نوشته های مشابه
دایره حکمرانی محدود به مرزهای جغرافیایی نیست بلکه میتواند از ان کوچکتر یا بزرگتر باشد. این محدوده را نفوذ آن پدیدیه مشخص می کند. امروزه حکمرانی سینمایی جای خود را به حکمرانی فضای مجازی داده است. هر پویش یا سلبریتی که به هر مقدار فالوور دارد دایره حکمرانی او مشخص می شود. در این دایره جایی برای دولت ها و سازمانهای دولتی سابق وجود ندارد. لذا دهکده جهانی ارتباطات تبدیل به یک خانواده شده است. یعنی همه فالوورهای یک قهرمان خود را خانواده او حس می کنند. برحسب اینکه تا چه میزان این احساس قوی باشد میزان نفوذ قابل اندازه گیری است. میتوان گفت جنبش و فعالیت پیروان یا دنبال کنندگان معیار خوبی برای اینفلوئنسرها هستند. از یک لایک گرفته تا کامنت و که آغاز گر پذیرش نفوذ هستند میتوان به پیاده روی تا جنگندگی آن را ادامه داد. بنابر این گروه داعش که توانسته تا مرحله جنگندگی افراد خود را ارتقا دهد قویترین گروهها هستند. یعنی انها توانسته اند بر روح و روان فالور های خود اثر گذاشته سبک زندگی، طرز لباس پوشیدن، صحبت کردن و آمادگی جسمانی او را تغییر داده و از مکان فعلی هم او را بکنند! و بجای دیگری ببرند. لذا سیالیت و مهاجرت را میتوان آخرین حد این نفوذپذیری ها دانست. موضوع بعدی اتمسفر یا پلاسمای این نفوذ پذیری است. معمولا آنها در یک فضای دیگری رشد می کنند و بعد برای خود انشعابی ایجاد می کنند. لذا باید زمینه های ایجاد داعش را هم حکمرانی بزرگتری محسوب کرد. تا توانسته است شرایط نفوذ داعش را تسهیل کند. دو آتمسفر یا محل تنفس برای آنها وجود دارد. یکی انقلاب اسلامی و دیگری دشمنی آمریکایی حکمرانی و اعمال نفوذ ایرانی (انقلاب اسلامی) در حال گسترش است ولی حکمرانی آمریکایی(دولت استکباری) در حال افول. لذا داعش که میتوانست با توسل به حکمرانی ایرانی رشد کند با اشتباه استراتژیک خود را با آن درگیر کرد و نابود شد. و این تغییر و تحول ادامه دار است یعنی رویش های داعش با اتخاذ فضای ایرانی هست ولی به دلیل عدم حمایت مالی و تسلیحاتی، ناچار به فضای ضد ایرانی تبدیل می شود. مکانیزم این تبدیل در اندیشه رهبران ایرانی است. زیرا آنها به صدور انقلاب معتقد نیستند. واین فاجعه آفرین است. چون مردم دنیا انقلاب اسلامی را جهانی می دانند و به آن گرایش پیدا می کنند. ولی ایران آنها را نمی پذیرد و می گوید دخالت در امور دیگر کشوره استو لذا عضق انها به کینه و نفرت تبدیل می شود. و لذا با حاکمیت ایران دشمن می شوند در حالیکه حکمرانی ایرانیان را قبول دارند. تضاد حاکمیت و حکمرانی در همین جا خود را نشان می دهد. از نظر حاکمیت، ایران در چارچوب مرزهای انگلیس بنیان، خود را محدود کرده است. ولی از دیدگاه حکمرانی تمامی جهان زیر سیطره حکمرانی ایرانیان است. این تضاد در دو صورت حل می شود: یکی اینکه حاکمیت خود را حکمرانی تطبیق دهد. یعنی مسئولین ایرانی بپذیرند که مسئولیت جهانی دارند و از حکمرانی جهانی خود دفاع کنند. یا اینکه جمود فکری و انحصاری آنها باعث شود تا هجوم حکمرانی از بیرون خود را تحمیل نماید. مثلا مردم ازربیجان وقتی بی اعتنایی مسئولین ایرانی را ببینند و حتی حمایت از ارمنستان را بیشتر حس کنند، عاقبت خودشان قیام کنند و جمهوری اسلامی را در ازربیجان ایجاد کنند. چنانچه در یمن و فلسطین و عراق و لبنان چنین امری محقق شده است.رهبران سادات این کشورها خود را شاگردان و یا در واقع تابع حکمرانی ایران می دانند. در حالیکه وزارت خارجه ایران هر گونه ارتباط با آنها را نفی می کند. مخصوصا در زمان لیبرالها که در برجام قبول کرده بودند قاسم سلیمانی را تحویل امریکا دهند. لذا برای تحقق حکمرانی جهانی اسلام نباید به ارگانهای دولتی یا بدنه آن اعتماد کرد. بلکه هرکس از هر راهی که می داند به این امر کمک می کند. وجود تئوری انتظار به این امر کمک می کند. زیرا این تئوری مرزها را در هم می شکند.
Governing circle
The circle of governance is not limited to geographical boundaries, but can be smaller or larger. This range is determined by the influence of that phenomenon. Nowadays, the rule of cinema has given its place to the rule of virtual space. Every campaign or celebrity who has any amount of followers will be determined by his circle of rule. In this circle, there is no place for former governments and government organizations. Therefore, the global communication village has become a family. It means that all the followers of a hero feel like his family. Depending on how strong this feeling is, the influence can be measured. It can be said that the movement and activity of followers are a good measure for influencers. From a like to a comment, which initiates the acceptance of influence, you can continue to walk and fight it. According to this, the ISIS group that has been able to improve the fighting level of its people are the strongest groups. That is, they have been able to affect the soul and psyche of their followers, change their lifestyle, the way they dress, speak, and their physical fitness and make them from their current place! and take it instead of another. Therefore, fluidity and migration can be considered as the last limit of these permeabilities. The next issue is the atmosphere or plasma of this permeability. Usually they grow in another space and then create a branch for themselves. Therefore, the grounds for the creation of ISIS should also be considered a bigger governance. It has been able to facilitate the conditions of ISIS infiltration. There are two atmospheres or breathing places for them. One is the Islamic revolution and the other is the American hostility to Iranian rule and influence (Islamic revolution), but the American rule (arrogant government) is declining. Therefore, ISIS, which could grow by resorting to Iranian rule, made a strategic mistake and got involved with it and was destroyed. And this change and transformation is continuous, that is, the growth of ISIS is by adopting the Iranian atmosphere, but due to the lack of financial support and weapons, it inevitably turns into an anti-Iranian atmosphere. The mechanism of this transformation is in the thought of Iranian leaders. Because they do not believe in issuing a revolution. And this is a disaster. Because the people of the world consider the Islamic revolution to be universal and tend towards it. But Iran doesn’t accept them and says that interfering in other affairs of the country is wrong, so their anger turns into hatred. And therefore, they become enemies of Iran’s rule, while they accept the rule of Iranians. The conflict between governance and governance shows itself here. In terms of sovereignty, Iran has limited itself within the framework of British borders. But from the point of view of governance, the whole world is under the rule of Iranians. This conflict can be solved in two ways: one is to adapt the government to rule. It means that the Iranian officials accept that they have a global responsibility and defend their global governance. Or that their intellectual stagnation and monopoly will cause them to impose the invasion of governance from outside. For example, when the people of Azerbaijan see the indifference of the Iranian officials and even feel more support for Armenia, they will rise up and establish the Islamic Republic in Azerbaijan. If this has been achieved in Yemen, Palestine, Iraq and Lebanon, the Sadat leaders of these countries consider themselves to be students or actually subordinate to Iran’s rule. While Iran’s Foreign Ministry denies any connection with them. Especially during the time of the liberals who had agreed to hand over Qasem Soleimani to America in the JCPOA. Therefore, in order to realize the global governance of Islam, one should not trust the government bodies or its bodies. Rather, everyone helps in any way they know. The existence of expectancy theory helps with this. Because this theory breaks the boundaries.
دائره الحکم
دائره الحکم لا تقتصر على الحدود الجغرافیه ، ولکن یمکن أن تکون أصغر أو أکبر. یتم تحدید هذا النطاق من خلال تأثیر تلک الظاهره. فی الوقت الحاضر ، أعطت قاعده السینما مکانتها لقاعده الفضاء الافتراضی. سیتم تحدید کل حمله أو المشاهیر الذین لدیهم أی عدد من المتابعین من خلال دائره حکمه. فی هذه الدائره ، لا مکان للحکومات السابقه والمنظمات الحکومیه. لذلک ، أصبحت قریه الاتصال العالمیه أسره. هذا یعنی أن جمیع أتباع البطل یشعرون بأنهم عائلته. اعتمادًا على مدى قوه هذا الشعور ، یمکن قیاس التأثیر. یمکن القول أن حرکه المتابعین ونشاطهم مقیاس جید للمؤثرین. من الإعجاب إلى التعلیق ، الذی یبدأ بقبول التأثیر ، یمکنک الاستمرار فی السیر ومحاربته. وعلیه ، فإن تنظیم داعش الذی استطاع تحسین مستوى القتال لأبنائه هم أقوى الجماعات. أی أنهم تمکنوا من التأثیر على روح ونفسیه أتباعهم وتغییر نمط حیاتهم وطریقه لبسهم وتحدثهم ولیاقتهم البدنیه وجعلهم من مکانهم الحالی! وخذها بدلاً من أخرى. لذلک ، یمکن اعتبار السیوله والهجره بمثابه الحد الأخیر لهذه النفاذیه. القضیه التالیه هی الغلاف الجوی أو البلازما لهذه النفاذیه. عاده ما ینموون فی مساحه أخرى ثم یقومون بإنشاء فرع لأنفسهم. لذلک ، ینبغی أیضًا اعتبار أسس إنشاء داعش حکمًا أکبر. تمکنت من تسهیل ظروف تسلل داعش. هناک نوعان من الأجواء أو أماکن التنفس بالنسبه لهم. الأول هو الثوره الإسلامیه ، والآخر هو العداء الأمریکی للحکم والنفوذ الإیرانی (الثوره الإسلامیه) ، لکن الحکم الأمریکی (الحکومه المتغطرسه) آخذ فی الانحدار. لذلک أخطأ تنظیم الدوله الإسلامیه ، الذی کان من الممکن أن ینمو باللجوء إلى الحکم الإیرانی ، خطأ استراتیجیًا وتورط فیه وتم تدمیره. وهذا التغییر والتحول مستمر ، أی نمو داعش بتبنی الأجواء الإیرانیه ، لکن بسبب نقص الدعم المالی والسلاح ، یتحول حتما إلى جو معاد لإیران. آلیه هذا التحول فی فکر القاده الإیرانیین. لأنهم لا یؤمنون بإحداث ثوره. وهذه کارثه. لأن شعوب العالم تعتبر الثوره الإسلامیه عالمیه وتتجه نحوها. لکن إیران لا تقبلهم وتقول إن التدخل فی شؤون البلاد الأخرى أمر خاطئ ، لذا یتحول غضبهم إلى کراهیه. وعلیه فهم یتحولون إلى أعداء لحکم إیران ، بینما یقبلون بحکم الإیرانیین. یظهر الصراع بین الحکم والحکم نفسه هنا. من حیث السیاده ، اقتصرت إیران على نفسها فی إطار الحدود البریطانیه. لکن من وجهه نظر الحکم ، العالم کله تحت حکم الإیرانیین. یمکن حل هذا الصراع بطریقتین: الأولى هی تکییف الحکومه للحکم. یعنی أن المسؤولین الإیرانیین یقبلون أن لدیهم مسؤولیه عالمیه ویدافعون عن حکمهم العالمی. أو أن رکودهم الفکری واحتکارهم سیجعلهم یفرضون غزو الحکم من الخارج. على سبیل المثال ، عندما یرى الشعب الأذربیجانی لامبالاه المسؤولین الإیرانیین وحتى یشعر بمزید من الدعم لأرمینیا ، فإنهم سینهضون ویؤسسون الجمهوریه الإسلامیه فی أذربیجان. إذا تم تحقیق ذلک فی الیمن وفلسطین والعراق ولبنان ، فإن قاده السادات فی هذه الدول یعتبرون أنفسهم طلابًا أو تابعین بالفعل لحکم إیران. بینما تنفی وزاره الخارجیه الإیرانیه أی صله بها. خاصه فی زمن اللیبرالیین الذین وافقوا على تسلیم قاسم سلیمانی لأمریکا فی خطه العمل الشامله المشترکه. لذلک ، من أجل تحقیق الحوکمه العالمیه للإسلام ، لا ینبغی للمرء أن یثق فی الهیئات الحکومیه أو هیئاتها. بدلاً من ذلک ، یساعد الجمیع بأی طریقه یعرفونها. یساعد وجود نظریه التوقع فی ذلک. لأن هذه النظریه تکسر الحدود.
İdarəetmə dairəsi
İdarəetmə dairəsi coğrafi sərhədlərlə məhdudlaşmır, daha kiçik və ya daha böyük ola bilər. Bu diapazon həmin fenomenin təsiri ilə müəyyən edilir. İndi kinonun hökmranlığı öz yerini virtual məkanın hökmranlığına verib. İstənilən sayda izləyicisi olan hər kampaniya və ya məşhur onun idarə dairəsi ilə müəyyən ediləcək. Bu dairədə keçmiş hökumətlərə, dövlət təşkilatlarına yer yoxdur. Beləliklə, qlobal ünsiyyət kəndi bir ailəyə çevrildi. Bu o deməkdir ki, qəhrəmanın bütün ardıcılları özünü onun ailəsi kimi hiss edir. Bu hissin nə qədər güclü olmasından asılı olaraq təsir ölçülə bilər. Demək olar ki, izləyicilərin hərəkəti və aktivliyi təsir edənlər üçün yaxşı bir ölçüdür. Bəyənmədən tutmuş, təsirin qəbul edilməsinə səbəb olan şərhə qədər siz yeriməyə və onunla mübarizə aparmağa davam edə bilərsiniz. Buna əsasən, öz xalqının döyüş səviyyəsini yüksəldə bilən İŞİD qruplaşması ən güclü qruplardır. Yəni onlar öz izləyicilərinin ruhuna, psixikasına təsir edib, həyat tərzini, geyim tərzini, danışıq tərzini, fiziki hazırlığını dəyişib, indiki yerlərindən düzəldə biliblər! və başqasının əvəzinə götürün. Ona görə də axıcılıq və miqrasiya bu keçiriciliklərin son həddi hesab oluna bilər. Növbəti məsələ bu keçiriciliyin atmosferi və ya plazmasıdır. Adətən onlar başqa bir məkanda böyüyür və sonra özləri üçün bir filial yaradırlar. Ona görə də İŞİD-in yaradılmasının əsasları da daha böyük idarəçilik hesab edilməlidir. O, İŞİD-in sızma şəraitini asanlaşdıra bilib. Onlar üçün iki atmosfer və ya nəfəs alma yeri var. Biri İslam inqilabı, digəri isə Amerikanın İran hakimiyyəti və nüfuzuna qarşı düşmənçiliyidir (İslam inqilabı), lakin Amerika hakimiyyəti (təkəbbürlü hökumət) getdikcə azalır. Ona görə də İran hakimiyyətinə əl atmaqla böyüyə bilən İŞİD strateji səhvə yol verdi və ona qarışdı və məhv edildi. Və bu dəyişmə və çevrilmə davamlıdır, yəni İŞİD-in böyüməsi İran atmosferini mənimsəməklə olur, lakin maliyyə dəstəyi və silahı olmadığı üçün istər-istəməz anti-İran mühitinə çevrilir. Bu transformasiyanın mexanizmi İran liderlərinin düşüncəsindədir. Çünki onlar inqilabın veriləcəyinə inanmırlar. Və bu bir fəlakətdir. Çünki dünya xalqı İslam inqilabını universal hesab edir və ona meyl edir. Amma İran onları qəbul etmir və deyir ki, ölkənin başqa işlərinə qarışmaq düzgün deyil, ona görə də onların qəzəbi nifrətə çevrilir. Və buna görə də iranlıların hakimiyyətini qəbul etdikləri halda, İran hakimiyyətinə düşmən olurlar. İdarəçiliklə idarəçilik arasındakı ziddiyyət burada özünü göstərir. Suverenlik baxımından İran Britaniya sərhədləri çərçivəsində özünü məhdudlaşdırıb. Amma idarəçilik baxımından bütün dünya iranlıların hakimiyyəti altındadır. Bu münaqişə iki yolla həll oluna bilər: biri hakimiyyəti idarə etməyə uyğunlaşdırmaqdır. Bu o deməkdir ki, İran rəsmiləri qlobal məsuliyyət daşıdıqlarını qəbul edir və qlobal idarəçiliyini müdafiə edirlər. Yaxud da onların intellektual durğunluğu və inhisarçılığı onların idarəçiliyə kənardan işğalçılıq tətbiq etməsinə səbəb olacaq. Məsələn, Azərbaycan xalqı İran rəsmilərinin laqeydliyini görəndə və hətta Ermənistana daha çox dəstək hiss etdikdə ayağa qalxıb Azərbaycanda İslam Respublikası quracaqlar. Əgər buna Yəmən, Fələstində, İraq və Livanda nail olunubsa, bu ölkələrin Sədat rəhbərləri özlərini tələbə hesab edirlər və ya faktiki olaraq İran hakimiyyətinə tabedirlər. İran Xarici İşlər Nazirliyi isə onlarla hər hansı əlaqəni təkzib edir. Xüsusilə JCPOA-da Qasem Soleimani-ni Amerikaya təhvil verməyə razı olan liberalların dövründə. Buna görə də İslamın qlobal idarəçiliyini həyata keçirmək üçün dövlət orqanlarına və ya onun orqanlarına etibar etmək olmaz. Əksinə, hər kəs bildiyi şəkildə kömək edir. Gözləmə nəzəriyyəsinin mövcudluğu buna kömək edir. Çünki bu nəzəriyyə sərhədləri qırır.
