نوشته های مشابه
ایرانی تبار بودن تعریف خاص خود را دارد و براساس میزان ومدت زمان تقسیم می شود. مثل اینکه بگوییم ایرانی تبار فقط کسانی هستند که گذرنامه ایرانی دارند.سطح دوم اینکه بگویم ایرانی تبار کسانی هستند که پدر ومادرشان ایرانی بوده یا گذرنامه ایرانی داشته اند. و خودشان ممکن است اقامت دائم گرفته یا اصلا گذرنامه آمریکایی داشته باشند. فاصله این دو تعریف ۵۰سال است یعنی ۵۰سال اخیر و صد سال اخیر! اما این ها کافی نیست. اگر کسی پدر بزرگش هم ایرانی باشد باید ایرانی تبار حساب شود.(۱۵۰سال) و یا حتی جد آنها ایرانی باشد(۲۰۰سال) هرچه بشتر بالا رویم جغرافیای وسیع تری می گیریم بطوریکه اگر به زمان نوح علیه السلام برگردیم همه ایرانی تبار می شوند. زیرا با طوفان نوح همه انسان ها مردند فقط ۷۲نفر که در کشتی بودند زنده ماندند و نسل بشر از انها توسعه یافت. این کشتی هم در شمال غربی ایران در اطراف رود ارس که برخی آن را آرش هم می خوانند به زمین نشست. و مردم از انجا پراکنده شدند. علت اینکه ایرانی تبار ها با یکدیگر آشنا نیستند و حتی گاهی دشمنی دارند در همین توسعه جمعیتی است. اگر خوب دقت کنیم هنوز هم توسعه جمعیتی جهان از ایران به سوی جهان است نه برعکس. یعنی ایرانی در همه جای دنیا هست ولی از همه جای دنیا در ایران نیستند. در خود ایران هم همیشه جریان مهاجرت روستائیان از آذربایجان به همه جای ایران بوده بطوریکه مثلا در آبادان هم آذری داریم ولی احتمال اینکه از ابادانی ها در همه جای آذربایجان باشند کم است. اختلاف قومیتی یا خانوادگی و یا ملیتی ساخته دست خود انسان ها است. یعنی لرها جوری صحبت می کنند که از دیگران شناخته شوند یا کردها طوری لباس می پوشند که با دیگران متمایز باشند. اگر تعصب یا عمد در کار نبود طرح یکنواخت کردن لباس اجرا می شد و همه یکدست می شدند. تمام دنیا به یک زبان حرف می زدند و همه یک جور لباس می پوشیدند و همه مراسمی یکنواخت اجرا می کردند. لذا هر خانواده جدید میتواند محل سکونت جدید اختیار کرده و روش و مراسم را با تغییراتی بطور خاص اجرا نمایند.جریان مهاجرت از ایران هنوز هم قوی است. یعنی فقط یک میلیون نفر در اروپا اقامت دارند که سالانه باید گذرنامه های خود را تمدید می کنند! بر اثر گذشت زمان نسل های بعدی این موضوع را فراموش می کنند و البته به عمد! تا هویت جدیدی داشته باشند. لذا همه اروپاییان و آمریکاییها حتی افریقا و آسیا، لایه هایی از تبار ایرانی هستند که در زمان خاصی از ایران رفته اند. سه نقطه تاریخی است که مهاجرت وسیع تر و اشکار تر بوده یکی مهاجرت نژاد هند و اروپایی از اسیا که در هزاره قبل از میلاد بوده که مادها و پارت ها هم به همدان و شیراز رفتند. مرحله دوم مهاجرت گسترش اسلام بود که تا اسپانیا و مغرب از انسو و چین و قزاقستان از سوی شرق رفتند. مرحله سوم حمله مغولها بود که بسیاری از ایرانی ها کتب و امکانات را به اروپا برده و باعث نهضت رنسانس در کاتولیک ها شدند. مرحله چهاذم بعد از کشف آمریکا بود که ابتدا اروپایی ها مهاجرت وسیع به آنجا را آغاز کردند و بعد افریقاییها را هم با خود بردند. در اینجا اسیایی ها و ایرانی ها هم نقش داشتند. اما به دلیل جنگهای داخلی و همان تعصب محلی باید هویت خود را انکار کرده و مشخصه جدیدی را می پذیرفتند. مبارزه ایران و آمریکا هم در واقع مبارزه ایرانیان هویت گریز با ایرانیان هویت گرا بود. نمونه آن اوباما و بایدن و دارو دسته ایرانی تبار در انسو و اصولگرایان ایرانی در این سو. لذا باید یاد آور شد زمان اختلاف به سر امده و همه ایرانی تبار ها از مرام و مسلک انتزاعی دست بردارند و به هویت ایرانی خود برگردند.
