذهاب إلى البیت الأبیض أو قصر الکرملین ، یعتقدون أنهم هم الذین حصلوا على هذا المنصب. أو یحاولون الحفاظ علیه بأی ثمن. لذلک ، تحدث النوایا الشریره فی أذهانهم. بعد مرور بعض الوقت ، بالإصرار على النوایا الشریره ، یعلنها الله
Jour de la Constitution
A l’occasion de la journée du 12 décembre, l’anniversaire de l’approbation de la constitution multi-phrases, dont on a moins parlé ailleurs, devrait être évoqué. Au début de la révolution, le mot d’ordre du peuple était le gouvernement islamique, ce qui signifie que l’islam doit régner et rien d’autre, et donc la question de l’autorité absolue du juriste s’est posée. Certaines personnes sont allées voir l’Imam Khomeiny et l’ont guidé ! que le gouvernement religieux est un gouvernement autoritaire et que la démocratie n’y est pas, donc une république démocratique devrait être déclarée ! Il semble qu’avec l’annonce de ceux-ci, la république démocratique a été établie parce que les pays qui ont nommé la république démocratique étaient les plus autoritaires. Fondamentalement, la couverture politique signifie que les politiciens mettent en œuvre leurs objectifs en rejetant la forme de couverture. Parce que leur vision du monde est séparée de l’idéologie, c’est-à-dire qu’ils montrent un mirage. Pour obtenir les votes des gens et attirer l’attention sur eux-mêmes, puis quand ils montent sur l’âne de Murad, ils peuvent aller où ils veulent. Le pouvoir et la politique dans le non-Islam sont basés sur l’ambition et la supériorité. Et les slogans sont un moyen de supériorité. Par conséquent, l’imam Khomeiny ne l’a pas accepté. Parce que dans les coulisses de cette proposition était la règle des masses. Les masses se sont même fait passer pour des démocrates pour accueillir le peuple, comme le Parti démocrate ou la Secte démocrate, qui étaient fondamentalement communistes et affiliés à l’ex-Union soviétique. Et ils avaient de nombreuses activités au Kurdistan et en Azerbaïdjan. Par conséquent, il est facile de comprendre que les personnes les plus dictatoriales se disent démocrates. Et cela rend la dictature sacrée. Cela signifie que les politiciens font toutes sortes de sacrifices pour leur propre dictature ! Et ils soutiennent tout slogan déconstructionniste. Au fond, l’égocentrisme permet tout : sois mon patron, tu peux faire ce que tu veux. qui est connu comme la politique de la vie. Parce qu’Omar savait qu’Ali avait raison, mais il l’a rejeté sous prétexte d’être jeune pour être lui-même. Après s’être installé, il a demandé à Abu Bakr d’être un vieil homme expérimenté contrairement à la jeunesse d’Ali, afin que ses paroles ne soient pas martyrisées. Par contre, quand il sera un vieil homme, il mourra bientôt, donc il y aura de la place pour lui. Dès lors, tout doit être redéfini dans la littérature politique de la République islamique. La dictature c’est bien, mais pour Dieu ! La démocratie est bonne aussi, mais pour Dieu. En fait, le pouvoir dans l’Islam est spécifique à l’essence sacrée de l’unité. Et d’autres qui revendiquent le pouvoir sont considérés comme des rebelles. Ils peuvent rester sur leur revendication pendant quelques jours, mais (pour le droit du gouvernement et pour le mensonge de Juleh) cela brillait de mille feux, mais le gouvernement était pressé. On dit de Mossadegh qu’il s’est tenu devant l’ayatollah Kashani et s’est appelé le pouvoir absolu, mais il a été destitué et exilé avec un coup d’État de 28 millions de dollars. Pourquoi les présidents iraniens sont-ils oubliés une fois leur mandat terminé, car au début de leur travail, ils se présentent au nom de Dieu, et à la fin, leur pouvoir les rend fous. Hashemi Rafsandjani est un exemple d’un tel développement rare. Selon le journal anti-révolutionnaire Arman Melli, les gens ne connaissent plus Khatami et Natiq Nouri. Parce qu’ils voulaient être égocentriques. Mais nous voyons que quelqu’un qui était pieux et orienté vers Dieu reste célèbre et atteint des positions plus élevées. Parce que l’honneur et la puissance appartiennent à Dieu et qu’Il les donne à qui Il veut. Pas seulement en Iran, même dans tous les pays du monde, il y a des gens qui ont le pouvoir entre les mains, qui leur est donné par Dieu, ils le savent dans leur intimité. Et par conséquent, ils proposent des slogans centrés sur Dieu. De rares transformations se produisent en eux pendant le pouvoir. C’est-à-dire qu’en allant à la Maison Blanche ou au Palais du Kremlin, ils pensent que ce sont eux qui ont obtenu ce poste. Ou ils essaient de le préserver à tout prix. Par conséquent, de mauvaises intentions se produisent dans leur esprit. Au bout d’un certain temps, en insistant sur les mauvaises intentions, Dieu le révèle
