نوشته های مشابه
جای خالی غرور ملی در سینمای ایران، چهل سال است که پر نشده است. همه فیلم ها باعث سرشکستگی ملی است، و با هر جایزه ای که در جشنواره ها می برد، ملت ایران را سرافکنده تر و پشیمان تر نشان می دهد. سینمای ایران خود را به ایران نمی فروشد! و در برابر تاریخ و عظمت ملت ایران، سر خم نمی کند. این سینما فکر می کند چون تخم و ترکه غرب است، باید به غرب وفدار بماند نه به ایران. لذا همه چشمها به آنسوی آبها دوخته شده، و چیزی را اجرا می کنند که آنها دیکته می کنند. محصول نهایی ان هم زن فریب خورده ای است که: به دامان آل سعود پناه می برد، و در آغوش ابی جای می گیرد. دیگری ازدواج با عرب جاهلی را، بر هموطنان خود ترجیح می دهد. محصول سینمای ایران از همان روز تولد، چیزی جز مسخره کردن آداب و رسوم، و زیر پا گذاشتن غرور ملی نبوده است. آنجا که می خواهد از مردانکی حرف بزند، در کنارش زنان را بی سیرت می کند. از همان فیلم دختر لر که باعث شده بود: تا سالها لر ها نتوانند سربلند کنند، تا فیلم هایی بظاهر تاریخی و مستند، که وحشیگری در کنج خانه های ایران را، چاشنی داستان می کند تا بهتر و بیشتر، صدای کف زدن های دشمنان این ملت را ببیند. در جای جای مستند های انقلابی هم، همیشه ساواک را مقدم بر انقلابیون و: بامرام تر از انها نشان می دهد. مقاومت مردم در برابر ستمشاهی را، حرکت ارتجاعی و در جهت از بین بردن: پیشرفت و تجدد نشان می دهد. برای نابود ساختن ارزشهای اسلامی، حاضر است همه دکوپاژ های خود را، در بستر خواب تنظیم کند. خط قرمزها را به هر طریقی می شکند، وارد حریم ممنوعه اسلامی می شود. دفاع کنندگان از این حریم را مشتی افراد: وحشی بیان می کند. وقتی در تاریخ می خواندیم تقی زاده گفته باید: از نوک پا تا فرق سر فرنگی شویم، از خود سوال می کردیم آیا چنین چیزی ممکن است؟ که افراد تا این حد الینه، و خود فروخته شوند؟ ولی الان می بینیم که به سادگی دو تابعیتی می شوند، به مقام های بالا هم نفوذ می کنند. کسی که دو تابعیتی است قسم خورده است که: منافع وطن دوم را بر وطن اول مقدم بدارد. آنهاییکه در نوبت دوتابعیتی هستند، از این ها داغترند. عملکرد بودجه و بانکداری در ایران، مبین این خود فروختگی آنها است. در جاییکه دلار در همه جای دنیا، شکست خورده و ارزان شده، در ایران هر روز بالاتر می رود. از جیب دولت خرج می کنند، تا مشتری بتواند با قیمت بالاتری ارز را بخرد. خود فروختگی در سینمای ایران، مورچه ای حرکت می کند، هرکس با دیدن یک فیلم، هوایی شده و به سوی فرنگ می رود. و ایران را جای زندگی نمی داند. ایستادن در صف های طولانی ویزا، تن دادن به قوادی و روسپیگری برای: اخذ پناهندگی برای انها، شیرین تر از ماندن در خاک وطن می شود. فقر و محرومیت و نداری و بیکاری، تنها محصول تبلیغاتی سینما است، تا جایی که کشوری عنی و درجه یک، با اقتصاد قوی و پیشرفت های شگفت انگیز را، بیغوله بدتر از سرزمین های بدوی نشان می دهد. ایران دارای ثروتهای فراوان نفت و گاز و معادن است. بیکاران ایران درآمدهایی بالاتر از: کارمندان و کارگران رسمی دارند. استارت آپها و کارگاههای زیر زمینی زیادی است که: کارمندان خود را بیمه نمی کنند، و این بهانه است که انها بیکار شمرده شوند. دلالی های بزرگ که فقط با یک تلفن انجام می شود، و کسانی که دفتر کارشان همان گوشی هوشمند همراه می باشد! هیچ کجا درآمد شان ثبت نمی شود. واین، هم به فرار مالیاتی کمک می کند و هم، فقیر و بیکار نشان دادن مردم. آیا وقت ان نرسیده که غرور ملی هم، جایگاهی در سینما و جشنواره های گوناگون داشته باشد.
Anti-national cinema
The vacuum of national pride in Iranian cinema has not been filled for forty years. All films cause national shame, and with every award it receives at festivals, it makes the Iranian nation more embarrassed and remorseful. Iranian cinema does not sell itself to Iran! And it does not bend to the history and majesty of the Iranian nation. This cinema thinks it should be loyal to the West, not to Iran, because it is the West’s seed. So all eyes are drawn to the waters, and they do what they dictate. The end product is a cheated woman who: takes refuge in Damascus, and hugs Abby. The other prefers marriage to an ignorant Arab, over his compatriots. The product of Iranian cinema since its birth has been nothing but a mockery of customs, and a breach of national pride. When he wants to talk to a man, he disparages women beside him. From the same film that Laurel’s daughter made: For years Laurel couldn’t boast, to seemingly historical and documentary films that brutally brutalize Iranian homes, to better and more, the claps of enemies To see the nation. In the place of the revolutionary documentaries, it always shows Savak ahead of the revolutionaries and: more important than them. It shows the resistance of the people to oppression, the reactionary movement and the elimination: progress and modernity. In order to destroy Islamic values, he is ready to put all his decoupages in bed. Breaking the red line in any way, it enters into the forbidden Islamic territory. Defenders of this privacy are a handful of people: Wild. As we read in history, Taghizadeh had to say: From tip to toe, we asked ourselves, is this possible? That people should be sold so well, and themselves? But now we see that they simply become dual nationals, infiltrating top positions. One who has two nationalities has sworn to: put the interests of the second country first over the first. Those who are in dual citizenship are hotter than these. The performance of the budget and banking in Iran illustrates their self-sale. Where the dollar is failing and cheap all over the world, it is getting higher in Iran every day. They spend out of the pocket of the government so that the customer can buy the currency at a higher price. Self-immolation in an Iranian cinema, an ant moves on, everybody watching a movie gets airborne and goes to the frog. And he does not consider Iran a place to live. Standing in long queues for visas, forcing prostitutes and prostitution to: Getting asylum for them is sweeter than staying home. Poverty, deprivation, unemployment and unemployment are the only propaganda product of cinema, so far as a public, classy country, with a strong economy and marvelous progress, shows no worse than the primitive lands. Iran has a wealth of oil, gas and mines. The unemployed in Iran have higher incomes than: Officials and Officials. There are many startups and underground workshops that: They do not insure their employees, and this is an excuse for them to be unemployed. Great dealers with just one phone, and those with their own office with the same smartphone! Nowhere is their income recorded. This helps both tax evasion and the poor and unemployed. Is it not time for national pride to have a place in various cinemas and festivals?
معاداه السینما
لم یتم ملء فراغ الکبریاء الوطنی فی السینما الإیرانیه منذ أربعین عامًا. جمیع الأفلام تسبب العار الوطنی ، ومع کل جائزه تتلقاها فی المهرجانات ، فإنها تجعل الأمه الإیرانیه أکثر إحراجًا وندمًا. السینما الإیرانیه لا تبیع نفسها لإیران! وهو لا ینحنی لتاریخ وجلال الأمه الإیرانیه. تعتقد هذه السینما أنها یجب أن تکون موالیه للغرب ، ولیس لإیران ، لأنها بذره الغرب. لذلک تنجذب کل العیون إلى المیاه ، ویفعلون ما تملیه. المنتج النهائی هو امرأه خادعه: تلجأ إلى دمشق ، وتعانق أبی. الآخر یفضل الزواج من عربی جاهل على مواطنیه. لم یکن نتاج السینما الإیرانیه منذ ولادتها سوى سخریه من العادات وانتهاک الکبریاء الوطنی. عندما یرید التحدث إلى رجل ، فإنه یقلل من شأن النساء بجانبه. من نفس الفیلم الذی صنعته لوریل جیرل: لسنوات لم تستطع لوریلز التباهی بالأفلام التاریخیه والوثائقیه التی تبدو وحشیه المنازل الإیرانیه ، بحیث ، على نحو أفضل وأکثر ، التصفیق من الأعداء لرؤیه الأمه. فی مکان الأفلام الوثائقیه الثوریه ، فإنه یظهر دائمًا سافاک أمام الثوار و: أکثر أهمیه منهم. إنه یظهر مقاومه الشعب للقمع والحرکه الرجعیه والقضاء: التقدم والحداثه. من أجل تدمیر القیم الإسلامیه ، فهو على استعداد لوضع کل فصله فی السریر. کسر الخط الأحمر بأی شکل من الأشکال ، فإنه یدخل فی المنطقه الإسلامیه المحرمه. المدافعون عن هذه الخصوصیه هم حفنه من الناس: وایلد. کما قرأنا فی التاریخ ، کان على تغرید زاده أن یقول: من طرف إلى أخمص ، سألنا أنفسنا ، هل هذا ممکن؟ أن الناس یجب أن تباع بشکل جید ، وأنفسهم؟ لکننا نرى الآن أنهم ببساطه یصبحون مواطنین مزدوجین ، یتسللون إلى المناصب العلیا. أقسم شخص یحمل جنسیتین على: وضع مصالح الدوله الثانیه أولاً على الأولى. أولئک الذین یحملون جنسیه مزدوجه أکثر سخونه من هؤلاء. یوضح أداء المیزانیه والمصرفیه فی إیران عملیات البیع الذاتیه. حیث ینهار الدولار ورخیصه فی جمیع أنحاء العالم ، یرتفع فی إیران کل یوم. إنهم ینفقون خارج جیب الحکومه بحیث یمکن للعمیل شراء العمله بسعر أعلى. التضحیه بالنفس فی السینما الإیرانیه ، والنمله تنتقل ، والجمیع الذین یشاهدون فیلمًا یتم نقله جواً ویذهب إلى الظباء. وهو لا یعتبر إیران مکاناً للعیش فیه. الوقوف فی طوابیر طویله للحصول على تأشیرات ، وارتداء ملابس الدعاره والبغاء: الحصول على حق اللجوء لهم هو أحلى من البقاء فی المنزل. الفقر والحرمان والبطاله والبطاله هی المنتج الدعائی الوحید للسینما ، حتى الآن ، حیث لا یظهر بلد عام أنیق ، یتمتع باقتصاد قوی وتقدم رائع ، أسوأ من الأراضی البدائیه. تمتلک إیران ثروه من النفط والغاز والمناجم. دخل العاطلین عن العمل فی إیران أعلى من: المسؤولون والمسؤولون. هناک العدید من الشرکات الناشئه وورش العمل السریه: لا یؤمنون موظفیهم ، وهذا عذر لهم لیکونوا عاطلین عن العمل. تجار کبار مع هاتف واحد فقط ، وأولئک الذین لدیهم مکتب خاص بهم مع نفس الهاتف الذکی! فی أی مکان یتم تسجیل دخلهم. وهذا یساعد على حد سواء التهرب الضریبی والفقراء والعاطلین عن العمل. ألم یحن الوقت للفخر الوطنی لیکون له مکان فی دور السینما والمهرجانات المختلفه؟
Ulusal karşıtı sinema
İran sinemasındaki ulusal gurur boşluğu kırk yıldır doldurulmadı. Tüm filmler ulusal utanç yaratır ve festivallerde aldığı her ödülle İran ulusunu daha utanç ve pişmanlık haline getirir. İran sineması kendisini İran’a satmıyor! Ve İran ulusunun tarihine ve görkemine eğilmiyor. Bu sinema, İran’a değil Batı’ya sadık olması gerektiğini düşünüyor, çünkü Batı’nın tohumu. Böylece tüm gözler sulara çekilir ve dikte ettikleri şeyi yaparlar. Nihai ürün, Şam’a sığınan ve Abby’ye sarılan aldatılmış bir kadındır. Diğeri ise cahil bir Arapla, yurttaşlarına göre evlenmeyi tercih ediyor. İran sinemasının doğuşundan beri ürünü, bir gümrük alaycılığı ve ulusal gururu ihlal etmekten başka bir şey değildi. Bir erkekle konuşmak istediğinde yanındaki kadınları küçümser. Laurel’in kızının yaptığı aynı filmden: Laurel yıllarca İran evlerini vahşice vahşileştiren, görünüşte tarihi ve belgesel filmlere, düşman alkışlarını övünemedi. Milleti görmek için. Devrimci belgesellerin yerine Savak’ı daima devrimcilerin önünde gösterir ve: her zamankinden daha fazla. İnsanların baskıya, gerici harekete ve ortadan kaldırılmasına karşı direnişlerini gösterir: ilerleme ve modernite. İslami değerleri yok etmek için tüm dekupajlarını yatağa yatırmaya hazırdır. Kırmızı çizgiyi herhangi bir şekilde kırmak, yasak İslam topraklarına giriyor. Bu gizliliğin savunucuları bir avuç insan: Vahşi. Tarihte okurken, Taghizadeh şunu söylemek zorundaydı: Uçtan ayağa, kendimize sorduk, bu mümkün mü? İnsanlar çok iyi satılmalı mı? Ama şimdi görüyoruz ki, bunlar sadece üst düzey vatandaşlara sızan ikili vatandaşlar oluyor. İki milliyeti olan biri, yemin etti: ikinci ülkenin çıkarlarını birinci olanın üzerine koymak. Çifte vatandaşlık yapanlar bundan daha sıcaktır. İran’daki bütçe ve bankacılığın performansı kendi satışlarını göstermektedir. Doların tüm dünyada başarısız olduğu ve ucuz olduğu yerlerde İran’da her geçen gün daha da yükseliyor. Müşterinin para birimini daha yüksek bir fiyata satın alabilmesi için hükümetin cebinden dışarı çıkarlar. İran sinemasında öz-immolasyon, bir karınca devam ediyor, bir film izleyen herkes havaya uçuyor ve antiloplara gidiyor. İran’ı yaşanacak bir yer olarak görmüyor. Vizeler için uzun kuyruklarda durmak, fuhuş ve fuhuşta giyinmek: Onlar için sığınma almak evde kalmaktan daha tatlıdır. Yoksulluk, yoksunluk, işsizlik ve işsizlik sinemanın tek propaganda ürünüdür, şu ana kadar güçlü bir ekonomiye ve muhteşem ilerlemeye sahip kamuya açık, klas bir ülke ilkel topraklardan daha kötü değildir. İran’ın petrol, gaz ve maden zenginliği var. İran’da işsizlerin gelirleri daha yüksektir: Yetkililer ve Yetkililer. Birçok başlangıç ve yeraltı atölyesi var: Çalışanlarını sigortalamıyorlar ve bu onların işsiz olmaları için bir bahane. Sadece bir telefon ile büyük bayi ve aynı akıllı telefon ile kendi ofisi olanlar! Gelirleri hiçbir yerde kaydedilmedi. Bu hem vergi kaçırmalarına hem de yoksullara ve işsizlere yardımcı olur. Ulusal gururun çeşitli sinemalarda ve festivallerde yer almasının zamanı gelmedi mi?
