فروتنی در اسلام بسیار مورد توجه هست ولی برخی مواقع تبدیل به حماقت و یا حتی خیانت می شود. فروتنی در مقابل جباران که حرام است بلکه باید در مقابل مستکبران با قدرت و سلابت برخورد کرد. که سعدی گفته : ترحم برپلنگ تیزدندان بود ستمکاری بود بر گوسفندان. لذا ما باید دوره های مختلف اخلاق سیاسی داشته و تدریس نماییم. بنده جون می خواهم کاندیدای مجلس خبرگان شوم برخود لازم می دانم که بخشی از اخلاق سیاسی و اقتصادی را در اینجا اشاره ای کنم گرچه می دانم حقیقت تلخ است و باعث رد صلاحیت هم بشود! اما آبروی نظام از آبروی اشخاص مهمتر است و باید که این حرفها گفته شود. اصولگراها هم مثل اصلاح طلب ها لبه دیگر قیچی هستند که با بد دفاع کردن از اسلام آن را در معرض خطر قرار می دهند. لذا الان زمانی است که اصول گراها به دنبال اصلاح طلب ها از حاکمیت خارج شدند. چون براساس تضاد دیالکتیکی استوار بودند. یعنی (تعرف الاشیا به اضداد ها) با از بین رفتن متضاد، خود اصل هم از بین میرود. شما وقتی تاریکی را با نور مقایسه می کنید وقتی نور رفت تاریکی هم می رود. به همین دلیل باید از این روش تحلیل آنها مخصوصا در اقتصاد برحذر بود. تحلیل دیالکتیکی و براساس تضاد یعنی اینکه باید آمریکا را زنده نگهداریم تا دشمنی وجود داشته باشد. و ما با آن مبارزه کنیم. اسرائیل باید وجود داشته باشد تا ما قدرت خود را به رخ او بکشیم. زیرا اگر اسرائیل یا امریکا از بین برود فلسفه وجودی اینها نیز تمام می شود. وباید که بروند. و لذا نوبت افرادی می رسد که نه براساس نفی شیطان بلکه براساس وجود رحمان تفکرات خود را صیقل می دهند. نشانه های تفکر رحمانی در اقتصاد این است که ما فروتنی نکنیم و با مردم صادق باشیم: خداوند خواسته تا شما فقیر باشید و بسوی او دست نیاز دراز کنید(انتم الفقرا الی الله) ایه به قدر کافی روشن است اما دیالکتیکی ها آن را پیچیده می کنند. تا تفسیر خودشان بنام فروتنی اقتصادی بر ذهن ها بنشیند و این خود مظهر کفر و شرک زمان ما است که (یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) برداشت های شخصی را جای دستورات خدا قالب کنند. خداوند می فرماید ما انشان را در سختی آفریدیم ولی انها می گویند خداوند گفته باید در رفاه باشید. خوب است بدانید که برای چه این کار را می کنند! خداوند در ادامه می فرماید برای انکه ان را به قیمت اندکی بفروشند. مثلا خداوند در قران می فرماید اگر انسان ها پولدار شوند طغیان می کنند(ان الانسان لیطغی ان راه استغنی) ولی ایت الله جوادی آملی می گوید: مردم نان نداشته باشند قیام می کنند. و همه این نوع برداشت ها نتیجه مادی فکر کردن و به فکر شکم بودن است. اما مرد خدا می گوید: اقتصاد مال خر است. یعنی همه رفاهی که شما می خواهید همان چیزی است که یک خر هم به دنبال چریدن و خوردن و غلط زدن در چمن و آواز انکر الاصوات را خواندن. و فروتنی غلط اقتصادی ان است که بیاییم و سخن این مرد بزرگ را نادیده و ناشنیده بگذاریم و خیانت در ان است که بگوییم چنین حرفی نزده است. لذا اگر ما معتقد به نایب امام باشیم باید بدانیم که اشتباهی در کار نبوده است. زیرا امام زمان عج معصوم است. و اشتباه نمی کند. و نایب خود را هم نمی گذارد به اشتباه بیافتد. اینکه فروتنی کنیم و بگوییم ما اشتباه کردیم، اشکالات معاش مردم را می پذیریم. این کفر است. زیرا روزی دست خدا است. و ما ناتوان تر از انیم که مقررات خدا را تغییر دهیم. و این فروتنی به معنی متهم کردن خدا به بی عدالتی است. اگر کسی عقل معاش ندارد یا جسم او برای معاش ناقص است، نباید آن را نشانه تبغیض خدا بدانیم. بلکه این خداست که با فقیر کردن او ما را در موضع عبرت گرفتن قرار داده. و ما باید تشکر کنیم که مایه عبرت نشدیم! حضرت علی ع می فرماید: اگر کسی از تاریخ عبرت نگیرد، خودش مایه عبرت دیگران خواهد بود. آنهاییکه فقیر شدند به دلیل سرعت بیش از حدشان بود! بروید سوابق انها را ببینید: همگی تخت گاز رفتند و سرسلیندر سوزاندند.
Economic humility!
Humility is very important in Islam, but sometimes it turns into stupidity or even betrayal. Humility in front of the oppressors is forbidden, but one should deal with the arrogant with strength and firmness. As Saadi said: Pity was for sharp-toothed tigers, oppression was for sheep. Therefore, we should have and teach different political ethics courses. My dear, I want to become a candidate for the Assembly of Experts. I think it is necessary to mention a part of political and economic ethics here, although I know the truth is bitter and will cause disqualification! But the reputation of the system is more important than the reputation of individuals and these words should be said. The fundamentalists, like the reformists, are the other side of the scissors, who put Islam in danger by defending it badly. Therefore, now is the time when the fundamentalists followed the reformists out of government. Because they were based on dialectical contradiction. That is, when the opposite disappears, the principle itself also disappears. When you compare darkness with light, when the light goes, the darkness goes. For this reason, one should beware of this method of analyzing them, especially in economics. Dialectical analysis based on contradiction means that we have to keep America alive so that there is an enemy. And we fight it. Israel must exist so that we can show off our power. Because if Israel or America is destroyed, their philosophy of existence will also end. And they have to go. And therefore, it is the turn of people who refine their thoughts not based on the negation of Satan, but based on the existence of the Most Merciful. The signs of compassionate thinking in economics are that we should not be humble and be honest with people: God wanted you to be poor and to reach out to Him in need (You are the poor, to God). This is clear enough, but dialectics complicate it. do So that their own interpretation in the name of economic humility sits on the minds, and this is the manifestation of disbelief and polytheism of our time, that (they write the book with their own hands and then they say this is from God) to mold their personal perceptions instead of God’s commands. God says that we created them in hardship, but they say that God said that you should be in prosperity. It’s good to know why they do it! God further says in order to sell it for a small price. For example, God says in the Qur’an that if people become rich, they will rebel (An-Insan-Litghi-An-Rah-Istighni), but Ayatollah Javadi Amoli says: “People will revolt if they don’t have bread.” And all these kinds of perceptions are the material result of thinking and thinking about the stomach. But the man of God says: Economy belongs to a donkey. It means that all the welfare you want is the same as a donkey looking for grazing and eating and frolicking in the grass and singing the Ankar al-Aswat song. And it is a false economic humility to come and leave the speech of this great man unheard and it is treason to say that he did not say such a thing. Therefore, if we believe in the deputy imam, we should know that there was no mistake. Because the Imam of the time is infallible. And he is not wrong. And he does not let his vicegerent fall into error. To be humble and say that we made a mistake, we accept the problems of people’s livelihood. This is blasphemy. Because the day is in God’s hand. And we are more powerless to change God’s regulations. And this humility means accusing God of injustice. If someone does not have the wisdom to earn a living or his body is not perfect for living, we should not consider it as a sign of hatred of God. Rather, it is God who has put us in a position to learn a lesson by impoverishing him. And we should be thankful that we did not become a lesson! Hazrat Ali (AS) says: If someone does not learn from history, he will be a lesson for others. Those who became poor were because of their excessive speed! Go and see their records: they all died and burned cylinder heads.
التواضع الاقتصادی!
التواضع مهم جدًا فی الإسلام ، لکنه أحیانًا یتحول إلى غباء أو حتى خیانه. یحرم التواضع أمام الظالمین ، ولکن ینبغی التعامل مع المتکبر بقوه وحزم. کما قال السعدی: الشفقه على النمور الحاده ، والظلم على الغنم. لذلک ، یجب أن یکون لدینا دورات مختلفه فی الأخلاق السیاسیه وندرسها. عزیزی ارید ان اصبح مرشحاً لمجلس الخبراء واعتقد انه من الضروری ذکر جزء من الاخلاق السیاسیه والاقتصادیه هنا رغم انی اعلم ان الحقیقه مریره وستتسبب فی عدم الاهلیه! لکن سمعه النظام أهم من سمعه الأفراد وینبغی قول هذه الکلمات. الأصولیون ، مثل الإصلاحیین ، هم الطرف الآخر من المقص ، الذین یعرضون الإسلام للخطر بدفاعه عنه بشکل سیء. لذلک ، الآن هو الوقت الذی یتبع فیه الأصولیون الإصلاحیین خارج الحکومه. لأنها کانت قائمه على التناقض الدیالکتیکی. أی عندما یختفی العکس ، یختفی المبدأ نفسه أیضًا. عندما تقارن الظلام بالنور ، عندما یذهب النور ، یذهب الظلام. لهذا السبب ، یجب على المرء أن یحذر من هذه الطریقه فی تحلیلها ، خاصه فی الاقتصاد. التحلیل الدیالکتیکی القائم على التناقض یعنی أن علینا أن نبقی أمریکا على قید الحیاه حتى یکون هناک عدو. ونحاربها. یجب أن توجد إسرائیل حتى نتمکن من إظهار قوتنا. لأنه إذا تم تدمیر إسرائیل أو أمریکا ، فإن فلسفه وجودهم ستنتهی أیضًا. وعلیهم أن یذهبوا. وبالتالی ، فإن دور الأشخاص الذین یصقلون أفکارهم لیس على أساس نفی الشیطان ، بل على أساس وجود الرحمن. من علامات التفکیر الرحیم فی الاقتصاد أننا لا یجب أن نکون متواضعین وأن نکون صادقین مع الناس: لقد أرادک الله أن تکون فقیرًا وأن تمد یده إلیه المحتاج (أنت فقیر ، إلى الله) ، وهذا واضح بما فیه الکفایه ، ولکن الدیالکتیک یعقد ذلک حتى یکون تفسیرهم الخاص باسم التواضع الاقتصادی فی الأذهان ، وهذا مظهر من مظاهر الکفر والشرک فی عصرنا ، أنهم (یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله). تصوراتهم الشخصیه بدلاً من أوامر الله. یقول الله أننا خلقناهم فی شده ، لکنهم یقولون إن الله قال إنک ینبغی أن تکون فی الرخاء. من الجید معرفه سبب قیامهم بذلک! کما یقول الله لیبیعها بسعر زهید. على سبیل المثال ، یقول الله تعالى فی القرآن أنه إذا أصبح الناس أغنیاء ، فسیتمردون (الإنسان – لیتغی – الراح – استیغنی) ، لکن آیه الله جوادی أمولی یقول: “یثور الناس إذا لم یکن لدیهم خبز . ” وکل هذه الأنواع من التصورات هی نتیجه مادیه للتفکیر والتفکیر فی المعده. لکن رجل الله یقول: الاقتصاد للحمار. هذا یعنی أن کل الرفاهیه التی تریدها هی مثل الحمار الذی یبحث عن الرعی والأکل والمرح فی العشب ویغنی أغنیه أنکار الأصوات. ومن التواضع الاقتصادی الزائف أن تأتی وتترک کلام هذا الرجل العظیم غیر مسموع ومن الخیانه أن نقول إنه لم یقل مثل هذا الشیء. لذلک ، إذا کنا نؤمن بنائب الإمام ، فعلینا أن نعلم أنه لم یکن هناک خطأ. لأن إمام الزمان معصوم. وهو لیس مخطئا. وهو لا یدع نائبه یقع فی الخطأ. أن نکون متواضعین ونقول إننا أخطأنا ، نتقبل مشاکل معیشه الناس. هذا کفر. لأن الیوم فی ید الله. ونحن أکثر عجزًا عن تغییر قوانین الله. وهذا التواضع یعنی اتهام الله بالظلم. إذا لم یکن لدى شخص ما الحکمه لکسب لقمه العیش أو کان جسده لیس کاملاً للعیش ، فلا ینبغی أن نعتبره علامه على کراهیه الله. بل إن الله هو الذی جعلنا فی وضع یسمح لنا بتعلم درس من خلال إفقاره. ویجب أن نکون شاکرین لأننا لم نصبح درسًا! یقول حضره علی (ع): إذا لم یتعلم أحد من التاریخ ، فسیکون درسًا للآخرین. أولئک الذین أصبحوا فقراء کانوا بسبب سرعتهم المفرطه! اذهب وانظر سجلاتهم: لقد ماتوا جمیعًا وأحرقوا رؤوس الأسطوانات.
İqtisadi təvazökarlıq!
İslamda təvazökarlıq çox vacibdir, lakin bəzən axmaqlığa, hətta xəyanətə də çevrilir. Zalımların qarşısında təvazökarlıq haramdır, lakin təkəbbürlülərlə güc və möhkəmliklə davranmaq lazımdır. Sədinin dediyi kimi: Yazıq iti dişli pələnglərə, zülm qoyunlara idi. Ona görə də bizdə müxtəlif siyasi etika kursları olmalı və onları öyrətməliyik. Əzizim, mən Ekspertlər Məclisinə namizəd olmaq istəyirəm.Həqiqətin acı olduğunu və diskvalifikasiyaya səbəb olacağını bilsəm də, burada siyasi və iqtisadi etikanın bir hissəsini qeyd etməyi lazım bilirəm! Amma sistemin reputasiyası fərdlərin reputasiyasından daha önəmlidir və bu sözlər deyilməlidir. İslahatçılar kimi fundamentalistlər də İslamı pis müdafiə edərək onu təhlükəyə qoyan qayçının o biri üzüdür. Ona görə də indi fundamentalistlərin islahatçıların arxasınca hakimiyyətdən getdiyi vaxtdır. Çünki onlar dialektik ziddiyyət üzərində qurulmuşdu. Yəni bunun əksi yox olanda prinsipin özü də yox olur. Qaranlığı işıqla müqayisə edəndə, işıq gedəndə qaranlıq da gedir. Bu səbəbdən, xüsusən də iqtisadiyyatda onları təhlil etmək üçün bu üsuldan ehtiyat etmək lazımdır. Ziddiyyətə əsaslanan dialektik təhlil o deməkdir ki, biz Amerikanı yaşatmalıyıq ki, düşmən olsun. Və bununla mübarizə aparırıq. İsrail mövcud olmalıdır ki, biz öz gücümüzü göstərə bilək. Çünki İsrail və ya Amerika məhv olarsa, onların varlıq fəlsəfəsi də bitər. Və getməlidirlər. Və buna görə də növbə öz fikirlərini şeytanın inkarına deyil, Rəhmanın varlığına əsaslanaraq saflaşdıran insanlarındır. İqtisadiyyatda mərhəmətli təfəkkürün əlamətləri ondan ibarətdir ki, biz təvazökar olmayaq və insanlara qarşı dürüst olaq: Allah istəyirdi ki, siz yoxsul olasınız və ehtiyac içində Ona çatasınız (Siz yoxsulsunuz, Allaha) Bu kifayət qədər aydındır, lakin dialektika onu çətinləşdirir.edin Belə ki, onların iqtisadi təvazökarlıq adı ilə öz yozumları beyinlərdə otursun və bu, zəmanəmizin küfr və şirk təzahürüdür ki, (kitabı öz əlləri ilə yazır, sonra da bunu Allahdan deyirlər) qəlibə salsınlar. Allahın əmrləri yerinə onların şəxsi qavrayışları. Allah deyir ki, biz onları sıxıntı içində yaratmışıq, amma deyirlər ki, Allah deyir ki, rifah içində ol. Nə üçün etdiklərini bilmək yaxşıdır! Allah daha az qiymətə satmaq üçün deyir. Məsələn, Allah Quranda deyir ki, insanlar varlansa, üsyan edərlər (Ən-İnsan-Litqi-Ən-Rah-İstiqni), Ayətullah Cavadi Amoli deyir: “İnsanlar çörəyi olmasa üsyan edərlər. .” Və bütün bu cür qavrayışlar mədə haqqında düşüncə və təfəkkürün maddi nəticəsidir. Amma Allah adamı deyir: İqtisadiyyat eşşəyindir. Bu o deməkdir ki, istədiyiniz bütün rifah, eşşəyin otlamaq, yemək və otda əylənib Ənkərul-əsvat mahnısını oxuması ilə eynidir. Və gəlib bu böyük insanın nitqini eşitməmək yalançı iqtisadi təvazökarlıqdır və onun belə bir söz demədiyini söyləmək vətənə xəyanətdir. Ona görə də imam naibinə inanırıqsa, bilməliyik ki, heç bir səhv olmayıb. Çünki zamanın İmamı məsumdur. Və səhv etmir. Və öz canişinini zəlalətə salmaz. Təvazökar olmaq və səhv etdiyimizi söyləmək üçün insanların güzəran problemlərini qəbul edirik. Bu küfrdür. Çünki gün Allahın əlindədir. Biz isə Allahın qayda-qanunlarını dəyişdirməkdə daha acizik. Bu təvazökarlıq isə Allahı haqsızlıqda ittiham etmək deməkdir. Əgər kiminsə çörəkpulu qazanacaq hikməti yoxdursa və ya bədəni yaşamaq üçün mükəmməl deyilsə, bunu Allaha nifrət əlaməti hesab etməməliyik. Daha doğrusu, Allahdır ki, onu yoxsullaşdırmaqla bizi ibrət dərsi almağa şərait yaradıb. Və dərsə çevrilmədiyimizə şükür etməliyik! Həzrət Əli (ə) buyurur: Hər kəs tarixdən dərs almasa, başqalarına ibrət olar. Yoxsullaşanlar həddindən artıq sürətlərinə görə idilər! Gedin və onların qeydlərinə baxın: hamısı öldü və silindr başlarını yandırdılar.
