نوشته های مشابه
برخلاف انتظار حسابدارن که آن را علمی خنثی می دانند! حسابداری امری سیاسی و بلکه امنیتی است. و بقدری عملکرد آن موثر و ساده است که اکنون ۵۰سال است که تورم را برایران تحمیل کرده و راه گریزی هم بنظر نمی رسد. به همین دلیل اکثر مدیران عامل عوض می شوند ولی حسابداران ثابت هستند. عوض شدن مدیران در ۵۰سال اخیر هم یک روند کلی داشته همه در دوران ماه عسل حرفهای خوبی می زنند ولی به محض شروع به مبارزه با تورم می کنند بدنام شده و چنان اخراج می شوند که راه برگشتی هم باقی نمی ماند. روسای جمهور و حتی شاه ایران به چنین سرنوشتی دچار شدند. در ابتدای کار چون نیاز مالی داشتند با حسابداران و مدیران مالی خوب بودند و هرچه صورتحساب می آمد امضا می شد بدون کوچکترین سوالی! اما وقتی سوار کار می شدند مردم انتظار داشتند که با فساد و اختلاس و دزدی و سوء استفاده مالی و فرار مالیاتی و در یک کلام با تورم مبارزه شود. همینکه از دهان آنها خارج می شد که باید با تورم مبارزه کنند محبوبیتشان در بین مردم بالا می رفت ولی نزد حسابداران صفر می شد. زیرا همه این امور را حسابداران انجام می دادند. در زمان شاه هم تا موقعی که شاه به تورم کاری نداشت! محبوب بود! جشن های دوهزار و پانصد ساله بدون کوچکترین اغماض مالی برگزار می شد ولی وقتی در مجلس راجع به تورم صحبت کرد و قرار شد دیگر امضای طلایی نکند! فوری کله پا شد. برای درک این مصیبت بزرگ یک مثال کوچک کافی است: اگر حسابداری بخواهد مدیر را عوض کند برایش مثل آب خوردن است: کافی است فیش حقوق او را به رسانه ها بدهد! یا از هزینه های مهمانی او سخن بگوید! چرا روحانی و جهانگیری بدنام شدند؟ چون ساعت طلای انها توسط مدیر مالی قیمت گذاری و معرفی شد! یا فیش حقوقی و یا سهام شرکتها یشان رو شد. که از آخوندی هم شروع شد: آخوندی دارای شرکتهای بیشمار است! احمدی نژاد هم به دلیل آن دانشگاه کذایی و هزینه های ان که فقط حسابداران خبر دارند بدنام شد. و از پاکدستی به دزدی متهم گردید. اکنون نیز رئیس جمهوری مواظب باشد! اگر میخواهد به جنگ تورم برود فقط باید ریشه حسابداران را بزند. بنده کارشناس مالی سازمان بازرسی کل کشور در زمان آقای رئیسی بودم، فوق لیسانس مدیریت مالی دارم و سی سال هم برای شرکتهای دولتی و ارگانها و بخش خصوصی حسابداری و ذیحسابی کردم. تورم فقط با فرمول حسابداری از بین می رود. اولین فرمول، تغییر روش استهلاک از نزولی به صعودی است. با این روش همه شرکتهای دولتی و غیر دولتی سود های کلان نشان خواهد داد! مالیات دولت از صد درصد هم بیشتر می شود، لذا نیازی به استقراض از بانکها و یا خلق پول نخواهد بود. اصولا مالیات برای عدالت اجتماعی است. اما حسابداری با روش استهلاک نزولی کاری کرده که: همه داراییهای شرکتها به عنوان هزینه ثبت شود. در حالیکه داراییها در حسابداری یک ریال ثبت می شود، که در واقعیت بیرون میلیارد ها تومن ارزش دارد. موضوع دوم یارانه ارزی است، حسابداران می گویند بهتر است که دلارهای نفتی به ریال تبدیل و به حساب یارانه واریز شود! و آن را گرانتر می فروشند تا کسری بودجه تامین شود. و این همان تزریق تورم است. یعنی تورم بالذات وجود ندارد، بلکه حسابداران آن را تزریق می کنند. اگر حتی یارانه نقدی بصورت دلارهای نفتی پرداخت شود: اولا هزینه حسابداری و مالی ان صفر می شود! ثانیا یارانه بگیران معمولا سی درصد آن را ذخیره می کنند، یعنی ذخیره دلاری بانکها افزایش می یابد و دوسوم دیگر هم که: توسط مردم به ریال تبدیل می شود باعث کاهش ارزش دلار و تقویت پول ملی است.
Political accounting!
Contrary to the expectations of accountants who consider it a neutral science! Accounting is a political but also a security issue. And its operation is so effective and simple that it has been imposing inflation on Iran for 50 years now and it does not seem to be a way out. For this reason, most CEOs change, but accountants are fixed. The change of managers in the last 50 years has also had a general trend. Everyone says good things during the honeymoon, but as soon as they start fighting inflation, they become notorious and are fired so much that there is no way back. Presidents and even the Shah of Iran met such a fate. In the beginning, because they needed money, they were good with accountants and financial managers, and whatever bill came, it was signed without the slightest question! But when they got to work, people expected to fight corruption, embezzlement, theft, financial abuse, tax evasion, and in a word, inflation. As soon as they were told that they had to fight inflation, their popularity among the people increased, but it was zero for accountants. Because all these things were done by accountants. In the time of the Shah, as long as the Shah had nothing to do with inflation! It was popular! The celebrations of the two thousand and five hundred years were held without the slightest financial concession, but when he spoke in the parliament about inflation and decided not to sign the golden one anymore! He immediately became stubborn. To understand this great tragedy, a small example is enough: If an accountant wants to change a manager, it is like drinking water for him: it is enough to give his salary slip to the media! Or talk about his party expenses! Why did Rouhani and Jahangiri become infamous? Because their golden watch was priced and introduced by the financial manager! Either the pay slip or the shares of their companies were exposed. Which also started from the clergy: The clergy has countless companies! Ahmadinejad also became infamous because of that so-called university and its costs, which only accountants know about. And was accused of theft out of chastity. Be careful now, President! It wants to go to war on inflation; it just has to eradicate accountants. I was a financial expert at the National Inspection Agency at the time of Mr. Ra’isi, I have a master’s degree in financial management, and for thirty years I have been accounting for state-owned companies, agencies, and the private sector. Inflation can only be eliminated with the accounting formula. The first formula is to change the depreciation method from descending to ascending. In this way, all state-owned companies will show huge profits! And the government tax will be more than one hundred percent, so there will be no need to borrow from banks or create money. Basically, taxes are for social justice. But downward depreciation accounting has made it possible to record all corporate assets as expenses. While assets are recorded in accounting for one Rials, in reality, they are worth billions of tomans. The second issue is foreign exchange subsidies, accountants say that it is better to convert oil dollars into Rials and deposit them in the subsidy account! And they sell it more expensively to cover the budget deficit. And this is the injection of inflation. That is, there is no intrinsic inflation, but accountants inject it. If even the cash subsidy is paid in the form of oil dollars, first of all, its accounting and financial costs will be zero! Second, subsidy recipients usually save 30 percent of it, meaning that the dollar reserves of banks increase and the other two-thirds are converted into Rials by the people, which devalues the dollar and strengthens the national currency.
محاسبه سیاسیه!
على عکس توقعات المحاسبین الذین یعتبرونه علمًا محایدًا! المحاسبه قضیه سیاسیه ولکنها قضیه أمنیه أیضًا. وعملها فعال وبسیط لدرجه أنها فرضت التضخم على إیران لمده ۵۰ عامًا حتى الآن ولا یبدو أنها مخرج. لهذا السبب ، یتغیر معظم الرؤساء التنفیذیین ، لکن المحاسبین ثابتون. کان لتغییر المدیرین فی الخمسین عامًا الماضیه أیضًا اتجاه عام ، فالجمیع یقول أشیاء جیده خلال شهر العسل ، ولکن بمجرد أن یبدأوا فی محاربه التضخم ، یصبحون سیئین السمعه ویتم طردهم کثیرًا بحیث لا سبیل للعوده. الرؤساء وحتى شاه إیران لقیوا مثل هذا المصیر. فی البدایه ، لأنهم کانوا بحاجه إلى المال ، کانوا جیدین مع المحاسبین والمدیرین المالیین ، ومهما جاء مشروع القانون ، تم توقیعه دون أدنى سؤال! لکن عندما بدأوا العمل ، توقع الناس محاربه الفساد ، والاختلاس ، والسرقه ، والاستغلال المالی ، والتهرب الضریبی ، وبکلمه واحده ، التضخم. بمجرد إخبارهم بضروره محاربه التضخم ، زادت شعبیتهم بین الناس ، لکنها کانت صفرًا بالنسبه للمحاسبین. لأن کل هذه الأمور قام بها محاسبون. فی زمن الشاه طالما أن الشاه لا علاقه له بالتضخم! کانت شائعه! أقیمت احتفالات الألفین وخمسمائه عام دون أدنى تنازل مالی ، ولکن عندما تحدث فی البرلمان عن التضخم وقرر عدم التوقیع على التوقیع الذهبی بعد الآن! أصبح عنیدًا على الفور. لفهم هذه المأساه الکبیره ، یکفی مثال صغیر: إذا أراد محاسب تغییر مدیر ، فهذا أشبه بشرب الماء: یکفی إعطاء قسیمه راتبه لوسائل الإعلام! أو الحدیث عن نفقات حزبه! لماذا أصبح روحانی وجهانجیری سیئ السمعه؟ لأن ساعتهم الذهبیه تم تسعیرها وتقدیمها من قبل المدیر المالی! إما کشف الراتب أو أسهم شرکاتهم. والذی بدأ أیضًا من رجال الدین: رجال الدین لدیهم شرکات لا تحصى! أصبح أحمدی نجاد سیئ السمعه أیضًا بسبب ما یسمى بالجامعه وتکالیفها ، والتی لا یعرف عنها سوى المحاسبین. واتهم بالسرقه بدافع العفه. کن حذرا الآن ، الرئیس! إنها ترید أن تشن حربًا على التضخم ، وعلیها فقط أن تقضی على المحاسبین. کنت خبیرًا مالیًا فی وکاله التفتیش الوطنیه فی عهد السید الرئیسی ، وحصلت على درجه الماجستیر فی الإداره المالیه ، ولثلاثین عامًا أعمل فی المحاسبه فی الشرکات المملوکه للدوله والوکالات والقطاع الخاص. لا یمکن القضاء على التضخم إلا بالصیغه المحاسبیه. الصیغه الأولى هی تغییر طریقه الاستهلاک من التنازلی إلى التصاعدی. وبهذه الطریقه ستحقق جمیع الشرکات المملوکه للدوله أرباحًا ضخمه! وستکون الضریبه الحکومیه أکثر من مائه بالمائه ، لذلک لن تکون هناک حاجه للاقتراض من البنوک أو تکوین أموال. فی الأساس ، الضرائب للعداله الاجتماعیه. لکن محاسبه الاستهلاک النزولی جعلت من الممکن تسجیل جمیع أصول الشرکه کمصروفات. بینما یتم تسجیل الأصول فی حساب الریال الواحد ، فهی فی الواقع تساوی ملیارات تومان. المسأله الثانیه هی دعم النقد الأجنبی ، ویقول المحاسبون إنه من الأفضل تحویل دولارات النفط إلى ریالات وإیداعها فی حساب الدعم! وهم یبیعونه بتکلفه أعلى لتغطیه عجز المیزانیه. وهذا هو حقن التضخم. أی أنه لا یوجد تضخم جوهری ، لکن المحاسبین یضخونه. حتى لو تم دفع الدعم النقدی على شکل دولارات نفطیه ، فستکون تکالیفه المحاسبیه والمالیه صفراً أولاً! ثانیًا ، یدخر متلقو الدعم عاده ۳۰ فی المائه منه ، مما یعنی زیاده احتیاطیات البنوک بالدولار والثلثین الآخرین یتم تحویلهما إلى ریال من قبل الناس ، مما یقلل من قیمه الدولار ویقوی العمله الوطنیه.
Siyasi muhasebe!
Bunu tarafsız bir bilim olarak gören muhasebecilerin beklentilerinin aksine! Muhasebe politik olduğu kadar bir güvenlik sorunudur. Ve operasyonu o kadar etkili ve basit ki, 50 yıldır İran’a enflasyon empoze ediyor ve bir çıkış yolu gibi görünmüyor. Bu nedenle çoğu CEO değişir ama muhasebeciler sabittir. Son 50 yılda yönetici değişikliği de genel bir eğilim gösteriyor.Balayında herkes iyi şeyler söylüyor ama enflasyonla mücadeleye başlar başlamaz kötü bir üne sahip oluyorlar ve geri dönüşü olmayacak kadar işten atılıyorlar. Cumhurbaşkanları ve hatta İran Şahı bile böyle bir kaderle karşılaştı. Başlangıçta paraya ihtiyaçları olduğu için muhasebecilerle ve finans müdürleriyle araları iyiydi ve fatura ne olursa olsun en ufak bir soru sorulmadan imzalandı! Ama işe başladıklarında insanlar yolsuzlukla, zimmete para geçirmeyle, hırsızlıkla, mali suistimalle, vergi kaçırmayla ve tek kelimeyle enflasyonla mücadele etmeyi umuyorlardı. Enflasyonla mücadele etmek zorunda oldukları ağızlarından çıkar çıkmaz halk arasındaki popülariteleri arttı, ancak muhasebeciler ile sıfırdı. Çünkü bütün bunlar muhasebeciler tarafından yapıldı. Şah döneminde, Şah’ın enflasyonla hiçbir ilgisi olmadığı sürece! Popülerdi! İki bin beş yüz yıl kutlamaları en ufak bir mali taviz verilmeden yapıldı, ancak mecliste enflasyon hakkında konuştuğunda ve artık altın olanı imzalamamaya karar verdiğinde! Hemen inatçı oldu. Bu büyük trajediyi anlamak için küçük bir örnek yeter: Bir muhasebeci müdürünü değiştirmek isterse, bu onun için su içmek gibidir: Maaş bordrosunu medyaya vermesi yeterlidir! Ya da parti masrafları hakkında konuşun! Rouhani ve Jahangiri neden rezil oldu? Çünkü altın saatleri finans müdürü tarafından fiyatlandırıldı ve tanıtıldı! Ya maaş bordrosu ya da şirketlerinin hisseleri teşhir edildi. Bu da din adamlarından başladı: Din adamlarının sayısız şirketi var! Ahmedinejad da sadece muhasebecilerin bildiği sözde üniversite ve maliyetleri nedeniyle ünlendi. Ve iffetinden dolayı hırsızlık yapmakla suçlandı. Şimdi dikkatli ol, Başkan! Enflasyonla savaşmak istiyor, sadece muhasebecileri ortadan kaldırması gerekiyor. Bay Ra’isi zamanında Ulusal Teftiş Kurumu’nda mali uzmandım, mali yönetim alanında yüksek lisans derecem var ve otuz yıldır devlete ait şirketler, ajanslar ve özel sektör için muhasebe yapıyorum. Enflasyon ancak muhasebe formülü ile ortadan kaldırılabilir. İlk formül, amortisman yöntemini azalandan artana değiştirmektir. Bu şekilde, tüm devlete ait şirketler büyük karlar gösterecek! Ve devlet vergisi yüzde yüzden fazla olacak, bu yüzden bankalardan borç almaya veya para yaratmaya gerek kalmayacak. Temel olarak, vergiler sosyal adalet içindir. Ancak aşağı yönlü amortisman muhasebesi, tüm kurumsal varlıkları gider olarak kaydetmeyi mümkün kılmıştır. Varlıklar muhasebedeyken, gerçekte dışarıda milyarlarca toman değerinde olan bir riyal kaydedilir. İkinci konu döviz sübvansiyonları, muhasebeciler petrol dolarını riyale çevirmenin ve sübvansiyon hesabına yatırmanın daha iyi olduğunu söylüyor! Ve bütçe açığını kapatmak için daha pahalıya satıyorlar. Ve bu enflasyon enjeksiyonu. Yani, içsel bir enflasyon yoktur, ancak muhasebeciler bunu enjekte eder. Nakit sübvansiyon petrol doları olarak ödense bile: Birincisi, muhasebe ve finansal maliyetler sıfır! İkincisi, sübvansiyon alıcıları genellikle bunun yüzde 30’unu biriktirir, bu da bankaların dolar rezervlerinin artması anlamına gelir. Diğer üçte ikisi, dolar değerini düşüren ve ulusal para birimini güçlendiren halk tarafından riyallere dönüştürülür.
