بیانیه اخیر جبهه اصلاحات به معنی مرگ این جریان سیاسی بود چرا که اعتراف کردند از قاتلان و مردم کشان حمایت می کنند آنهم بطور تمام قد! که شکی برای قوه قضائیه باقی نگذاشته اند. البته اصلاحات یا جریان چپ کرده،در طول حیات خود اسامی مختلفی انتخاب کرده تا برجنایاتش پوشش بگذارد. اولین جنایت آنها بمب گذاری در حزب جمهوری اسلامی بود تا سازمان مجاهدین انقلاب جای ان را بگیرد. دومین آن شهادت شهید رجایی بود که بهزاد نبوی جای او را بگیرد و بعد ترورها در داخل ش هر و در جبهه ها که قدرت دست حزب الهی ها نیافتد. ۱۷هزار ترور درون شهری و سیصد هزار ترور در داخل جبهه باعث شد تا شوک ترورها جان انقلاب را بگیرد و نیروهای انقلابی نابود شوند و نیروهای ضد انقلابی یا همان اصلاحات بیافتد که گاهی خود را چپ اسلامی می گفتند و گاهی هم اصلاح طلب یا دوم خردادی و غیره. مردم هر روز با یک اصطلاح جدید و گروه بازی جدید روبرو یودند و نمی دانستند منشا آن کجاست. در حالیکه همه اینها توسط یک نفر بنام بهزاد نبوی بصورت کاملا دیکتاتوری انجام می شد بطوری که مخالفان بلافاصله حذف فیزیکی می شدند. تور اطلاعاتی انها از زندان ساواک شروع شده بود. آنها روحانیون زندانی را راستی می گفتند و کثیف می دانستند زیرا میگفتند با ساواک همکاری دارند. اصلا امام خمینی را قبول نداشتند و او را آلترناتیو خود می دانستند. بهزاد نبوی شخصا در صدا و سیما در شورای هماهنگی تبلیغات جنگ گفت که امام خمینی با فتح لانه جاسوسی مخالف بود و ما او را به خط خودمان آوردیم. روش انها هم بهره گیری از هاشمی رفسنجانی بود. مثلا وقتی که در نخست وزیر به جرم ترور شهید رجایی مورد پیگرد قرار گرفت، رفسنجانی در نماز جمعه تهدید کرد که اگر این پیگرد ادامه داشته باشد شورش خوالهد شد. مثل الان که در بیانیه جبهه اصلاحات آمده که اعدام زورگیر اتوبان، مثل بنزین روی آتش اعتراضات است. در حالیکه طبق ایات قران ادامه حیات انسانها کاملا به قصاص بستگی دارد یعنی اگر قاتل قصاص نشود به کار خود ادامه می دهد تا نسل ا نسانرا از بین ببرد. نمونه این کار انگلستان است که ده میلیون نفر از ایرانیان را قتل عام کرده و چون هیچ مجازاتی نشد به کار خود ادامه داد و در همین اغتشاشات اخیر هزاران نفر را به کشتن داد. بهر حال از هرطرف که کشته شود بسود انگلیس است چون ایرانی است که از بین می رود. خود بهزاد نبوی وقتی از ان مجازات فرار کرد دست به ترورهای بعدی زد. و ۱۷هزار نفر را ترور کرد تا دست حزب اللهی ها را از حکومت کوتاه کند. و چون مجازاتی نمی شد ان را به گردن دیگران می انداخت! عقل انسان نمی پذیرد کسی ۱۷هزار ترور را ساماندهی کند ولی یک مورد هم قصاص نشود. نه تنها خودش قصاص نمی شد تمام آنهایی هم که گردن می گرفتند مجازات نمی شدند. بروید تحقیق کنید قاتلان ۱۷هزار شهید ترور چرا شناسایی نشدند و چرا مجازات نشدند و حتی یک دادگاه برای انها تشکیل نشد. همانطور که برای کشتار روسیه در ایران (کاپیتولاسیون روسی) هیچ مجازاتی انجام نشد بلکه برعکس طلاهای مردم را تقدیم قزاق روسی کردند. و همانطور که برای قتل عام ده میلیون نفر (فیلم یتیمخانه) هیچ کس مجازات نشد و چه امروز که وزارت خارجه افتخارش این است که چند تذکر داده است یا کاردار انها را به وزارت احضار نموده. قوه قضاییه که این مقدار هم انجام نداده است. وقتی قاتلان بزرگ بخشوده می شوند. آیا امیدی به اجرای عدالت است؟ یا عدالت قربانی مصلحت می شود و مجرمان همچنان بر جرم خود پافشاری می کنند. باز اینهم خوب ایت! ببینید که اصلاحات برای جرایم انگلیسی گفتگوی تمدنها را پیشنهاد داد و برای قتل عام های آمریکایی، برجام را پایه گذار کرد که همه چیز از راه گفتگو حل شود. یعنی آنها آدم بکشند ولی از این طرف خواهش و تمنا شود. که آدم کشی بس است
Death of reforms
The recent statement of the reform front meant the death of this political movement because they admitted that they support murderers and people killers, and they fully support them! which have left no doubt for the judiciary. Of course, the reformation or the left movement has chosen different names during his life to cover his crimes. Their first crime was bombing the Islamic Republic Party so that the Mojahedin Revolution Organization would take its place. The second was the martyrdom of Rajaee, who was succeeded by Behzad Nabavi, and then the assassinations inside the city and on the fronts, so that the power did not fall into the hands of Hizbul Elahi. 17,000 assassinations in the city and 300,000 assassinations inside the front caused the shock of the assassinations to kill the revolution and the revolutionary forces to be destroyed and the anti-revolutionary forces to fall, which sometimes called themselves the Islamic left and sometimes reformists or Khordadi II and etc. Every day people come across a new term and a new game group and they didn’t know where it came from. While all this was done by one person named Behzad Nabawi in a completely dictatorial way, so that the opponents were immediately physically eliminated. Their information tour started from Savak prison. They called the imprisoned clerics truthful and dirty because they said they cooperated with SAVAK. They did not accept Imam Khomeini at all and considered him as their alternative. Behzad Nabavi personally said on the radio and television in the War Propaganda Coordination Council that Imam Khomeini was against conquering the spy nest and we brought him to our line. Their method was to use Hashemi Rafsanjani. For example, when the prime minister was prosecuted for the crime of assassinating Shahid Rajaei, Rafsanjani threatened during the Friday prayer that if this prosecution continued, there would be a riot. Like now, when the statement of the Reform Front states that the execution of Zorgir Autoban is like gasoline on the fire of protests. While according to the verses of the Qur’an, the continuation of human life depends entirely on retribution, that is, if the killer does not retaliate, he will continue his work to destroy the human race. An example of this is England, which massacred ten million Iranians and because there was no punishment, it continued its work and killed thousands of people in the recent riots. In any case, whichever side is killed, it is to the benefit of England, because it is Iranian who is killed. When Behzad Nabavi himself escaped from that punishment, he committed subsequent assassinations. and assassinated 17,000 people to cut Hezbollah’s hand from the government. And since there was no punishment, he blamed it on others! Human reason does not allow someone to organize 17,000 assassinations and not get retribution for even one case. Not only was he not retaliated against, all those who took responsibility were not punished. Go and investigate why the murderers of 17 thousand terror martyrs were not identified and why they were not punished and not even a court was held for them. Just as there was no punishment for killing Russia in Iran (Russian capitulation), on the contrary, they presented the people’s gold to the Russian Cossacks. And just as no one was punished for the massacre of 10 million people (orphanage movie), and even today, the Ministry of Foreign Affairs is proud that it has given a few warnings or summoned them to the ministry. The judiciary has not done this much. When great murderers are forgiven. Is there any hope for justice? Or justice becomes a sacrifice of expediency and criminals continue to commit their crimes. Again, this is good! See that the reforms for English crimes proposed a dialogue between civilizations and for the American massacres, it established the agreement that everything should be resolved through dialogue. It means that they will kill people, but from this side it will be begging and begging. That killing is enough
موت الإصلاحات
البیان الأخیر لجبهه الإصلاح یعنی موت هذه الحرکه السیاسیه لأنها اعترفت بدعم القتله والقتله ، وهم یدعمونهم بالکامل! التی لم تترک شکاً للقضاء. طبعا الاصلاح او الیسار اختار اسماء مختلفه فی حیاته لتغطیه جرائمه. کانت أولى جرائمهم قصف حزب الجمهوریه الإسلامیه لتحل منظمه ثوره المجاهدین مکانه. والثانی استشهاد رجائی الذی خلفه بهزاد نبوی ثم الاغتیالات داخل المدینه وعلى الجبهات حتى لا تقع السلطه فی ید حزب الله. ۱۷۰۰۰ عملیه اغتیال فی المدینه و ۳۰۰۰۰۰ عملیه اغتیال داخل الجبهه تسببت فی صدمه الاغتیالات لقتل الثوره وتدمیر القوات الثوریه وسقوط القوى المناهضه للثوره ، والتی أطلقت على نفسها أحیانًا اسم الیسار الإسلامی وأحیانًا الإصلاحیین أو خرددی الثانی. وما إلى ذلک. یصادف الناس کل یوم مصطلحًا جدیدًا ومجموعه ألعاب جدیده ولا یعرفون من أین أتوا. فی حین أن کل هذا قام به شخص واحد اسمه بهزاد نبوی بطریقه دیکتاتوریه بالکامل ، بحیث تم القضاء على الخصوم جسدیًا على الفور. بدأت جولتهم الإعلامیه من سجن سافاک. ودعوا رجال الدین المسجونین بالمصدقین والقذرین لأنهم قالوا إنهم تعاونوا مع السافاک. لم یقبلوا الإمام الخمینی إطلاقاً واعتبروه بدیلاً لهم. قال بهزاد نبوی بنفسه فی الإذاعه والتلفزیون فی مجلس تنسیق الدعایه الحربیه إن الإمام الخمینی کان ضد احتلال عش التجسس وقد جعلناه فی صفنا. کانت طریقتهم هی استخدام هاشمی رفسنجانی. على سبیل المثال ، عندما حوکم رئیس الوزراء بتهمه اغتیال الشهید رجائی ، هدد رفسنجانی خلال صلاه الجمعه بأنه إذا استمرت هذه الملاحقه ، فستحدث أعمال شغب. مثل الآن ، عندما یذکر بیان جبهه الإصلاح أن إعدام زورغیر أوتوبان مثل البنزین على نار الاحتجاجات. بینما وفقًا لآیات القرآن ، فإن استمرار حیاه الإنسان یعتمد کلیًا على القصاص ، أی إذا لم ینتقم القاتل ، فسیواصل عمله لتدمیر الجنس البشری. مثال على ذلک إنجلترا التی قتلت عشره ملایین إیرانی ولأنه لم یکن هناک عقاب استمرت فی عملها وقتلت آلاف الأشخاص فی أعمال الشغب الأخیره. على أیه حال ، أیاً کان الجانب الذی یُقتل فهو لمصلحه إنجلترا ، لأن الإیرانی هو الذی یقتل. عندما أفلت بهزاد نبوی نفسه من تلک العقوبه ، ارتکب اغتیالات لاحقه. واغتالوا ۱۷ الف شخص لقطع ید حزب الله عن الحکومه. ولما لم یکن هناک عقاب ، ألقى باللوم على الآخرین! العقل البشری لا یسمح لأی شخص أن ینظم ۱۷۰۰۰ اغتیال ولا ینتقم ولو فی حاله واحده. ولم یقتصر الأمر على أنه لم ینتقم منه ، بل لم یُعاقب کل من تولى المسؤولیه. اذهب وتحقق فی سبب عدم التعرف على قتله ۱۷ ألف شهید إرهاب ولماذا لم تتم معاقبتهم ولا حتى محکمه لهم. مثلما لم یکن هناک عقاب على قتل روسیا فی إیران (استسلام روسی) ، على العکس من ذلک ، قدموا ذهب الشعب إلى القوزاق الروس. ومثلما لم تتم معاقبه أحد على المذبحه التی راح ضحیتها ۱۰ ملایین شخص (فیلم دار الأیتام) ، وحتى الیوم تفخر وزاره الخارجیه بأنها وجهت بعض التحذیرات أو استدعتهم للوزاره. القضاء لم یفعل الکثیر. عندما یغفر القتله العظماء. هل هناک أی أمل فی العداله؟ أو تصبح العداله تضحیه بالنفعیه ویستمر المجرمون فی ارتکاب جرائمهم. مره أخرى ، هذا جید! ترى أن الإصلاحات الخاصه بالجرائم الإنجلیزیه اقترحت حوارًا بین الحضارات وبالنسبه للمجازر الأمریکیه ، فقد أرسى الاتفاق على أن کل شیء یجب حله من خلال الحوار. یعنی أنهم سیقتلون الناس ، ولکن من هذا الجانب سیکون التسول والتسول. یکفی هذا القتل
Bás na leasuithe
Chiallaigh ráiteas tosaigh an athchóirithe le déanaí bás an ghluaiseacht pholaitiúil seo mar d’admhaigh siad go dtacaíonn siad le dúnmharfóirí agus le daoine a mharú, agus go dtacaíonn siad go hiomlán leo! nach bhfuil aon amhras fágtha ag na breithiúna. Ar ndóigh, roghnaigh an reifirméisean nó an ghluaiseacht chlé ainmneacha éagsúla le linn a shaol chun a chuid coireanna a chlúdach. Ba é an chéad choir a bhí acu ná an Páirtí Poblacht Ioslamach a bhuamáil ionas go nglacfadh Eagraíocht Réabhlóide Mojahedin a háit. Ba é an dara ceann ná martyrdom Rajaee, ar tháinig Behzad Nabavi i gcomharbacht air, agus ansin na feallmharuithe laistigh den chathair agus ar an bhfronta, ionas nach raibh an chumhacht ag titim isteach i lámha Hizbul Elahi. 17,000 feallmharú sa chathair agus 300,000 feallmharú taobh istigh den tosaigh ba chúis leis an turraing na feallmharuithe a mharú an réabhlóid agus na fórsaí réabhlóideach a scrios agus na fórsaí frith-réabhlóideach chun titim, a uaireanta ar a dtugtar iad féin an Ioslamach chlé agus uaireanta leasaithe nó Khordadi II. agus araile. Gach lá tagann daoine trasna ar théarma nua agus ar ghrúpa cluichí nua agus ní raibh a fhios acu cén áit ar tháinig sé. Cé go ndearna duine amháin darbh ainm Behzad Nabawi é seo ar bhealach go hiomlán deachtóireach, ionas go gcuirfí deireadh láithreach láithreach leis na comhraic. Thosaigh a dturas faisnéise ó phríosún Savak. D’iarr siad na cléirigh sa phríosún fíor agus salach mar a dúirt siad go raibh siad ag comhoibriú le SAVAK. Níor ghlac siad le Imam Khomeini ar chor ar bith agus mheas siad é mar rogha eile. Dúirt Behzad Nabavi go pearsanta ar an raidió agus ar an teilifís sa Chomhairle Comhordaithe Propaganda Cogaidh go raibh Imam Khomeini i gcoinne an nead spiaireachta a shárú agus thugamar chuig ár líne é. Ba é an modh a bhí acu ná Hashemi Rafsanjani a úsáid. Mar shampla, nuair a ionchúisíodh an príomh-aire as coir a fheallmharú Shahid Rajaei, bhagair Rafsanjani le linn paidir Dé hAoine go mbeadh círéib ann dá leanfadh an t-ionchúiseamh seo. Mar atá anois, nuair a deir ráiteas an Fhronta Athchóirithe go bhfuil cur i gcrích Zorgir Autoban cosúil le gásailín ar thine agóidí. Cé go bhfuil de réir véarsaí an Qur’an ag brath go hiomlán ar bhuanú shaol an duine, is é sin, más rud é nach ndéanann an marfach retaliate, leanfaidh sé ar aghaidh lena chuid oibre a scrios an chine daonna. Sampla de seo is ea Sasana, a mharaigh deich milliún Iaránach agus toisc nach raibh aon phionós ann, lean sé lena chuid oibre agus mharaigh na mílte duine sna círéibeacha le déanaí. Ar aon chuma, cibé taobh a mharaítear, is chun leasa Shasana é, mar is Iaráin a mharaítear. Nuair a d’éalaigh Behzad Nabavi féin ón bpionós sin, rinne sé feallmharú ina dhiaidh sin. agus dúnmharaíodh 17,000 duine chun lámh Hezbollah a ghearradh ón rialtas. Agus ós rud é nach raibh aon phionós ann, chuir sé an milleán ar dhaoine eile! Ní cheadaíonn cúis dhaonna do dhuine 17,000 feallmharú a eagrú agus gan cúiteamh a fháil ar fiú cás amháin. Ní hamháin nár cuireadh in aghaidh é, níor gearradh pionós ar gach duine a ghlac freagracht. Téigh agus fiosraigh cén fáth nár aithníodh dúnmharfóirí ۱۷ míle martyrs sceimhle agus cén fáth nár cuireadh pionós orthu agus nár cuireadh cúirt ar siúl dóibh fiú. Díreach mar nach raibh aon phionós ann as an Rúis a mharú san Iaráin (caipitliú na Rúise), ar a mhalairt, chuir siad ór na ndaoine i láthair do Cossacks na Rúise. Agus díreach mar nach raibh aon duine a phionósú as an massacre de 10 milliún duine (scannán dílleachtlann), agus fiú sa lá atá inniu ann, tá an Aireacht Gnóthaí Eachtracha bródúil gur thug sé cúpla rabhadh nó iad a thoghairm chuig an Aireacht. Níl mórán déanta ag na breithiúna. Nuair a mhaithtear dúnmharfóirí móra. An bhfuil aon dóchas ann don cheartas? Nó bíonn an ceartas ina íobairt oiriúnachta agus leanann coirpigh ag déanamh a gcuid coireanna. Arís, tá sé seo go maith! Féach gur mhol na leasuithe ar choireanna Sasanacha idirphlé idir sibhialtachtaí agus do na mórshagairtí Meiriceánacha, bhunaigh sé an comhaontú gur cheart gach rud a réiteach trí idirphlé. Ciallaíonn sé go maróidh siad daoine, ach ón taobh seo beidh sé ag impí agus ag impí. Is leor an marú sin
