نوشته های مشابه
یک شبی از کوی یاران باز می آمد سرود
همهمه افتاده در بین ملائک در سجود
باز آوردست جبریل خدا بهر پیمبر مژده ای
زین بشارت بر مبارک نو گل از رب ودود
با شتاب آمد بسوی خانه ی نور و جلی
چون علی را دید بی تاب و قراری بی حدود
از سما و عرش می آمد ندای منجلی
آن ملائک گرد بیت آن شهنشاه جلود
نور پاشیده ز رخسار گل کاشانه اش
حمد ربش می کند هر لحظه چون این را شنود
بر خدایش کرد سجده بی مهابا کی اله لایزال
مر سپاس بیکران چون شادی زهرا فزود
درد او کم کن که باشد ام امت در جهان
بار الها باش یارش ای که هستی درشهود
تا شود شاد و مفرح از وجود آن حسن
چون علی باشد پدر آن یار منعم در قیام و در قعود
مصطفی می گفت این راز و نیازش را به حق
تا که لبخندش هویدا شد چو مخبر را شنود
شد به درگاه خدایش شاکر و عرش و سما
نور افشانی شد آن لحظه که شادی می نمود
بوسه زد بر روی مولودش رسول حق ، چو گل
احسن الحالی شد آن لحظه که حیدر را ستود
ای علی ای یار حق ای مظهر عشق و وفا
خانه ات باشد منور از وجود آن کریم اهل جود
بوسه ای زد بر رخ ام نبی نور دوعالم فاطمه
باشدت از من به تو نور دو دیده این پیام و این درود
باش مسرور دو عالم چون تویی ام ولایت در جهان
زین ولادت عالم هستی و عرش قدسیان شادی نمود
تهنیت بادا به مهدی آن امام منتظر 🌹
همچو جدش بر ردای او بود شادی سرود 🌹
م. کرانی ( مسرور) ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
