نوشته های مشابه
انتظار میرود در دولت مردمی اقای رئیسی سند تحول وزارت امور خارجه هم دیده شود که متاسفانه چنین امری حتی به ذهن هم متبادر نشده است! زیرا فکر می کنند با خارج ارتباط دارد و مسئله داخلی نیست! و این بزرگترین اشتباه استراتژیک مسوولان جمهوری اسلامی است که جمهوری و انقلاب اسلامی را فقط برای ایران می خواهند و جنبه هایملی ان را در نظر می گیرند و آن امور داخلی می دانند. در سند تحول باید ذکر شود که توجه به جهان ماموریت ذاتی وزارت خارجه است و باید در این زمینه با محوریت ایرانی باشد نه محوریت امریکایی یا هر بازیگر بین المللی دیگر. نکته دوم که در این تصور اشتباه مکنون است سپردن امور جهان به دیگران است. مانند اسگل که تخم هایش را درلانه دیگران می گذارد تا آنها تربیت کنند! الان هم همه مسئولین با این دیدگاه فرزندان خود را بخارج می فرستند تا زیر نظر استید مجرب آمریکایی و انگلیسی تربیت شوند. و انتظار دارند که جزب اللهی باقی بمانند. از اینرو وزارت خارجه فعلی، ملی گرای بیگانه پرست است. و سیاست خارجی نیز بطور طبیعی چنین امری را پیگیری می کند و محصول آن افرادی مثل ریوندی هستند که وقتی می گویند خارج آب از دهانشان راه می افتد. ولی وقتی صحبت ایران می شود شرمندگی وجودشان را می گیرد. وی می گوید یک تیرتنی وجود دارد که ما توش هستیم! و یک ایرانی که صدا و سیما ترسیم می کند. و یا توالت فرنگی را با توالت ایرانی مقایسه و رد می کند. موضوع بعدی که نشان می دهد تحولی در وزارت خارجه اتفاق نیافتاده و همان اصول اباحه گری و کلاسیک را پیگیری می کند این است که دچار ارتجاع شده و پیشرفت های موجود در روابط بین الملل را قبول نمی کند. یعنی در گذشته زندگی می کند و هنوز فکر می کند در دهه۱۹۶۰است و اصلا انقلابی در ایران رخ نداده. زیرا براساس انقلاب اسلامی شوک عظیمی بر روابط بین الملل وارد شد که آنها را در لاک دفاعی فروبرد و با هرگونه تحولی مخالفت کردند. بطور مثال می بینیم روابط زسمی دیپلماتیک از بین رفته و لابی گری یا باصطلاح رفیق بازی جای ان را گرفته است. در جلسات رسمی جز سخنرانی های کسل کننده و یا تعریف جوک و داشتان چیزدیگری نیست ولی در لابی امضا ها گرفته و قانون ها اجرایی می شود! مثلا در موضوع برجام می بینیم که آمریکا براحتی ان را پاره می کند و لابی می زند تا اروپا وقت ما را بگیرد. تنها اخیرا آقای اسلامی گفته اگر آمریکا نمی خواهد به برجام برگردد وقت ما را نگیرد! یعنی منطقا آمریکا که براحتی از برجام بیرون رفت براحتی هم میتواند برگردد. ولی توانسته با لابی گری حتی ایران را خارج از برجام معرفی کند. و مسئولین ایران هم در بازی انها گیر کرده و به سفرهای بی خاصیت ادامه می دهند تا شاید دل آمریکا به رحم اید! موضوع سوم رویه های بین المللی است که جایگزین روابط بین الملل شده است. مثلا امریکا برای نجات گروگانهای خود به داخل ایران کماندو اعزام می کند و این رویه می شود یعنی هیچکس با آن مخالفت ندارد. ولی ایران هر گز به اعزام کماندو برای نجات اسدالههی یا حمید نوری نمی اندیشد و هنوز ان را خلاف عرف دیپلماتیک می داند. موضوع چهارم بی توجهی به رسانه های معاند و یا در واقع رعایت کاپیتولاسیون است. یعنی اگر فردی در ایران همان جرم رسانه های معاند را انجام دهد رسانه اش تعطیل و خودش به جریم تشویش اذهان عمومی دستگیر و زندانی می شود
Transformation document of the Ministry of Foreign Affairs
It is expected that in the people’s government of Mr. Raisi, the change document of the Ministry of Foreign Affairs will be seen, which unfortunately has not even occurred to him! Because they think it is related to the outside and not an internal issue! And this is the biggest strategic mistake of the officials of the Islamic Republic, who want the Islamic Republic and Revolution only for Iran, and consider its national aspect and consider it as internal affairs. In the transformation document, it should be mentioned that paying attention to the world is an inherent mission of the Ministry of Foreign Affairs, and it should be Iranian-centered in this field, not American or any other international actor. The second point that lies in this misconception is to entrust the affairs of the world to others. Like an eagle that lays its eggs in other people’s nests for them to raise! Even now, all officials with this view send their children abroad to be educated under the supervision of experienced American and English teachers. And they expect to remain Jezb Allahi. Therefore, the current Ministry of Foreign Affairs is a xenophobic nationalist. And foreign policy naturally follows up on such a matter, and the product of that is people like Rivandi, whose mouths run out of water when they say. But when it comes to Iran, they feel ashamed. He says there is a trap in which we are! And an Iranian who draws radio and television. Or he compares and rejects the French toilet with the Iranian toilet. The next issue that shows that there has been no change in the Ministry of Foreign Affairs and that it follows the same classical principles is that it is reactionary and does not accept the progress in international relations. It means that he lives in the past and still thinks that he is in the 1960s and that there was no revolution in Iran. Because based on the Islamic revolution, a huge shock was inflicted on international relations, which made them defensive and opposed to any development. For example, we see that diplomatic relations have disappeared and lobbying has taken its place. In official meetings, there is nothing but boring speeches or telling jokes, but in the lobby, signatures are taken and laws are enforced! For example, in the issue of the JCPOA, we see that the US easily tears it up and lobbies for Europe to take our time. Only recently, Mr. Eslami said that if America does not want to return to JCPOA, don’t take our time! That means, logically, America, which easily left the JCPOA, can easily return. But he managed to introduce Iran outside the JCPOA through lobbying. And the officials of Iran are also stuck in their game and continue to go on uncharacteristic trips so that maybe the heart of America will be at your mercy! The third issue is international procedures that have replaced international relations. For example, the United States sends commandos inside Iran to rescue its hostages, and this is the procedure, which means no one opposes it. But Iran never thinks of sending a commando to rescue Asad Elahi or Hamid Nouri and still considers it against diplomatic custom. The fourth issue is the neglect of the opposing media or, in fact, compliance with capitulation. That is, if a person in Iran commits the same crime as the opposing media, his media will be shut down and he himself will be arrested and imprisoned for the crime of disturbing the public mind.
وثیقه التحول من وزاره الخارجیه
من المتوقع أن یتم رؤیه وثیقه التغییر الخاصه بوزاره الخارجیه فی حکومه السید رئیسی الشعبیه ، وهو الأمر الذی لم یخطر بباله للأسف! لأنهم یعتقدون أن الأمر یتعلق بالخارج ولیس بالداخل! وهذا أکبر خطأ استراتیجی لمسؤولی الجمهوریه الإسلامیه ، الذین یریدون الجمهوریه الإسلامیه والثوره فقط لإیران ، ویعتبرونها جانبها الوطنی ویعتبرونها شئون داخلیه. وتجدر الإشاره فی وثیقه التحول إلى أن الاهتمام بالعالم مهمه متأصله فی وزاره الخارجیه ، ویجب أن یتمحور حول إیران فی هذا المجال ، ولیس أمریکا أو أی جهه دولیه أخرى. النقطه الثانیه التی تکمن فی هذا التصور الخاطئ هی تکلیف الآخرین بشؤون العالم. مثل النسر الذی یضع بیضه فی أعشاش الآخرین لیقوموا بتربیته! حتى الآن ، یرسل جمیع المسؤولین الذین لدیهم وجهه النظر هذه أطفالهم إلى الخارج لتلقی تعلیمهم تحت إشراف معلمی اللغه الإنجلیزیه والأمریکیین ذوی الخبره. ویتوقعون بقاء جزب الله. لذلک ، فإن وزاره الخارجیه الحالیه هی قومیه معادیه للأجانب. ومن الطبیعی أن تتابع السیاسه الخارجیه مثل هذا الأمر ، ونتج ذلک أناس مثل ریفاندی ، الذین ینفد ماء أفواههم عندما یقولون. لکن عندما یتعلق الأمر بإیران ، فإنهم یشعرون بالخجل. یقول هناک فخ الذی نحن فیه! وإیرانی یرسم الإذاعه والتلفزیون. أو یقارن ویرفض المرحاض الفرنسی بالمرحاض الإیرانی. المسأله التالیه التی تظهر أنه لم یطرأ تغییر على وزاره الخارجیه وأنها تتبع نفس المبادئ الکلاسیکیه هی أنها رجعیه ولا تقبل التقدم فی العلاقات الدولیه. هذا یعنی أنه یعیش فی الماضی ولا یزال یعتقد أنه فی الستینیات وأنه لم تکن هناک ثوره فی إیران. لأنه بناء على الثوره الإسلامیه ، تعرضت العلاقات الدولیه لصدمه کبیره جعلتها دفاعیه ومعارضه لأی تطور. على سبیل المثال ، نرى اختفاء العلاقات الدبلوماسیه وحل محله الضغط. فی الاجتماعات الرسمیه ، لیس هناک سوى الخطب الممله أو النکات ، ولکن فی الردهه تؤخذ التوقیعات ویتم تطبیق القوانین! على سبیل المثال ، فی قضیه JCPOA ، نرى أن الولایات المتحده تمزقها بسهوله وتضغط على أوروبا لتأخذ وقتنا. فی الآونه الأخیره فقط ، قال السید إسلامی إنه إذا کانت أمریکا لا ترید العوده إلى خطه العمل الشامله المشترکه ، فلا تأخذ وقتنا! وهذا یعنی ، منطقیاً ، أن أمریکا ، التی غادرت خطه العمل الشامله المشترکه بسهوله ، یمکنها العوده بسهوله. لکنه تمکن من إدخال إیران خارج خطه العمل الشامله المشترکه من خلال الضغط. والمسؤولون الإیرانیون عالقون أیضًا فی لعبتهم ویواصلون القیام برحلات غیر معهود حتى یکون قلب أمریکا تحت رحمتکم! المسأله الثالثه هی الإجراءات الدولیه التی حلت محل العلاقات الدولیه. على سبیل المثال ، ترسل الولایات المتحده قوات کوماندوز داخل إیران لإنقاذ رهائنها ، وهذا هو الإجراء الذی یعنی أنه لا أحد یعارضها. لکن إیران لا تفکر أبدًا فی إرسال کوماندوز لإنقاذ أسعد الله أو حمید نوری ولا تزال تعتبر ذلک مخالفًا للعادات الدبلوماسیه. المسأله الرابعه هی إهمال الإعلام المعارض ، أو فی الواقع ، الامتثال للاستسلام. أی ، إذا ارتکب شخص فی إیران نفس الجریمه التی ارتکبها الإعلام المعارض ، فسیتم إغلاق وسائل الإعلام الخاصه به وسیتم القبض علیه وسجنه لارتکاب جریمه تعکیر صفو الرأی العام.
Utrikesministeriets omvandlingsdokument
Det förväntas att i herr Raisis folkregering kommer utrikesministeriets förändringsdokument att synas, vilket tyvärr inte ens har fallit honom in! För de tror att det är relaterat till utsidan och inte en intern fråga! Och detta är det största strategiska misstaget för den islamiska republikens tjänstemän, som bara vill ha den islamiska republiken och revolutionen för Iran, och betraktar dess nationella aspekt och betraktar det som interna angelägenheter. I transformationsdokumentet bör det nämnas att uppmärksamhet på världen är ett inneboende uppdrag för utrikesministeriet, och det bör vara iranskt centrerat på detta område, inte amerikansk eller någon annan internationell aktör. Den andra punkten som ligger i denna missuppfattning är att anförtro världens angelägenheter till andra. Som en örn som lägger sina ägg i andras bon för att de ska föda upp! Redan nu skickar alla tjänstemän med denna uppfattning sina barn utomlands för att utbildas under överinseende av erfarna amerikanska och engelska lärare. Och de förväntar sig att förbli Jezb Allahi. Därför är det nuvarande UD en främlingsfientlig nationalist. Och utrikespolitiken följer naturligtvis upp en sådan sak, och produkten av det är människor som Rivandi, vars mun rinner ut när de säger. Men när det gäller Iran skäms de. Han säger att vi är i en fälla! Och en iranier som ritar radio och tv. Eller så jämför och förkastar den franska toaletten med den iranska toaletten. Nästa nummer som visar att det inte har skett någon förändring i UD och att det följer samma klassiska principer är att det är reaktionärt och inte accepterar framstegen i internationella relationer. Det betyder att han lever i det förflutna och fortfarande tror att han är på ۱۹۶۰-talet och att det inte var någon revolution i Iran. För baserat på den islamiska revolutionen tillfogades internationella relationer en enorm chock, vilket gjorde dem defensiva och motståndare till all utveckling. Vi ser till exempel att de diplomatiska förbindelserna har försvunnit och lobbyverksamheten har tagit dess plats. På officiella möten är det inget annat än tråkiga tal eller skämt, men i lobbyn tas underskrifter och lagar upprätthålls! Till exempel, i frågan om JCPOA, ser vi att USA lätt sliter sönder det och lobbar för att Europa ska ta vår tid. Först nyligen sa Mr. Eslami att om Amerika inte vill återvända till JCPOA, ta inte vår tid! Det betyder logiskt att Amerika, som lätt lämnade JCPOA, lätt kan återvända. Men han lyckades introducera Iran utanför JCPOA genom lobbyverksamhet. Och tjänstemännen i Iran har också fastnat i sitt spel och fortsätter att åka på okaraktäristiska resor så att kanske hjärtat av Amerika kommer att vara på din nåd! Den tredje frågan är internationella förfaranden som har ersatt internationella relationer. Till exempel skickar USA kommandosoldater in i Iran för att rädda sina gisslan, och detta är förfarandet, vilket innebär att ingen motsätter sig det. Men Iran tänker aldrig på att skicka ett kommando för att rädda Asad Elahi eller Hamid Nouri och anser fortfarande att det strider mot diplomatisk sedvänja. Den fjärde frågan är försummelsen av de motsatta medierna eller i själva verket efterlevnaden av kapitulation. Det vill säga, om en person i Iran begår samma brott som de motsatta medierna, kommer hans media att stängas ner och han själv kommer att arresteras och fängslas för brottet att störa allmänhetens sinne.
