نوشته های مشابه
متاسفانه در اسیب شناسی ها اصلا اصول دقیق و علمی اسیب شناسی در نظر گرفته نمی شود و اغلب نظر های شخصی و پیش داوریها است مثلا در مورد نقص عضو کودکان ازدواج فامیلی را عامل اصلی می دانند در حالیکه پیامبر اسلام فرموده عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته می شود و خودش دخترش را به پسر عمویش داد
آسیب شناسی: آسیب شناسی ها!
متاسفانه در آسیب شناسی ها اصلا اصول دقیق و علمی اسیب شناسی در نظر گرفته نمی شود و اغلب نظر های شخصی و پیش داوریها است مثلا در مورد نقص عضو کودکان ازدواج فامیلی را عامل اصلی می دانند در حالیکه پیامبر اسلام فرموده عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته می شود و خودش دخترش را به پسر عمویش داد. این است که باید اصول مبانی آسیب شناسی مورد مداقه قرار گیرد و با شان ملت و فرهنگ اسلامی ایران درتضاد نباشد. بومی کردن آسیب شناسی در واقع پرداختن به دردهای اصلی و محلی است ولی غیر بومی بودن آن آروغ روشنفکری است که هیچ خاصیتی برای کاهش آلام مردم ندارد. مثلا یکی از مشخصات آسیب شناسی غربی این است که شخص از منظر یک انسان کامل صحبت می کند در حالیکه ما انسان کامل نداریم. و همین باعث آرامش والدین و یا کودکان استثنایی می شود. که از ان به رضوان الهی و یا رضایت به اراده خداوند و مشیت او نام دارد. برای توضیح بیشتر باید بدانیم: از نظر اسلام انسان کامل فقط ۱۴معصوم هستند و بقیه مردم هر کدام یک یا دو نقص اساسی دارند. که اجتماعی شدن انسان را ضروری می کند. برخی نقص ها ظاهری است و برخی باطنی و برخی قابل رویت و برخی غیر قابل رویت است. مثلا کسی که دست او معلول است همه می بینند ولی اگر قند بالا یا فشار خون داشته باشد کسی متوجه نمی شود. اگر کلیه از دست داده باشد و یا قلبش گشاد شده باشد کسی نمی بیند. به اصطلاح اهل دنده و راننده ها هر کسی یک پنجری کوچک دارد. چون اگر نداشته باشد دچار پنچری بزرگ می شود. وقتی ماشین شما یک ایرادی دارد آهسته تر می رانید ولی اگر مطمئن باشید هیچ ایرادی ندارد با سرعت می روید و هیچ قانونی را رعایت نمی کنید. خوب فهمیدن این موضوع رضایت و آرامش کودکان و خانواده های معلولین ذهنی یا بدنی را درپی دارد. یکی دیگر از مبانی اسلامی اصالت وجود است بر ماهیت. به زبان ساده یعنی همین که شما هستید خودش نعمت بزرگی است و مهم نیست چطور هستید! لذا همینکه درجشن بزرگ هستی شرکت دارید و گوشه ای از جهان را اشغال کرده اید جای شکر گزاری دارد. وقتی این آرامش در کودکان یا والدین آنها بوجود آمد آن گاه استعدادها رشد می کند. زیرا انسان به یک اصل دیگر اسلامی منتقل می شود:اینکه ما باید به آنچه داریم ببالیم و از ان استفاده کنیم نه اینکه برای چیزی که نداریم غصه بخوریم و زندگی خود را تباه کنیم. اگر این اصل را نپذیریم بهترین شرایط هم برای ما زجر آور خواهد و هر بهشت ی هم برای ما جهنم می شود.فرض کنید شما در بهشت هستید و همه نوع امکانات دارید و خوشحالید و خود را سعادتمند می دانید. ناگهان چشم شما به کسی که درجه بالاتری از شما دارد. می بینید او بجای صدمتر باغ مثلا هزار متر دارد. حسادت و حقارت به جان شما می افتد و ان بهشت را برایتان جهنم می کند. برای همین در قران گفته شده که هیزم جهنم همین مردمان هستند. در همین دنیا هم وقتی شما در کلاس شاگرد اول هستید بسیار خوشحالید و تمام دنیا را برای خود می دانید و از خدا تشکر می کنید. ولی اتفاقا یک نفر جدید ثبت نام کند که از شما نمره بیشتری بگیرد چه؟ دنیا بر سر شما خراب می شود. دیگر نه از تشکر خبری هست و نه از شیرینی های زندگی. حتی ممکن است به قتل یا اخراج او هم راضی باشید! لذا تصحیح مبانی آسیب شناسی خودش باعث کاهش آسیب ها می شود. زیرا آستانه تحمل را بالا برده و شخص را متوجه استعدادهای دیگر خود می کند. یک معلول پایی برای کار تلفنچی مشکل ندارد! یا یک کودک کم هوش برای رانندگی استعدا دارد. اصلا در شرکت واحد می گویند افراد با هوش را نباید رانندگی کنند. زیرا از وقت کشی و ماندن در ترافیک عصبی می شوند و یا در مقابل فحاشی مسافران، راننده نباید تیز گوش باشد زیرا اولین روز، آخرین روز او خواهد شد.
Pathology: Pathologies!
Unfortunately, in pathology, the exact and scientific principles of pathology are not considered at all, and most of them are personal opinions and prejudices. It closes in the heavens and he himself gave his daughter to his cousin. That is, the principles of pathology should be examined and should not contradict the dignity of the Islamic nation and culture of Iran. Localization of pathology is in fact addressing the main and local pains, but its non-localization is an intellectual burp that has no property to reduce people’s pain. For example, one of the characteristics of Western pathology is that a person speaks from the perspective of a perfect human being, while we do not have a perfect human being. And that calms exceptional parents or children. It is called divine pleasure or satisfaction with God’s will and providence. To explain further, we must know: According to Islam, there are only 14 perfect human beings, and the rest of the people each have one or two fundamental defects. Which necessitates human socialization. Some defects are apparent, some are esoteric, some are visible, and some are invisible. For example, everyone can see a person with a disabled hand, but if he has high blood sugar or blood pressure, no one will notice. If the kidney is lost or the heart is dilated, no one will see. So-called gears and drivers, everyone has a small window. Because if it does not, it will get a large puncture. When your car has a problem, you drive more slowly, but if you are sure that it has no problem, you go fast and do not follow any rules. A good understanding of this issue brings satisfaction and peace to children and families of the mentally or physically disabled. Another Islamic principle is the originality of existence over nature. Simply put, what you are is a great blessing in itself, no matter how you are! So as soon as you participate in the great celebration of the universe and occupy a corner of the world, there is room for gratitude. When this peace is in the children or their parents, then the talents grow. Because man is transferred to another Islamic principle: that we should be proud of what we have and use it, not grieve for what we do not have and ruin our lives. If we do not accept this principle, the best conditions will be painful for us and every paradise will be hell for us. Suppose you are in paradise and you have all kinds of possibilities and you are happy and you consider yourself happy. Suddenly your eyes are on someone who is higher than you. You see, instead of a hundred meters, he has a garden, for example, a thousand meters. Jealousy and humiliation will fall on your soul and it will make heaven hell for you. That is why it is said in the Qur’an that the firewood of hell is these people. In the same world, when you are in the first student class, you are very happy and you know the whole world for yourself and you thank God. But what if a new person registers to get a higher score than you? The world is falling apart on you. No more thank you and no more sweets of life. You may even be happy to kill or fire him! Therefore, correcting the basics of pathology itself reduces injuries. Because it raises the threshold of tolerance and makes the person aware of his other talents. A disabled person has no problem working as a telephone operator! Or a low-intelligence child is prone to driving. In Vahed Company, they say that intelligent people should not drive at all. Because they get nervous from wasting time and staying in traffic or in the face of passenger obscenity, the driver should not be sharp because the first day will be his last day.
علم الأمراض: علم الأمراض!
لسوء الحظ ، فی علم الأمراض ، لا یتم النظر فی المبادئ الدقیقه والعلمیه لعلم الأمراض على الإطلاق ، وغالبًا ما تکون الآراء والأحکام المسبقه الشخصیه: على سبیل المثال ، فی حاله إعاقه الأطفال ، یعتبر زواج الأقارب هو العامل الرئیسی ، فی حین أن نبی الإسلام قال: زواج ابن العم ویغلق ابن العم فی السماوات. أعطى ابنته لابن عمه. أی ، یجب فحص مبادئ علم الأمراض ولا ینبغی أن تتعارض مع کرامه الأمه والثقافه الإسلامیه فی إیران. إن توطین علم الأمراض هو فی الواقع یعالج الآلام الرئیسیه والمحلیه ، لکن عدم توطینه هو تجشؤ فکری لیس له خاصیه لتقلیل آلام الناس. على سبیل المثال ، تتمثل إحدى خصائص علم الأمراض الغربی فی أن الشخص یتحدث من منظور إنسان مثالی ، بینما لیس لدینا إنسان مثالی. وهذا یهدئ الآباء والأمهات أو الأبناء الاستثنائیین. یطلق علیه اللذه الإلهیه أو الرضا عن مشیئه الله وعنایته. لمزید من التوضیح ، نحتاج إلى معرفه: وفقًا للإسلام ، لا یوجد سوى ۱۴ إنسانًا مثالیًا ، وبقیه الناس لدیهم عیب أو عیبان رئیسیان. الأمر الذی یستلزم التنشئه الاجتماعیه البشریه. بعض العیوب واضحه ، وبعضها مقصور على فئه معینه ، وبعضها مرئی ، وبعضها غیر مرئی. على سبیل المثال ، یمکن للجمیع رؤیه شخص معاق ، ولکن إذا کان لدیه ارتفاع فی نسبه السکر فی الدم أو ضغط الدم ، فلن یلاحظ أحد. إذا فقدت الکلیه أو توسع القلب ، فلن یرى أحد. ما یسمى بالتروس والسائقین ، کل شخص لدیه نافذه صغیره. لأنه إذا لم یحدث ذلک ، فسیحدث ثقبًا کبیرًا. عندما تواجه سیارتک مشکله ، فأنت تقود ببطء أکثر ، ولکن إذا کنت متأکدًا من عدم وجود مشکله ، فأنت تسیر بسرعه ولا تتبع أی قواعد. إن الفهم الجید لهذه القضیه یجلب الرضا والسلام للأطفال وأسر المعوقین عقلیاً أو جسدیاً. مبدأ إسلامی آخر هو أصاله الوجود على الطبیعه. ببساطه ، ما أنت علیه هو نعمه عظیمه فی حد ذاته ، مهما کنت! لذلک بمجرد أن تشارک فی الاحتفال العظیم بالکون وتحتل رکنًا من أرکان العالم ، یکون هناک مجال للامتنان. عندما یکون هذا السلام فی الأطفال أو فی والدیهم ، فإن المواهب تنمو. لأن الإنسان ینتقل إلى مبدأ إسلامی آخر: أن نفتخر بما لدینا ونستخدمه ، لا أن نحزن على ما لیس لدینا ونفسد حیاتنا. إذا لم نقبل هذا المبدأ ، فإن أفضل الظروف ستکون مؤلمه لنا وکل فردوس سیکون جحیمًا لنا ، لنفترض أنک فی الجنه ولدیک کل أنواع الاحتمالات وأنت سعید وأنت تعتبر نفسک سعیدًا. فجأه عیناک على من هو أعلى منک. ترى ، بدلاً من مائه متر ، لدیه حدیقه ، على سبیل المثال ، ألف متر. الغیره والإذلال ستقع على روحک وستجعل من الجنه جحیمًا لک. لذلک یقال فی القرآن أن حطب الجحیم هو هؤلاء الناس. فی نفس العالم ، عندما تکون فی أول فصل دراسی ، تکون سعیدًا جدًا وتعرف العالم کله بنفسک وتشکر الله. ولکن ماذا لو قام شخص جدید بالتسجیل للحصول على درجه أعلى منک؟ العالم ینهار علیک. لا مزید من الشکر ولا مزید من حلویات الحیاه. قد تکون سعیدًا بقتله أو طرده! لذلک ، فإن تصحیح أساسیات علم الأمراض نفسه یقلل من الإصابات. لأنه یرفع عتبه التسامح ویجعل الشخص على درایه بمواهبه الأخرى. الشخص المعاق لیس لدیه مشکله فی العمل کمشغل هاتف! أو یکون الطفل منخفض الذکاء عرضه للقیاده. فی شرکه Vahed ، یقولون إن الأذکیاء یجب ألا یقودوا سیاراتهم على الإطلاق. لأنهم یتوترون من إضاعه الوقت والبقاء فی زحمه السیر أو فی مواجهه فحش الراکب ، یجب ألا یکون السائق حادًا لأن الیوم الأول سیکون یومه الأخیر.
Patologija: Patologije!
Nažalost, u patologiji se tačni i naučni principi patologije uopće ne uzimaju u obzir, a često se radi o ličnim mišljenjima i predrasudama: na primjer, u slučaju invaliditeta djeteta, krvni srodnik se smatra glavnim faktorom, dok je Poslanik islama rekao: bratić rođak I rođak se zatvara u nebesima. Kćer je dao svom rođaku. Odnosno, principe patologije treba ispitati i ne smiju biti u suprotnosti s dostojanstvom islamske nacije i kulturom Irana. Lokalizacija patologije zapravo se bavi glavnim i lokalnim bolovima, ali njezina nelokalizacija je intelektualno podrigivanje koje nema svojstvo umanjiti bol ljudi. Na primjer, jedna od karakteristika zapadne patologije je da osoba govori iz perspektive savršenog čovjeka, dok mi nemamo savršeno ljudsko biće. To smiruje izuzetne roditelje ili djecu. Zove se božansko zadovoljstvo ili zadovoljstvo Božjom voljom i providnošću. Da bismo dodatno objasnili, moramo znati: Prema islamu, postoji samo 14 savršenih ljudskih bića, a svaki ostatak ljudi ima jedan ili dva velika nedostatka. Što zahtijeva ljudsku socijalizaciju. Neki nedostaci su očigledni, neki su ezoterični, neki su vidljivi, a neki su nevidljivi. Na primjer, svatko može vidjeti osobu s invalidnom rukom, ali ako ima visok šećer u krvi ili krvni tlak, to nitko neće primijetiti. Ako je bubreg izgubljen ili je srce prošireno, to nitko neće vidjeti. Takozvani zupčanici i vozači, svako ima mali prozor. Jer ako to ne učini, dobit će veliku ubod. Kad vaš automobil ima problem, vozite sporije, ali ako ste sigurni da nema problema, idete brzo i ne poštujete nikakva pravila. Dobro razumijevanje ovog pitanja donosi zadovoljstvo i mir djeci i porodicama mentalno ili fizički ometenih. Drugi islamski princip je originalnost postojanja nad prirodom. Jednostavno rečeno, ono što jeste veliki je blagoslov sam po sebi, bez obzira na to kakvi ste! Tako da čim učestvujete u velikoj proslavi univerzuma i zauzmete kut svijeta, ima mjesta za zahvalnost. Kada je ovaj mir u djeci ili njihovim roditeljima, talenti rastu. Zato što je čovjek premješten na drugi islamski princip: da trebamo biti ponosni na ono što imamo i koristiti ga, a ne tugovati za onim što nemamo i uništavati nam živote. Ako ne prihvatimo ovo načelo, najbolji uvjeti će nam biti bolni, a svaki raj za nas će biti pakao. Pretpostavimo da ste u raju i da imate sve vrste mogućnosti, sretni ste i smatrate se sretnim. Odjednom su vam oči uprte u nekoga ko je viši od vas. Vidite, umjesto sto metara, on ima vrt, na primjer, hiljadu metara. Ljubomora i poniženje će vam pasti na dušu i učinit će vam raj paklom. Zato se u Kur’anu kaže da su pakleni drva za ogrjev ti ljudi. U istom svijetu, kad ste u prvom razredu učenika, vrlo ste sretni i poznajete cijeli svijet za sebe i hvala Bogu. Ali šta ako se nova osoba registruje kako bi dobila viši rezultat od vas? Svet se raspada na tebi. Nema više hvala i nema više slatkiša života. Možda ćete čak biti sretni da ga ubijete ili otpustite! Stoga ispravljanje osnova same patologije smanjuje ozljede. Zato što podiže prag tolerancije i čini osobu svjesnom svojih drugih talenata. Osoba sa invaliditetom nema problema da radi kao telefonski operater! Ili je dijete niske inteligencije sklono vožnji. U kompaniji Vahed kažu da inteligentni ljudi uopće ne bi trebali voziti. Budući da postaju nervozni zbog gubljenja vremena i boravka u prometu ili zbog opscenosti putnika, vozač ne bi trebao biti oštar jer će mu prvi dan biti zadnji dan.
