مادری که «یوکابد» شد و سمیهاش را به رود انداخت زن روسری مشکی، لبهایش را گذاشت لای دو ابروی نوزاد. سه مرد سروکلهشان در چهارچوب در پیدا شد. یکیشان که وسط ایستاده بود یک دستش را کرده بود توی جیبش. جوری دستش را گذاشته بود که کلت کمریاش پیدا باشد …
بیشتر بخوانید »