طالبان هم تمام شد!
خط سیر طالبان از آغاز تا سقوط خیلی ساده و روشن است. حضرت علی ع در یک جمله آن را بیان داشته: (من طلب الرئاست هلک) هرکس به دنبال ریاست طلبی یا قدرت طلبی باشد به هلاکت می افتد. چرا که متن قدرت اگر به ریشه و ذات خود یعنی خداوند متکی نباشد طبل توخالی است که فقط صدا دارد و در یکی از ضربه ها خواهد ترکید. طالبان عصاره اسلام آمریکایی هست که هیچ چیزی جز نابودی شیعه در دستور کار ندارد. معجونی از آموزش های وهابی و سلاح آمریکایی و جاه طلبی عقده گشا. که مسیر زیگزاگی را با تکیه بر قومیت برای رسیدن به قدرت انتخاب کرد. البته اهداف اصلی خود را از زبان افراد غی رسمی چون عبدالحمید بیان می کند. ولذا در مسند قدرت دچار چالشهای زیادی است. با همه طرفها سازش می کند و برعلیه همه سخن می گوید. ولی همه چیز بر علیه آنها است.نه بودجه ای در اختیار دارند که مجبورند به آمریکا سرخم کنند تا کمی دلارهای آنها را بگیرند. لذا ادعای اینکه آمریکا را بیرون کردند از بین می رود. یعنی تناقض اولیه یا چالش مهم آنها با آمریکا است. در شعار ها هماهنگ با ایران می گویند که آمریکا را بیرون کردیم! پس همه را میتوانیم بیرون کنیم. اما در عمل کاسه لیس آمریکا هستند بطوریکه اگر حقوق ماهیانه ها در بسته های صد هزار دلاری نرسد، باید همان نان و ماست سابق را بخورند. و اگر پاکستان و عربستان و قطر به آنها کمک نکند همین نان و آبدوغ جمعی را هم نخواهند داشت. پس هرگاه از موضع ضد آمریکایی سخن می گویند یعنی دلار بیشتری را می خواهند. و سوپاپ آنها در دست امریکا گیر کرده است. بنا بر این وقتی امریکا تمام شده باشد طالبان هم تمام شده است. مگر اینکه از گوشت مرده خودشان بخورند! می گویند اگر چند نفر در جایی گیر کردند و غذا نداشتند و به حال مرگ افتادند، اولین کسی که می میرد میتواند غذایی برای بقیه باشد. حتی موقع خوردن گوشت انسان جایز است از ران او شروع کنند! و اکنون مردار آمریکا در حال بدبو شدن است. ولذا کفتار ها سعی می کنند از گوشت ران او استفاده کنند تا مبادا دیگران استفاده نمایند. اینکه هر دقیقه طالبان می گوید دلار های ما را آزاد کنید. می داند که آمریکا نمی دهد. زیرا اگر می خواست بدهد آنها را خرج نمی کرد. در ایران هم خیلی ها انتظار دارند آمریکا برگردد و مانند زمان کودتای ۲۸مرداد برای انها دلار و غذا بریزد. تناقض دیگر طالبان که باعث نفی قدرت طالبان اصلی است موضوع آموزش های وهابیت است. آنها ضد شیعه تربیت شده اند. القاعده و داعش برای انها الگو هستند. ولی در موقع تسلط مجبور شدند با شیعه کنار بیایند. نه تنها مراسم عزاداری را منع نکردند حتی برخی از انها به احترام امام حسین ع در مجالس عزاداری هم شرکت کردند. و نام علی ع را در کنار عمر بر تابلوی شهر ها اوردند. اکنون نیز راهی تهران شده اند تا در مراسم محرم جدید تحقیقاتی بکنند. و تناقض آنها در این است که برخلاف رهنمود های عبدالحمید، هیچ انتقامی از شیعیان نگرفتند. وحتی مانع انفجارات و کشتار داعش هم شدند. زیرا بر اثر سیاست ایران، مجبور شدند که از داعش تبری و جدایی بجویند. کار انها در عرضه جاه طلبی به جایی رسید که حتی حقابه ایران را هم دادند! آنها ادعا می کنند که سهم ایران را از سد کمال خان از همان روز اول باز کرده اند. و به تعهد خود در قرار داد۱۳۵۱عمل کرده اند. اما طبق دروس طلبگی خود از وحدت مکان سوء استفاده کردند. روح حقابه جاری شدن آب در داخل مرز ایران است. ولی انها در پای سد آب را تحویل ایران دادند. زیرا طی مسیر از سد کمال خان تا مرز ایران شن زار است و آبها را در خود فرو می برد. و اجازه هم نمی دهند ایران با خرج خود زهکشی مسیر را انجام دهد. تا آبها به ایران برسد. واین تناقض آنها را هم به تغییر ایدئولوژی وادار کرده است. زیرا هدف انها به رسمیت شناخته شدن است. ولی در سالگرد تسلط خود در افغانستان مجبور شده اند تابع مردم افغانستان شده و خود را استان ایران یدانند.
The Taliban is over!
The path of the Taliban from the beginning to the fall is very simple and clear. Hazrat Ali (A.S.) expressed it in one sentence: (I seek the presidency) Anyone who seeks leadership or power will perish. Because the text of power, if it does not rely on its root and essence, which is God, is a hollow drum that only has sound and will burst in one blow. Taliban is an extract of American Islam, which has nothing but the destruction of Shia in its agenda. A concoction of Wahhabi training and American weapons and unsettling ambition. who chose the zigzag path relying on ethnicity to reach power. Of course, he expresses his main goals through non-official people like Abdul Hamid. Therefore, he has many challenges in the position of power. He compromises with all sides and speaks against everyone. But everything is against them. They don’t have a budget that they have to go to America to get some of their dollars. Therefore, the claim that they expelled America is lost. That is, their main contradiction or challenge is with America. In the slogans, in harmony with Iran, they say that we expelled America! So we can get everyone out. But in practice, they are the licking bowl of America, so if the monthly salaries do not reach one hundred thousand dollars, they have to eat the same bread and yogurt as before. And if Pakistan, Saudi Arabia and Qatar don’t help them, they won’t have the same collective bread and water. So, when they talk about the anti-American position, it means they want more dollars. And their valve is stuck in the hand of America. Therefore, when America is finished, the Taliban will also be finished. Unless they eat their own dead meat! It is said that if several people get stuck somewhere and have no food and fall to death, the first person to die can be food for the others. Even when eating human flesh, it is permissible to start from his thigh! And now America’s carrion is stinking. So the hyenas try to use his thigh meat so that others don’t use it. That every minute the Taliban says to release our dollars. He knows that America does not give. Because if he wanted to give, he would not have spent them. In Iran, many people expect America to come back and pour them dollars and food like during the August 28 coup. Another contradiction of the Taliban, which negates the power of the original Taliban, is the issue of Wahhabi teachings. They were raised against Shia. Al-Qaeda and ISIS are models for them. But at the time of domination, they had to deal with Shia. Not only did they not prohibit mourning ceremonies, some of them also participated in mourning ceremonies out of respect for Imam Hussein. And they put Ali’s name next to Omar’s on the board of the cities. Now they have gone to Tehran to do research on the new Muharram ceremony. And their contradiction is that, contrary to Abdul Hamid’s instructions, they did not take any revenge against the Shiites. They even prevented the explosions and killings of ISIS. Because due to Iran’s policy, they were forced to separate from ISIS. Their work in the supply of ambition reached the point where they even gave the title of Iran! They claim that they have opened Iran’s share from the Kamal Khan Dam since the very first day. And they have fulfilled their commitment in the agreement of 1351. But according to their studies, they abused the unity of the place. The spirit of Haqaba is the flow of water inside the border of Iran. But they delivered the water to Iran at the foot of the dam. Because along the route from Kamal Khan Dam to the border of Iran, there is sand and it absorbs the water. And they don’t allow Iran to drain the road at its own expense. until the water reaches Iran. And this contradiction has forced them to change their ideology. Because their goal is to be recognized. But on the anniversary of their dominance in Afghanistan, they have been forced to submit to the people of Afghanistan and consider themselves a province of Iran.
طالبان انتهت!
إن مسار طالبان من البدایه إلى السقوط بسیط للغایه وواضح. عبّر عنها حضره علی (ع) بجمله واحده: (أسعى للرئاسه) کل من یسعى للقیاده أو السلطه یهلک. لأن نص القوه ، إذا لم یعتمد على جذره وجوهره ، وهو الله ، فهو عباره عن طبله مجوفه لها صوت فقط وتنفجر بضربه واحده. طالبان هی مقتطف من الإسلام الأمریکی ، الذی لیس له سوى تدمیر الشیعه فی أجندته. مزیج من التدریب الوهابی والأسلحه الأمریکیه وطموح مقلق. الذین اختاروا المسار المتعرج بالاعتماد على العرق للوصول إلى السلطه. بالطبع یعبر عن أهدافه الرئیسیه من خلال أشخاص غیر رسمیین مثل عبد الحمید. لذلک ، لدیه العدید من التحدیات فی موقع السلطه. یتنازل مع جمیع الأطراف ویتحدث ضد الجمیع. لکن کل شیء ضدهم ، لیس لدیهم میزانیه یضطرون للذهاب إلى أمریکا للحصول على بعض من دولاراتهم. لذلک فإن الادعاء بأنهم طردوا أمریکا ضائع. أی أن التناقض أو التحدی الرئیسی هو مع أمریکا. یقولون فی الشعارات انسجاماً مع إیران إننا طردنا أمریکا! حتى نتمکن من إخراج الجمیع. لکن من الناحیه العملیه ، فإنهم یمثلون وعاء اللعق فی أمریکا ، لذلک إذا لم تصل الرواتب الشهریه إلى مائه ألف دولار ، فعلیهم أن یأکلوا نفس الخبز واللبن کما فی السابق. وإذا لم تساعدهم باکستان والسعودیه وقطر ، فلن یکون لدیهم نفس الخبز والماء الجماعی. لذا ، عندما یتحدثون عن الموقف المعادی لأمریکا ، فهذا یعنی أنهم یریدون المزید من الدولارات. وصمامهم عالق فی ید أمریکا. لذلک ، عندما تنتهی أمریکا ، ستنتهی طالبان أیضًا. ما لم یأکلوا لحومهم المیته! یقال أنه إذا علق العدید من الناس فی مکان ما ولم یکن لدیهم طعام وسقطوا حتى الموت ، فإن أول شخص یموت یمکن أن یکون طعامًا للآخرین. حتى عند أکل لحم الإنسان یجوز البدء من فخذه! والآن جیف أمریکا کریه الرائحه. لذلک تحاول الضباع استخدام لحم فخذیه حتى لا یستخدمه الآخرون. أن کل دقیقه تقولها طالبان لإطلاق دولاراتنا. إنه یعلم أن أمریکا لا تعطی. لأنه إذا أراد العطاء ، لما صرفها. فی إیران ، یتوقع الکثیر من الناس أن تعود أمریکا وتسکب لهم الدولارات والطعام مثلما حدث فی انقلاب ۲۸ أغسطس / آب. التناقض الآخر لطالبان ، الذی ینفی قوه طالبان الأصلیه ، هو قضیه التعالیم الوهابیه. لقد نشأوا ضد الشیعه. القاعده وداعش نموذجان لهما. لکن فی وقت السیطره ، کان علیهم التعامل مع الشیعه. ولم یقتصر الأمر على أنهم لم یحظروا مراسم الحداد ، بل شارک بعضهم أیضًا فی مراسم الحداد احترامًا للإمام الحسین. ووضعوا اسم علی بجانب عمر على لوحه المدن. الآن ذهبوا إلى طهران لإجراء بحث حول حفل محرم الجدید. وتناقضهم أنهم على عکس تعلیمات عبد الحمید لم ینتقموا من الشیعه. حتى أنهم منعوا تفجیرات وقتل داعش. لأنهم أجبروا بسبب سیاسه إیران على الانفصال عن داعش. عملهم فی تورید الطموح وصل لدرجه أنهم أطلقوا علیه لقب إیران! یزعمون أنهم فتحوا حصه إیران من سد کمال خان منذ الیوم الأول. وقد أوفوا بالتزامهم فی اتفاقیه ۱۳۵۱٫ لکن بحسب دراستهم ، أساءوا استغلال وحده المکان. روح الحقبه هی تدفق المیاه داخل حدود إیران. لکنهم أوصلوا المیاه إلى إیران عند سفح السد. لأنه على طول الطریق من سد کمال خان إلى حدود إیران هناک رمال تمتص الماء. ولا یسمحون لإیران بتجفیف الطریق على نفقتها الخاصه. حتى یصل الماء إلى إیران. وهذا التناقض أجبرهم على تغییر أیدیولوجیتهم. لأن هدفهم هو الاعتراف. لکن فی ذکرى هیمنتهم على أفغانستان ، أجبروا على الخضوع لشعب أفغانستان واعتبار أنفسهم إقلیماً إیرانیاً.
طالبان ختم شول!
د طالبانو له پیل څخه تر زوال پورې لاره ډېره ساده او روښانه ده. حضرت علی (ع) په یوه جمله کې فرمایلی دی: (زه د صدارت په لټه کې یم) هر څوک چې د رهبرۍ یا واک په لټه کې وی هلاک شی. ځکه چې د قدرت متن که په خپله ریښه او ماهیت باندې تکیه ونکړی چې خدای دی، یو خولی ډرم دی چې یوازې غږ لری او په یوه ضربه کې به ټوټه شی. طالبان د امریکا د اسلام یوه بیلګه ده چې په خپله اجنډا کې د شیعه ګانو له تباهۍ پرته بل څه نه لری. د وهابیانو د روزنې او د امریکا د وسلو او ګډوډې هیلې یوه ترکیب. چا چې واک ته د رسیدو لپاره په قومونو تکیه کولو د زیګزګ لاره غوره کړه. البته، هغه خپل اصلی اهداف د عبدالحمید په څیر د غیر رسمی خلکو له لارې څرګندوی. له همدې امله، هغه د واک په موقف کې ډیری ننګونې لری. هغه له ټولو اړخونو سره جوړجاړی کوی او د هرچا خلاف خبرې کوی. خو هر څه د دوی پر خلاف دی، دوی بودیجه نه لری چې امریکا ته ولاړ شی او د خپلو ډالرو د ترلاسه کولو لپاره دې یو څه پیسې واخلی. له همدې امله دا ادعا چې دوی امریکا وشړله له منځه ولاړه. یعنی د دوی اصلی تضاد یا ننګونه له امریکا سره ده. په شعارونو کې له ایران سره په ټکر کې وایی چې موږ امریکا وشړله! نو موږ کولی شو هرڅوک وباسو. خو په عمل کې دوی د امریکا د چاټلو کڅوړه ده، نو که میاشتنی معاش یې سل زره ډالرو ته ونه رسیږی، باید د پخوا په شان ډوډۍ او مستې وخوری. او که پاکستان، سعودی عربستان او قطر له دوی سره مرسته ونه کړی، دوی به ورته ګډه ډوډۍ او اوبه ونه لری. نو، کله چې دوی د امریکا ضد دریځ په اړه خبرې کوی، دا پدې مانا ده چې دوی نور ډالر غواړی. او د دوی والو د امریکا په لاس کې بند دی. نو کله چې امریکا ختمه شی، طالبان به هم ختم شی. پرته لدې چې دوی خپله مړه غوښه وخوری! ویل کیږی چې که څو کسان په کوم ځای کې بند پاتې شی او خواړه ونه لری او د مرګ کندې ته ولویږی، لومړی مړ شی د نورو لپاره خواړه وی. حتی کله چې د انسان غوښه وخوری نو د هغه له ران څخه پیل کول روا دی! او اوس د امریکا مردار بوی کوی. نو هاینا هڅه کوی چې د هغه د ران غوښه وکاروی ترڅو نور یې ونه کاروی. دا چې طالبان هره دقیقه وایی چې زموږ ډالر وباسئ. هغه پوهیږی چې امریکا نه ورکوی. ځکه چې که هغه غوښتل چې ورکړی، نو هغه به یې مصرف نه کړی. په ایران کې، ډیری خلک تمه لری چې امریکا بیرته راشی او د اګست د ۲۸ د کودتا په څیر ډالر او خواړه ورته ورکړی. د طالبانو یو بل تناقض چې د اصلی طالبانو د قدرت څخه انکار کوی، د وهابی تعلیماتو مسله ده. دوی د شیعه پر ضد راپورته شول. القاعده او داعش د دوی لپاره نمونې دی. خو د تسلط په وخت کې یې له شیعه ګانو سره معامله کوله. دوی نه یوازې د ماتم له مراسمو منع نه کړل، بلکې ځینو یې د امام حسین د درناوی په مناسبت د ماتم په مراسمو کې هم ګډون وکړ. او د ښار په تخته کې یې د عمر تر څنګ د علی نوم کېښود. اوس دوی تهران ته تللی چې د نوی محرم د مراسمو په اړه څیړنې وکړی. او د دوی تضاد دا دی چې د عبدالحمید له لارښوونو سره سم یې له شیعه ګانو څخه هیڅ انتقام نه دی اخیستی. دوی حتی د داعش د چاودنو او وژنو مخه ونیوله. ځکه د ایران د پالیسۍ له امله دوی اړ شول چې له داعش څخه جلا شی. د ابهام په رسولو کې د دوی کار اوج ته رسېدلی چې حتی د ایران لقب یې هم ورکړ! دوی ادعا کوی چې له لومړۍ ورځې راهیسې یې د کمال خان بند څخه د ایران ونډه پرانستلې ده. او د ۱۳۵۱ کال په تړون کې یې خپله ژمنه پوره کړې ده. مګر د دوی د مطالعاتو له مخې، دوی د ځای یووالی څخه ناوړه ګټه پورته کړه. د حقه روح د ایران د پولو دننه د اوبو جریان دی. خو دوی د بند په څنډه کې ایران ته اوبه رسولې. ځکه چې د کمال خان بند څخه د ایران تر پولې پورې د لارې په اوږدو کې شګه شته او اوبه جذبوی. او دوی ایران ته اجازه نه ورکوی چې سړک په خپل لګښت خړوب کړی. تر هغه چې اوبه ایران ته ورسیږی. او دغه تضاد دوی دې ته اړ کړی چې خپله نظریه بدله کړی. ځکه چې د دوی موخه په رسمیت پیژندل دی. پر افغانستان د خپلې واکمنۍ د کلیزې په مناسبت دوی اړ شول چې د افغانستان خلکو ته تسلیم شی او ځانونه د ایران ولایت وګڼی.
