سایه شوم تیراندازی در عزا و عروسی /بلای دسترسی آسان به سلاح غیرمجاز در خوزستان
برای برچیده شدن رسم غلط تیراندازی نهادهای امنیتی باید طی فراخوانی از بزرگان طوایف تعهد کتبی بگیرند تا در هیچ مراسمی از اسلحه استفاده نشود و برای تیراندازی جوانان خط قرمزهایی را تعریف کنند.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، فرقی ندارد در کدام جغرافیای استان زندگی کنیم، هوا روشن باشد یا تاریک! تیراندازی و استفاده از سلاح غیر مجاز و شکاری پای ثابت مراسم عزا و عروسی و اختلافات طایفهای است، تفاوتی ندارد ساکن شهر باشی یا روستا و در حاشیه یا منطقه برخوردار زندگی کنی!
صدای تیر میآید و گلولهها شاید در روشنایی روز محو شوند و یا صدایشان تا دور دست نرود اما در تاریکی شب زوزه کشان و داغ، فضا را میدرند و خود را به مناطق دیگر میرسانند.
در مراسم عزاداری بسته به جایگاه متوفی(بزرگ خاندان ، جوان و…) خشابهای بیشتری خرج میشود و تیراندازیهای ممتد تا گذاشتن جسد در لَحد، میت را بدرقه میکنند، گاهی هم در عروسیها به فاصله یک تیر هوا کردن مراسم به عزا تبدیل میشود و اینها همان عادتهای غلطی است که باید در مقابل آنها سنگر بگیریم تا آسیب نبینیم.
در برخی مناطق هم قانون فصل الخطاب نیست و برخی از خانوادهها که دچار اختلاف شدهاند سیاهی شب را غنمیت میشمارند و هنجارشکنانه در مقابل منزل یکدیگر با اسلحه و تیر هوایی و گاهی به قصد کُشت اقدام به تسویه حسابهای شخصی میکنند نه یکبار، نه دوبار و…
محلیها میگویند: حضور به موقع پلیس میتواند آتش اختلافات و یا خسارتها را به حداقل برساند هر چند تا زمانی که این اختلافات حل نشود همچنان بوی حادثه مشام اطرافیان را اذیت میکند.
روایت یک تجربه شخصی
بگذارید تجریه شخصیام از این شرایط را بازگو کنم، تجربهای که سبب شد رعب و وحشت تیراندازیها را با تمام وجود و با پوست و گوشت خودم حس کنم.
سال پیش در یک عصر زمستانی که هوا زودتر رو به تاریکی میرود نماز مغرب و عشا را تمام کردم و منتظر تماس یکی از سوژههای گزارش ماندم؛ ناگهان آتش تیراندازی درِ خانهی ما را امان نداد و از آنجایی که پشت پنجره پذیرایی موتور کولر دو تیکه را نصب کرده بودیم به خیال خودم موتور کولر منفجر شد و با جیغ و دلهره و اضطراب خیلی بالا گوشی را رها کردم و از روی کاناپه سه نفره خودم را روی کف اتاق پذیرایی رها کردم
خواهر و برادرزادهام بیرون در حیات خانه بودند و صدای جیغ و داد من و مادرم را میشنوند، خواهرم به خیال اینکه داخل ساختمان آتش گرفته، زیر آتش تیراندازی تیکهای لباس را از روی بند، برمیدارد و درِ حیات خانه را باز میکند که از رهگذران کسی را صدا بزند تا به کمک ما بیاید اما چون کاملاً پوشش نداشته مردد میشود.
بعد از چند لحظه که صدای تیراندازی بند میآید بدون درنگ صدای در زدن خانه آمد، صدایی که نشان میداد چندین نفر هم زمان در را میزنند تا زودتر در را بازکنیم، از شوکی که به محمد حسین(برادرزاده) وارد شده بود پاهایش حرکت نمیکرد و خواهرم فقط برای اینکه وی را از خطر دور کند دست خود را دور بازوی حسین گره میکند و او را در حیات با خود به این طرف و آن طرف روی زمین میکشد.
به محض باز شدن در همسایهها داخل خانه ما میریزند و از خواهرم سوال میکنند که حالتان خوب است؟ کسی تیر نخورده یا زخمی نشده است؟ و خواهرم که هنوز در شوک و اضطراب حادثه بوده و نمیداند چه اتفاقی افتاده است از شدت ترس بی حال میشود و روی زمین میافتد.
من و مادرم به سرعت خودمان را به حیات میرسانیم، تمام همسایهها دور ما را گرفته بودند، برادرم از جیغ و دادهای من در پشت تلفن خودش را به خانه رسانده بود،سریع دوربینهای خانه را چک کردم شماره خودرویی که به سمت منزل ما تیراندازی کرده بود را نتوانستم تشخیص بدهم اما نوع خودرو مشخص بود.
بعد از تیراندازی ظاهر درب خانه مانند ظاهر خانههایی شده بود که در زمان جنگ، دشمن احتمال میداد مخفیگاه فرماندهان بلند پایه نظامی باشد و با تمام توان و به امید کشته شدن فرماندهان درهای خانه مورد نظر را سوراخ سوراخ میکند.
گلولهها نشان میداد اسلحه کلاشینکوف بود، یک اسلحه جنگی! اگر چه در و دیوار را سوراخ و برخی وسایل را شکست اما خوشبختانه تیرهای آن خطا رفت، و شوک واقعی زمانی به ما وارد شد که متوجه شدیم یکی از تیرها با فاصله کمتر از یک وجب پس از گذر از شیشه پنجره از کنار من گذشته و به بوفهی کنار مبل خورده است.
مادرم معتقد است: خانه و بچههایش بیمه امام حسین (ع) هستند که اتفاقی برای ما نیفتاده و ما مشغول نماز بودیم و دل ما به دعا گره خورده بود.
هر چند به فاصله دو سه روز پس از حادثه متوجه شدیم آقایی که تیراندازی کرد در تشخیص نمای منزل ما با خانهی مورد نظرش اشتباه کرده و این قضایا به ما ربطی نداشت اما تا پای مرگ به ما شوک وارد کرد و از آن زمان تاکنون مادر ما مادر سابق نشد و با هر صدای غیر عادی حالش بده شده و قندش بالا پایین میشود.
تبعات در دسترس بودن اسلحه در جامعه
آسیبشناسی دسترسی آسان به اسلحه نشان میدهد تبعات مسلح شدن و استفاده از اسلحه فقط به کشته و زخمی شدن برخی افراد در مراسمات عروسی و عزا منجر نشده است و در مواقع نادری امنیت ملی ما را نیز تهدید کرده است.
به عنوان مثال در سال ۹۶ درگیری بین دو طایفه در روستای پتک جلالی بخش میداود شهرستان باغملک در مدت زمان کوتاهی آنقدر شدت گرفت که به کشته و زخمی شدن چند نفر از اهالی منطقه منجر شد و برای جلوگیری از گسترده شدن ابعاد این درگیری وزارت کشور به این قضیه ورود کرد.
در حادثه تروریستی سال ۹۷ در اهواز نیز در حالی یک تیم چهار نفره تروریستی موفق به شهادت رساندن ۲۵ نفر و زخمی شدن ۶۹ نفر از افراد نظامی و غیر نظامی حاضر در رژه نیروهای مسلح شدند که این افراد از مدتها قبل با تجهیز خود به انواع اسلحه مهمات به این اقدام تروریستی دست زدند.
بزرگان طوایف تعهد بدهند
علی محمدی یکی از شهروندان اهوازی است که میگوید: برای برچیده شدن رسم غلط تیراندازی باید از جوامع محلی شروع کرد، نهادهای امنیتی نیز طی فراخوانی بزرگان طوایف را جمع و از آنها تعهد کتبی بگیرند تا در هیچ مراسمی از اسلحه استفاده نشودو برای تیراندازی جوانان خط قرمزهایی را تعریف کنند.
وی با اشاره به پایگاه اجتماعی بزرگان نزد جوانان عشایر، افزود: اگر بزرگان تعهد کتبی بدهند قطعاً کمتر کسی اقدام به استفاده از اسلحه میکند چرا که میدانند تبعاتی مانند دستگیری بزرگ خاندان را به دنبال دارد و این حرمت شکنی را هیچ جوانی نمیپذیرد.
این شهروند اهوازی با تاکید بر همکاری و مشارکت کلیه اقشار جامعه به خصوص افراد بانفوذ محلی و برخورد قاطع و جدیتر دستگاههای امنیتی و انتظامی با دارندگان سلاحهای غیر مجاز، گفت: بارها مشاهده شده است که به دنبال همین رسمهای غلط تیراندازی مراسم عروسی به عزا و یا مراسم عزاداری به خون تبدیل شده است.
تیراندازیهای نیابتی
مسلم عقیلی دیگر شهروند اهوازی است که از زاویای دیگری به خطرات در دسترس بودن اسلحه در دست افراد اشاره میکند و میگوید: یک عده تحت عنوان «شرخَر» به نیابت از سوی یکی از طرفهای اختلاف اقدام به تیراندازی به خانه شخص مورد نظر میکنند.
وی در تشریح این موضوع، افزود: این افراد با گرفتن مبالغ هنگفت و همراه کردن چند نفر مسلح با خود به محل مورد نظر رفته و با تیراندازی شبانه و ایجاد رعب و وحشت برای خانوادهها و اهل منطقه آتش اختلاف را بیش از پیش بیشتر کرده و از این طریق در صدد متقاعد کردن طرف دعوا و تحمیل خواستههای خود میکنند.
این شهروند با طرح این سوال مبنی بر اینکه این حجم از سلاح جنگی چرا باید به این راحتی دست شهروندان باشد، گفت: ظاهراً طبق قانون، مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز قاچاق، از ۶ ماه تا ۱۵ سال حبس دارد اما نه از تکرار تیراندازی و نه و از خرید و فروش اسلحه کاسته میشود.
مشکل خوزستان وجود سلاحهای غیرمجاز
سردار رضایی با بیان اینکه نخستین مشکل استان خوزستان وجود سلاحهای غیرمجاز است که موجب جرمهای متعددی از جمله قتل، درگیریها و سرقتهای مسلحانه میشود، افزود: نیروی انتظامی در خصوص جمعآوری سلاحهای غیرمجاز آمادگی دارد.
وی ادامه داد: ردههای ذیربط و مردم استان خوزستان بدانند که نگهداری سلاح غیرمجاز بهخودیخود جرم است و قانون آن را تعریف کرده است؛ کسی که سلاح غیرمجاز تهیه، حمل، نگهداری و یا استفاده کند، مرتکب جرم شده است.
جانشین فرمانده ناجا در خصوص آنان که در مراسم عروسی برای شادی از اینگونه سلاح استفاده میکنند، عنوان کرد: این فرهنگ و آداب نیست بلکه بدعت و جرم است و نیروی انتظامی مکلف به برخورد با آن است.
وی در ادامه از مردم درخواست کرد که سلاحهای غیرمجاز را به مراجع قانونی تحویل دهند و اگر از کسانی که سلاح غیرمجاز دارند، مطلع هستند به مراکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اطلاع دهند که این به نفع خانواده، جمعیت و همه است.
سردار رضایی بیان کرد: دستگاههای ذیربط اعم از وزارت اطلاعات، سپاه، ارتش و قضائی اطلاعات خود را کامل و به نیروی انتظامی تحویل دهند تا جلوی جرم و تکرار آن گرفته شود.
به گزارش خبرگزاری فارس، یکی از دلایلی که برای وجود اسلحه در دست جوامع محلی به ویژه مناطق جنگی مطرح میشود این است که اغلب مردم در زمان جنگ برای دفاع از خود مسلح شدند و اغلب سلاحها را از همان زمان پیش خود نگه داشتهاند.
این در حالی است که در سال ۷۵ طرحی اجرا شد که دارندگان سلاح غیر مجاز داوطلبانه سلاح خود را تحویل پاسگاهها و کلانتریها دادند و این طرح به نسبت بسیار بالایی موفق بود.