طفل نامشروع آمریکا، باید یک روزی بمیرد. و احتمالا زودتر از خود آمریکا! لذا باید دید که چرا تاکنون زنده مانده است؟ ملاحظاتی در باب حذف نام آن از سازمان ملل وجود دارد، که باید از بین برود. ابتدا باید دانست که لابی صهیونیسم در امریکا از بین رفته،و در مقابل لابی ایران قدرت رقابت ندارد. به همین دلیل در رقابت های انتخاباتی، الگور صهیونیست با پول صهیونیست ها بالا می اید، ولی با زور قانون از ریاست جمهوری منع می شود.لذا این پتانسیل وجود دارد که لابی ایران در این مورد هم به کار بیاید: که امریکا نتواند از حق وتو خود در مورد: لغو عضویت اسرائیل استفاده کند. اما مشکل در اینجا است که لابی ایرانی بر اثر دو دستگی اصولا به این موضوع فکر نمی کند. لذا باید در انتخابات آتی از کسی حمایت کرد که مخالف اسرائیل باشد. بطور دقیق، بایدن یک ایرانی است و توسط لابی ایرانی حمایت و به روی کار آمد: و درواقع آمریکا مستعمره ایران است. این موضوع از زمان انقلاب ایران آغاز شد، وقتی که امام خمینی فرمود کارتر باید برود! و مردم و نهاد ها هم او را طرد کردند، و مانند بقیه روسای جمهور نتوانست: بار دیگر به عرصه سیاست برگردد. امروز نیز لابی ایرانی با سرمایه گذاری ۴تریلیون دلاری در امریکا، توانسته حتی در انتخابات فرمانداریها نقش ایفا کند. ولی دودستگی موجود در این موارد،باعث شده که اسرائیل همچنان خود را مالک بایدن بداند. دو دستگی در بین ایرانیان یا در واقع چند دستگی بین آنها، بخاطر اسلام است. برخی از انها معتقدند که اسلام نباید در حکومت دخالت کند. اما در همین گروه ایرانیت قوی است. و اسرائیل را هم جزو ایرانیان می داند. و همگی چشم به تهران دارند. اصطلاحا این دو دسته را انقلابی و ضد انقلاب می نامیم. انقلابیون جمهوری اسلامی را حکومت شایسته ایران می دانند، ولی ضد انقلابیون خواستار بازگشت پهلوی(سلطنت طلبها) و یا قاجار(منافقین-مریم قجر عضدانلو)هستند. و انها را شایسته تر برای اداره تهران می دانند. به همین دلیل رضا پهلوی و مریم قجر، هر دو نیرو به اسرائیل فرستاده اند تا در مقابل غزه جنگ کنند. از نحوه حملات به غزه هم میتوان نتیجه گرفت که: کار از دست فرماندهان غیر ایرانی اسرائیل خارج شده. زیرا اکثر انها به کشورهای زادگاه خود برگشته اند. فقط نظامیان وابسته به ضد انقلاب ایران مانده اند، چون جایی ندارند که برگردند. از این رو، یا باید مانند فروغ جاویدان(عملیات مرصاد و پژاک) با آنها برخورد کرد. و در اسرائیل نیز انها را قلع و قمع کرد. یا از موضع تخلیه ضد انقلاب در امریکا استفاده کرد. تا جناح انقلابی بتواند رئیس جمهور اینده آمریکا را انتخاب نماید. اگر رئیس جمهور اینده امریکا از سوی جناح انقلابی ایرانی تبارها روی کار بیاید، کار ساده تر خواهد بود زیرا میتوان امیدوار بود عضویت اسرائیل لغو شود و: آمریکا از حق وتو خود استفاده نکند. اما این مسیر طولانی و احتمالی است. و لذا از نظر حقوقی حذف اسرائیل دارای بن بست است. چنانکه تا کنون هم به نتیجه نرسیده. البته میتوان با مصوبات سازمان کنفرانس اسلامی ، کشورهای غیر متعهد، مجمع عمومی سازمان ملل را تحت تاثیر قرار داد. همانطور که در هنگام سخنرانی رئیس جمهور ایران، نمایندگی اسرائیل را اخراج کردند، نام اسرائیل را هم حذف کنند. این احتمال بالقوه وجود دارد. که اگر همه اعضا رای بدهند، امریکا از حق وتوی خود استفاده نکند.اما در هر صورت احتمالات است. پس بهترین راه مقابله با اسرائیل در شرایط فعلی میدانی است. یعنی همانطور که اسرائیل را ایرانی ها اداره می کنند، غزه را هم ایرانی ها اداره کنند. در این خصوص باید پنهان کاری را از ملاحظات اصلی کنار گذاشت. یعنی همانطور که رضا پهلوی و منافقین علنا به اسرائیل رفته و کمک می کنند، سپاه پاسداران نیز حضور علنی داشته و از امکانات برتر خود استفاده نمایند. مثلا ذخایر گنبد آهنین تمام شده، سپاه می تواند مقر فرماندهی را نابود کند یا از انها اسیر بگیرد تا مشخص شود که: قاتلان مردم غزه، اسرائیلی های ایرانی هستند.
Eliminating Israel’s Name: Legal and Implementation Considerations
America’s illegitimate child must die one day. And probably sooner than America itself! Therefore, it should be seen why it has survived until now? There are reservations about removing its name from the United Nations, which should be removed. First, it should be known that the Zionist lobby has disappeared in America, and it does not have the power to compete with the Iranian lobby. For this reason, in the election contests, the Zionist Algor rises with the money of the Zionists, but he is prohibited from the presidency by the force of the law. Therefore, there is a potential that the Iranian lobby will be used in this case as well: that the United States cannot deny the right use his veto on: canceling Israel’s membership. But the problem here is that the Iranian lobby does not think about this issue due to its two sides. Therefore, in the upcoming elections, one should support someone who is against Israel. Strictly speaking, Biden is an Iranian and was supported and promoted by the Iranian lobby: and America is actually a colony of Iran. This issue started during the Iranian revolution, when Imam Khomeini said that Carter must go! And people and institutions also rejected him, and like other presidents, he could not return to politics. Even today, the Iranian lobby has been able to play a role in the governorship elections by investing 4 trillion dollars in America. But the divisiveness in these cases has caused Israel to still consider itself the owner of Biden. The split among Iranians, or actually several splits between them, is because of Islam. Some of them believe that Islam should not interfere in government. But in this group, Iranianness is strong. And he considers Israel to be among the Iranians. And they all have eyes on Tehran. We call these two categories revolutionary and anti-revolutionary. The revolutionaries consider the Islamic Republic as the worthy government of Iran, but the anti-revolutionaries want the return of the Pahlavi (royalists) or the Qajar (hypocrites – Maryam Qajar Azdanlou). And they consider them more worthy to run Tehran. For this reason, both Reza Pahlavi and Maryam Qajar have sent troops to Israel to fight against Gaza. From the manner of the attacks on Gaza, it can be concluded that: the work is out of the hands of the non-Iranian commanders of Israel. Because most of them have returned to their native countries. Only the military members of Iran’s counter-revolution have remained, because they have nowhere to return. Therefore, either they should be dealt with like Forough Javidan (Mursad and Pejak operations). And he destroyed them in Israel as well. Or he used the anti-revolution evacuation position in America. So that the revolutionary faction can choose the future president of America. If the future president of America is elected by the Iranian revolutionary faction, it will be easier because we can hope that Israel’s membership will be canceled and America will not use its veto. But this is a long and possible path. And therefore, from the legal point of view, the removal of Israel has a dead end. As it has not been achieved so far. Of course, it is possible to influence the UN General Assembly with the approvals of the Organization of the Islamic Conference, non-committed countries. Just as they fired the representative of Israel during the Iranian president’s speech, remove the name of Israel as well. This is a potential possibility. that if all members vote, America will not use its veto right. But in any case, there are possibilities. So, the best way to deal with Israel in the current situation is in the field. That is, just as Israel is run by Iranians, Gaza should also be run by Iranians. In this regard, concealment should be removed from the main considerations. That is, just as Reza Pahlavi and the hypocrites openly go to Israel and help, the Revolutionary Guards should also have a public presence and use their superior facilities. For example, the reserves of the Iron Dome are exhausted, the IRGC can destroy the headquarters or take prisoners from them to make it clear that the killers of the people of Gaza are Iranian Israelis.
إزاله اسم إسرائیل: الاعتبارات القانونیه والتنفیذیه
طفل أمریکا غیر الشرعی یجب أن یموت ذات یوم. وربما أسرع من أمریکا نفسها! لذلک ینبغی أن نرى لماذا بقی على قید الحیاه حتى الآن؟ وهناک تحفظات على رفع اسمها من الأمم المتحده ویجب إزالتها. أولاً، یجب أن نعلم أن اللوبی الصهیونی قد اختفى فی أمریکا، ولا یملک القدره على منافسه اللوبی الإیرانی. ولهذا السبب، فی المنافسات الانتخابیه، یرتفع الغور الصهیونی بأموال الصهاینه، لکنه ممنوع من الرئاسه بقوه القانون، لذلک هناک احتمال أن یتم استخدام اللوبی الإیرانی فی هذه الحاله. کذلک: أن الولایات المتحده لا تستطیع أن تنکر حقها فی استخدام الفیتو على: إلغاء عضویه إسرائیل. لکن المشکله هنا هی أن اللوبی الإیرانی لا یفکر فی هذا الموضوع بسبب طرفیه. لذلک، فی الانتخابات المقبله، ینبغی دعم من هو ضد إسرائیل. بالمعنى الدقیق للکلمه، بایدن إیرانی، وقد دعمه وروج له اللوبی الإیرانی: وأمریکا فی الواقع مستعمره لإیران. بدأت هذه القضیه خلال الثوره الإیرانیه، عندما قال الإمام الخمینی: یجب أن یرحل کارتر! کما رفضه الناس والمؤسسات، ولم یتمکن مثل غیره من الرؤساء من العوده إلى السیاسه. وحتى الیوم، تمکن اللوبی الإیرانی من لعب دور فی انتخابات المحافظین من خلال استثمار ۴ تریلیون دولار فی أمریکا. لکن الانقسام فی هذه القضایا جعل إسرائیل لا تزال تعتبر نفسها مالکه بایدن. إن الانقسام بین الإیرانیین، أو فی الواقع عده انشقاقات بینهم، هو بسبب الإسلام. ومنهم من یرى أن الإسلام لا ینبغی أن یتدخل فی الحکم. ولکن فی هذه المجموعه، فإن النزعه الإیرانیه قویه. ویعتبر إسرائیل من بین الإیرانیین. وجمیعهم یتطلعون إلى طهران. نحن نسمی هاتین الفئتین ثوریتین ومعادیتین للثوره. یعتبر الثوار الجمهوریه الإسلامیه هی الحکومه الجدیره بإیران، لکن مناهضی الثوره یریدون عوده البهلوی (الملکیین) أو القاجاریین (المنافقین – مریم قاجار أزدانلو). ویعتبرونهم الأجدر بإداره طهران. ولهذا السبب، أرسل کل من رضا بهلوی ومریم قاجار قوات إلى إسرائیل للقتال ضد غزه. ومن طریقه الهجمات على غزه یمکن الاستنتاج أن: العمل خارج عن أیدی القاده غیر الإیرانیین فی إسرائیل. لأن معظمهم عادوا إلى بلدانهم الأصلیه. ولم یبق سوى الأعضاء العسکریین فی الثوره المضاده فی إیران، لأنه لیس لدیهم مکان یعودون إلیه. لذلک، إما أن یتم التعامل معهم مثل فروغ جافیدان (عملیتی مراد وبجاک). وأهلکهم فی إسرائیل أیضًا. أو استخدم موقف الجلاء المناهض للثوره فی أمریکا. حتى یتمکن الفصیل الثوری من اختیار رئیس أمریکا المستقبلی. إذا تم انتخاب رئیس أمریکا المستقبلی من قبل الفصیل الثوری الإیرانی، فسیکون الأمر أسهل لأننا نأمل أن یتم إلغاء عضویه إسرائیل وألا تستخدم أمریکا حق النقض. لکن هذا طریق طویل وممکن. وبالتالی، من وجهه النظر القانونیه، فإن إزاله إسرائیل لها طریق مسدود. کما لم یتحقق حتى الآن. وبالطبع من الممکن التأثیر على الجمعیه العامه للأمم المتحده بموافقات منظمه المؤتمر الإسلامی، الدول غیر الملتزمه. وکما طردوا مندوب إسرائیل خلال خطاب الرئیس الإیرانی، أزیلوا اسم إسرائیل أیضاً. وهذا احتمال محتمل. وإذا صوت جمیع الأعضاء فإن أمیرکا لن تستخدم حق النقض. ولکن فی کل الأحوال فإن الاحتمالات قائمه. لذا فإن أفضل طریقه للتعامل مع إسرائیل فی الوضع الحالی هی فی المیدان. أی أنه مثلما یدیر الإیرانیون إسرائیل، فإن غزه یجب أن یدیرها الإیرانیون أیضًا. وفی هذا الصدد، ینبغی إزاله الإخفاء من الاعتبارات الرئیسیه. وهذا یعنی أنه مثلما یذهب رضا بهلوی والمنافقون علنًا إلى إسرائیل ویقدمون المساعده، یجب أن یکون للحرس الثوری أیضًا حضور عام وأن یستخدم مرافقه المتفوقه. على سبیل المثال، تم استنفاد احتیاطیات القبه الحدیدیه، ویمکن للحرس الثوری الإیرانی تدمیر المقرات أو أخذ أسرى منها لتوضیح أن قتله أهل غزه هم الإیرانیون الإسرائیلیون.
İsrailin adının aradan qaldırılması: Hüquqi və İcra Mülahizələri
Amerikanın qeyri-qanuni uşağı bir gün ölməlidir. Və yəqin ki, Amerikanın özündən tez! Ona görə də görünməlidir ki, bu günə qədər niyə sağ qalıb? Onun adının Birləşmiş Millətlər Təşkilatından çıxarılması ilə bağlı qeyd-şərtlər var ki, bu da silinməlidir. Birincisi, bilinməlidir ki, Amerikada sionist lobbisi yoxa çıxıb və onun İran lobbisi ilə rəqabət aparmaq gücü yoxdur. Bu səbəbdən seçki yarışmalarında sionist Alqor sionistlərin pulu ilə ayağa qalxır, lakin qanunun gücü ilə prezidentliyə qadağa qoyulur.Ona görə də bu işdə İran lobbisindən istifadə ediləcəyi potensialı var. həmçinin: ABŞ onun vetosundan istifadə hüququndan imtina edə bilməz: İsrailin üzvlüyünün ləğvi. Amma burada problem ondan ibarətdir ki, İran lobbisi iki tərəfə görə bu məsələni düşünmür. Ona görə də qarşıdan gələn seçkilərdə İsrailə qarşı olanı dəstəkləmək lazımdır. Düzünü desək, Bayden iranlıdır və İran lobbisi tərəfindən dəstəklənib və təşviq edilib: Amerika isə əslində İranın müstəmləkəsidir. Bu məsələ İran inqilabı zamanı, İmam Xomeyni Karter getməlidir deyəndə başladı! Və insanlar, qurumlar da ondan imtina etdi və başqa prezidentlər kimi o da siyasətə qayıda bilmədi. Bu gün də İran lobbisi Amerikaya 4 trilyon dollar sərmayə qoyaraq qubernatorluq seçkilərində rol oynaya bilib. Lakin bu işlərdə bölücülük İsrailin hələ də özünü Baydenin sahibi hesab etməsinə səbəb olub. İranlılar arasındakı parçalanma və ya əslində bir neçə parçalanma İslama görədir. Onlardan bəziləri hesab edir ki, İslam hökumətə qarışmamalıdır. Amma bu qrupda irançılıq güclüdür. Və o, İsraili iranlılardan hesab edir. Onların hamısının gözü Tehrandadır. Biz bu iki kateqoriyanı inqilabi və antiinqilabçı adlandırırıq. İnqilabçılar İslam Respublikasını İranın layiqli hökuməti hesab edirlər, lakin antiinqilabçılar Pəhləvilərin (kralçılar) və ya Qacarların (münafiqlər – Məryəm Qacar Azdanlou) qayıtmasını istəyirlər. Və onları Tehranı idarə etməyə daha layiqli hesab edirlər. Bu səbəbdən həm Rza Pəhləvi, həm də Məryəm Qacar Qəzzaya qarşı döyüşmək üçün İsrailə qoşun göndəriblər. Qəzzaya edilən hücumların tərzindən belə nəticəyə gəlmək olar: iş İsrailin iranlı olmayan komandirlərinin əlindədir. Çünki onların əksəriyyəti doğma ölkələrinə qayıdıb. Yalnız İranın əks-inqilabının hərbçiləri qalıb, çünki onların geri dönəcək yerləri yoxdur. Buna görə də, ya Foruq Cavidan (Mürsəd və Pejak əməliyyatları) kimi davranılmalıdır. İsraildə də onları məhv etdi. Yaxud Amerikada inqilab əleyhinə evakuasiya mövqeyindən istifadə etdi. İnqilabçı fraksiya Amerikanın gələcək prezidentini seçə bilsin. Əgər Amerikanın gələcək prezidenti İran inqilabçı fraksiya tərəfindən seçilərsə, bu, daha asan olacaq, çünki ümid edə bilərik ki, İsrailin üzvlüyü ləğv olunacaq və Amerika veto hüququndan istifadə etməyəcək. Ancaq bu uzun və mümkün bir yoldur. Və buna görə də hüquqi nöqteyi-nəzərdən İsrailin aradan qaldırılması dalana dirənib. Necə ki, indiyə qədər buna nail olunmayıb. Təbii ki, İslam Konfransı Təşkilatının, öhdəlik götürməyən ölkələrin razılığı ilə BMT Baş Assambleyasına təsir etmək mümkündür. Necə ki, İran prezidentinin çıxışı zamanı İsrailin nümayəndəsini işdən çıxarıblar, İsrailin də adını çıxarın. Bu, potensial imkandır. Əgər bütün üzvlər səs versə, Amerika veto hüququndan istifadə etməyəcək, amma hər halda imkanlar var. Deməli, hazırkı vəziyyətdə İsraillə mübarizənin ən yaxşı yolu meydandadır. Yəni İsraili iranlılar idarə etdiyi kimi, Qəzzanı da iranlılar idarə etməlidir. Bu baxımdan, gizlətmə əsas mülahizələrdən uzaqlaşdırılmalıdır. Yəni, Rza Pəhləvi və münafiqlər açıq şəkildə İsrailə gedib kömək etdikləri kimi, İnqilab Keşikçiləri də ictimaiyyətdə iştirak etməli və öz üstün imkanlarından istifadə etməlidirlər. Məsələn, Dəmir Qübbənin ehtiyatları tükənib, SEPAH Qəzza xalqının qatillərinin İran israilliləri olduğunu aydınlaşdırmaq üçün qərargahı dağıda və ya oradan əsir götürə bilər.
