نوشته های مشابه
(لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا)
تا زمانی که فخری زاده ترور نشده بود، هیچکس او را نمی شناخت و باور نمی کرد: چنین دانشمند برجسته ای در ایران وجود داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل آن وجود: ضد اطلاعات و عملکرد غلط آن است. که سعی می کند برای اینکه: این دانشمندان ترور نشوند آنها را گمنام و مخفی نگهدارد. این کار که همان خودسانسوری است، در همه زمینه ها هست. که اگر بخوبی هدایت شود، معلوم می شود ایران بزرگترین: ابر قدرت جهان در طول تاریخ بوده، هست و خواهد بود. زیرا بسیاری از آمار ها و پیشرفت ها که بیان نمی شود، رتبه ایران را در جهان زیر سوال می برد. در حالیکه همین اطلاعات در دست دشمنان هست! که بیشتر از خودی ها می دانند: در ایران چه قدت و نفوذی هست. کتمان اطلاعات غرور آفرین، باعث شده تا مسئولینی بر سر کار بیایند که: مدیر از خارج وارد کنند. یعنی حتی مدیریت خودشان را هم قبول ندارند. با اینکه مردم به انها رای داده، یا از سوی رای داده ها، تعیین شده اند ولی به زبان ساده می گویند: ما ریاست بلدیم اما مدیریت بلد نیستیم! ما در راس باشیم! ولی مدیران را از امریکا یا اروپا بیاورید، تا کشور را اداره کنند. در عملیات زیگزاکی تاریخ، یا همان افت و خیز تمدن ها، این نوع تفکرات خود را نشان می دهد. کسانی که آگاهی به قدرت ایران داشته اند، برجهان حکمروا شدند ولی کسانی که: آگاهی نداشتند جهان بر ایران حکمروا کردند. نادرشاه افشار وقتی که می جنگید، مشاهده کرد سربازی بسیار خوب می جنگد، دستور داد او را بیاورند، پرسید شماها تا حالا کجا بودید؟ او هم جواب عالمانه ای داد: شما کجا بودی؟ یعنی نادرشاه که توانست جهان را به سیطره خود در اورد، برای این بود که به قدرت ذاتی ایران اطلاع داشت. اما مظفرالدین شاه یا رضا شاه برعکس بودند. آنها برای هر کاری، از اروپایی ها دعوت می کردند. حتی امیر کبیر که خود آگاهی داشت، برای صنایع مستظرفه عده ای را به روسیه فرستاد! تا سماور سازی یاد بگیرند. زیرا معتقد بود ایرانی ها، لولهنگ هم نمی توانند بسازند. جالب است بدانیم در همان سالها، اروپاییها ایران را سرمشق خود می دانستند! و همه دستاورد های انان، با نگاه به شرق یا ایران بود. حتی وقتی به دربار پادشاهان می رفتند، بسیار بر خود می بالیدند. درست است که ما انها را متجاوز می نامیم، ولی انها قصد تجاوز نداشتند. وقتی مصدق با ژوزف استالین مواجه شد، از او می ترسید! ولی ژوزف هم از مصدق می ترسید، لذا با آرامی و مهربانی با او صحبت کرد. روسای سه قدرتی که در تهران جمع شدند، افتخارشان این بود که: بالاخره از ایران بازدید کرده اند! لذا ایران را پل پیروزی نام نهادند. در همین چهل سال انقلاب اسلامی، هیچیک از انها جرات حمله به ایران نداشتند، فقط روی اختلافات داخلی حساب باز کرده بودند.همین اختلافات بود که ایران را ذلیل و عقب مانده نشان می داد. انگلیسی ها نبودند که امیر کبیر را کشتند! یا مصدق را تبعید کردند و یا مدرس را شهید کردند. یعنی هیچ تروری در ایران به دست خارجی ها نشد. زیرا جرات نداشتند. ترور شهید فخری زاده هم داخلی است، البته ممکن است سلاح های اسرائیلی استفاده کرده باشند، یا در آنجا دوره دیده باشند. اما کسی این کار را کرده که: بالاتر از وزیر اطلاعات! بوده که وزارت نتوانسته بران: اشراف اطلاعاتی داشته باشد. آن تویوتا ممکن است بوسیله یک اقازاده وارد شده و: سلاح آن هم توسط سازمانی منتقل شده که اشراف اطلاعاتی بر آن لازم نبوده! اگر کار اسرائیل یا آمریکا و اروپا بود، اشراف اطلاعاتی ما هزار درصد است! جنگ الکترونیک در نیروی هوایی، اجازه نمی دهد سلاح از طریق ماهواره کنترل شود، باید که به داشته های خود، اشنا بوده باور نماییم.
Content that is not considered.
Until Fakhrizadeh was assassinated, no one knew or believed him: there was such a prominent scientist in Iran. One of the most important reasons is its existence: counter-intelligence and its wrong performance. Who tries to keep these scientists anonymous and secret in order not to be assassinated. This is self-censorship in all areas. If properly managed, it turns out that Iran is the largest: the world’s superpower throughout history, is and will be. Because many unspoken statistics and developments call into question Iran’s ranking in the world. While the same information is in the hands of enemies! Which most of the insiders know: what power and influence there is in Iran. The concealment of arrogant information has led to officials coming to work to: bring in a manager from outside. That is, they do not even accept their own management. Even though people have voted for them, or have been appointed by the voters, they simply say: We know the presidency but we do not know the management! Let’s be on top! But bring managers from America or Europe to run the country. In the zigzag operation of history, or the ups and downs of civilizations, this kind of thinking manifests itself. Those who were aware of Iran’s power ruled the world, but those who were not aware ruled the world over Iran. Nader Shah Afshar, when he was fighting, saw a very good soldier fighting, ordered him to be brought, and asked, “Where have you been so far?” He also gave a wise answer: Where have you been? That is, Nader Shah, who was able to dominate the world, was aware of Iran’s inherent power. But Muzaffar al-Din Shah or Reza Shah were the opposite. They invited Europeans for everything. Even Amir Kabir, who was aware of it, sent some people to Russia for the underprivileged industries! To learn how to make a samovar. Because he believed that the Iranians could not build a pipe. It is interesting to know that in those years, Europeans considered Iran as their role model! And all their achievements were looking to the East or Iran. Even when they went to the court of kings, they were very proud of themselves. It is true that we call them aggressors, but they did not intend to aggress. When Mossadegh met Joseph Stalin, he was afraid of him! But Joseph was also afraid of Mossadegh, so he spoke to him calmly and kindly. The heads of the three powers who gathered in Tehran were proud of it: they have finally visited Iran! Therefore, Iran was named the bridge of victory. In the forty years of the Islamic Revolution, none of them dared to attack Iran, they only relied on internal disputes. It was these disputes that showed Iran humiliated and backward. It was not the British who killed Amir Kabir! Mossadegh was either exiled or Modarres was martyred. That is, no terror in Iran was carried out by foreigners. Because they did not dare. The assassination of Martyr Fakhrizadeh is also internal, although they may have used Israeli weapons, or may have been trained there. But someone has done this: above the Minister of Information! The Ministry has not been able to provide intelligence. That Toyota may have been imported by a nobleman: its weapon was also transferred by an organization that did not need intelligence! If it was the work of Israel or the United States and Europe, our intelligence aristocracy is one thousand percent! Electronic warfare in the Air Force does not allow weapons to be controlled via satellite; we must believe that we are familiar with what we have.
المحتوى الذی لا یعتبر.
حتى اغتیال فخری زاده ، لم یکن أحد یعرفه أو یصدقه: کان هناک عالم بارز مثل هذا فی إیران. أحد أهم الأسباب هو وجودها: الذکاء المضاد وأدائه الخاطئ. من یحاول إخفاء هویتهم وسریه هؤلاء العلماء حتى لا یتعرضوا للاغتیال. هذه رقابه ذاتیه فی کل المجالات. إذا تمت إدارتها بشکل صحیح ، فقد اتضح أن إیران هی الأکبر: القوه العظمى فی العالم عبر التاریخ ، وسوف تکون کذلک. لأن العدید من الإحصاءات والتطورات غیر المعلنه تشکک فی ترتیب إیران فی العالم. بینما نفس المعلومات فی أیدی الأعداء! الذی یعرفه معظم المطلعین: ما هی القوه والنفوذ فی إیران. أدى إخفاء المعلومات المتغطرسه إلى قدوم المسؤولین للعمل من أجل: إحضار مدیر من الخارج. أی أنهم لا یقبلون حتى إدارتهم. رغم أن الناس صوتوا لهم ، أو تم تعیینهم من قبل الناخبین ، فإنهم ببساطه یقولون: نحن نعرف الرئاسه ولکننا لا نعرف الإداره! لنکن على القمه! لکن إحضار مدراء من أمریکا أو أوروبا لإداره البلاد. یتجلى هذا النوع من التفکیر فی العملیه المتعرجه للتاریخ ، أو صعود وهبوط الحضارات. أولئک الذین کانوا على درایه بقوه إیران حکموا العالم ، أما الذین لم یکونوا على علم فقد حکموا العالم على إیران. نادر شاه أفشار ، عندما کان یقاتل ، رأى جندیًا جیدًا جدًا یقاتل ، وأمر بإحضاره ، وسأل: “أین کنت حتى الآن؟” وأجاب أیضا حکیما: أین کنت؟ أی أن نادر شاه ، الذی کان قادرًا على الهیمنه على العالم ، کان مدرکًا لقوه إیران المتأصله. لکن مظفر الدین شاه أو رضا شاه کانا عکس ذلک. دعوا الأوروبیین لکل شیء. حتى أمیر کبیر الذی کان على علم بذلک ، أرسل بعض الناس إلى روسیا للصناعات المحرومه! لتعلم کیفیه صنع السماور. لأنه یعتقد أن الإیرانیین لا یستطیعون بناء أنبوب. من المثیر للاهتمام معرفه أنه فی تلک السنوات کان الأوروبیون یعتبرون إیران نموذجًا لهم! وکل إنجازاتهم کانت تتطلع إلى الشرق أو إیران. حتى عندما ذهبوا إلى بلاط الملوک ، کانوا فخورین جدًا بأنفسهم. صحیح أننا نسمیهم معتدین لکنهم لم یقصدوا الاعتداء. عندما التقى مصدق بجوزیف ستالین خاف منه! لکن یوسف کان یخاف أیضًا من مصدق ، فکلمه بهدوء ولطف. وکان رؤساء القوى الثلاث الذین اجتمعوا فی طهران فخورین بذلک: لقد زاروا إیران أخیرًا! لذلک سمیت إیران جسر النصر. فی الأربعین سنه من الثوره الإسلامیه ، لم یجرؤ أی منهم على مهاجمه إیران ، بل اعتمدوا فقط على الخلافات الداخلیه ، وهذه الخلافات هی التی أظهرت أن إیران مذله ومتخلفه. لم یکن البریطانیون هم من قتلوا أمیر کبیر! تم نفی مصدق أو استشهد مودارس. أی أنه لا یوجد إرهاب فی إیران من قبل الأجانب. لأنهم لم یجرؤوا. کما أن اغتیال الشهید فخری زاده داخلی ، على الرغم من أنهم ربما استخدموا أسلحه إسرائیلیه ، أو ربما تم تدریبهم هناک. لکن أحدهم فعل هذا: فوق وزیر الإعلام! لم تتمکن الوزاره من تقدیم معلومات استخباریه. ربما تم استیراد تویوتا من قبل أحد النبلاء: تم نقل سلاحها أیضًا من قبل منظمه لا تحتاج إلى المخابرات! إذا کان ذلک من عمل إسرائیل أو الولایات المتحده وأوروبا ، فإن أرستقراطیتنا الاستخباراتیه هی ألف بالمائه! لا تسمح الحرب الإلکترونیه فی سلاح الجو بالسیطره على الأسلحه عبر الأقمار الصناعیه ، یجب أن نعتقد أننا على درایه بما لدینا.
Naveroka ku nayê hesibandin.
Heya Fakhrizadeh ne hate kuştin, kesî wî nas nedikir û jê bawer nedikir: li Iranranê zanyarek wusa diyar hebû. Sedemek herî girîng hebûna wê ye: dij-aqil û performansa wê ya çewt. Kî hewl dide ku van zanyaran bênav û veşartî bihêle da ku neyê qetil kirin. Ev di her warî de xwe-sansurkirin e. Ger bi rêkûpêk were rêvebirin, derdikeve holê ku theran mezintirîn e: di tevahiya dîrokê de mezintirîn hêza cîhanê ye, û dê hebe jî. Ji ber ku gelek amar û geşedanên nayên gotin pileya Iran’sranê ya li cîhanê dixe bin gumanê. Gava ku heman agahî di destê dijminan de ye! Ya ku piraniya hundurîn pê dizanin: li Iranranê çi hêz û bandor heye. Veşartina agahdariya quretî bûye sedem ku karbidest werin ser kar ku: rêveberek ji derve bînin. Ango, ew rêveberiya xwe jî qebûl nakin. Her çend mirovan dengê xwe daye wan, an jî ji hêla hilbijêran ve hatine wezîfedarkirin, ew bi tenê dibêjin: Em serokatiyê dizanin lê em rêveberiyê nizanin! Ka em li jor bin! Lê ji Amerika an Ewropa rêveberan bînin da ku welat bi rêve bibin. Di operasyona zigzag a dîrokê de, an jî hilkolandinên şaristaniyan, ev celeb raman xwe dide der. Yên ku haya wan ji hêza Iran’sranê hebû li cîhanê hukim dikirin, lê yên ku hay jê tunebûn li ser worldranê li cîhanê hukim dikirin. Nader Afah Afşar, dema ku şer dikir, dît ku leşkerekî pir baş şer dike, emir kir ku wî bînin û pirsî, “Tu heta ku derê bûyî?” Wî bersîvek jîr jî da: Tu li ku bûyî? Ango, Nader Shahah, ku dikaribû li cîhanê serdest be, haya wî ji hêza xwezayî ya Iran’sranê hebû. Lê Muzaffar el-Dîn Shahah an Reza theah berevajî bûn. Wan Ewropî ji bo her tiştî vexwendin. Hetta Amir Kabir ku hay jê hebû, hin kes ji bo pîşesaziyên bindest şandin Rûsyayê! Ji bo fêrbûna çêkirina samovar. Ji ber ku wî bawer dikir ku iansranî nikarin boriyek çêbikin. Balkêş e ku meriv bizanibe ku di wan salan de, Ewropiyan Iranran ji xwe re wekî mînak didîtin! All hemî destkeftiyên wan li Rojhilat an Iranranê digeriyan. Gava ku ew çûn hewşa padîşahan jî, ew bi xwe pir serbilind bûn. Rast e ku em ji wan re dibêjin êrişker, lê wan mebest ji êrişkariyê tunebû. Gava Mossadegh bi Joseph Stalin re civiya, ew ji wî ditirse! Lê Josephsiv ji Mossadegh jî ditirse, lewma wî bi aramî û dilovanî pê re peyivî. Serê sê hêzên ku li Tehranê civiyabûn pê serbilind bûn: wan di dawiyê de serdana Iranranê kir! Ji ber vê yekê, Iranran wekî pira serfiraziyê hate binav kirin. Di çil salên Revolutionoreşa Islamicslamî de, yek ji wan newêribû ku êrişî Iranranê bike, ew tenê xwe dispêrin nakokiyên navxweyî.Ew van nakokiyan bû ku Iranran rûreş û paşdemayî nîşan da. Ne ku Amirngîlîzî bû ku Amir Kabir kuşt! Mossadegh an hate sirgûn kirin an jî Modarres şehîd bû. Ango, li Iranranê tu teror ji hêla biyaniyan ve nehat kirin. Ji ber ku wan newêribû. Kuştina Fehîd Fakhrizadeh jî navxweyî ye, her çend dibe ku wan çekên Israelisraîl bikar anîne, an jî li wir hatibin perwerdekirin. Lê kesek ev kiriye: li jor wezîrê agahdariyê! Wezaret nekariye îstîxbaratê bide. Ew Toyota dibe ku ji hêla mîrekek ve hatibe îthal kirin: çeka wê jî ji hêla rêxistinek ku hewcedariya wê bi aqilmendî tune re hat veguheztin! Ger ew karê Israelsraîl an Dewletên Yekbûyî û Ewropa bûya, arîstokrasiya îstîxbarata me ji sedî hezar e! Electronicerê elektronîkî di Hêza Hewayî de nahêle ku çek bi rêya peykê werin kontrol kirin, divê em bawer bikin ku em bi ya ku em dizanin nas dikin.
