در فرهنگ ما ایرانی ها دو موضوع جا افتاده و ضرب المثل شده است: یکی به کسی که آدرس اشتباه می دهد می گوییم که ما را بدنبال قاتل بروسلی فرستاده که همان ضرب المثل قدیم است که می گویند نبال نخود سیاه فرستاده و اخیرا هم می گویند پیدا کنید پرتقال فروش را! موضوع دیگر اینکه فردی که بتواند از همان آدرس اشتباه رد قاتل واقعی را پیدا کند می گویند جانی دالر که دستانهای پلیسی دهه ۴۰رادیو ایران بوده است. بعد از انقلاب خانم مارپل این لقب را از ان خود کرد. ولی شرلوک هولمز و کار اگاه علوی و دیگران جا نیفتادند. حالا این موضوع ترور مرزداران ایران در شرق و غرب است. از شرق می گویند جیش الظلم و از غرب میگویند پژاک. اما هر دو آدرس اشتباه است زیرا تکرار می شود. در گذشته هم ۱۷هزار تروری که در تهران انجام شد می گفتند کار منافقین است. در حالیکه بعد ها فهمیدند کار کسان دیگری است تا این ترور ها تمام شد. الان هم تا موقعی که گروه حقیر و کم توانی مثل جیش الظلم یا پژاک را عامل ترور مرزبانان ایرانی بدانیم ناچار باید پایگاهها و مخفیگاههای انها را پیدا کرده و همه را دستگیر یا بکشیم تا ترور تمام شود. اما اینطور نیست. چون عراق در غرب و پاکستان در شرق هیچکدام دشمنی با ایران ندارند و هر اطلاعاتی هم لازم باشد در اختیار می گذارند تا جاییکه ارتش ایران می تواند آنها را موشک باران کند. ولی چرا تمام نمی شود؟ برای اینکه آنها رخ هستند! یعنی گردن می گیرند. در حالیکه توان چنین کاری را ندارند. چنانچه شهید رجایی را بهزاد نبوی و هاشمی ترور کردند تا جای او را بگیرند. اما تقصیر به گردن منافقین افتاد و آنها هم برای قدرت نمایی و خود شیرینی همه را گردن گرفتند. در حالیکه کشمیری همکلاس من بود و می دانستم با مجاهدین ارتباط ندارد. وی حتی بعد از تهدید بهزاد نبوی از ایران حارج شد درمصاحبه اش گفت که منافقین اصلا خبر نداشتند. وی دریکی از مصاحبه هایش گفت: وقتی مرا وادار به فرار کردند خدمت مسعود رجوی رسیدم گفت: باید زنت را طلاق دهی تا زن من بشود! چون کل زنهای سازمان مال من است! و بعد دیگر به انجا مراجعه نکرد. خود رجوی را بنی صدر و خلبان مخصوص شاه فراری داد. آنهم با لب ماتیکی و دامن زنانه! آن وقت این بیچاره چه قدرتی داشتند که بتوانند ۱۷هزار نفر را ترور کنند. اما پول می گرفتند و قبول می کردند. الان بخش اعظم زندانیان در ایران همه رخ هستند! یعنی دزدی را بهزاد نبوی می کند. ولی انها گردن می گیرند. بهزاد نبوی آنقدر قدرت شیطانی داشت که یکبار در مجلس که با او مخالفت شد صریحا اعلام کرد هرکدام از نماینده ها از من خودرو نگرفته بگوید! در حالیکه الان هنوز نزده می رقصند! همه اینها برای این است که استراتژی دشمن خوب شناخته شود تا جلوی ترور ها گرفته شود. در شرق ایران شخصی داریم بنام عبدالحمید. بنده بارها به او تذکر داده ام. اما او بسیار زرنگ است. وقتی تهران می آید در همه کنفرانس ها شرکت می کند مجیز دولت را می گوید. بطوریکه هیچ شکی باقی نمی گذارد. اما وقتی به مقر خود برمی گردد. دشمن خونی نظام و انقلاب می شود. در همه جلسات سری قطر و دبی و افغانستان و طالبان شرکت می کند تا جاییکه میتوان فرمانده اصلی طالبان ذکر کرد. وی اندیشه تجزیه طلبانه خود را موذیانه پیش می برد. ابتدا به جهاد گران جمله می کردند که ظاهرا مهم نباشد. و جهادگران هم نیایند تا استان محروم بماند و او دستش در تبلیغات علیه جمهوری اسلامی باز باشد. وقتی طالبان در افغانستان به قدرت رسید بطور خودمختار آنها را به رسمیت شناخت. و وقتی که ایران در فراگیر کردن دولت طالبان اصرار می کرد گفت: مگر شما سنی ها را می پذیرید که آنها شیعه ها را بپذیرند. این سخنان تجزیه طلبانه نشانه هایی در روایت های ماهم دارد: یکی از علائم ظهور درگیری بین دو قوم از عجم ها(فارس و پشتو) است. لذا بدنبال قاتل بروسلی نباشید. قاتل انجا ایستاده به شما می خندد.
Looking for Brucely’s killer
In our culture, Iranians, two things have become proverbial: one, we say to someone who gives the wrong address that he sent us after the Bruceli killer, which is the same old saying that they say he sent for black peas, and recently they say find the orange seller! Another issue is that the person who can trace the real killer from the same wrong address is called Johnny Dollar, who was the policeman of Radio Iran in the 40s. After the revolution, Mrs. Marple took this nickname. But Sherlock Holmes and the works of Agah Alavi and others did not fit. Now this is the issue of terrorizing Iran’s border guards in the east and west. From the east they say Jish-e-Zalm and from the west they say Pejak. But both addresses are wrong because they are repeated. In the past, 17,000 assassinations in Tehran were said to be the work of hypocrites. While later they found out that it was the work of others until these assassinations ended. Even now, until we consider a lowly and weak group like Jaish-e-Zalm or Pajak responsible for the assassination of Iranian border guards, we must find their bases and hideouts and arrest or kill them all so that the assassination ends. But it is not. Because Iraq in the west and Pakistan in the east have no enmity with Iran, and they provide any necessary information to the extent that the Iranian army can bombard them with missiles. But why doesn’t it end? Because they are the face! That is, they take the neck. While they are not able to do so. If Shahid Rajaei was assassinated by Behzad Nabavi and Hashemi to take his place. But the blame fell on the hypocrites, and they blamed everyone for showing off their power and self-righteousness. While Kashmiri was my classmate and I knew that he was not related to Mujahideen. Even after the threat of Behzad Nabawi from Iran, he said in his interview that the hypocrites did not know at all. He said in one of his interviews: When they forced me to run away, I reached Massoud Rajavi, he said: You must divorce your wife to become my wife! Because all the women in the organization are mine! And then he did not return there. Rajavi himself was sent away by Bani Sadr and the king’s special pilot. And with matte lips and women’s skirts! At that time, what power did these poor people have to assassinate 17 thousand people? But they took money and accepted it. Now most of the prisoners in Iran are all faces! That is, theft is prophesied by Behzad. But they take their necks. Behzad Nabavi had so much evil power that once in the parliament, when he was opposed, he clearly announced that each of the representatives did not buy a car from me! While they are not dancing yet! All this is to know the enemy’s strategy well to prevent assassinations. In the east of Iran, we have a person named Abdul Hamid. I have warned him many times. But he is very clever. When he comes to Tehran, he participates in all conferences and says the government’s permission. so that it leaves no doubt. But when he returns to his headquarters. He becomes a blood enemy of the system and the revolution. He participates in all secret meetings of Qatar, Dubai, Afghanistan and the Taliban, as far as the main commander of the Taliban can be mentioned. He advances his separatist idea insidiously. First, they used to tell jihadists that apparently it doesn’t matter. And the jihadists should not come so that the province remains deprived and he has an open hand in propaganda against the Islamic Republic. When the Taliban came to power in Afghanistan, it recognized them autonomously. And when Iran insisted on including the Taliban government, he said: Do you accept the Sunnis if they accept the Shiites? These separatist words have signs in Mahem’s narratives: one of the signs is the appearance of a conflict between two ethnic groups (Persians and Pashtos). So don’t look for Brucely’s killer. The killer is standing there laughing at you.
أبحث عن قاتل بروسیلی
فی ثقافتنا ، الإیرانیین ، أصبحت قضیتان یضرب بهما المثل: أحدهما ، نقول للشخص الذی یعطی العنوان الخطأ الذی أرسله إلینا بعد قاتل Bruceli ، وهو نفس القول القدیم الذی یقولون إنه أرسل البازلاء السوداء ، ومؤخراً یقولون العثور على بائع البرتقال! قضیه أخرى هی أن الشخص الذی یمکنه تتبع القاتل الحقیقی من نفس العنوان الخطأ یدعى جونی دولار ، الذی کان شرطی رادیو إیران فی الأربعینیات. بعد الثوره ، أخذت السیده ماربل هذا اللقب. لکن شارلوک هولمز وأعمال آغا علوی وآخرین لم تکن مناسبه. الآن هذه قضیه ترهیب حرس الحدود الإیرانی فی الشرق والغرب. من الشرق یقولون جیش الظالم ومن الغرب یقولون بیجاک. لکن کلا العنوانین خاطئ لأنهما متکرران. فی الماضی ، قیل إن ۱۷۰۰۰ عملیه اغتیال فی طهران کانت من عمل منافقین. فیما اکتشفوا فیما بعد أنه من عمل الآخرین حتى انتهاء هذه الاغتیالات. وحتى الآن ، حتى نعتبر جماعه متواضعه وضعیفه مثل جیش الزلم أو بیجاک مرتکبی اغتیال حرس الحدود الإیرانی ، یجب أن نجد قواعدهم ومخابئهم ونعتقلهم أو نقتلهم جمیعًا حتى ینتهی الاغتیال. لکنها لیست کذلک. لأن العراق فی الغرب وباکستان فی الشرق لیس لهما عداوه مع إیران ، وهما یقدمان أی معلومات ضروریه إلى الحد الذی یستطیع فیه الجیش الإیرانی قصفهما بالصواریخ. لکن لماذا لا تنتهی؟ لأنهم الوجه! أی یأخذون العنق. بینما هم غیر قادرین على القیام بذلک. إذا اغتیل الشهید رجائی على ید بهزاد نبوی وهاشمی لیحل محله. لکن اللوم یقع على المنافقین ، وهم یلومون الجمیع على التباهی بسلطتهم وصلاحهم الذاتی. بینما کان الکشمیری زمیلی فی الصف وعرفت أنه لا علاقه له بالمجاهدین. وحتى بعد تهدید بهزاد النبوی من إیران ، قال فی مقابلته إن المنافقین لا یعرفون على الإطلاق. قال فی إحدى مقابلاته: لما أجبرونی على الفرار ، أتیت إلى مسعود رجوی ، فقال: علیک أن تطلق زوجتک لتصبح زوجتی! لأن کل النساء فی المنظمه لی! وبعد ذلک لم یعد هناک. تم طرد رجوی نفسه من قبل بنی صدر والطیار الخاص للملک. ومع شفاه غیر لامعه وتنانیر نسائیه! فی ذلک الوقت ، ما هی القوه التی امتلکها هؤلاء الفقراء لاغتیال ۱۷ ألف شخص؟ لکنهم أخذوا المال وقبلوه. الآن معظم السجناء فی إیران هم وجوه! أی أن السرقه تنبأ بها بهزاد. لکنهم یأخذون أعناقهم. کان لدى بهزاد نبوی قوه شریره کبیره لدرجه أنه مره واحده فی البرلمان ، عندما عارضه ، أعلن صراحه أن کل من النواب لم یشتروا منی سیاره! بینما هم لا یرقصون بعد! کل هذا هو معرفه استراتیجیه العدو جیداً من أجل منع الاغتیالات. فی شرق إیران لدینا شخص اسمه عبد الحمید. لقد حذرته عده مرات. لکنه ذکی جدا. عندما یأتی إلى طهران ، یشارک فی جمیع المؤتمرات ویقول إذن الحکومه. بحیث لا یترک مجال للشک. لکن عندما عاد إلى مقره. یصبح عدوًا دمویًا للنظام وللثوره. ویشارک فی جمیع الاجتماعات السریه لقطر ودبی وأفغانستان وطالبان ، بقدر ما یمکن ذکر القائد الرئیسی لطالبان. یقدم فکرته الانفصالیه بخبث. أولاً ، اعتادوا أن یخبروا الجهادیین أنه على ما یبدو لا یهم. ولا ینبغی للجهادیین أن یأتوا حتى تبقى المحافظه محرومه وله ید مفتوحه فی الدعایه ضد الجمهوریه الإسلامیه. عندما وصلت طالبان إلى السلطه فی أفغانستان ، اعترفت بها بشکل مستقل. وعندما أصرت إیران على ضم حکومه طالبان قال: هل تقبلون السنه إذا قبلوا الشیعه؟ هذه الکلمات الانفصالیه لها إشارات فی روایات ماهیم: إحدى العلامات هی ظهور صراع بین مجموعتین عرقیتین (الفرس والباشتو). لذا لا تبحث عن قاتل بروسیلی. القاتل یقف هناک یضحک علیک.
د بروسلی د قاتل په لټه کې
زموږ په ایرانیانو کې دوه مسایل متل دی: یو دا چې موږ هغه چا ته وایو چې غلط ادرس راکړی چې هغه د بروسلی له قاتل وروسته رالیږلی دی، دا هماغه پخوانی متل دی چې وایی تور نخود رالیږلی او په دې وروستیو کې وایی چې نارنج پلورونکی پیدا کړه! بله مسله دا ده چې هغه سړی چې اصلی قاتل یې له همدې غلط ادرس څخه موندلی شی جانی ډالر نومیږی چې په څلویښتو کلونو کې د ایران راډیو پولیس و. له انقلاب وروسته مېرمن مارپل دغه مستعار نوم واخیست. خو د شیرلاک هولمز او د اګاه علوی او نورو کارونه سم نه وو. اوس دا په ختیځ او لویدیځ کې د ایران د پوله ساتونکو د ترور موضوع ده. له ختیځ څخه ورته جیش زلم او له لویدیځ څخه پیجک وایی. مګر دواړه ادرسونه غلط دی ځکه چې دوی تکرار شوی. په تیرو وختونو کې په تهران کې ۱۷۰۰۰ وژنې د منافقینو کار بلل شوی دی. پداسې حال کې چې وروسته دوی وموندل چې دا د نورو خلکو کار و چې دا وژنې پای ته ورسیدې. اوس هم تر څو چې د جیش الظلم یا پېجک په څېر یوه کمزورې او کمزورې ډله د ایرانی پوله ساتو د وژنې عاملین وګڼو، باید د هغوی اډې او پټنځایونه ولټوو او ټول یې ونیسو او یا یې ووژنو تر څو دا وژنه پای ته ورسېږی. خو داسې نه ده. ځکه چې په لوېدیځ کې عراق او په ختیځ کې پاکستان له ایران سره دښمنی نه لری او هر ډول اړین معلومات ورته برابروی چې ایرانی پوځ یې په توغندیو بمبار کړی. خو ولې نه ختمیږی؟ ځکه چې دوی مخ دی! دا دی، دوی غاړه اخلی. په داسې حال کې چې دوی د دې توان نه لری. که شهید رجایی د بهزاد نبوی او هاشمی له خوا ووژل شی د هغه ځای ونیسی. خو ملامت یې په منافقانو ووهل او هر څوک یې د خپل قدرت او پرهېزګارۍ په ښودلو تورن کړل. په داسې حال کې چې کشمیری زما ټولګیوال و او زه پوهیدم چې هغه له مجاهدینو سره تړاو نه لری. حتی د ایران له لوری د بهزاد نبوی له ګواښه وروسته هغه په خپله مرکه کې وویل چې منافقان په هیڅ ډول نه پوهیږی. هغه په خپله یوه مرکه کې وویل: کله چې دوی زه تېښتې ته اړ کړم، زه مسعود رجوی ته راغلم، هغه وویل: ته باید خپلې مېرمنې ته طلاق ورکړی چې زما ښځه شی! ځکه چې په اداره کې ټولې ښځې زما دی! او بیا هغه هلته نه راستون شو. رجوی پخپله د بنی صدر او د پاچا د ځانګړی پیلوټ لخوا واستول شو. او د مټ شونډو او د ښځو سکرټونو سره! په هغه وخت کې دې بې وزله خلکو کوم ځواک درلود چې ۱۷ زره انسانان یې ووژل؟ خو دوی پیسې واخیستې او ومنلې. اوس په ایران کې اکثره بندیان ټول مخونه دی! یعنی غلا د بهزاد له خوا وړاندوینه شوې ده. خو دوی خپله غاړه اخلی. بهزاد نبوی دومره بد ځواک درلود چې یو ځل یې په پارلمان کې مخالفت وکړ، په ښکاره یې اعلان وکړ چې هر استازی له ما څخه موټر نه اخلی! پداسې حال کې چې دوی لاهم نڅا نه کوی! دا ټول د وژنو د مخنیوی لپاره د دښمن په ستراتیژۍ ښه پوهیدل دی. د ایران په ختیځ کې موږ د عبدالحمید په نوم یو کس لرو. ما ورته څو ځله خبرداری ورکړی دی. مګر هغه ډیر هوښیار دی. کله چې تهران ته راځی، په ټولو کنفرانسونو کې ګډون کوی او د حکومت په اجازه وایی. تر څو په دې کې شک پاتې نه شی. خو کله چې بیرته خپل مرکز ته ستون شی. هغه د نظام او انقلاب د وینې دښمن ګرځی. نوموړی د قطر، دوبۍ، افغانستان او طالبانو په ټولو پټو ناستو کې ګډون کوی، تر هغه چې د طالبانو اصلی قومندان یاد شی. هغه خپل بېلتون غوښتونکی مفکوره په پټه توګه پرمخ وړی. لومړی به یې جهادیانو ته ویل چې ظاهراً خبره نه ده. او جهادیان باید داسې ونه شی چې ولایت بې برخې پاتې شی او د اسلامی جمهوریت پر ضد په تبلیغاتو کې خلاص لاس ولری. کله چې طالبان په افغانستان کې واک ته ورسېدل، دوی یې په رسمیت وپېژندل. او کله چې ایران د طالبانو په حکومت کې په شاملولو ټینګار وکړ، ویې ویل: تاسو سنی منئ که شیعه ګان؟ دغه بېلتون غوښتونکې کلمې د مهیم په داستانونو کې نښې لری: یوه نښه یې د دوو توکمونو (فارسی او پښتو) تر منځ د جګړې بڼه ده. نو د بروسلی قاتل مه ګورئ. وژونکی هلته ولاړ دی تاته خندل.
