اولین کرسی ازاد اندیشی را خداوند بنا نهاد وقتی که اراده فرمود انسان را بیافریند فرشتگان را جمع کرد و فرمود من میخواهم ادم را خلق کنم نظرتان چیست؟ همه فرشتگان پرسیدند و اعتراض کردند حتی ابلیس از سجده سر باز زد
اولین کرسی آزاد اندیشی
کرسی ازاد اندیشی از افتخارات نظام لیبرالیستی در ایران است و گویا فکر می کنند د رتمام دنیا چنین چیزی وجود نداشته است. در حالیکه اولین کرسی ازاد اندیشی را خداوند انجام داده است حتی قبل از تولد آدم , طبق آیات قرانی، وقتی خداوند خواست که حضرت آدم را بیافریند ابتذل طرح توجیهی خود را بیان فرمود! فرشتگان را جمع کرد و فرمود: من می خواهم موجودی را خلق کنم نظر شما چیست. همه فرشتگان زبان به نقد گشودند! آیا می خواهی باز هم کسی را بیافرینی که در زمین فسادکند و جنگ راه بیاندازد؟(مگر ما را نمی پسندی در حالیکه ما دائم به تسبیح و عبادت تو مشغولیم؟نحن نقدس لک) اما خداوندتوضیح داد گفت انتقاد شما سازنده نیست زیرا فقط خود را می بینید و مرا نمی بینید. من می خواهم کسی را بیافرینم که مرا ببیند.( کنت کنزا مخفیا). و بعد با تشریح کامل طرح آنها را در انتظار گذاشت. ولی انها حس می کردند که خداوند رقیبی برای انها می آفریند. اما خدا برتر از ان را می افرید. او از گل و خاک و لجن بوگندیده(حما مسنون) و بدترین مواد می خواست بهترین موجودات را خلق کند تا از فرش به عرش برسد. هزاران سال طول کشید تا رگ و ریشه و تنظیمات خاکی انسان را طراحی و اجرا کند و بعد از اجرا از روح خودش یعنی بالاترین طبقه وجود بر او دمید. و باصطلاح امروزی ها یک چیپ کامپیوتری در مغز او گذاشت. تا همه چیز را بداند.(علم آدم الاسماء کلها) و بعد مخلوقات خود را فراخواند و حضرت آدم را به آنها نشان داد و گفت: در مراسم افتتاحیه آن باید همه بر او سجده کنند. زیرا ائ جانشین من است و هر که او را سجده کند مرا سجده کرده. خداوند در اینجا از چیستی و هستی حضرت آدم صحبت فرمود و اول کسی بود که فلسفه را به بشر و ملائکه آموخت. او می دانست که یکی از فرشتگان مغرور است لذا این سجده را نمی پذیرد. و همینطور شد فرشته ای که شش هزار سال نوری خدا را عبادت کرده بود به عبادت خود مغرور شد و سفسطه را پایه گذاری کرد (اول من قاس الشیطان) وی گفت اتش از خاک برتر است و من از اتش هستم پس بر ادم ترجیح دارم. مقدمه ناصحیح برای استنتاج غلط! اگر عناصر جهان را خاک و باد و آتش و آب بدانیم. همه در عرض هم هستند و با هم برابرند. ولی او برای برتری خود ناچار به برتری یکی از عناصر هم استدلال کرد. در حالیکه حضرت آدم علاوه بر اینکه در آفرینش از عناصر چهارگانه مساوی بود با دمیدن روح خدا به ارزش بالاتری رسیده بود. اما آتش حسادت همه ملائکه در این فرشته خود را نشان داد. عصیان شیطان از علم خدا بیرون نبود بلکه می خواست دشمنی برای آدم بسازد تا در یک تضاد دائمی به توسعه جهان بپردازد. اگر شیطان نبود حضرت آدم شبانه روز کارش خوردن و خوابیدن و کردن بود. اما همین بهانه شد تا او را به روی زمین بفرستد تا با کد یمین و عرق جبین کار کند و برای زنده ماندن خلاقیت به خرج دهد. حضرت آدم که در بهشت از روی نادانی یا تبختر گندم را خورد، حالا می باید زمین را شخم می زد و دانه گندم را می کاشت و آن را آبیاری می کرد و منتظر می ماند! او دانشگاه علمی کاربردی را تاسیس کرد و به یکی از پسرانش کشاورزی و به دیگری دامداری آموخت. و برای اینکه بداند آنها خوب کار کرده اند گفت محصولات خود را به خدا ارائه کنید تا او داوری کند و نمره امتحان شما را بدهد. هابیل که انسان خوش قلب و گوش به فرمان خدا بود، بهترین دام زنده را از دامداری خود انتخاب و برای امتحان الهی کنار گذاشت. اما قابیل گفت چرا من اینهمه زحمت کشیدم آن را باید به خدا هدیه کنم؟ پس بناجار بدترین گندم ها و محصول کشاورزی خود را انتخاب کرد. وقتی هردو آن را بر خدا عرضه کردند. خداوند هدیه هابیل را که تمیز و با صمیم قلب بود پذیرفت و نمره منفی به قابیل داد. و قابیل از این امر بر اشفت و گفت ای هابیل ترا خواهم کشت! تو برای خدا لوس بازی در اوردی و او هم ترا برمن ترجیح داد.
The first seat of free thinking
The seat of free thinking is one of the honors of the liberal system in Iran, and they seem to think that there is no such thing in the whole world. While the first place of free thinking was created by God even before the birth of Adam, according to the Qur’anic verses, when God wanted to create Adam, he expressed the absurdity of his plan! He gathered the angels and said: I want to create a creature, what do you think? All the angels opened their tongues to criticize! Do you want to create someone who will corrupt the earth and start a war? You see and you don’t see me. I want to create someone who can see me. (Kent Kenza secretly). And then he left them waiting with a complete description of the plan. But they felt that God was creating a rival for them. But God creates better than that. He wanted to create the best creatures from mud, dirt, mud and the worst materials to reach the throne from the carpet. It took thousands of years for him to design and implement the human’s earthy veins and roots, and after the implementation, he breathed on him from his own soul, which is the highest level of existence. And he put a computer chip in his brain in the modern term. to know everything. (The knowledge of Adam, the names of heads) and then he called his creatures and showed them Adam and said: In the opening ceremony, everyone should prostrate to him. Because A is my successor and whoever prostrates to him has prostrated to me. Here, God spoke about the nature and existence of Hazrat Adam, and he was the first person to teach philosophy to humans and angels. He knew that he was one of the proud angels, so he did not accept this prostration. And so it happened that the angel who had worshiped God for six thousand light years became proud of his worship and founded the sophism (I am Qas al-Shaitan). Incorrect premise for wrong conclusion! If we consider the elements of the world as earth, wind, fire and water. All are in the same width and equal to each other. But he had to argue for the superiority of one of the elements for his superiority. While Hazrat Adam, in addition to being equal to the four elements in creation, had reached a higher value by the breath of God’s spirit. But the fire of jealousy of all the angels showed itself in this angel. Satan’s rebellion was not outside of God’s knowledge, but he wanted to create an enemy for Adam in order to develop the world in a constant conflict. Had it not been for Satan, Adam’s job would have been to eat, sleep, and work day and night. But this was the excuse to send him to the earth to work with Yamin’s code and Erg Jabin’s sweat and to be creative in order to survive. Hazrat Adam, who ate wheat in heaven out of ignorance or greed, now he had to plow the ground and plant wheat seeds, water it and wait! He established an applied science university and taught one of his sons agriculture and another one, animal husbandry. And to know that they have done a good job, he said to present your products to God so that he can judge and give your exam grade. Abel, who was a good-hearted person and listened to God’s command, chose the best live animal from his livestock and left it for the divine test. But Cain said, why did I work so hard, should I give it to God? So Benajar chose the worst wheat and his agricultural produce. When both offered it to God. God accepted Abel’s gift, which was clean and with a sincere heart, and gave Cain a negative grade. And Cain was upset about this and said, O Abel, I will kill you! You played a game for God and he preferred you to me.
أول مقعد للتفکیر الحر
کرسی التفکیر الحر هو أحد ألقاب النظام اللیبرالی فی إیران ، ویبدو أنهم یعتقدون أنه لا یوجد شیء من هذا القبیل فی العالم کله. بینما خلق الله المرکز الأول للتفکیر الحر حتى قبل ولاده آدم ، وفقًا للآیات القرآنیه ، عندما أراد الله أن یخلق آدم ، فقد عبر عن عبثیه خطته! فجمع الملائکه وقال: أرید خلق مخلوق ، ما رأیکم؟ فتح کل الملائکه ألسنتهم لینتقدوا! هل ترید أن تخلق شخصًا یفسد الأرض ویبدأ حربًا ، ترى ولا ترانی. أرید أن أخلق شخصًا یمکنه رؤیتی (کنت کنزا سراً). ثم ترکهم ینتظرون وصفًا کاملاً للخطه. لکنهم شعروا أن الله خلق لهم خصمًا. لکن الله یخلق أفضل من ذلک. أراد أن یصنع أفضل المخلوقات من الطین والأوساخ والطین وأسوأ المواد للوصول إلى العرش من السجاده. استغرق الأمر آلاف السنین لیصمم وینفذ عروق الإنسان وجذوره الترابیه ، وبعد التنفیذ نفخه من روحه ، وهو أعلى مستوى للوجود. ووضع شریحه کمبیوتر فی دماغه بالمصطلح الحدیث. لیعرفوا کل شیء (علم آدم أسماء الرؤوس) ثم دعا مخلوقاته وأظهر لهم آدم وقال: فی حفل الافتتاح یسجد الجمیع له. لأن (أ) خلیفی ومن سجد له فقد سجد لی. وهنا تحدث الله عن طبیعه ووجود حضره آدم ، وکان أول من علم الفلسفه للإنسان والملائکه. علم أنه من الملائکه المتکبرین فلم یقبل هذا السجود. وحدث أن الملاک الذی عبد الله لمده سته آلاف سنه ضوئیه افتخر بعبادته وأسس السفسطه (أنا قصر الشیطان). فرضیه غیر صحیحه لاستنتاج خاطئ! إذا اعتبرنا عناصر العالم کالأرض والریح والنار والماء. کلها فی نفس العرض ومتساویه مع بعضها البعض. لکن کان علیه أن یجادل فی تفوق أحد العناصر على تفوقه. فی حین أن حضره آدم ، بالإضافه إلى کونه مساویًا للعناصر الأربعه فی الخلق ، قد وصل إلى قیمه أعلى بنفخ روح الله. لکن نار الغیره لجمیع الملائکه ظهرت فی هذا الملاک. لم یکن تمرد الشیطان خارج نطاق معرفه الله ، لکنه أراد خلق عدو لآدم من أجل تطویر العالم فی صراع دائم. لولا الشیطان ، لکان عمل آدم هو الأکل والنوم والعمل لیل نهار. ولکن کان هذا هو العذر لإرساله إلى الأرض للعمل مع کود یامین وعرق عرق جابین وأن یکون مبدعًا من أجل البقاء على قید الحیاه. حضره آدم ، الذی أکل القمح فی السماء بسبب الجهل أو الجشع ، کان علیه الآن أن یحرث الأرض ویزرع بذور القمح ویسقیها وینتظر! أسس جامعه للعلوم التطبیقیه ودرّس أحد أبنائه الزراعه والآخر تربیه الحیوانات. ولمعرفه أنهم قاموا بعمل جید ، قال أن تقدم منتجاتک إلى الله حتى یتمکن من الحکم ومنح درجه امتحانک. اختار هابیل ، الذی کان إنسانًا طیب القلب واستمع لأمر الله ، أفضل حیوان حی من ماشیته وترکه للاختبار الإلهی. لکن قایین قال ، لماذا عملت بجد ، هل یجب أن أعطیها لله؟ فاختار بینجار أسوأ حنطه ومنتج زراعی. عندما قدمها کلاهما إلى الله. قبل الله عطیه هابیل الطاهره والقلب الصادق ، وأعطى قایین درجه سلبیه. فاغتاظ قایین من هذا وقال: یا هابیل سأقتلک. لقد لعبت لعبه لله وفضلک علی.
Azad düşüncənin ilk yeri
Azad düşüncə kürsüsü İranda liberal sistemin şərəflərindən biridir və deyəsən bütün dünyada belə bir şey olmadığını düşünürlər. Azad düşüncənin ilk yerini hələ Adəm doğulmamışdan əvvəl Allah yaratdığı halda, Quran ayələrinə görə, Allah Adəmi yaratmaq istəyəndə onun planının cəfəngiyyatını dilə gətirib! Mələkləri toplayıb dedi: Mən bir məxluq yaratmaq istəyirəm, siz nə düşünürsünüz? Bütün mələklər tənqid etmək üçün dillərini açıblar! Yer kürəsini fəsad törədəcək, müharibəyə başlayacaq birini yaratmaq istəyirsən, məni görürsən, görmürsən. Məni görə bilən birini yaratmaq istəyirəm.(Kent Kenza gizlicə). Və sonra planın tam təsviri ilə onları gözləməyə buraxdı. Lakin onlar hiss edirdilər ki, Allah onlar üçün rəqib yaradır. Amma Allah bundan daha yaxşısını yaradır. Palçıqdan, kirdən, palçıqdan və xalçadan taxta çatmaq üçün ən pis materiallardan ən yaxşı canlılar yaratmaq istəyirdi. İnsanın torpaq damarlarını və köklərini layihələndirmək və həyata keçirmək üçün min illər tələb olundu və həyata keçirildikdən sonra ona varlığın ən yüksək mərtəbəsi olan öz nəfsindən üfürdü. Və müasir terminlə desək, beyninə kompüter çipi yerləşdirdi. hər şeyi bilmək.(Adəmin elmi, başların adları) və sonra məxluqlarını çağırıb Adəmi göstərib dedi: Açılış mərasimində hamı ona səcdə etsin. Çünki A mənim canişindir və ona səcdə edən mənə səcdə etmişdir. Burada Allah Həzrət Adəmin fitrətindən və varlığından bəhs etmiş, insanlara və mələklərə fəlsəfə öyrədən ilk şəxs olmuşdur. O, məğrur mələklərdən olduğunu bildiyi üçün bu səcdəni qəbul etmədi. Və belə oldu ki, altı min işıq ili Allaha ibadət edən mələk öz ibadətindən öyünür və sofizmin əsasını qoyur (mən Qas əş-Şeytanam). Səhv nəticə üçün yanlış müddəa! Dünyanın elementlərini torpaq, külək, od və su hesab etsək. Hamısı eyni genişlikdə və bir-birinə bərabərdir. Amma o, öz üstünlüyü üçün ünsürlərdən birinin üstünlüyünü mübahisə etməli oldu. Halbuki Həzrət Adəm yaradılışda dörd ünsürlə bərabər olmaqla yanaşı, Allahın ruhunun nəfəsi ilə daha yüksək bir dəyərə çatmışdı. Amma bütün mələklərin paxıllıq atəşi bu mələkdə özünü göstərdi. Şeytanın üsyanı Allahın biliyi xaricində deyildi, lakin o, dünyanı daimi münaqişədə inkişaf etdirmək üçün Adəmə düşmən yaratmaq istəyirdi. Şeytan olmasaydı, Adəmin işi yemək, yatmaq və gecə-gündüz işləmək olardı. Amma bu, onu Yamin kodu və Erg Jabinin təri ilə işləmək və sağ qalmaq üçün yaradıcılıqla məşğul olmaq üçün yerə göndərmək üçün bəhanə idi. Cənnətdə cəhalətdən və ya hərislikdən buğda yeyən Həzrət Adəm indi torpağı şumlayıb buğda toxumu əkməli, sulayıb gözləməli idi! Tətbiqi elmlər universiteti yaradıb, oğullarından birinə əkinçilik, digərinə isə heyvandarlıqdan dərs deyib. Və yaxşı iş gördüklərini bilmək üçün dedi ki, məhsullarınızı Allaha təqdim edin ki, mühakimə etsin və imtahan qiymətinizi versin. Yaxşı qəlbli, Allahın əmrini dinləyən Habil öz mal-qarası arasından ən yaxşı diri heyvanı seçərək ilahi imtahana buraxdı. Qabil isə dedi ki, mən niyə bu qədər zəhmət çəkmişəm, bunu Allaha verim? Beləliklə, Bənəcar ən pis buğdanı və kənd təsərrüfatı məhsulunu seçdi. Hər ikisi onu Allaha təqdim edəndə. Allah Habilin təmiz və səmimi qəlblə hədiyyəsini qəbul etdi və Qabilə mənfi qiymət verdi. Qabil isə bundan əsəbiləşib dedi: “Ey Habil, səni öldürəcəyəm! Sən Allah üçün oyun oynadın, o da səni məndən üstün tutdu.
