ترک فعل قوه قضاییه

هرچه بگندد نمکش می زنند. وای به روزی که بگندد نمک.

بیش از چهل سال از ترور شهید رجایی و وقایع حزب جمهوری گذشته قوه قضاییه حتی یک پرونده تشکیل نداده است. البته اخیرا پرونده ای هفتصد صفحه ای توسط دادستان کل کشور اعلام شد. ولی چرا تا بحال اینطور نبوده؟ ما تعداد ترک فعل ها، انواع و عوامل آن را ارزیابی کرده ایم که لازم است امت حزب الله هم در جریان باشند. در بعد داخلی تا کنون هیچ پرونده ای برعلیه ۱۷هزار ترور شهدای خیابانی تشکیل نشده است. علت آن را وجود عناصری مثل طبری در راس قوه قضائیه دانسته اند که اصولا قائل به ترور نبوده بلکه همه را حق سازمان متبوعش می دانسته. ولی براساس شواهد موجود از این هم فاجعه بار تر است. وقتی رئیس قوه قضاییه با ۷۲تن از یارانش در انفجار حزب جمهوری به شهادت می رسد. بقیه روسا حساب کار خودشان را می کنند تا مانند آیت الله شهید بهشتی یا شهید قدوسی و یا لاجوردی ترور نشوند! پس مهمترین عامل ترک فعل ها در اینجا عافیت طلبی است. و احتمال تهدید و ارعاب هم می رود. یعنی فرضا از طریق آقای طبری قاضی یا وکیلی که می خواسته اقدام به این کار بکند برکنار می شده و یا تهدید به قتل می گردیده است. لذا امری ریشه ای هست و تذکر ما به شخص دادستان در این مورد ترک فعل قوه قضاییه نباید مانع از حفاظت حداکثری از ایشان شود. و اگر پرونده ادعایی ایشان هرجا متوقف شود، ما حق را به دادستان کل می دهیم! زیرا امنیت جانی بالاتر از امنیت شغلی است. و به همین دلیل قوه قضاییه ایران حتی به اندازه پلیس تیرانا نمی تواند اقدامی انجام دهد. فاجعه آنجا آغاز می شود که جنبه اقتصادی به خود می گیرد. یعنی قضات و طلاب را با یک قطعه زمین در سالاریه قم و یا در سعادت اباد تهران برای همیشه اخته می کنند. چنانچه طبری هم اعتراف کرد که اگر شماهم بودید قبول می کردید. موضوع باز هم فاجعه بار تر است زیرا ترور کنندگان واقعی خارج نشینان نیستند! بلکه اغلب مسئولیت های مهمی هم دارند. دلیل واضح این امر  انتقال قدرت بلاواسطه از شهید به نفر بعدی است. مثلا بعد از شهادت رجایی راه برای یکه تازی و قدرت طلبی بهزاد نبوی باز شد. و یا میرسلیم با ساعت ۱۵میلیون دلاری وزیر ارشاد شد. و یا جهانگیری رئیس اصلاحات شد. هم اکنون نیز یک زن مسئول هماهنگی جبهه اصلاحات شده به این معنی است که شعار زن زندگی آزادی! به بار نشسته. و ترور های انجام شده اخیر هم توسط مجاهدین انقلاب اسلامی (بهزاد نبوی و تاج زاده و حجاریان..) انجام ولی به نام مجاهدین خلق ثبت می گردیده است. پیروزی آیت الله رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری این نوید را داشت که بتوان ترک فعل قوه قضائیه را جبران کرد. زیرا در پرونده بهزاد نبوی و سازگارا در خصوص تروز شهید رجایی و نیز پرونده هاشمی در ترور شهید بهشتی دخیل بوده. ولی نفوذ متهمین باعث توقف پیگردها شده بود. فرزند آیت الله شجونی امروز به من گفت: آقای تولیت استاندار زمان شاه در قم شخصا به پدرم گفته بود که من یک گاوصندوق سند ملکی دارم. ولی متاسفانه فاقد وارث می باشم. حاضرم همه را به روحانیون بدهم دست از مخالفت با شاه بردارند. و پدرم قبول نکرد. ولی آقای هاشمی با ذوق زدگی گفت: من می خوام! و همه را بین طلاب تقسیم کرده بود. حتی بخشی را هم بین خانواده زندانیان سیاسی توزیع نمود تا مخالفت ها کاهش یابد. قئرت طلبی هاشمی و بهزاد نبوی باعث شده بود تا هرنوع ترور مخالفین را در دستور کار قرار دهند و آن را اقدامی انقلابی بدانند. بهزاد نبوی مخالف صد درصد امام خمینی بود. و او را متهم به قتل هزاران انسان بی سلاح ۱۵خرداد می کرد.بنده خودم تحت تاثیر این القائات بودم و توسط مهندس صالح آبادی دائما از سوی بهزاد نبوی دعوت می شدم. تا اینکه خداوند کمک کرد در زندان قصر با آقازاده ایت الله ربانی شیرازی اشنا شدم و ایشان موضع را برایم توجیه کرد. و همین بزرگترین جرمش بود بطوری که ایشان را ترور کردند و حتی نگذاشتند برایش ترحیم گرفته شود و یا شهید نامگذاری شود.

Whatever he says, they put salt on it. Woe to the day when it says salt.
More than forty years since the assassination of Shahid Rajaei and the events of the last Republican party, the judiciary has not filed a single case. Of course, recently a seven hundred page file was announced by the Attorney General of the country. But why hasn’t it been like this until now? We have evaluated the number of acts of desertion, its types and factors, which it is necessary for the Ummah of Hezbollah to be aware of. In the domestic dimension, no case has been filed against 17 thousand street martyrs. The reason for this is the presence of elements like Tabari at the head of the judiciary, who did not believe in terror, but considered everyone as the right of his organization. But based on the available evidence, it is even more disastrous. When the head of the Judiciary along with 72 of his associates were martyred in the explosion of the Republican Party. The rest of the leaders are taking care of their work so that they don’t get assassinated like Ayatollah Shahid Beheshti or Shahid Qudosi or Lajurdi! So, the most important factor in leaving the verbs here is seeking wellness. And there is also the possibility of threats and intimidation. That means, supposedly, through Mr. Tabari, a judge or a lawyer who wanted to do this was dismissed or threatened with death. Therefore, it is a fundamental matter, and our warning to the prosecutor in this case should not prevent the judicial branch from protecting him as much as possible. And if his alleged case is stopped anywhere, we will give the right to the Attorney General! Because life security is higher than job security. And for this reason, Iran’s judiciary cannot take action even as much as the Tirana police. The disaster begins when it takes an economic aspect. That is, judges and students are castrated forever with a plot of land in Salarieh Qom or in Saadat Abad, Tehran. Tabari also admitted that if it was you, you would have accepted it. The matter is even more tragic because the real assassins are not foreigners! But they also often have important responsibilities. The clear reason for this is the direct transfer of power from the martyr to the next person. For example, after Rajai’s martyrdom, the way was opened for Behzad Nabavi’s single-mindedness and power-seeking. Or Mirslim became Minister of Guidance with 15 million dollars. Or Jahangiri became the head of reforms. Even now, a woman is responsible for the coordination of the reformed front, which means that the slogan of the woman’s life is freedom! sitting at the bar And the recent assassinations were carried out by the Mujahideen of the Islamic Revolution (Behzad Nabavi, Tajzadeh, and Hajarian…) but were registered under the name of the People’s Mujahideen. Ayatollah Raeesi’s victory in the presidential election promised that it would be possible to make up for the negligence of the judiciary. Because he was involved in Behzad Nabavi’s case and related to the murder of Shahid Rajaei as well as Hashemi’s case in the assassination of Shahid Beheshti. But the influence of the accused had stopped the prosecution. Ayatollah Shajuni’s son told me today: Mr. Tolit, the governor of Zaman Shah in Qom, personally told my father that I have a property deed safe. But unfortunately, I have no heir. I am ready to give everything to the clerics to stop opposing the king. And my father did not accept. But Mr. Hashemi said enthusiastically: I want it! And he had divided it all among the students. He even distributed a portion to the families of political prisoners to reduce opposition. The greed of Hashemi and Behzad Nabavi made them put any kind of assassination of opponents on the agenda and consider it a revolutionary action. Behzad Nabavi was 100% against Imam Khomeini. And he accused him of killing thousands of unarmed people on June 15. I myself was influenced by these suggestions and was constantly invited by Behzad Nabavi by engineer Saleh Abadi. Until God helped me, I met Aghazade Ayatollah Rabbani Shirazi in Qasr prison, and he justified my position. And this was his biggest crime so that they assassinated him and did not even allow him to be eulogized or named as a martyr.

مهما قال ، یضعون الملح علیه. ویل للیوم عندما یقول الملح.
أکثر من أربعین عامًا على اغتیال الشهید رجائی وأحداث الحزب الجمهوری الأخیر ، لم یرفع القضاء دعوى واحده. بالطبع ، تم الإعلان مؤخرًا عن ملف سبعمائه صفحه من قبل المدعی العام للبلاد. لکن لماذا لم یکن الأمر هکذا حتى الآن؟ لقد قیمنا عدد أعمال الهجر وأنواعه وعوامله التی یجب أن تکون أمه حزب الله على علم بها. على الصعید الداخلی ، لم ترفع قضیه ضد ۱۷ ألف شهید شوارع. والسبب فی ذلک وجود عناصر مثل الطبری على رأس القضاء ، الذین لم یؤمنوا بالإرهاب ، بل اعتبروا الجمیع حق تنظیمه. لکن بناءً على الأدله المتاحه ، فإن الأمر أکثر کارثیه. عندما استشهد رئیس القضاء مع ۷۲ من مرافقیه فی انفجار الحزب الجمهوری. باقی القاده یهتمون بعملهم حتى لا یتعرضوا للاغتیال مثل آیه الله شهید بهشتی أو شهید قدوسی أو لاجوردی! لذا ، فإن أهم عامل فی ترک الأفعال هنا هو البحث عن العافیه. وهناک احتمالیه للتهدید والترهیب. وهذا یعنی أنه من خلال السید الطبری ، تم فصل قاضٍ أو محامٍ أراد القیام بذلک أو هُدد بالقتل. لذلک فهو أمر أساسی ، وتحذیرنا للمدعی العام فی هذه القضیه یجب ألا یمنع السلطه القضائیه من حمایته قدر الإمکان. وإذا توقفت قضیته المزعومه فی أی مکان ، فسنمنح الحق للنائب العام! لأن أمن الحیاه أعلى من الأمن الوظیفی. ولهذا السبب ، لا یمکن للقضاء الإیرانی اتخاذ إجراءات بقدر ما تفعله شرطه تیرانا. تبدأ الکارثه عندما تأخذ جانبًا اقتصادیًا. أی أن القضاه والطلاب مخصیون إلى الأبد بقطعه أرض فی سلاریه قم أو سعدات آباد بطهران. اعترف الطبری أیضًا أنه لو کنت أنت ، لکنت قبلته. الأمر أکثر مأساویه لأن القتله الحقیقیین لیسوا أجانب! لکن غالبًا ما یکون لدیهم أیضًا مسؤولیات مهمه. والسبب الواضح لذلک هو انتقال السلطه المباشر من الشهید إلى من یلیه. على سبیل المثال ، بعد استشهاد رجائی ، فُتح الطریق أمام تفرد بهزاد نبوی وسعیه للسلطه. أو أصبح میرسلیم وزیرا للإرشاد بمبلغ ۱۵ ملیون دولار. أو أصبح جهانجیری رئیس الإصلاحات. وحتى الآن ، فإن المرأه مسؤوله عن تنسیق الجبهه الإصلاحیه ، ما یعنی أن شعار حیاه المرأه هو الحریه! الجلوس فی البار والاغتیالات الأخیره نفذها مجاهدو الثوره الإسلامیه (بهزاد نبوی ، وتاج زاده ، وهاجریان …) ولکن تم تسجیلها باسم مجاهدی الشعب. کان فوز آیه الله رئیسی فی الانتخابات الرئاسیه بمثابه وعد بإمکانیه تعویض إهمال القضاء. لأنه متورط فی قضیه بهزاد نبوی والمتعلقه باغتیال الشهید رجائی وکذلک قضیه الهاشمی فی اغتیال الشهید بهشتی. لکن نفوذ المتهم أوقف النیابه. أخبرنی نجل آیه الله شجونی الیوم: السید تولیت ، محافظ زمان شاه فی قم ، أخبر والدی شخصیًا أن لدی سند ملکیه آمن. لکن للأسف لیس لدی وریث. أنا على استعداد لإعطاء کل شیء لرجال الدین لوقف معارضه الملک. ووالدی لم یقبل. لکن السید الهاشمی قال بحماس: أریدها! وقد قسم کل شیء على الطلاب. حتى أنه قام بتوزیع جزء على عائلات السجناء السیاسیین لتقلیل المعارضه. جشع الهاشمی وبهزاد نبوی دفعهما إلى وضع أی نوع من اغتیال المعارضین على جدول الأعمال واعتباره عملاً ثوریًا. کان بهزاد نبوی ضد الإمام الخمینی بنسبه ۱۰۰٪. واتهمه بقتل آلاف الأشخاص العزل فی ۱۵ یونیو. تأثرت أنا بهذه الاقتراحات ودعوتی باستمرار من قبل بهزاد نبوی من قبل المهندس صالح عبادی. حتى أعاننی الله ، قابلت أغازاد آیه الله ربانی شیرازی فی سجن القصر ، وبرر موقفی. وکانت هذه أکبر جریمته حتى أنهم اغتالوه ولم یسمحوا حتى بتأبینه أو تسمیته شهیدًا.

Nə deyirsə, üstünə duz vururlar. Vay o günə ki, duz deyir.
Şəhid Rəcainin öldürülməsindən və sonuncu Respublikaçılar partiyasının hadisələrindən qırx ildən çox vaxt keçməsinə baxmayaraq, məhkəmə sistemi bir dənə də olsun iş qaldırmayıb. Təbii ki, bu yaxınlarda ölkənin Baş prokuroru tərəfindən yeddi yüz səhifəlik fayl açıqlandı. Bəs niyə bu günə qədər belə olmayıb? Hizbullah ümmətinin bilməsi lazım olan fərarilik əməllərinin sayını, növlərini və amillərini dəyərləndirdik. Daxili ölçüdə isə ۱۷ min küçə şəhidinə qarşı heç bir iş açılmayıb. Bunun səbəbi məhkəmə hakimiyyətinin başında terrora inanmayan, hər kəsi öz təşkilatının haqqı hesab edən Təbəri kimi ünsürlərin olmasıdır. Ancaq mövcud dəlillərə əsaslansaq, bu, daha da fəlakətlidir. Ədliyyə Başçısı o zaman 72 yoldaşı ilə birlikdə Respublika Partiyasının partlaması nəticəsində şəhid oldu. Qalan liderlər öz işləri ilə məşğuldurlar ki, Ayətullah Şəhid Beheşti və ya Şəhid Qudosi və ya Lacurdi kimi sui-qəsdə məruz qalmasınlar! Beləliklə, burada fellərin tərk edilməsində ən vacib amil sağlamlıq axtarmaqdır. Həm də təhdid və hədə-qorxu ehtimalı var. Bu o deməkdir ki, guya cənab Təbəri vasitəsilə bunu etmək istəyən bir hakim və ya vəkil işdən çıxarılıb və ya ölümlə hədələnib. Ona görə də bu, fundamental məsələdir və bu işdə prokurora xəbərdarlıq etməyimiz məhkəmə qolunun onu mümkün qədər müdafiə etməsinə mane olmamalıdır. Və onun iddia edilən işinə hardasa xitam verilsə, hüququnu baş prokurora verəcəyik! Çünki həyat təhlükəsizliyi iş təhlükəsizliyindən daha yüksəkdir. Və bu səbəbdən İranın məhkəmə sistemi Tiran polisi qədər tədbir görə bilmir. Fəlakət iqtisadi aspekti götürdükdə başlayır. Yəni, hakimlər və tələbələr Salarieh Qum və ya Tehranın Səadət Abadında torpaq sahəsi ilə əbədi olaraq kastrasiya edilirlər. Təbəri də etiraf etdi ki, sən olsaydın, qəbul edərdin. Məsələ daha da faciəvidir, çünki əsl qatillər əcnəbi deyil! Ancaq çox vaxt onların da mühüm vəzifələri var. Bunun aydın səbəbi isə hakimiyyətin birbaşa şəhiddən növbəti şəxsə keçməsidir. Məsələn, Rəcainin şəhadətindən sonra Behzad Nəbəvinin təkbaşına və qüdrətpərəstliyinə yol açıldı. Yaxud Mirslim 15 milyon dollarla irşad naziri oldu. Yaxud Cahangiri islahatların rəhbəri oldu. İndi də islah edilmiş cəbhənin koordinasiyasına qadın cavabdehdir ki, bu da qadının həyatının şüarı azadlıqdır! barda oturmaq Və son sui-qəsdləri İslam İnqilabının Mücahidləri (Behzad Nəbəvi, Taczadə və Həcəryan…) həyata keçirib, lakin Xalq Mücahidləri adı ilə qeydə alınıblar. Ayətullah Rəisinin prezident seçkilərində qalib gəlməsi məhkəmə sisteminin səhlənkarlığını kompensasiya etməyin mümkün olacağını vəd edib. Çünki o, Behzad Nəbəvinin işində iştirak etmiş və Şəhid Rəcainin öldürülməsi ilə yanaşı, Şəhid Beheştinin qətlində Haşimi işi ilə də əlaqəli idi. Lakin təqsirləndirilən şəxsin təsiri ittihamı dayandırdı. Ayətullah Şacuninin oğlu bu gün mənə dedi: Qumda Zaman şahın valisi cənab Tulit şəxsən atama dedi ki, mənim bir mülk sənədim var. Amma təəssüf ki, varis yoxdur. Krala qarşı durmağı dayandırmaq üçün din xadimlərinə hər şeyi verməyə hazıram. Atam isə qəbul etmədi. Amma cənab Haşimi həvəslə dedi: Mən bunu istəyirəm! Və hamısını tələbələr arasında bölüşdürdü. Hətta müxalifəti azaltmaq üçün bir hissəsini siyasi məhbus ailələrinə də payladı. Haşimi və Behzad Nəbəvinin hərisliyi onların müxaliflərinə qarşı hər cür sui-qəsdi gündəmə gətirmələrinə və bunu inqilabi hərəkət hesab etmələrinə səbəb olmuşdu. Behzad Nəbəvi 100% İmam Xomeyniyə qarşı idi. Və onu iyunun 15-də minlərlə silahsız insanı qətlə yetirməkdə günahlandırdı. Mən özüm də bu təkliflərdən təsirləndim və Mühəndis Saleh Abadi tərəfindən davamlı olaraq Behzad Nəbəvi tərəfindən dəvət olundum. Allah mənə kömək edənə qədər Qəsr zindanında Ağazadə Ayətullah Rəbbani Şirazi ilə görüşdüm və o, mənim mövqeyimi əsaslandırdı. Və bu, onun ən böyük cinayəti idi ki, ona sui-qəsd etdilər və hətta onun təriflənməsinə, şəhid adının verilməsinə icazə vermədilər.