کوتاه سخن درباره شرح حدیث من فسر القرآن برایه … اینکه: آنچه در این حدیث مد نظر است و از نظر شرع مورد مذمت یا منع قرار گرفته، در دو نکته خلاصه میشود:
اول؛ اینکه گروهی، آیهای از قرآن را انتخاب کنند و سپس تلاش کنند تا آیه را بر دیدگاه یا عقیده و مرام و مسلک ویژه خود تطبیق دهند، تا آن عقیده یا مسلک انتخابی خویش را از این رهگذر توجیه کنند یا بر گرایشها و عقاید مخصوص خودشان سرپوش نهند و آنها را در قالب تعابیر ویژهای بر عامه مردم تحمیل نمایند.
اینچنین اشخاصی در واقع از قرآن، به منظور به نتیجه رساندن اهدافشان پلی ساخته و هیچگاه در فکر تفسیر قرآن نبودهاند، و مصداق فرمایش امام صادق (علیهالسلام) که میفرماید: فیخر بها ابعد ما بین السماء و الارض[۱] یا فلیتبوا مقعده من النار… قرار گرفتهاند.
دوم؛ تکروی و استبداد به رای در مقام تفسیر قرآن؛ که شخص بدون توجه به شیوه اهل فن، در فهم معانی کلام و خصوصا کلام خدا سخن بگوید؛ زیرا برای دستیابی به مقصود کلام پروردگار، ابزار و شیوههایی وجود دارد که از جمله آنها مراجعه به گفتار سلف (صحابه و تابعان) و اطلاع یافتن بر مطالب رسیده از ایشان درباره آیات، بررسی اسباب نزول و همچنین شرایطی است که وجود آنها در مفسر ضروری است. نادیده گرفتن تمامی اینها و تنها بر فهم خود تکیه کردن مخالف شیوه همه دانشمندان (پیشینیان و معاصران) است، هر آنکه استبداد رای بورزد هلاک خواهد شد و هر که به خدانسبت دروغ دهد، از راه راست منحرف گردیده و درست به همین دلیل هر چند گاهی صواب گفته باشد، اشتباه کرده است؛ زیرا در انتخاب مسیر خطا کرده و راهی جز راه راست را پیموده است.
این مسئله در دانش اصول فقه با بحث اجتهاد و مصادر فقهی و تشریعی مرتبط است و اصولیان به مناسبت بحث از میزان اعتبار اجتهاد و رأی و قیاس و استحسان در مسیراستنباط احکام شرعی، از تفسیر به رأی نیز بحث میکنند. مبحث اصولی حجیت ظواهر قرآن نیز با تفسیر به رأی مرتبط است و معمولا اخباریان مخالفان حجیت ظواهر قرآن شمرده میشوند و مستند آنان نیز بعضاً همین روایات نهی از تفسیر به رأی بوده است. [۲]
در مباحث جدید کلامی نیز آنجا که بر اساس مبانی فلسفی در فهم متون و قواعد آن (هرمنوتیک) و مکانیسم معرفت دینی به مثابه یکی از معرفتهای بشری، از نقش اساسی پیشدانشها و انتظارات در فهم متن کتاب الهی و شناخت معارف دین سخن گفته میشود، مسئله تفسیر به رأی و مذموم بودن آن اهمیت مییابد.
نکته مهم در بررسی تفسیر به رأی این است که بر خلاف آنچه از مفاد روایات اسلامی به دست میآید، در مصطلح بسیاری از عالمان اسلامی این موضوع دچار تحلیلها و تبیینهایی بیگانه از مفاد روایی آن شده است که تقسیم تفسیر به رأی به دو قسم ممدوح و مذموم از این قبیل است.
منع روایی تفسیر به رای
[ویرایش]احادیثی نقل شده که مردم را از تفسیر به رای برحذر داشته است، و ظاهر گرایان پنداشتهاند که سخن گفتن درباره مفاهیم قرآن تفسیر به رای است و باید از آن اجتناب نمود، از آن رو که حقیقت امر برایشان مخفی مانده و با دقت نظر در محتوای آن ننگریستهاند. برای روشن شدن مطلب ابتدا متن احادیث [۳] را ذکر میکنیم و سپس به دقت در محتوای آن مینگریم:
۱. شیخ صدوق از امیرمؤمنان (علیهالسلام) روایت کرده که: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: خدای جل جلاله میفرماید: هر کس به رای و دلخواه خویش گفتار مرا تفسیر کند به من ایمان نیاورده است.[۴]
۲. همچنین از آن حضرت (علیهالسلام) نقل شده که (به شخصی که مدعی وجود تناقض در قرآن بود) فرمود: مبادا که قرآن را به رای خود تفسیر نمایی، مگر اینکه از طریق دانشمندان آن را دریافت کنی؛ زیرا چه بسا آیهای که شبیه کلام بشر است، ولی کلام خداست و تاویل آن شبیه کلام بشر نیست.[۵]
۳. از امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسّلام) روایت شده که به علی بن محمد بن جهم فرمود: کتاب خدا جل جلاله را به رای خویش تاویل نکن؛ زیرا خداوند عزوجل میفرماید: و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم؛ لا تتاول کتاب الله عزوجل برایک، فان الله عزوجل قد قال: و ما یعلم تاویله؛ [۶][۷]
۴. ابونضر محمد بن مسعود عیاشی از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: هر کس قرآن را به رای خویش تفسیر کند هر چند درست درآید، پاداشی ندارد و اگر اشتباه کند گناه آن بر عهدهاش خواهد بود. در روایت دیگری آمده است که: اگر اشتباه کند به اندازه فاصله زمین و آسمان از حقیقت دور افتاده.[۸]
۵. شهید ثانی زینالدین عاملی در حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میکند که فرمود: هرکس بدون آگاهی درباره قرآن اظهار نظر کند جایگاهش را در آتش فراهم آورده است. و نیز حضرتش فرمود: هرکس درباره قرآن از روی ناآگاهی سخن بگوید روز قیامت در حالی که دهانش با لگامی از آتش بسته شده محشور میگردد. کما اینکه فرموده است: من از امت بعد از خودم، بیشتر بر کسی خائف هستم که به قرآن روی آورد، ولی نادرست تفسیر کند.[۹][۱۰][۱۱]
← روایت ابن عباس
۶. طبری از ابن عباس و او از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میکند که: من قال فی القرآن برایه فلیتبؤا مقعده من النار. و در روایت دیگری است: من قال فی القرآن برایه او بمالا یعلم… و نیز در روایتی دیگر از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است که: من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوا مقعده من النار. همچنین: من تکلم فی القرآن برایه فلیتبوا مقعده من النار. و نیز طبری از جندب و او از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میکند: من قال فی القرآن برایه فاصاب فقد اخطا.[۱۲]
طبری مصداق این احادیث را به آیاتی اختصاص داده که راهی برای به دست آوردن تاویل آنها از طریق نقل روایت نداشته باشد؛ مانند تاویل آیاتی که مشتمل بر یکی از انواع امر (واجب یا ندب یا ارشاد) است، و یا اقسام نهی، یا حقوق و واجبات الهی، یا حدود و احکامی که رعایت آن لازم است، و موارد دیگری از احکام که دست یافتن بر آنها جز از طریق بیان پیامبر، برای امت ممکن نیست. درباره اینگونه از آیات الاحکام هیچ کس حق سخن گفتن ندارد مگر آنکه در بیان پیامبر (به نص صریح یا با قرینه روشن) راه تاویل نشان داده شده باشد. آنگاه میگوید: این روایات گواه مدعای ماست که گفتیم: هیچ کس حق ندارد با نظر خویش آن بخش از آیات را که تاویلاش جز از طریق نص صریح پیامبر یا نصب قرینه از سوی حضرتش قابل درک نیست، تاویل کند و چنانچه با نظر خودش آیه را تاویل کند، هر چند مطابق با واقع باشد (چون با نظر خودش تفسیر کرده) به خطا رفته است؛ زیرا هنگام تفسیر، به درست بودن سخنش یقین نداشته و گمان میکرده که سخنش درست است، و کسی که در امور دین از روی ظن و گمان اظهار نظر کند گویی بدون آگاهی، نسبتی به خداوند داده است؛ زیر گفتار او در این مورد مانند گفتار کسی نیست که یقین دارد سخنش حق و صواب است، پس مثل آن است که به خدا نسبتی از روی جهل داده؛ که گناه است و مورد نهی و منع واقع شده است.[۱۳][۱۴][۱۵] مقصود طبری عموماتی است که در قرآن آمده و مخصص آن در سنت از لسان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به ما رسیده است مثل: و اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه و لله علی الناس حج البیت؛ و غیر آنها که در قرآن به شکل عام وارد شده و تفصیل جزئیات آنها جز از طریق روایات صحیح روا نیست، ولی احادیث منع از تفسیر به رای، صرفا به این گونه موارد (آیات الاحکام) نظر ندارد بلکه فراتر است.
ترمذی از ابن عباس و او از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میکند که حضرتش فرمود: جز در مواردی که علم دارید، از نسبت دادن سخن به من بپرهیزید؛ زیرا هرکس از روی عمد دروغی را به من نسبت دهد جایگاه خویش را در آتش فراهم آورده، و هرکس هم با نظر خویش درباره قرآن سخن بگوید جایگاه خویش را در آتش فراهم کرده است.