🔴 داستان قوم تُبَّع
🔷پادشاهان یمن را به عنوان تُبَّع که جمع آن تبایعه است مىخواندند، چنان که پادشاهان روم را قیصر، و پادشاهان مصر را فرعون، و پادشاهان ترک را خاقان، و پادشاهان ایران را کسرى مىنامیدند.
💠تبایعه یک سلسله از شاهانى بودند که در یمن داراى تمدن عظیم و تشکیلات کشورى و لشکرى بودند، و با قدرت عظیمى زندگى مىکردند، بعضى از آنها از خوبان بودند و بعضى از آنها روش طاغوتها را داشتند.
🔶نام یکى از آنها اسعد ابوکرب بود که مطابق پارهاى از روایات، خودش خوب بود، ولى قومش در گمراهى به سر مىبردند و به هلاکت رسیدند.
🔷اسعد پادشاه مقتدرى بود و با لشکر مجهز خود، بسیارى از شهرها و بلاد را فتح کرده و تحت پرچم خود در آورده بود.
در مورد فتح مدینه و مکه، سرگذشتی دارد که نظر شما را به آن جلب مىکنیم:
🔵تُبع (اسعد ابوکرب) در یکى از سفرهاى کشورگشایى خود، براى فتح مدینه، نزدیک مدینه آمد، و مدینه را محاصره کرد، براى علماى یهود پیام فرستاد که من سرزمین مدینه را ویران مىکنم، تا هیچ یهودى در آن نماند و فقط آیین عرب در آنجا حاکم گردد.
🔴اعلم علماى یهود به نام شامول در آن جا بود گفت: اى پادشاه! اینجا شهرى است که هجرتگاه پیامبرى از دودمان اسماعیل است که در مکه متولد مىشود.
سپس بخشى از اوصاف پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را بر شمرد، تُبع گویا سابقه ذهنى در این باره داشت، گفت: بنابر این من از تخریب این شهر صرف نظر مىکنم.
🔵اسعد به بعضى از قبیله اوس و خزرج که در کنارش بودند فرمان داد که در این شهر بمانید و هنگامى که پیامبر موعود، خروج کرد او را یارى کنید، و فرزندان خود را به این موضوع سفارش نمایید، و حتى در ضمن نامهاى به آنها، ایمان خود نسبت به آن پیامبر موعود را اعلام نمود.(تفسیر روح المعانی؛ج۲۵؛ص۱۱۸)
🔶اسعد براى تصرف مکه به سوى مکه لشکر کشید در این هنگام چهارهزار نفر از دانشمندان همراهش بودند، مکه را فتح کرد، خواست کعبه را ویران کند، بیمارى سخت زکام بر او عارض شد، بر اثر این بیمارى از گوشها و چشمان و بینىاش آب بدبویى ریزش مىکرد، طبیبها از درمان آن عاجز ماندند و گفتند: این دردِ آسمانى است و درمان آن از عهده ما ساقط است.
🔵روز بعد یکى از دانشمندان محرمانه نزد وزیرِ اسعد آمد و گفت: اگر اسعد نیت خود را پاک و راست سازد، من او را درمان مىکنم، وزیر از اسعد براى او اجازه طلبید، آن عالم نزد اسعد آمد و به اسعد گفت: تو مىخواهى این کعبه را ویران کنى… او گفت: آرى.
💠دانشمند گفت: از این کار توبه کن، که به خیر دنیا و آخرت خواهى رسید.
اسعد توبه کرد، اتفاقا از آن بیمارى شفا یافت، از این رو به خدا و رسالت ابراهیم خلیل علیهالسلام ایمان آورد، نه تنها به کعبه بى احترامى نکرد، بلکه هفت گونه پارچه بلند براى پوشاندن کعبه تهیه کرد، و کعبه را با آنها پوشانید،
از این رو او نخستین کسى بود که براى کعبه پرده درست کرد.(سفینه البحار،ج۱،ص۱۹)
🔷این لشکرکشى به مکه، و درست کردن پیراهن براى کعبه، در سال پنجم میلادى، قبل از تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم رخ داد.(اعلام القران خزائلی؛ص۲۵۹)
🔴به هر حال تبع (اسعد) خودش خوب بود، و به مقدسات دینى احترام مىگذاشت. ولى قوم او، بر اثر غرور فتوحات و کسبِ قدرت، افرادى گمراه و ستمگر و مغرور شدند، از این رو خداوند آنها را به کیفر کردارشان رسانید و قدرت و شوکت آنها را در هم شکست.
چنان که در آیه ۳۷ دخان مىفرماید:
🔅أَهُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِینَ؛ 🔅
💠آیا مشرکان مکه برتر و قوىترند یا قوم تبّع و اقوامى که قبل از آنها (از قوم عاد و ثمود) ما آنها را به خاطر جرم و گناهشان به هلاکت رساندیم.💠
🔷در آیه ۱۴ سوره ق نیز، خداوند قوم تبع را از تکذیب کنندگان رسولان در ردیف اصحاب ایکه (بخشى از قوم شعیب) معرفى کرده که به عذاب سختى هلاک و نابود شدند.
✅این بود داستان عبرتانگیز قوم تبع، که روزى براى خود شوکت و اقتدار و کشور گشایى داشتند، ولى بر اثر غرور و گناه، مشمول غضب الهى شده، و زندگیشان از هم پاشید، و قدرت و شوکتشان در هم شکست، بنابراین ضعیفتر از آنها مشرکان قریش، خیال نکنند که مىتوانند در برابر اسلام، قدرت نمایى و کارشکنى کنند، و گرنه آنها نیز به سرنوشت قوم تبع گرفتار خواهند شد.
🔵 به هر حال این از امور نادر است، که رئیس قومى، نیک باشد، ولى قومش بد باشند و خداوند قوم او را سرزنش کرده و جزءِ هلاک شدگان معرفى نماید.