نوشته های مشابه
زهرا انصاری
کارشناس حقوقی
علما وقتی به حکومت میرسند که چیزی از حکومت نمی دانند، لذا گرفتار روز مرگی شده و اجرای احکام اسلامی را به فراموشی می سپارند: مهمترین اصل در این فراموشی حجیت ظواهر و یا مصلحت اندیشی است. ولذا باید در مقابل حجیت ظواهر و یا مصلحت اندیشی ایستاد چون حجیت ظواهر مدلول عدم درک بواطن است.مهمترین موضوع حکومتی مسائل مالی است که حضرت علی ع هم در نامه اش به مالک اشتر بعنوان جبایه خراجها از ان یاد کرده است. و در این جا آیات قرانی زیادی وجود دارد که مثلا می فرماید الانفال لله و لرسوله، حجیت ظواهر یعنی اینکه آنها این را پس انداز کنند.: یعنی انفال را به کسی ندهند! اما باطن آن برعکس است. یعنی به این دلیل گفته شده که برای خدا و رسول است که کسی مالک آن نشود و باید بین مردم بطور مساوی تقسیم شود و لذا مالکیت اشتراکی از ان مستفاد می شود. مدلول انهم قرض الحسنه که شما باید به خدا قرض دهید. (من ذالذی یقرض الله قرضا حسنا) یعنی دستی که از شما قرض می گیرد دست خداست. لذا خدا هم قول داده دهها برابر آن را بدهد. ولی در عمل مردم قرض را به فرد می دهند و از او ده برابر را دریافت می کنند که این کار نزولخواری است و رباخواری جنگ با خدا است. پس ما با درک انحرافی از حجیت ظواهر، مردم را خدا می دانیم و همه چیز را از او مطالبه می کنیم. و همین امر باعث می شود اقتصاد ربوی داشته باشیم و حاکمیت بانکی ها بجای حاکمیت فقها بوجود آید و فقهای بانک مرکزی مجبور شوند فقط توجیه گر این رباخواری شوند. یعنی با حجیت ظواهر در امر حکومتی از قرض الله به قرض الناس می رسیم که شرک بین است. و بجای دوستی با خدا به جنگ با خدا مشغول می شویم. نتیجه اقتصاد ربوی این است که دولت از بانکها قرض میگیرد تا بهره قرضهای قبلی را بدهد! و بهره اندر بهره موجب تورم شده و گرانی و فقر و بیکاری را بدنبال می اورد یا در یک کلمه بی برکت می شود. و اینهمه دولت یارانه می دهد ولی رضایتی از سوی مردم حاصل نمی شود. مصلحت اندیشی هم باعث می شود که احکام قرانی برعکس آن اجرا شود. مثلا در قانون دیات و یا ارث و میراث حکم صریح قران بر نصف بودن سهم الارث و یا دیه و امثال آن است ولی قانون جمهوری اسلامی برابری آنها را تصویب و اجرا می کند. البته نام آن را اجکام ثانویه و یا اعمال فقه حکومتی هم می گذارند. اما چیزی که در عمل مشاهده میشود ضد ایات و فرامین الهی است. یل مثلا حفظ نظام از اوجب واجبات است. ولی فقه حکومتی در یک ئور و تسلسل برضد آن عمل می کند: ما به طریق اولی باید بدانیم حفظ نظام برای اجرای احکام الهی واجب است و الا هر نظامی را نمی تواند واجب دانست. پس اگر نظام از اسلامی بودن خارج شود حفظ آن هم واجب نخواهد شد و بلکه باید آن را از بین برد که بنام اسلام احکام غیر اسلامی وضع می کند و یا به آن عمل می کند. بعبارت ساده تر ما شهید می دهیم تا احکام اسلامی اجرا شود. و اگر بنا باشد احکام اسلامی با مصلحت اندیشی و حجیت ظواهر به باد برود، خون شهدا پایمال می شود. مثلا اگر بنابر مصلحت و حفظ نظام، بی حجابی و یا بدحجابی مجاز شمرده شود، خود نظام فاسد شده است. زیرا حجاب از ضروریات دین است و کسی که منکر ان شود مرتد فطری است. چه فردی باشد و چه حکومت! و یا اگر به بهانه حفظ نظام مشروبخواری یا قمار بازی رواج پیدا کند این نقض غرض است. چون نظام الهی بوجود آمده که جلوی این مفاسد را بگیرد. حتی در قران می فرماید( وَلَا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ) در اجرای احکام زنا، سرخود، دایه مهربانتر از مادر نشوید دلتان برای زناکار نسوزد تا سنگسارش نکنید یا شلاق نزنید!. لذا علما و حکام اسلامی توجه کنند، اسیر تبلیغات دشمن نشوند تا احکام اسلامی را برعکس تصویب کنند، تا نهایتا از دین اسلام جز اسمی باقی نماند! مانند اغلب درسهای دانشگاهی که فقط نام اسلام را یدک می کشند.
Government jurisprudence
When the scholars reach the government, they know nothing about the government, so they get caught in the day of death and forget the implementation of Islamic rules: the most important principle in this forgetting is the evidence of appearances or expediency. Therefore, one should stand against the authority of appearances or expediency, because the authority of appearances indicates a lack of understanding of the homeland. The most important government issue is financial issues, which Hazrat Ali (AS) mentioned in his letter to Malik Ashtar as the collection of taxes. And here there are many Quranic verses that say, for example, the Anfal of Allah and His Messenger, the evidence of appearances means that they save this. That is, do not give Anfal to anyone! But its interior is the opposite. That is, it is said for the reason that it is for God and the Messenger that no one should own it, but it should be divided equally among the people, and therefore shared ownership is used. It is a sign of good loan that you have to lend to God. () means the hand that borrows from you is the hand of God. Therefore, God has promised to give it dozens of times. But in practice, people give a loan to a person and receive ten times from him, which is usury and usury is a war with God. Therefore, with a deviation from the validity of appearances, we consider people as God and demand everything from him. And this causes us to have a usurious economy and the rule of banks instead of the rule of jurists, and the jurists of the central bank are forced to justify this usury. That is, with the evidence of appearances, we reach from Allah’s debt to people’s debt, which is shirk. And instead of being friends with God, we engage in war with God. The result of the usurious economy is that the government borrows from banks to pay interest on previous loans! And interest after interest causes inflation and leads to high prices, poverty and unemployment, or in a word, it becomes unblessed. And the government gives so many subsidies, but there is no satisfaction from the people. Expediency also makes the Qur’anic rules to be implemented on the contrary. For example, in the Law of Diyat or Inheritance and Inheritance, the Qur’an clearly states that the share of inheritance or Diyat and the like is half, but the law of the Islamic Republic approves and implements their equality. Of course, they also call it secondary jurisprudence or governmental jurisprudence. But what is observed in practice is contrary to the verses and commands of God. For example, maintaining the system is one of the obligatory duties. But governmental jurisprudence works against it in a sequence and sequence: we must know by the first way that maintaining the system is obligatory for the implementation of divine decrees, and not every system can be considered obligatory. Therefore, if the system is out of Islam, it will not be obligatory to maintain it, but rather it should be destroyed if it imposes or acts on non-Islamic rules in the name of Islam. In simpler words, we give martyrs so that Islamic rules are implemented. And if Islamic rules are to be destroyed by expediency and the authority of appearances, the blood of martyrs will be trampled. For example, if, according to the expediency and preservation of the system, it is considered permissible to not wear hijab or not to wear hijab, then the system itself has become corrupt. Because hijab is one of the necessities of religion and whoever denies it is a natural apostate. Whether it is an individual or a government! Or if it becomes popular under the pretext of maintaining the drinking or gambling system, this is a violation of intention. Because a divine system has been created to stop these corruptions. It even says in the Qur’an (and do not take with you those who are gentle in the religion of God) in the implementation of the rules of adultery, do not be kinder than a mother as a nanny, do not burn your heart for the adulterer so that you do not stone or whip him! Therefore, Islamic scholars and rulers should pay attention, do not fall prey to the propaganda of the enemy, so that they approve the Islamic rulings on the contrary, so that in the end, the religion of Islam is nothing but a name! Like most university courses that only carry the name of Islam.
فقه الحکومه
عندما یصل العلماء إلى الحکومه لا یعرفون شیئًا عن الحکومه ، فیقعون فی یوم الموت وینسون تطبیق أحکام الشریعه: وأهم مبدأ فی هذا النسیان هو دلیل المظاهر أو النفعیه. لذلک یجب الوقوف ضد سلطه المظهر أو النفعیه ، لأن سلطه الظهور تدل على عدم فهم الوطن ، وأهم قضیه حکومیه هی القضایا المالیه ، والتی ذکرها حضره علی (ع) فی رسالته إلى مالک عشتار. تحصیل الضرائب. وهنا العدید من الآیات القرآنیه التی تقول ، على سبیل المثال ، أنفال الله ورسوله ، ودلیل المظاهر یعنی أنهم ینقذون هذا. أی لا تعطوا الأنفال لأی شخص! لکن الجزء الداخلی هو عکس ذلک. أی قیل من أجل الله والرسول أن لا یملکها أحد ، بل تقسم بالتساوی بین الناس ، وبالتالی تشترک فی الملکیه. إنها علامه على القرض الجید الذی یجب أن تقرضه لله. (رجل زلزی یقارزا الله قرزه حسنه) یعنی أن الید التی تقترض منک هی ید الله. لذلک ، وعد الله أن یعطیها عشرات المرات. ولکن من الناحیه العملیه ، یقرض الناس الإنسان ویأخذون منه عشر مرات ، وهو الربا والربا حرب مع الله. لذلک ، مع الانحراف عن صحه المظاهر ، نعتبر الناس إلهًا ونطالبه بکل شیء. وهذا یجعلنا نمتلک اقتصاد ربوی وحکم للبنوک بدلاً من حکم الفقهاء ، ویضطر فقهاء البنک المرکزی إلى تبریر هذا الربا. أی بدلیل المظاهر نصل من دین الله إلى دین الناس وهو شرک. وبدلاً من أن نکون أصدقاء الله ، نشارک فی حرب مع الله. نتیجه الاقتصاد الربوی أن الحکومه تقترض من البنوک لسداد فائده على قروض سابقه! والفائده تلو الفائده تتسبب فی تضخم وتؤدی إلى ارتفاع الأسعار والفقر والبطاله ، أو باختصار تصبح بلا مبارکه. وتقدم الحکومه الکثیر من الإعانات ، لکن لا یوجد رضا من الناس. کما أن النفعیه تجعل تطبیق الأحکام القرآنیه على العکس من ذلک. على سبیل المثال ، فی قانون الدیه أو المیراث ، ینص القرآن بوضوح على أن نصیب المیراث أو الدیه وما شابهها هو النصف ، لکن قانون الجمهوریه الإسلامیه یوافق على المساواه بینهما وینفذها. بالطبع ، یسمونه أیضًا الفقه الثانوی أو الفقه الحکومی. لکن ما یتم ملاحظته فی الممارسه یتعارض مع آیات وأوامر الله. على سبیل المثال ، الحفاظ على النظام هو أحد الواجبات الإلزامیه. لکن الفقه الحکومی یعمل ضده فی تسلسل وتسلسل: یجب أن نعرف بالطریقه الأولى أن الحفاظ على النظام إلزامی لتنفیذ الأحکام السماویه ، ولا یمکن اعتبار کل نظام إلزامیًا. لذلک ، إذا کان النظام خارجًا عن الإسلام ، فلن تکون المحافظه علیه واجبه ، بل یجب تدمیره إذا فرض أو عمل على قواعد غیر إسلامیه باسم الإسلام. بکلمات أبسط ، نقدم شهداء حتى یتم تطبیق الأحکام الإسلامیه. وإذا دمرت القواعد الإسلامیه بالنفعیه وسلطه المظاهر ، فسوف تداس دماء الشهداء. على سبیل المثال ، إذا کان من الجائز عدم لبس الحجاب أو عدم لبسه ، حسب النفعیه والمحافظه على النظام ، فقد أصبح النظام نفسه فاسدا. لأن الحجاب من ضرورات الدین ومن ینکره فهو مرتد بالفطره. سواء کان فردا أو حکومه! أو إذا اشتهر بحجه الحفاظ على نظام الشرب أو القمار ، فهذا یعد انتهاکًا للنیه. لأنه تم إنشاء نظام إلهی لوقف هذا الفساد. بل إنه یقول فی القرآن (ولا تأخذ معک من یحسن فی دین الله) فی تطبیق أحکام الزنا ، لا تکن أرحم من أم ، ولا تکن مربیه أکثر لطفا من أم. . لذلک ینبغی على علماء الإسلام وحکامه الانتباه ، ولا یقعوا فریسه دعایه العدو ، لیوافقوا على أحکام الشریعه على عکس ذلک ، حتى یکون دین الإسلام فی النهایه اسمًا! مثل معظم الدورات الجامعیه التی تحمل فقط اسم الإسلام.
Yurisprudensi pemerintah
Ketika para ulama sampai ke pemerintahan, mereka tidak tahu apa-apa tentang pemerintahan, sehingga mereka terjebak di hari kematian dan melupakan pelaksanaan aturan Islam: prinsip terpenting dalam lupa ini adalah bukti penampilan atau kemanfaatan. Oleh karena itu, seseorang harus menentang otoritas penampilan atau kemanfaatan, karena otoritas penampilan menunjukkan kurangnya pemahaman tentang tanah air Masalah pemerintah yang paling penting adalah masalah keuangan, yang disebutkan Hazrat Ali (AS) dalam suratnya kepada Malik Ashtar sebagai pemungutan pajak. Dan di sini banyak ayat Alquran yang mengatakan, misalnya Anfal Allah dan Rasul-Nya, bukti penampakan berarti mereka menyimpan ini. Artinya, jangan berikan Anfal kepada siapapun! Tapi interiornya justru sebaliknya. Artinya, dikatakan dengan alasan bahwa untuk Tuhan dan Rasul tidak boleh ada yang memilikinya, tetapi harus dibagi rata di antara orang-orang, dan oleh karena itu digunakan kepemilikan bersama. Itu adalah tanda pinjaman yang baik yang harus Anda pinjamkan kepada Tuhan. (Man Zalzi Yaqarza Allah Qarza Hasna) artinya tangan yang meminjam darimu adalah tangan Tuhan. Oleh karena itu, Allah telah berjanji untuk memberikannya puluhan kali. Namun dalam praktiknya, orang memberikan pinjaman kepada seseorang dan menerima sepuluh kali lipat darinya, yaitu riba dan riba adalah perang dengan Tuhan. Oleh karena itu, dengan penyimpangan dari validitas penampakan, kami menganggap manusia sebagai Tuhan dan menuntut segalanya darinya. Dan ini menyebabkan kita memiliki ekonomi riba dan aturan bank bukannya aturan ahli hukum, dan ahli hukum bank sentral dipaksa untuk membenarkan riba ini. Artinya, dengan dalil penampakan, kita menjangkau dari hutang Allah kepada hutang manusia, yaitu syirik. Dan alih-alih berteman dengan Tuhan, kita berperang dengan Tuhan. Hasil ekonomi riba adalah pemerintah meminjam dari bank untuk membayar bunga pinjaman sebelumnya! Dan bunga demi bunga menyebabkan inflasi dan menyebabkan harga tinggi, kemiskinan dan pengangguran, atau dengan kata lain, menjadi tidak berkah. Dan pemerintah memberikan begitu banyak subsidi, tetapi tidak ada kepuasan dari masyarakat. Kemanfaatan juga membuat aturan Al-Qur’an harus dilaksanakan sebaliknya. Misalnya, dalam Hukum Diyat atau Harta Waris dan Waris, Al-Qur’an dengan jelas menyatakan bahwa bagian harta waris atau Diyah dan sejenisnya adalah setengahnya, tetapi hukum Republik Islam menyetujui dan melaksanakan persamaannya. Tentu saja, mereka juga menyebutnya sebagai yurisprudensi sekunder atau yurisprudensi pemerintah. Namun apa yang diamati dalam prakteknya bertentangan dengan ayat dan perintah Allah. Misalnya, memelihara sistem adalah salah satu tugas wajib. Tetapi yurisprudensi pemerintah bekerja melawannya secara berurutan dan berurutan: kita harus tahu dengan cara pertama bahwa memelihara sistem adalah wajib untuk pelaksanaan ketetapan ilahi, dan tidak setiap sistem dapat dianggap wajib. Oleh karena itu, jika sistem tersebut keluar dari Islam, maka tidak wajib dipertahankan, melainkan harus dimusnahkan jika memaksakan atau menindaki aturan-aturan non-Islam atas nama Islam. Sederhananya, kami memberikan syahid agar aturan Islam diterapkan. Dan jika aturan Islam dihancurkan dengan kebijaksanaan dan otoritas penampilan, darah para syuhada akan diinjak-injak. Misalnya, jika menurut kemanfaatan dan kelestarian sistem dianggap boleh tidak berhijab atau tidak berhijab, maka sistem itu sendiri sudah rusak. Karena hijab adalah salah satu kebutuhan agama dan barangsiapa yang mengingkarinya maka ia murtad. Apakah itu individu atau pemerintah! Atau jika menjadi populer dengan dalih mempertahankan sistem minum atau perjudian, ini adalah pelanggaran niat. Karena sistem ilahi telah diciptakan untuk menghentikan korupsi ini. Bahkan dikatakan dalam Al-Qur’an (dan jangan bawa orang-orang yang lemah lembut dalam agama Allah) dalam menerapkan aturan zina, jangan lebih baik dari seorang ibu, jangan menjadi pengasuh yang lebih baik dari seorang ibu. . Oleh karena itu, para ulama dan penguasa Islam harus memperhatikan, jangan menjadi mangsa propaganda musuh, agar mereka menyetujui hukum Islam sebaliknya, sehingga akhirnya agama Islam hanyalah sebuah nama! Seperti kebanyakan program studi universitas yang hanya membawa nama Islam.
