نوشته های مشابه
جانماییی شهری از نظر معماری یک امر تصادفی است! اما روایت و احادیث اسلامی خلاف ان را ثابت می کند. و معلوم می شود که توزیع جمعیت و توسعه شهری امری به هم پیوسته و بسیار زیبا است. مثلا ما در روایات داریم که ۲۵ذیقعده روز دحو الارض است. یعنی خداوند که می خواست خشکی را بیافریند آن را از محل خانه خدا شروع کرد و یا زمین از زیر کعبه شروع به توسعه نمود. کسانیکه نمی خواهند نقش خدا را در هیچ جایی ببینند از افعال مجهول استفاده می کنند. مثلا می گویند زمین از زیر کعبه توسعه یافت! در حالیکه نقشه خداوند بود. و بالاخره باید از جایی شروع می کرد. و آن نقطه را برای اهمیت موضع محل ساخت خانه ای برای نمونه قرار داد. پس هم زمین را خداوند آفرید و ]م آن را محل سکونت نمود(آماده سازی کرد) و هم یک نمونه خانه هم در ان ساخت. تا بشر بتواند از ان برای حفاظت خود استفاده کند و در ان آرامش داشته باشد و از روی ان الگو برداری کند. و این امر ساده ای نبود.( لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ) مردم نمی دانند که خداوند چه خلق بزرگی کرده است. یا در جای دیگر می فرماید زمین و اسمان را در شش رئز خلق کرد. و یا می فرماید ستونهای زمین و آسمان را نادیدنی گذاشت (تا مردم نترسند.). حضرت علی ع در مورد آفرینش زمین به دخان اشاره می کند. که دانشمندان امروزی آن را توده اتمی یا اربیتال می گویند. شاید بتوان اینطور تفسیر کرد که به ذهن نزدیکتر شود: خداوند دنیا را از اتم ئیدروژن(تک هسته ای) آفرید و بعد با قدرت خود این اتم را در فضای گرم به هلیوم(دو هسته ای)و سپس به عناصر بیش از دو هسته ای تبدیل نمود. و انسان را مامور کرد تا از این عناصر ۱۰۷گانه برای زندگی خود بهره برداری کند. و نمونه آن را هم خانه خدا برایشان گذاشت. بعد از طوفان نوح که همه شهر ها زیر آب و گل و لای رفته و محو شدند حضرت ابراهیم ع را مامور بازسازی ان خانه نمود. لذا تمدن و شهر نشینی و عمران و آبادی را خداوند به انسان یاد داد و نقشه شهری و جانمایی را هم بدنبال کشاورزی و دامداری توسط حضرت آدم و کتابهای ده گانه او به بشر هدیه کرد. بعد از طوفان نوح، همه شهر ها در مسیری ساخته شد که آبها به زمین فرو میرفتند. بطور طبیعی اولین شهر ها در بالای تپه های کوه جودی ساخته شد که گفته می شود کوه آرارات و اطراف ان است. سپس در ادامه رود ارس و بین النهرین و ماورا نهر و رود نیل به پیشرفت های خود طی مسیر کرد. و جمعیت شهر نشین طبق نظر امام علی ع از کنار رود ارس آغاز شد(اصحاب الرس) و در انجا ۱۲شهر بنام های فرودرین و اردیبهشت… ساخته شد. براساس اثار باستانشاسی، سمت جنوبی کوه آرارات (کوه جودی)بر اثر رانش زمین رود خانه ای به بزرگی ارس تشکیل شد. تا همانطور که رود ارس به دریای قزوین می ریخت این رودخانه نیز به خلیج فارس منتهی شود وقتی شهرها طبق نقشه الهی در کنار رودخانه های بزرگ تکمیل شد. حضرت ابراهیم مامور شد تا شهری در میان بیایان (مراکز غیر رودخانه ای) ایجاد کند. لذا فرزند خود اسماعیل را از بین النهرین (بابل) به مکه برد. و در انجا اسماعیل ع با پای خود چشمه ای ایجاد کرد تا آب را تامین کند. چشمه زمزم از نظر زمین شناسی به دریای سرخ و خلیج فارس مرتبط می شود و اب خود را از انجا تامین می نماید. بخش دیگری از شهر ها هم توسط زرتشت تاسیس شد. وی که کنار رود ارس بدنیا آمده بود راهی جاهای مختلف شد و مردم را از حالت کوچ نشینی به استقرار در شهر ها دعوت کرد. مبنای دعوت او آتش بود. یعنی انسانها را با خواص آتش آشنا و آنها را پرستار اتش کرد. بسیاری از این شهرها درنهج البلاغه علی ع نام برده شده بطوریکه در قیام قائم هم نقش دارند. مثلا شهر استخر فارس(پاسارگاد) یا شهر های ماورا النهر(آسیای میانه) شام و عراق و ایران و خراسان ودیگر جاها دقیقا با نحوه حضور در انقلاب جهانی حضرت قائم مکتوب است.
Thousands of years old cities
Urban placement in terms of architecture is a random thing! But Islamic narrations and hadiths prove the opposite. And it turns out that population distribution and urban development are interconnected and very beautiful. For example, we have in hadiths that 25 days of ziqaada is the day of washing the earth. It means that God, who wanted to create land, started it from the place of God’s house, or the earth began to develop from under the Kaaba. Those who do not want to see the role of God anywhere use indefinite verbs. For example, they say that the earth developed from under the Kaaba! While it was God’s plan. And after all, he had to start somewhere. And he used that point as an example for the importance of the location of a house. Therefore, God created the earth and made it a dwelling place and built a model house in it. So that humans can use it for their own protection and have peace in it and learn from it. And this was not an easy matter. (The creation of the heavens and the earth is greater than the creation of people, but most people do not know) People do not know what a great creation God has made. Or in another place, he says that he created the earth and the sky in six directions. Or he says that he made the pillars of the earth and the sky invisible (so that people would not be afraid). Hazrat Ali mentions Dukhan about the creation of the earth. which today’s scientists call atomic mass or orbital. Perhaps it can be interpreted in such a way that it is closer to the mind: God created the world from the hydrogen atom (mononuclear) and then with his power this atom was converted into helium (binuclear) and then to elements with more than two nuclei in a warm atmosphere. converted And he appointed man to use these 107 elements for his life. And God’s house set an example for them. After Noah’s flood, when all the cities went under water and mud and disappeared, Hazrat Ibrahim (A.S.) was assigned to rebuild that house. Therefore, God taught mankind about civilization, urbanism, development, and settlements, and he gifted humanity with the urban plan and location, along with agriculture and animal husbandry, by Prophet Adam and his ten books. After Noah’s flood, all the cities were built along the path where the waters sank into the earth. Naturally, the first cities were built on top of the hills of Mount Jodi, which is said to be Mount Ararat and its surroundings. Then he continued his progress along the Aras River and Mesopotamia and across the Nile River. And according to Imam Ali (a.s.), the urban population started from the side of Aras river (ashab al-Aras) and there 12 cities were built there named Farodrin and Ardibehesht. According to the archeological works, the southern side of Mount Ararat (Mount Jodi) was formed by the landslide of the Aras river. Just as the Aras River flowed into the Qazvin Sea, this river would also lead to the Persian Gulf when the cities were completed along the great rivers according to the divine plan. Hazrat Ibrahim was commissioned to establish a city in the middle of bayyan (non-river centers). Therefore, he took his son Ismail from Mesopotamia (Babylon) to Mecca. And there Ismail created a spring with his foot to supply water. Zamzam spring is geologically connected to the Red Sea and the Persian Gulf and supplies its water from there. Another part of the cities was founded by Zoroaster. He, who was born by the Aras River, traveled to different places and invited people from nomadic status to settling in cities. The basis of his invitation was fire. That is, he introduced people to the properties of fire and made them nurses of fire. Many of these cities are mentioned in Nahj al-Balagheh Ali as they also play a role in Qaim Qaim. For example, the city of Istakhar Fars (Pasargad) or the cities beyond the Nile (Central Asia) of Syria, Iraq, Iran, Khorasan and other places are written exactly with the way of presence in the world revolution of Hazrat Qaim.
آلاف السنین من المدن
التنسیب الحضری من حیث الهندسه شیء عشوائی! لکن الروایات والأحادیث الإسلامیه تثبت عکس ذلک. واتضح أن التوزیع السکانی والتنمیه الحضریه مترابطان وجمیلان للغایه. على سبیل المثال ، لدینا أحادیث أن ۲۵ یومًا من الزقاده هو یوم غسل الأرض. أی أن الله الذی أراد أن یخلق الأرض ، بدأها من مکان بیت الله ، أو أن الأرض بدأت تتطور من تحت الکعبه. أولئک الذین لا یریدون رؤیه دور الله فی أی مکان یستخدمون الأفعال غیر المحدده. على سبیل المثال یقولون إن الأرض تطورت من تحت الکعبه! بینما کانت خطه الله. وبعد کل شیء ، کان علیه أن یبدأ من مکان ما. واستخدم هذه النقطه کمثال لأهمیه موقع المنزل. لذلک خلق الله الأرض وجعلها مسکنًا وبنى فیها بیتًا نموذجیًا. حتى یتمکن الإنسان من استخدامه لحمایته والسلام فیه والتعلم منه. وهذا لم یکن بالأمر السهل. (خلق السماوات والأرض أعظم من خلق الناس ، لکن معظم الناس لا یعرفون) لا یعرف الناس ما هی الخلیقه العظیمه التی صنعها الله. أو فی مکان آخر یقول أنه خلق الأرض والسماء فی سته اتجاهات. أو یقول أنه جعل أعمده الأرض والسماء غیر مرئیه (حتى لا یخاف الناس). یذکر حضره علی دخان عن خلق الأرض. والتی یسمیها علماء الیوم الکتله الذریه أو المداریه. ربما یمکن تفسیره بطریقه أقرب إلى العقل: خلق الله العالم من ذره الهیدروجین (أحادی النواه) ثم بقوته تحولت هذه الذره إلى هیلیوم (ثنائی نووی) ثم إلى عناصر بها أکثر من اثنین. النوى فی جو دافئ وعین الإنسان لاستخدام هذه العناصر الـ ۱۰۷ لحیاته. وبیت الله قدوه لهم. بعد فیضان نوح ، عندما غمرت المیاه والطین واختفت جمیع المدن ، تم تکلیف حضره إبراهیم (ع) بإعاده بناء ذلک المنزل. لذلک علم الله البشر عن الحضاره والتعمیر والتنمیه والمستوطنات ، وهب البشریه مخططًا عمرانیًا وموقعًا ، إلى جانب الزراعه وتربیه الحیوانات ، للنبی آدم وکتبه العشره. بعد طوفان نوح ، تم بناء جمیع المدن على طول المسار حیث غرقت المیاه فی الأرض. وبطبیعه الحال ، تم بناء المدن الأولى على قمه تلال جبل جودی ، الذی یقال إنه جبل أرارات ومحیطه. ثم واصل تقدمه على طول نهر أراس وبلاد الرافدین وعبر نهر النیل. وبحسب الإمام علی (ع) ، بدأ سکان الحضر من ضفه نهر أراس (عشب العراس) ، وهناک ۱۲ مدینه شیدت هناک باسم فارودرین وأردبهشت. وفقًا للأعمال الأثریه ، تشکل الجانب الجنوبی من جبل أرارات (جبل جودی) من الانهیار الأرضی لنهر أراس. مثلما یتدفق نهر أراس إلى بحر قزوین ، سیؤدی هذا النهر أیضًا إلى الخلیج الفارسی عندما تکتمل المدن على طول الأنهار العظیمه وفقًا للخطه الإلهیه. تم تکلیف حضره إبراهیم بإنشاء مدینه فی وسط البیان (المراکز غیر النهریه). لذلک ، أخذ ابنه إسماعیل من بلاد ما بین النهرین (بابل) إلى مکه. وهناک خلق إسماعیل ینبوعًا بقدمه لتزود بالماء. نبع زمزم متصل جیولوجیاً بالبحر الأحمر والخلیج العربی ویمد میاهه من هناک. جزء آخر من المدن أسسها زرادشت. هو ، الذی ولد على ضفاف نهر أراس ، سافر إلى أماکن مختلفه ودعا الناس من البدو إلى الاستقرار فی المدن. کان أساس دعوته هو النار. أی أنه عرّف الناس على خصائص النار وجعلهم ممرضات لها. تم ذکر العدید من هذه المدن فی نهج البلاغه علی لأنها تلعب أیضًا دورًا فی القائم القائم. على سبیل المثال ، مدینه استخار فارس (باسارجاد) أو المدن عبر النیل (آسیا الوسطى) ، سوریا ، العراق ، إیران ، خراسان وأماکن أخرى مکتوبه بالضبط بطریقه التواجد فی الثوره العالمیه لحضره القائم.
Minlərlə illik şəhərlər
Memarlıq baxımından şəhər yerləşdirmə təsadüfi bir şeydir! Amma İslam rəvayətləri və hədislər bunun əksini sübut edir. Və belə çıxır ki, əhalinin bölgüsü və şəhər inkişafı bir-biri ilə bağlıdır və çox gözəldir. Məsələn, hədislərimizdə var ki, 25 gün ziqadə yerin yuyulması günüdür. Demək ki, torpaq yaratmaq istəyən Allah onu Allah evinin yerindən başlamış və ya yer Kəbənin altından inkişaf etməyə başlamışdır. Allahın rolunu heç yerdə görmək istəməyənlər qeyri-müəyyən fellərdən istifadə edirlər. Məsələn, deyirlər ki, yer Kəbənin altından inkişaf etmişdir! Halbuki bu, Allahın planı idi. Və nəhayət, o, haradansa başlamalı idi. Və o, bir evin yerləşməsinin vacibliyi üçün bu nöqtəni nümunə kimi istifadə etdi. Buna görə də Allah yeri yaratdı və onu məskən etdi və orada nümunəvi bir ev tikdi. Beləliklə, insanlar ondan öz müdafiəsi üçün istifadə etsinlər və orada sülh olsun və ondan öyrənsinlər. Bu da asan bir iş deyildi.(Göylərin və yerin yaradılması insanların yaradılmasından daha böyükdür, lakin insanların çoxu bunu bilmir) İnsanlar Allahın necə böyük bir məxluq yaratdığını bilmirlər. Yaxud başqa yerdə yeri və göyü altı istiqamətdə yaratdığını deyir. Yaxud deyir ki, yerin və göyün sütunlarını görünməz etdim (insanlar qorxmasın). Həzrət Əli yerin yaradılışı haqqında Duxandan bəhs edir. bugünkü elm adamlarının atom kütləsi və ya orbital adlandırdıqları. Ola bilsin ki, ağıla daha yaxın olsun: Allah dünyanı hidrogen atomundan (tək nüvəli) yaratdı və sonra onun qüdrəti ilə bu atom heliuma (ikinüvəli) sonra isə ikidən çox elementə çevrildi. nüvələr isti atmosferdə.çevrilmiş Və insanı bu 107 elementdən həyatı üçün istifadə etməyi təyin etdi. Allahın evi də onlar üçün bir nümunədir. Nuh tufanından sonra bütün şəhərlər su və palçıq altında qalıb yoxa çıxdıqda, o evi yenidən tikmək Həzrət İbrahimə (ə.s) tapşırıldı. Buna görə də Allah-taala bəşəriyyətə sivilizasiya, şəhərçilik, inkişaf və məskunlaşmanı öyrətmiş, Adəm peyğəmbərin və onun on kitabını bəşəriyyətə əkinçilik və heyvandarlıqla yanaşı, şəhər planı və yeri bəxş etmişdir. Nuh tufanından sonra bütün şəhərlər suların yerə batdığı cığır boyunca salındı. Təbii ki, ilk şəhərlər Ağrı dağı və ətrafı olduğu deyilən Codi dağının təpələrində salınıb. Sonra Araz çayı və Mesopotamiya və Nil çayı boyunca irəliləyişini davam etdirdi. Və İmam Əlinin (ə) nəzərinə görə, şəhər əhalisi Araz çayı (əshabül-Ərəs) tərəfindən başlamış və orada Farodrin və Ərdibeheşt adlı ۱۲ şəhər salınmışdır. Arxeoloji işlərə görə, Ararat dağının (Codi dağı) cənub tərəfi Araz çayının sürüşməsi nəticəsində əmələ gəlib. Araz çayı Qəzvin dənizinə axdığı kimi, ilahi plana əsasən böyük çaylar boyunca şəhərlər tamamlandıqda bu çay da Fars körfəzinə aparacaqdı. Həzrət İbrahim bəyənin (qeyri-çay mərkəzlərinin) ortasında bir şəhər salmaq tapşırıldı. Buna görə də oğlu İsmayılı Mesopotamiyadan (Babil) Məkkəyə apardı. Və orada İsmayıl su vermək üçün ayağı ilə bulaq yaratdı. Zəmzəm bulağı geoloji cəhətdən Qırmızı dəniz və Fars körfəzinə bağlıdır və suyunu oradan təmin edir. Şəhərlərin başqa bir hissəsinin əsasını Zərdüşt qoymuşdur. Araz çayının kənarında doğulan o, müxtəlif yerləri gəzərək köçəri vəziyyətdən gələn insanları şəhərlərdə məskunlaşmağa dəvət etmişdir. Onun dəvətinin əsası atəş idi. Yəni insanları odun xassələri ilə tanış edib, onları odun rəbbi edib. Bu şəhərlərin bir çoxu Qaim Qaimdə də rol oynadıqları üçün Nəhcül-Bəlağə Əlidə xatırlanır. Məsələn, Istaxar Fars (Pasargad) şəhəri və ya Nil çayının o tayındakı şəhərlər (Orta Asiya), Suriya, İraq, İran, Xorasan və başqa yerlər Həzrət Qaimin dünya inqilabında iştirak yolu ilə dəqiq yazılıb.
