همه دنیا باید شیعه واقعی شوند
در مقاله گذشته اثبات کردیم که همه مردم دنیا فطرتا و ذاتا شیعه و محب پیامبر و حضرت علی ع هستند. حتی در روایات داریم اگر کسی محبت علی ع را در دل نداشت باید به نطفه خود شک کند! براساس نقلی که شده از ایشان سوال شد اگر در نطفه فرزندمان شک کردیم از کجا ثابت شود که فرزند خود ما است؟ ایشان فرموده باشد اگر حب علی در دل او بود حلال زاده است. لذا حب علی ( که در اینجا مورد بحث ما است) مانند یک چیپ کامپیوتری یا برنامه نرم افزاری در مغز انسانها هست. اما این برنامه ممکن است بصورت های مختلفی استفاده شود. که قابل درک برای دیگران نباشد. مثلا همه خود را شیعه می دانند ولی بقیه را نمی دانند. چون انسانها در مسائل مادی ممکن است افتقار کنند، یعنی خود را به فقیری بزنند تا مثلا مالیات ندهند! ولی در عقل و فطرت، خود را کاملترین افراد می دانند. این البته شامل تمام موجودات ذی عقول خداوند هم می شود. یعنی ملائکه هم خود را برترین موجودات می دانند. اجنه و حتی حیوانات ذی شعور هم خود را مرکز دنیا دانسته و بقیه را ناچیز می شمارند. کودکان که از نظر ما هنوز عقل کاملی ندارند ولی خودشان را مرکز دنیا می دانند. و با هر احوالپرسی شما این حس در انها تقویت می شود. ما خودمان هم دچار این نفس هستیم: کودکان را نادان و نابالغ می دانیم، جوانان را بی فکر و نپخته و خام می خوانیم. میانسالها را بی عقل و کم سواد ارزیابی می کنیم و به پیرمردها هم می گوییم پیر خرفت! گرچه اینها کلمات نامناسبی است و با مرور آن از خود حجالت می کشیم، ولی واقعیتی است که نشان خود برتر بینی همه انسانها و موجودات ذی شعور است. لذا اینکه همه چیز را نسبی بدانند و بقیه را شیعه ندانند و خود را شیعه بدانند. امری طبیعی است. اما خداوند اجازه نداده است که این خود پرستی به دیگر آزاری یا شیعه ندانستن دیگران بکشد. لذا وقتی حضرت موسی، شبانی را می بیند و او را مسخره می کند. خدا او را نصیحت می کند. یعنی پیامبران را از میان کسانی انتخاب می کند که این حس را نداشته باشند. و آنها هم دیگران را دعوت به تشیع واقعی می کنند. نام شیعه ۱۲بار در قران آمده، نام امام هم ۱۲بار حتی رهبران فرعی حضرت موسی هم ۱۲نفر بودند.(اثنی عشر نقیبا) ولذا شیعه از نظر خدا تعریف دارد. وظیفه پیامبران وحدت در عین کثرت است. یعنی تکثر فهم از شیعه را به وحدت تبدیل کنند. وقتی سقیفه تشکیل شد نگفتند شیعه درست نیست، بلکه گفتند علی ع برای امامت جوان است. باید فرد پخته تری جانشین پیامبر شود. لذا توحید و نبوت و امامت در فطرت همه هست و هیچکس با آن مخالفت ندارد. بلکه در تفسیر ان زرنگی می کنند و خود را برتر از علی ع می دانند. همین امروز همین شیعیان که خود را طرفدار و جانفدای علی می دانند، حاضر نیستند خط و نوشته حضرت علی را بخوانند! و می گویند سخت است. تا جاییکه قران عثمان و خط عثمان طه را می پسندند. در زمان عمرو عاص هم اینطور بود: نماز پشت حضرت علی می خواند ولی نهار با معاویه بود! زیرا علی ع را نیکوکار و برحق می دانست. اما خودش را برتر از اوتصور می کرد. مثلا می گفت علی ع سیاست ندارد! منظورش این بود که سیاست خودش از علی ع بهتر است. از معاویه را که اصلا قبول نداشت. لذا از همین جا از تمام مردم دنیا می خواهم، قرائت های مختلف از دین ومذهب و پیامبران را کنار بگذارند. خود برتر فهمی و توهم را درز بگیرند. و به یک گفتمان واحد ایمان بیاورند. امروز گفتمان غالب حق و حقیقت در ایران است. رهبری ایران جهان را از جنگ و زور گویی و استعمار و استکبار نجات داده. و امروز همه ملتها به قیام و آگاهی رسیده اند. در اروپا و امریکا و آفریقا و اسیا همه یکدل و یک زبان شده اند. هیچکس دیگر شورای سقیفه(شورای امنیت) را قبول ندارد. زیرا تنها رهبری ایران باعث شد که ظلم و ستم شورای امنیت در قالب کشتار های صهیونیستی و لیبرالیستی پایان یابد. و گرنه جنگ سوم جهانی، نزدیکتر از انچه فکر میشد دنیا را نابود می کرد.
The whole world must become true Shia
In the previous article, we proved that all the people of the world are Shiites by nature and lovers of the Prophet and Hazrat Ali. Even in the hadiths, if someone does not have the love of Ali in his heart, he should doubt his sperm! According to the quote, he was asked if we doubt the sperm of our child, how can it be proven that the child is our own? He said that if Ali’s love was in his heart, he would be a halal birth. Therefore, Ali’s love (which we are discussing here) is like a computer chip or a software program in the human brain. But this program may be used in different ways. which cannot be understood by others. For example, they all consider themselves Shiites, but they don’t know the rest. Because people may be lacking in material matters, that is, they can make themselves poor so that, for example, they don’t pay taxes! But in intellect and nature, they consider themselves to be the most perfect people. This, of course, includes all the rational beings of God. It means that the angels consider themselves to be the best beings. Goblins and even sentient animals consider themselves to be the center of the world and consider others insignificant. Children who, in our opinion, do not yet have full intelligence, but consider themselves to be the center of the world. And with every greeting you give, this feeling is strengthened in them. We ourselves suffer from this ego: we consider children ignorant and immature, we call young people thoughtless, immature and raw. We evaluate middle-aged people as unintelligent and uneducated, and we call old men stupid! Although these are inappropriate words and we are ashamed of ourselves by reviewing them, but it is a fact that shows the superior vision of all human beings and sentient beings. Therefore, they should consider everything relative and not consider others as Shia and consider themselves as Shia. It is a natural thing. But God has not allowed this selfishness to hurt others or to not know Shia. Therefore, when Hazrat Musa sees a shepherd and mocks him. God advises him. That is, he chooses prophets from among those who do not have this feeling. And they also invite others to true Shiism. The name of Shia is mentioned 12 times in the Qur’an, the name of Imam is also 12 times, even the sub-leaders of Prophet Moses were 12 people. The task of the prophets is unity in the same multiplicity. It means to convert the pluralism of Shia into unity. When Saqeefah was formed, they did not say that Shia is not correct, but they said that Ali is too young for Imamate. A more mature person should replace the prophet. Therefore, monotheism, prophethood and imamate are in everyone’s nature and no one is against it. Rather, they are clever in interpreting it and consider themselves superior to Ali. Today, the same Shiites who consider themselves supporters and martyrs of Ali are not ready to read the writings of Hazrat Ali! And they say it is hard. As far as they like Uthman’s Quran and Uthman Taha’s calligraphy. In the time of Amr As, it was like this: he prayed behind Hazrat Ali, but he had lunch with Muawiya! Because he considered Ali as righteous and righteous. But he imagined himself superior to him. For example, he said that Ali does not have politics! He meant that his policy is better than Ali’s. He did not accept Muawiyah at all. Therefore, from here I ask all the people of the world to put aside different readings of religion and prophets. To leak the superior self of understanding and illusion. and believe in a single discourse. Today, truth and truth are the dominant discourse in Iran. Iran’s leadership has saved the world from war, coercion, colonialism and arrogance. And today, all nations have reached awareness. In Europe, America, Africa, and Asia, everyone has one heart and one language. No one accepts the Saqifa Council (Security Council) anymore. Because only the leadership of Iran caused the oppression of the Security Council to end in the form of Zionist and liberal killings. And otherwise, the third world war would have destroyed the world closer than it was thought.
یجب أن یصبح العالم کله شیعه حقیقیین
فی المقال السابق أثبتنا أن کل أهل العالم شیعه بالفطره ومحبی الرسول وحضره علی. حتى فی الأحادیث ، من لم یکن فی قلبه حب علی ، فعلیه أن یشک فی نطافه! وبحسب الاقتباس ، سئل إذا کنا نشکک فی الحیوانات المنویه لطفلنا ، کیف یمکن إثبات أن الطفل هو طفلنا؟ قال إنه إذا کان حب علی فی قلبه ، فسیکون ولاده حلال. لذلک ، فإن حب علی (الذی نناقشه هنا) هو مثل شریحه کمبیوتر أو برنامج فی دماغ الإنسان. لکن یمکن استخدام هذا البرنامج بطرق مختلفه. التی لا یمکن أن یفهمها الآخرون. على سبیل المثال ، کلهم یعتبرون أنفسهم شیعه ، لکنهم لا یعرفون البقیه. لأن الناس قد یفتقرون إلى الأمور المادیه ، أی یمکنهم جعل أنفسهم فقراء بحیث ، على سبیل المثال ، لا یدفعون الضرائب! لکن فی الفکر والطبیعه ، یعتبرون أنفسهم أکثر الناس کمالا. وهذا بالطبع یشمل جمیع الکائنات العاقله لله. وهذا یعنی أن الملائکه یعتبرون أنفسهم أفضل الکائنات. تعتبر العفاریت وحتى الحیوانات الواعیه نفسها مرکز العالم وتعتبر الآخرین غیر مهمین. الأطفال الذین ، فی رأینا ، لیس لدیهم ذکاء کامل بعد ، لکنهم یعتبرون أنفسهم مرکز العالم. ومع کل تحیه تعطیها یقوى هذا الشعور فیهم. نحن أنفسنا نعانی من هذه الأنا: فنحن نعتبر الأطفال جاهلین وغیر ناضجین ، وندعو الشباب بلا عقل ، وغیر ناضجین ، وخسیسین. نحن نقیم الأشخاص فی منتصف العمر على أنهم غیر أذکیاء وغیر متعلمین ، ونطلق على کبار السن اسم أغبیاء! على الرغم من أن هذه کلمات غیر لائقه ونخجل من أنفسنا بمراجعتها ، إلا أنها حقیقه تُظهر الرؤیه السامیه لجمیع البشر والکائنات الحیه. لذلک ، یجب علیهم اعتبار کل شیء نسبیًا وعدم اعتبار الآخرین شیعه واعتبار أنفسهم شیعه. إنه شیء طبیعی. لکن الله لم یسمح لهذه الأنانیه أن تؤذی الآخرین أو ألا تعرف الشیعه. لذلک ، عندما یرى حضره موسى الراعی ویسخر منه. نصحه الله. أی أنه یختار أنبیاء من أولئک الذین لیس لدیهم هذا الشعور. کما أنهم یدعون الآخرین إلى التشیع الحقیقی. ورد اسم الشیعه ۱۲ مره فی القرآن ، واسم الإمام ۱۲ مره ، حتى أن قاده النبی موسى کانوا ۱۲ مره. مهمه الأنبیاء هی الوحده فی نفس التعددیه. إنه یعنی تحویل تعددیه الشیعه إلى وحده. عندما تشکلت الصقیفه ، لم یقولوا إن الشیعه لیسوا على حق ، لکنهم قالوا إن علی صغیر على الإمامه. یجب أن یحل الشخص الأکثر نضجًا محل النبی. لذلک فإن التوحید والنبوه والإمامه من طبیعه الجمیع ولیس ضدها أحد. بل هم ماهرون فی تفسیرها ویعتبرون أنفسهم متفوقین على علی. الیوم ، نفس الشیعه الذین یعتبرون أنفسهم أنصار علی وشهداء لیسوا مستعدین لقراءه کتابات حضره علی! ویقولون إنه صعب. بقدر ما یحبون قرآن عثمان وخط عثمان طه. فی زمن عمرو کما کان الأمر على هذا النحو: کان یصلی خلف حضره علی ، لکنه تناول الغداء مع معاویه! لأنه اعتبر علی بارًا وصالحًا. لکنه تخیل نفسه متفوقًا علیه. فمثلاً قال إن علی لیس لدیه سیاسه! کان یعنی أن سیاسته أفضل من سیاسه علی. لم یقبل معاویه إطلاقا. لذلک ، من هنا أطلب من جمیع شعوب العالم أن یضعوا جانباً القراءات المختلفه للدین والأنبیاء. لتسریب الذات المتفوقه من التفاهم والوهم. ونؤمن بخطاب واحد. الیوم ، الحقیقه والحقیقه هما الخطاب السائد فی إیران. لقد أنقذت القیاده الإیرانیه العالم من الحرب والإکراه والاستعمار والغطرسه. والیوم ، وصلت جمیع الدول إلى الوعی. فی أوروبا وأمریکا وإفریقیا وآسیا ، لکل فرد قلب واحد ولغه واحده. لم یعد هناک من یقبل بمجلس السقیفه (مجلس الأمن). لأن قیاده إیران وحدها هی التی تسببت فی إنهاء اضطهاد مجلس الأمن على شکل عملیات قتل صهیونیه ولیبرالیه. وإلا ، فإن الحرب العالمیه الثالثه کانت ستدمر العالم أقرب مما کان یعتقد.
Bütün dünya həqiqi şiə olmalıdır
Əvvəlki yazıda sübut etmişdik ki, bütün dünya əhli fitrətən şiədir və Peyğəmbər və Həzrət Əlinin aşiqləridir. Hətta hədislərdə kimin ürəyində Əli sevgisi yoxdursa, nütfəsinə şəkk etsin! Sitata görə, ondan soruşublar ki, uşağımızın spermasına şübhə ediriksə, uşağın özümüz olması necə sübut oluna bilər? Əlinin məhəbbəti ürəyində olsaydı, halal doğulacağını söylədi. Buna görə də Əlinin sevgisi (burada söhbət açdığımız) insan beynindəki kompüter çipi və ya proqram proqramı kimidir. Ancaq bu proqram müxtəlif yollarla istifadə edilə bilər. başqaları tərəfindən başa düşülə bilməyən. Məsələn, hamısı özlərini şiə hesab edir, qalanını isə bilmirlər. Çünki insanlar maddi cəhətdən əskik ola bilər, yəni özlərini kasıb edə bilərlər ki, məsələn, vergi verməsinlər! Amma zəka və təbiət baxımından özlərini ən kamil insanlar hesab edirlər. Bu, təbii ki, Allahın bütün rasional varlıqlarını əhatə edir. Bu o deməkdir ki, mələklər özlərini ən yaxşı varlıqlar hesab edirlər. Goblinlər və hətta həssas heyvanlar özlərini dünyanın mərkəzi hesab edir və başqalarını əhəmiyyətsiz hesab edirlər. Bizcə, hələ tam intellektə malik olmayan, lakin özünü dünyanın mərkəzi hesab edən uşaqlar. Və verdiyin hər salamla bu hiss onlarda güclənir. Biz özümüz də bu eqodan əziyyət çəkirik: uşaqları cahil və yetişməmiş hesab edirik, gənclərə düşüncəsiz, yetişməmiş, xam deyirik. Biz orta yaşlıları intellektsiz, savadsız kimi qiymətləndiririk, qocalara isə axmaq deyirik! Baxmayaraq ki, bunlar yersiz sözlərdir və onları nəzərdən keçirməklə özümüzdən utanırıq, lakin bu, bütün insanların və canlıların üstün baxışını göstərən bir həqiqətdir. Ona görə də hər şeyi nisbi hesab etsinlər və başqalarını şiə saymasınlar və özlərini şiə hesab etsinlər. Bu təbii bir şeydir. Amma Allah bu eqoizmin başqalarını incitməsinə və ya şiəni tanımamasına icazə verməmişdir. Buna görə də Həzrət Musa bir çoban görüb ona istehza edəndə. Allah ona nəsihət edir. Yəni peyğəmbərləri bu duyğuya malik olmayanlar arasından seçir. Və başqalarını da həqiqi şiəliyə dəvət edirlər. Quranda şiənin adı ۱۲ dəfə, imamın adı da 12 dəfə çəkilir, hətta Musa peyğəmbərin alt başçıları da 12 nəfər olub. Peyğəmbərlərin vəzifəsi eyni çoxluqda vəhdətdir. Şiə plüralizmini birliyə çevirmək deməkdir. Səqifə yarananda şiənin düz olmadığını demədilər, Əlinin İmamət üçün çox gənc olduğunu söylədilər. Peyğəmbərin yerinə daha yetkin şəxs gərək. Deməli, tövhid, nübüvvət və imamət hər kəsin fitrətindədir və heç kim onun əleyhinə deyildir. Daha doğrusu, onu təfsir etməkdə ağıllıdırlar və özlərini Əlidən üstün hesab edirlər. Bu gün özünü Əli tərəfdarı və şəhid hesab edən həmin şiələr Həzrət Əlinin yazılarını oxumağa hazır deyillər! Və bunun çətin olduğunu deyirlər. Osmanın Quranı və Osman Tahanın xəttatlığını bəyəndikləri qədər. Əmr Asın zamanında belə idi: Həzrət Əlinin arxasında namaz qıldı, amma Müaviyə ilə nahar etdi! Çünki o, Əlini saleh və saleh hesab edirdi. Amma o, özünü ondan üstün hesab edirdi. Məsələn, dedi ki, Əlinin siyasəti yoxdur! Demək istəyirdi ki, onun siyasəti Əlidən daha yaxşıdır. O, Müaviyəni qətiyyən qəbul etmədi. Ona görə də mən buradan bütün dünya insanlarından xahiş edirəm ki, din və peyğəmbərlərin fərqli oxunuşlarını bir kənara qoysunlar. Anlayış və illüziyanın üstün özünü sızdırmaq. və tək bir söhbətə inanır. Bu gün İranda həqiqət və həqiqət dominant diskursdur. İran rəhbərliyi dünyanı müharibədən, məcburiyyətdən, müstəmləkəçilikdən və təkəbbürdən xilas etdi. Və bu gün bütün xalqlar maariflənməyə nail olublar. Avropada, Amerikada, Afrikada, Asiyada hər kəsin bir ürəyi, bir dili var. Səqifə Şurasını (Təhlükəsizlik Şurası) artıq heç kim qəbul etmir. Çünki yalnız İran rəhbərliyi Təhlükəsizlik Şurasının zülmünün sionist və liberal qətllər şəklində sona çatmasına səbəb oldu. Əks halda, üçüncü dünya müharibəsi dünyanı düşündüyündən daha yaxından məhv edərdi.
