فقه بودجه ای
علمای اسلام فکر می کنند حلال و حرام فقط مخصوص افراد است و آنها باید رابطه خود و خدا را اصلاح کنند. و دولت از این تقسیم بندی ها جداست و هرکاری دولت بکند حلال است. در حالیکه اینطور نیست. در امد و هزینه های دولت هم شامل مکاسب محرمه می شود. و باید پول دولت هم پاک باشد و خمس و زکاتش را داده باشد. زیرا ماهیت دولت یک انسان بزرگ است. مانند سیمرغ که از سی مرغ پدید آمده است.مثلا اگر قمار بازی حرام است دولت هم باید تمام مراکز قماربازی را تعطیل کند و خودش هم نباید انجام دهد. ولی متاسفانه می بینیم که قمار بازی و شرط بندی در بورس و بانک و بیمه غوغا می کند. یا رباخواری حرام است، ولی بانکها کلا بجز رباخواری کار دیگری نمی کنند. حتی اگر شورای فقهی بانک هم هست، هدفش توجیه این رباخواری ها است نه حذف آن. به دلیل اینکه با وجود همین شورای فقهی بهره بانکها افزایش یافت که حتی مخالف قانون بودجه هم هست که باید هرسال کاهش یابد. لذا مکاسب محرمه در این جا تعطیل است. و فقه توجیهی و کلاه شرعی رایج. در بودجه هم همینطور است: هی می گویند ساختار بودجه باید عوض شود بعد معلوم می شود که حرام تر شده است! کل بودجه دو قلم است: هزینه ها و در امد های دولت. از نظر مکاسب و فقه و اصول و حتی کتب لمعه و مقدمات و شرح لمعه و یا داشتهای شهید اول و ثانی همه در امد های دولت حرام است. و دائما اکل میته می کند.و استثنا را جای قاعده گذاشته است. و مانند امام جماعت آن مسجد که همیشه به سمت خانمها غش می کرد. کل در امد دولت دو چیز است : مالیات و نفت. و اما نفت: اولا خام فروشی است و ارزش افزوده ندارد. و این یعنی که در امد حاصل از ان باید عینا(بصورت دلار) بین مردم تقسیم شود. و تصرف دولت بای نحو کان! حرام است. حتی در فتاوای رهبر انقلاب هم به آن اشاره شده. یعنی خام فروشی را جایز نمی داند. و درج در امد نفت را هم در بودجه برای هزینه های جاری ممنوع کرده است و فرموده باید در صندوق توسعه ملی واریز شود. اما دولت با استفاده از استثنا اکل میته همه در امد نفت را حتی ان که در صندوق توسعه ملی بوده هزینه کرده است. در مورد مالیات هم قانون مالیاتی خارج از فقه بوده است. و از گذشته به ما رسیده و در گذشته هم از آمریکا و اروپا تقلید شده لذا موضوع اسلامی در ان نیست. در اسلام هزینه های جاری (عاملین و کارگزاران) باید از زکات پرداخت شود. و هزینه های عمرانی از خمس.چنانکه امام خمینی در رساله تحریر یا کتاب ولایت فقیه به آن اشاره دارد. اهمیت این موضوع در آن است که خمس و زکات براساس رضایت و خود اظهاری است و حکم شرعی و قانونی و در قران هم بارها توصیه شده. ولی مالیات امری حادث یا ضرورتی است. و دولت با تشخیص خود از مردم می گیرد و مرضی طرفین نیست. لذا بی برکت هم هست. یعنی مردمی که مالیات می دهند چون آن را اجحاف می دانند یا فرار مالیاتی می کنند! و یا معافیت مالیاتی را انتخاب می کنند. و کسانی هم که پرداخت می کنند از مصرف کنندگان یا مشتریان خود چند برابر ان را می گیرند. یعنی هر موقع می پرسید چرا جنس را گران می فروشید با اینکه ارزان می خرید. جواب انها همین است: ما داریم مالیات می دهیم! حتی در امد های سازمان های خصولتی هم شبهه ناک است حق بیمه ای که از کارگر یا کارفما گرفته میشود مانند مالیات فقط از سوی یک طرف تعیین می شود. حتی قیمت خودرو و سایر تولیدات دولتی و نیمه دولتی هم مرض الطرفین نیست. مخصوصا خودرو و در آمد حج! که با( سلف خری) پیش فروش اصولا کار حرامی انجام می دهند. کسی که کالایی را ندیده می خرد. و یا هزینه حجی را که نمی داند کی هست می پردازد. و لذا حتی واجباتی مثل حج و زیارت هم شبهه ناک است. و معلوم نیست چه عذابی در انتظار فقهایی است که این کارها را جایز می کنند! نتیجه هم یک اقتصاد حرام اندر حرام که فقط مرضی شیطان باشد، تولید می شود. و مردم با رباخواری و سرقت و فرارمالیاتی و غیره زندگی می کنند.
Budget jurisprudence
Islamic scholars think that halal and haram are only for individuals and they should correct their relationship with God. And the government is separate from these divisions and whatever the government does is halal. While it is not so. The government’s income and expenses also include hidden gains. And the government’s money must be clean and it must have paid khums and zakat. Because the nature of the state is a great man. Like Simorgh, which emerged from thirty chickens. For example, if gambling is haram, the government should close all gambling centers, and it should not do it itself. But, unfortunately, we see that gambling and betting are rampant in the stock market, banks and insurance. Or usury is forbidden, but banks generally do nothing but usury. Even if there is a jurisprudential council of the bank, its purpose is to justify these usury, not to eliminate it. Because of the fact that the interest rate of the banks increased despite the legal council, which is even against the budget law, which should be reduced every year. Therefore, mahrameh earnings are closed here. and the jurisprudence of justification and the common religious hat. It is the same in the budget: they say that the budget structure should be changed, then it turns out that it has become more haram! The total budget consists of two items: expenses and income of the government. In terms of merits, jurisprudence, principles, and even the books of Lam’ah and the preliminaries and descriptions of Lam’ah, or the deeds of the first and second martyrs, all of them are forbidden in the government’s possessions. And he constantly complains. And he has left the exception instead of the rule. And like the imam of that mosque who always fainted towards women. The total income of the government is two things: taxes and oil. And as for oil: firstly, it is sold raw and has no added value. And this means that the income from it should be divided directly (in dollars) among the people. And the seizure of the government by the way! it is forbidden. It is even mentioned in the fatwa of the leader of the revolution. That is, it does not allow selling raw materials. And he has prohibited the inclusion of oil income in the budget for current expenses and said that it should be deposited in the National Development Fund. But the government has spent all the oil revenue, even if it was in the National Development Fund, using the exception of Ekl Mitte. In the case of taxes, the tax law was out of jurisprudence. And it has reached us from the past and it has been imitated from America and Europe in the past, so there is no Islamic issue in it. In Islam, current expenses (agents and agents) must be paid from zakat. and construction expenses from khums. As Imam Khomeini refers to it in Risalah Tahrir or the Book of Wilayat Faqih. The importance of this issue is that khums and zakat are based on consent and self-declaration, and it is a legal ruling and recommended many times in the Quran. But tax is an accident or necessity. And the government takes from the people at its own discretion, and it does not affect the parties. Therefore, he is also unblessed. That is, people who pay taxes because they consider it unfair or tax evasion! Or they choose tax exemption. And those who pay take multiple times from their consumers or customers. That is, you always ask why you sell the material expensive, even though you buy it cheap. Their answer is this: we are paying taxes! Even the income of the quality organizations is doubtful. The insurance premium charged from the worker or the employer is determined by only one party, like a tax. Even the price of cars and other government and semi-government products is not the disease of Tarafin. Especially the car and Hajj income! They are basically doing a haram thing with pre-sale. Someone who buys a product without seeing it. Or he pays for a pilgrim who does not know who he is. Therefore, even obligations such as Hajj and Ziarat are doubtful. And it is not known what punishment awaits the jurists who allow these things! As a result, a haram within haram economy is produced which is only the disease of Satan. And people live with usury, theft, tax evasion, etc.
فقه المیزانیه
یعتقد علماء الإسلام أن الحلال والحرام مخصصان للأفراد فقط ویجب علیهم تصحیح علاقتهم بالله. والحکومه منفصله عن هذه الانقسامات وکل ما تفعله الحکومه حلال. فی حین أن الأمر لیس کذلک. تشمل إیرادات ومصروفات الحکومه أیضًا مکاسب خفیه. ویجب أن تکون أموال الحکومه نظیفه ویجب أن تکون قد دفعت الخُمس والزکاه. لأن طبیعه الدوله رجل عظیم. مثل سیمرغ التی خرجت من ثلاثین دجاجه ، فمثلا إذا کانت المقامره حرام فعلى الحکومه أن تغلق کل مراکز القمار ولا ینبغی لها أن تفعل ذلک بنفسها. لکن ، للأسف ، نرى أن المقامره والمراهنه منتشره فی سوق الأوراق المالیه والبنوک والتأمین. أو الربا محرم ، ولکن البنوک عموماً لا تفعل شیئاً سوى الربا. حتى لو کان هناک مجلس فقهی للبنک ، فإن الغرض منه تبریر هذه الربا لا القضاء علیه. بسبب ارتفاع سعر الفائده على البنوک رغم المجلس القانونی ، وهو ما یخالف حتى قانون الموازنه ، والذی یجب تخفیضه کل عام. لذلک ، یتم إغلاق مکاسب المحارمه هنا. و فقه التبریر و القبعه الدینیه المشترکه. نفس الشیء فی المیزانیه: یقولون إن هیکل المیزانیه یجب أن یتغیر ، ثم یتبین أنها أصبحت أکثر حراما! تتکون المیزانیه الإجمالیه من بندین: نفقات ودخل الحکومه. من حیث الاستحقاق والفقه والأصول وحتى کتب اللامع وأصول اللامع وأوصافها ، أو أعمال الشهداء الأول والثانی ، فکلها محرمه فی ممتلکات الحکومه. وهو یشتکی باستمرار وترک الاستثناء بدلاً من القاعده. ومثل إمام ذلک المسجد الذی کان دائما یغشی على النساء. إجمالی دخل الحکومه شیئین: الضرائب والنفط. وأما النفط: أولاً یباع خاماً ولیس له قیمه مضافه. وهذا یعنی أن الدخل منه یجب أن یقسم مباشره (بالدولار) بین الناس. واستیلاء على الحکومه بالمناسبه! ممنوع. بل إنه ورد فی فتوى قائد الثوره. أی أنه لا یسمح ببیع المواد الخام. وحظر ادراج الدخل النفطی فی الموازنه للنفقات الجاریه وقال انه یجب ایداعها فی صندوق التنمیه الوطنی. لکن الحکومه أنفقت جمیع عائدات النفط ، حتى لو کانت فی صندوق التنمیه الوطنیه ، باستثناء إیکل میتی. فی حاله الضرائب ، کان قانون الضرائب خارج نطاق الاجتهاد. وقد وصل إلینا من الماضی ، وقد تم تقلیده من أمریکا وأوروبا فی الماضی ، فلا یوجد فیه موضوع إسلامی. فی الإسلام ، یجب دفع المصاریف الجاریه (الوکلاء والوکلاء) من الزکاه. ومصاریف البناء من الخُمس ، کما یشیر إلیها الإمام الخمینی فی رساله التحریر أو کتاب ولایه الفقیه. وأهمیه هذه المسأله أن الخُمس والزکاه مبنیان على الرضا والإقرار ، وهو حکم شرعی وموصى به مرات عدیده فی القرآن. لکن الضریبه حادث أو ضروره. والحکومه تأخذ من الشعب حسب تقدیرها ، ولا تؤثر على الأحزاب. لذلک ، فهو أیضًا بلا مبارکه. أی الأشخاص الذین یدفعون الضرائب لأنهم یعتبرونها غیر عادله أو تهرب ضریبی! أو اختاروا الإعفاء الضریبی. وأولئک الذین یدفعون یأخذون عده مرات من المستهلکین أو العملاء. أی أنک تسأل دائمًا لماذا تبیع المواد باهظه الثمن ، على الرغم من شرائها بسعر رخیص. جوابهم هو: نحن ندفع الضرائب! حتى دخل منظمات الجوده مشکوک فیه ، فأقساط التأمین التی یتم تحصیلها من العامل أو صاحب العمل یتم تحدیدها من قبل طرف واحد فقط ، مثل الضریبه. حتى أسعار السیارات والمنتجات الحکومیه وشبه الحکومیه الأخرى لیست مرض ترافین. خاصه السیاره ودخل الحج! إنهم یفعلون شیئًا محرمًا فی البیع المسبق. شخص یشتری منتجًا دون رؤیته. أو یدفع لحاج لا یعرف من هو. لذلک فحتى الواجبات کالحج والزیاره مشکوک فیها. ولیس معروفاً أی عقاب ینتظر الفقهاء الذین یجیزون هذه الأمور! ونتیجه لذلک ، یتم إنتاج حرام داخل اقتصاد الحرام وهو مرض الشیطان فقط. ویعیش الناس بالربا والسرقه والتهرب الضریبی ، إلخ.
Büdcə hüquqşünaslığı
İslam alimləri hesab edirlər ki, halal və haram yalnız fərdlər üçündür və Allahla münasibətlərini düzəltməlidirlər. Hökumət isə bu bölgülərdən ayrıdır və hökumət nə edirsə, halaldır. Baxmayaraq ki, belə deyil. Hökumətin gəlir və xərclərinə gizli qazanclar da daxildir. Hökumətin pulu isə pak olmalı və xüms və zəkat vermiş olmalıdır. Çünki dövlətin təbiəti böyük insandır. Otuz toyuqdan çıxan Simurq kimi, məsələn, qumar haramdırsa, hökumət bütün qumar mərkəzlərini bağlamalıdır, özü də bunu etməməlidir. Amma təəssüf ki, birjada, banklarda, sığortada qumar və mərc oyunlarının tüğyan etdiyini görürük. Yaxud sələmçilik haramdır, amma banklar ümumiyyətlə sələmçilikdən başqa heç nə etmirlər. Bankın fiqh şurası olsa belə, onun məqsədi bu sələmçiliklərə haqq qazandırmaqdır, onu aradan qaldırmaq deyil. Çünki hüquq şurasına rəğmən bankların faizləri artıb, bu, hətta hər il azaldılmalı olan büdcə qanununa da ziddir. Ona görə də burada məhrəm qazancları bağlanır. və əsaslandırma fiqh və ümumi dini papaq. Büdcədə də belədir: deyirlər ki, büdcə strukturunu dəyişmək lazımdır, sonra belə çıxır ki, daha haram olub! Ümumi büdcə iki maddədən ibarətdir: dövlətin xərcləri və gəlirləri. Fəzilət, fiqh, əsaslar və hətta Ləmənin kitabları və Ləmənin müqəddimə və vəsfləri, yaxud birinci və ikinci şəhidlərin əməlləri baxımından bunların hamısı hökumətin mülkündə haramdır. Və davamlı olaraq şikayətlənir.Və qayda yerinə istisnanı qoyub. Və həmişə qadınlara qarşı huşunu itirən o məscidin imamı kimi. Hökumətin ümumi gəliri iki şeydir: vergilər və neft. Neftə gəlincə: birincisi, o, xam şəkildə satılır və əlavə dəyəri yoxdur. Bu isə o deməkdir ki, ondan gələn gəlir birbaşa (dollarla) xalq arasında bölünməlidir. Yeri gəlmişkən, hökumətin ələ keçirilməsi! qadağandır. Hətta inqilab rəhbərinin fətvasında da qeyd olunur. Yəni, xammalın satışına imkan vermir. Və o, neft gəlirlərinin cari xərclər üçün büdcəyə daxil edilməsini qadağan edib və bildirib ki, bu vəsait Milli İnkişaf Fonduna yatırılmalıdır. Amma hökumət Ekl Mitte istisna olmaqla bütün neft gəlirlərini, hətta Milli İnkişaf Fondunda olsa belə, xərcləyib. Vergilər məsələsində vergi hüququ fiqhdən kənar idi. Və keçmişdən bizə gəlib çatmışdır və keçmişdə Amerika və Avropadan təqlid edilmişdir, ona görə də orada İslam mövzusu yoxdur. İslamda cari xərclər (agentlər və agentlər) zəkatdan ödənilməlidir. və xümsdən gələn tikinti xərcləri.Necə ki, İmam Xomeyni Risalə Təhrir və ya Vilayət Fəqih kitabında buna işarə edir. Bu məsələnin əhəmiyyəti ondan ibarətdir ki, xüms və zəkat razılıq və nəfsani bəyana əsaslanır və Quranda dəfələrlə qanuni hökm və tövsiyə olunur. Amma vergi qəza və ya zərurətdir. Hakimiyyət isə xalqdan öz mülahizəsinə görə alır və bu, partiyalara təsir etmir. Buna görə də o, bərəkətsizdir. Yəni bunu ədalətsiz hesab etdikləri üçün vergi ödəyən insanlar və ya vergidən yayınma! Və ya vergidən azad olmağı seçirlər. Ödəniş edənlər isə istehlakçılarından və ya müştərilərindən dəfələrlə alırlar. Yəni həmişə sual verirsiniz ki, materialı ucuz alsanız da, niyə baha satırsınız. Onların cavabı belədir: biz vergi ödəyirik! Hətta keyfiyyət təşkilatlarının gəlirləri də şübhəlidir.İşçidən və ya işəgötürəndən alınan sığorta haqqı vergi kimi yalnız bir tərəf tərəfindən müəyyən edilir. Hətta avtomobillərin və digər dövlət və yarıdövlət məhsullarının qiyməti də Tarafin xəstəliyi deyil. Xüsusilə avtomobil və Həcc gəliri! Ön satışla əsasən haram iş görürlər. Bir məhsulu görmədən alan kimsə. Yaxud kim olduğunu bilməyən zəvvarın pulunu ödəyir. Buna görə də həcc və ziyarət kimi vacibatlar belə şübhəlidir. Və bu işlərə icazə verən fəqihləri hansı əzab gözlədiyi bilinmir! Nəticədə haram iqtisadiyyatın içində yalnız şeytanın xəstəliyi olan haram əmələ gəlir. İnsanlar isə sələmçilik, oğurluq, vergidən yayınma və s. ilə yaşayırlar.
