حضرت یوسف برای کنترل بحرانهای اقتصادی دو برنامه هفت ساله تهیه کرد در برنامه توسعه هفت سال اول افزایش تولید و کاهش مصرف هدف‌گذاری شد و در برنامه دو توسعه صادرات محور و
برنامه هفتم توسعه
امام جمعه موقت تهران امروز از یک تئوری پردازی اقتصادی قرانی رونمایی کرد. وی گفت حضرت یوسف نماد برنامه ریزی و توسعه در قران معرفی شده تا بقیه هم از او الگو بگیرند. با مراجعه به قران میتوان این موضوع را دریافت که شهر مصر از یک شهر کوچک به کشور مصر تبدیل شد و شهرهای زیادی را در کنار خود پرورش داد. باید دانست که مصر و روم و چین و غیره در ان زمان هر کدام یک روستای امروزی بیشتر نبودند. این مطبوعات و نویسندگان ایرانی هستند که بافرافکنی و خود ناباوری! آنها را امپاتوری می خوانند ولی ایران را کشور جهان سومی می دانند. شاید بتوان گفت که مصرقبل از فراعنه اصلا وجود نداشته! بلکه مردمی پراکنده که سرریزجمعیت ایران وبین النهرین بودند در انجا زندگی بیابانی داشته اند. وقتی کورش کبیر مصر را فتح می کند، از وسی خود استاندار یا شهرداری را می گمارد تا به وضع مردم رسیدگی کنند. اما او به کمک دوستان خود که از اهالی خراان بودند، تبدیل به فرعون می شوند.(نقل قول از رئیس دانشگاه الازهر) البته آنها برای منافع خود کاخ هایی ساختند و لی توسعه در زندگی مردم داده نشد. لذا بنی اسرائیل قیام کردند و از فرعونیان جدا شدند. اما حضرت یوسف که قبل از موسی ع بود به فرعون مصر کمک کرد. فرعون مصر خوابی دید و از تعبیر ان جویا شد. حضرت یوسف گفت: هفت سال فراوانی خواهد بود ولی هفت سال بعد قحطی و خشکسالی خواهد شد. فرعون راه چاره خواست و یوسف خود را کاندیدا کرد. در قران آمده که او خود را حفیظ و علیم یعنی متخصص متعهد معرفی کرد. وقتی فرعون حکم او را صادر کرد. یوسف دو برنامه توسعه هفت ساله نوشت و به تصویب فرعون رساند. براساس ایه قران در هفت سال اول باید مردم به شدت کار می کردند. رونق تولید اتفاق می افتاد وتا می توانستند باید گندم می کاشتند. حتی کسانی که زمین نداشتند از زمین های عمومی به انها داده شد تا کشاورزی کنند. و بعد طبق آیات قرانی باید این گندم ها را با خوشه انبار می کردند. و فقط مقدار کمی برای تغذیه از ان برمی داشتند. بعد یوسف با کمک دانش الهی و امدادهای غیبی و الهام خداوندی دستور ساخت سیلوها را داد. هفت سال مردم گندم کاشتند و همه زمین ها را آباد کردند و آنها را در سیاو ها با خوشه ذخیره کردند. مانند اکنون که در ایران همه دنیا برای ایران گندم می کارند. بقدری گندم ایران زیاد است که همه سیلوها پر است و قطار کامیون های در نوبت پول خواب کامیون می گیرند. و یا آنقدر گمرکات پر است که کشتی ها دموراژ دریافت می کنند. و هنوز برابر کل آنها کالای در راه است. و دوبرابر کالاهای موجود، ثبت سفارش شده و خیلی از انها ال سی هم باز کرده است. یعنی شش تا هشت برابر نیاز مردم ایران گندم در سراسر دنیا برای ایران کاشته شده است. البته این الگو برداری خوب است ولی اسراف هست. زیرا آنها هفت سال قحطی در پیش داشتند ولی در ایران قحطی فقط در ایرنا و ایسنا و روی کاغذ است. تا حجاریان بتواند پول بیشتری به کارگزاران تزریق کند. وقتی همه جای مصر آباد شد و همه به کاشت گندم روی اوردند و خلق ثروت کردند. همه می خندیدند! اما گریه آنها از زمانی شروع شد که قحطی آغاز شد. حتی امون ها برای خرید گندم در صف یوسف می ایستادند. جالب این است که قدرت مالی زیادی داشتند و همه را گندم خریدند ولی طریقه نگهداری را نپرسیدند. لذا بعد از جندسال احتکار گندم وقتی برای استفاده سراغ آنها رفتند همگی پوسیده بودند. لذا در زمان ماهم حجاریان برای اینکه گندم نپوسد، اصلا آنها را وارد نمی کند بلکه فقط فاکتور می فرستد و ارز دولتی را می گیرد و وفوری هم بین خودشان تقسیم می کنند تا کسی نتواند باز پس گیرد. لذا در عمل با کمبود گندم مواجه می شوند و دوباره به حجاریان روی خوش نشان می دهند تا بازهم روی کاغذ گندم وارد کند و پولها را این بار همراه برخی اقازاده ها به فرنگ بفرستد و در بانکهای آمریکایی دخیره کند.
Seventh Development Plan
The temporary imam of Tehran unveiled a Quranic economic theory today. He said that Hazrat Yusuf was introduced as a symbol of planning and development in the Quran so that others can follow his example. By referring to the Qur’an, it can be understood that the city of Egypt changed from a small city to the country of Egypt and raised many cities along with it. It should be known that Egypt, Rome, China, etc. at that time were not more than a modern village. It is the Iranian press and writers who are projecting and self-doubting! They call them empathetic, but they consider Iran as a third world country. It may be said that Egypt did not exist before the pharaohs! Rather, scattered people who were the overflow population of Iran and Mesopotamia lived a desert life there. When Cyrus the Great conquers Egypt, he appoints governors or mayors to take care of the people’s situation. But with the help of his friends who were from the people of Khuraan, they became pharaohs. Therefore, the children of Israel rose up and separated from the pharaohs. But Prophet Yusuf, who was before Moses, helped Pharaoh of Egypt. Pharaoh of Egypt saw a dream and inquired about its interpretation. Hazrat Yusuf said: There will be plenty for seven years, but seven years later there will be famine and drought. Pharaoh asked for a solution and Yusuf nominated himself. It is mentioned in the Qur’an that he introduced himself as Hafiz and Alim, which means a committed expert. When Pharaoh issued his decree. Yusuf wrote two seven-year development plans and brought them to Pharaoh’s approval. According to the Qur’an, people had to work hard in the first seven years. There was a boom in production and they planted wheat as much as they could. Even those who did not have land were given public lands to cultivate. And then, according to the Quranic verses, they should have stored these wheats with ears. And they only took a small amount from it for feeding. Then Yusuf ordered the construction of silos with the help of divine knowledge, unseen aid and divine inspiration. For seven years, people planted wheat and cultivated all the lands and stored them in siavs with ears. Like now, when in Iran, the whole world is planting wheat for Iran. There is so much wheat in Iran that all the silos are full and the truck trains are taking money to sleep in the trucks. Or the customs are so full that ships receive demurrage. And there is still goods on the way for all of them. And twice the available goods, orders have been registered and LC has been opened for many of them. It means that six to eight times the needs of the Iranian people, wheat has been planted for Iran all over the world. Of course, this sampling is good, but it is wasteful. Because they had seven years of famine ahead of them, but in Iran, famine is only in IRNA and ISNA and on paper. So that Hajarian can inject more money to brokers. When everywhere in Egypt was settled and everyone turned to planting wheat and created wealth. Everyone was laughing! But their crying started when the famine started. Even the Ammons used to stand in Yusuf’s line to buy wheat. It is interesting that they had a lot of financial power and bought all the wheat but did not ask how to store it. Therefore, after the year of wheat hoarding, when they went to use them, they were all rotten. Therefore, during the month of Mahm, Hajjarians do not import wheat at all, but only send invoices and take government currency, and divide the abundance among themselves so that no one can take it back. Therefore, in practice, they face a shortage of wheat, and they again show favor to Hajar to import wheat on paper and send the money to Farang, this time with some gentlemen, and deposit it in American banks.
خطه التنمیه السابعه
کشف إمام طهران المؤقت عن نظریه اقتصادیه قرآنیه الیوم. وقال إن حضره یوسف تم تقدیمه کرمز للتخطیط والتطویر فی القرآن حتى یمکن للآخرین أن یحذوا حذوه. بالإشاره إلى القرآن ، یمکن أن نفهم أن مدینه مصر تغیرت من مدینه صغیره إلى دوله مصر ورفعت معها العدید من المدن. یجب أن نعلم أن مصر وروما والصین وغیرها فی ذلک الوقت لم تکن أکثر من قریه حدیثه. إن الصحافه والکتاب الإیرانیین هم من یبرزون ویشککون فی أنفسهم! یسمونهم متعاطفین ، لکنهم یعتبرون إیران دوله من العالم الثالث. یقال إن مصر لم تکن موجوده قبل الفراعنه! بدلاً من ذلک ، عاش الأشخاص المتناثرین الذین کانوا یمثلون الفائض من سکان إیران وبلاد ما بین النهرین حیاه صحراویه هناک. عندما غزا کورش العظیم مصر ، قام بتعیین حکام أو رؤساء بلدیات للعنایه بأوضاع الناس. ولکن بمساعده أصدقائه من أهل خوران ، أصبحوا فراعنه. لذلک قام بنو إسرائیل وانفصلوا عن الفراعنه. لکن النبی یوسف الذی کان قبل موسى ساعد فرعون مصر. رأى فرعون مصر حلما واستفسر عن تفسیره. قال حضره یوسف: یکون هناک الکثیر لسبع سنین ، ولکن بعد سبع سنین یکون هناک مجاعه وجفاف. طلب فرعون حلاً ورشح یوسف نفسه. وقد ورد فی القرآن أنه قدم نفسه على أنه حافظ وعلیم ، أی الخبیر الملتزم. عندما أصدر فرعون مرسومه. کتب یوسف خطتی تنمویتین کل منهما سبع سنوات وقدمهما لموافقه فرعون. وفقًا للقرآن ، کان على الناس أن یعملوا بجد فی السنوات السبع الأولى. کان هناک ازدهار فی الإنتاج وزرعوا القمح قدر استطاعتهم. حتى أولئک الذین لیس لدیهم أرض تم إعطاؤهم أراض عامه لزراعتها. وبعد ذلک ، وفقًا للآیات القرآنیه ، کان یجب أن یخزنوا هذه الحنطه مع الأذنین. وأخذوا منه فقط کمیه صغیره للتغذیه. ثم أمر یوسف ببناء الصوامع بمساعده المعرفه الإلهیه والمعونه غیر المرئیه والإلهام الإلهی. لمده سبع سنوات ، کان الناس یزرعون القمح ویزرعون جمیع الأراضی ویخزنونها فی سیاف بآذان. مثل الآن ، فی إیران ، العالم کله یزرع القمح لإیران. یوجد الکثیر من القمح فی إیران لدرجه أن جمیع الصوامع ممتلئه وقطارات الشاحنات تأخذ المال للنوم فی الشاحنات. أو أن الجمارک ممتلئه لدرجه أن السفن تتلقى غرامات تأخیر. ولا تزال هناک بضائع فی الطریق لهم جمیعًا. ومضاعفه البضائع المتاحه ، تم تسجیل الطلبات وفتح LC للعدید منها. وهذا یعنی أنه تم زراعه القمح لإیران فی جمیع أنحاء العالم بسته إلى ثمانیه أضعاف احتیاجات الشعب الإیرانی. بالطبع ، هذه العینات جیده ، لکنها مضیعه للوقت. لأنه کان أمامهم سبع سنوات من المجاعه ، لکن فی إیران ، المجاعه موجوده فقط فی IRNA و ISNA وعلى الورق. حتى یتمکن هجریان من ضخ المزید من الأموال للوسطاء. عندما استقر کل مکان فی مصر واتجه الجمیع إلى زراعه القمح وخلق الثروه. کان الجمیع یضحکون! لکن بکاءهم بدأ عندما بدأت المجاعه. حتى الآمون کانوا یقفون فی طابور یوسف لشراء القمح. من المثیر للاهتمام أن لدیهم الکثیر من القوه المالیه واشتروا کل القمح لکنهم لم یسألوا عن کیفیه تخزینه. لذلک ، بعد عام اکتناز القمح ، عندما ذهبوا لاستخدامه ، کانوا جمیعًا فاسدین. لذلک ، خلال شهر مهم ، لا یستورد الحجار القمح على الإطلاق ، بل یرسلون الفواتیر ویأخذون العمله الحکومیه فقط ، ویقسمون الوفره فیما بینهم حتى لا یتمکن أحد من استعادتها. لذلک ، من الناحیه العملیه ، یواجهون نقصًا فی القمح ، ویظهرون مره أخرى تفضیلًا لشرکه هاجر لاستیراد القمح على الورق وإرسال الأموال إلى فارانج ، هذه المره مع بعض الساده ، وإیداعها فی البنوک الأمریکیه.
Yeddinci İnkişaf Planı
Tehranın müvəqqəti imamı bu gün Quranın iqtisadi nəzəriyyəsini açıqlayıb. O, Həzrət Yusifin Quranda planlaşdırma və inkişaf rəmzi kimi təqdim edildiyini, başqalarının da ondan nümunə götürdüyünü söylədi. Qurana istinad etməklə Misir şəhərinin kiçik bir şəhərdən Misir ölkəsinə çevrildiyini və onunla birlikdə bir çox şəhərləri ucaltdığını başa düşmək olar. Bilinməlidir ki, o zamanlar Misir, Roma, Çin və s. müasir kənddən artıq deyildi. Proyeksiya edən və özünə şübhə edən İran mətbuatı və yazıçılarıdır! Onlara empatik deyirlər, amma İranı üçüncü dünya ölkəsi hesab edirlər. Demək olar ki, Misir fironlardan əvvəl yox idi! Daha doğrusu, İran və Mesopotamiyanın daşqın əhalisi olan dağınıq insanlar orada səhra həyatı yaşayırdılar. Böyük Kir Misiri fəth edəndə xalqın vəziyyəti ilə maraqlanmaq üçün valilər və ya merlər təyin edir. Lakin onun Xuran əhlindən olan dostlarının köməyi ilə onlar firon oldular. Buna görə də İsrail oğulları ayağa qalxıb fironlardan ayrıldılar. Amma Musadan əvvəl olan Yusif peyğəmbər Misir fironuna kömək etdi. Misir fironu bir yuxu gördü və onun yozulması ilə maraqlandı. Həzrət Yusif dedi: Yeddi il bol olacaq, lakin yeddi ildən sonra aclıq və quraqlıq olacaq. Firon həll yolu istədi və Yusif özünü namizəd göstərdi. Onun özünü Hafiz və Alim kimi təqdim etdiyi Quranda qeyd olunur ki, bu da sadiq mütəxəssis deməkdir. Firon öz əmrini verdiyi zaman. Yusif iki yeddi illik inkişaf planı yazıb Fironun razılığına gətirdi. Qurana görə, ilk yeddi ildə insanlar çox çalışmalı idilər. İstehsalda bum oldu və bacardıqca buğda əkdilər. Torpağı olmayanlara da əkib-becərmək üçün ictimai torpaqlar verilirdi. Və sonra Quran ayələrinə görə bu buğdaları sünbüllü saxlamalı idilər. Yemək üçün ondan ancaq az miqdarda götürdülər. Sonra Yusif ilahi elm, qeybi yardım və ilahi ilhamla silosların tikilməsini əmr etdi. Yeddi il ərzində insanlar buğda əkib bütün torpaqları əkib, sünbüllü siavlarda saxlayırdılar. Necə ki, indi İranda olanda bütün dünya İran üçün buğda əkir. İranda o qədər buğda var ki, bütün siloslar doludur və yük maşınları maşınlarda yatmaq üçün pul aparır. Yaxud gömrüklər o qədər doludur ki, gəmilər demurraj alır. Onların hamısı üçün yolda hələ də mal var. Və ikiqat mövcud mallar, sifarişlər qeydə alınıb və bir çoxu üçün LC açılıb. Bu o deməkdir ki, İran xalqının ehtiyacından altı-səkkiz dəfə artıq buğda bütün dünyada İran üçün əkilib. Əlbəttə ki, bu modelləşdirmə yaxşıdır, lakin israfçılıqdır. Çünki onları yeddi il aclıq gözləyirdi, amma İranda aclıq ancaq İRNA və İSNA-da və kağız üzərindədir. Belə ki, Həcəryan dəllallara daha çox pul vursun. O zaman ki, Misirin hər yeri məskunlaşdı və hamı buğda əkməyə üz tutdu və sərvət yaratdı. Hamı gülürdü! Lakin onların ağlaması aclıq başlayanda başladı. Hətta Ammonlular da buğda almaq üçün Yusifin cərgəsində dayanırdılar. Maraqlıdır ki, onların çoxlu maliyyə gücü var idi və buğdanın hamısını alırdılar, amma onu necə saxlamağı soruşmurlar. Ona görə də buğda yığımı ilindən sonra istifadə etməyə gedəndə hamısı çürümüşdü. Ona görə də Məhm ayında haccarlar ümumiyyətlə buğda gətirmirlər, sadəcə olaraq faktura göndərib dövlət valyutasını götürürlər və bolluğu öz aralarında bölüşdürürlər ki, heç kəs geri götürməsin. Ona görə də əməli olaraq buğda qıtlığı ilə üzləşirlər və yenə də Həcərə lütf göstərirlər ki, kağız üzərində buğda idxal edib pulu bu dəfə bəzi bəylərlə birlikdə Fərəngə göndərsin və Amerika banklarına yatırsın.
