نوشته های مشابه
برخی ها می گویند چرا حجاب اینقدر مهم است؟ در حالیکه میدانند هیچ کار فرهنگی برای حجاب، از سوی دولت نمی شود! و این امری کاملا مردمی است. اما جالب تر اینکه برای ضد انقلاب بی حجابی مهمتر، و اولویت اول است. بیشترین خرج های انها برای تحقیر حجاب است. روسپی های زیادی را در دامان خود نگهداری می کنند، که فقط بحث حجاب را دامن بزنند. اخیرا نیز هزینه هنگفتی کردند تا عده ای در تهران جمع شوند، و کشف حجاب دسته جمعی کنند ولی هیچکس نیامد. اما انها دست بردار نیستند. تا ایران را تبدیل به جنده خانه نکنند! و دخترکان ایرانی را به کنیزی داعش در نیاورند، راضی نمی شوند. بد حجابی دروازه این عملیات است: چنانکه در گذشته هم اینطور بوده ، صحبت از آزادی زنان، حقوق زنان و آزار جنسی، همه یک مفهوم داشته: چرا نمی گذارید زنان ایرانی، کنیز داعش شود و در بازار زن فروشان معامله گردد. اولین بیانیه ای که بطور روشنفکرانه خوانده شد، مطلبی بود که گوینده زن در مقابل تمامی ارکان شاهنشاهی خواند: شاهنشاه سندرقیت ما را پاره کرد! یعنی پاره کردن افتخارشان شد. بعد از ان وضعیت طوری شد که: به تعدادی از انها اشاره می کنیم: اهواز و خرمشهر تبدیل شد به بندر محمره، که اعراب خلیج فارس، با هواپیما شبانه می امدند: دختران ایران را از باکرگی در می اوردند! پولپاشی می کردند و میرفتند! شاید علت حمله صدام به خرمشهر، این زمینه ذهنی بود که دوباره: آن کاباره ها را به راه بیاندازد. اما زنان انقلابی خرمشهر و اهواز، تودهنی به آنها زدند که راه برگشت را گم کردند. در تهران چند کاباره کار: فریب دختران و سپردن آنها به قلعه ای بود، که زنان روسپی را در انجا به فروش می گذاشتند. در شیراز و چند جای دیگر هم، این مراکز راه اندازی شده بود. دختران و زنان را ابتدا بی حجاب می کردند. بعد او را به کاباره ها دعوت می کردند تا برقصد. با رقصیدن آنها، قیمت گذاری راحت تر می شد. اگر مشتری پیدا نمی شد، به عنوان کالای ساعتی، به روسپی خانه ها سپرده می شدند. برای جذب بیشتر انها، اتاق به او می دادند و لوازم خانگی برایش می خریدند. از انها سفته و امضا می گرفتند تا فرار نکند، یا با کسی از انجا خارج نشود. از روشنفکران زیادی هم، برای تزیین این عملیات خائنانه استفاده می کردند: معروفترین آنها فروغ فرخزاد بود. او مثلا شعر می گفت! می سرود: گناه کردم گناهی پر از لذت! منظورش همان روسپی گری بود. تولدی دوباره او اشاره به همین است: که با آزادی زن از قید خانواده و حجاب، تولد جدیدی در دنیا ایجاد می شود. برادر او فریدون فرخزاد، علاوه بر بوسیدن زنان در میان: صحنه های تلویزیونی برنامه زنده، با حرکات ناموزن بدنش، مبلغ همجنس گرایی هم بود. یکی دیگر از این ها، خواننده ای بنام داریوش بود. وی با اجرای کنسرت، دختران را جذب می کرد و همان جا، بکارت آنها را برمی داشت و تحویل قلعه می داد. البته خواننده های زیادی این پست شرافتمندانه: بنام جاکشی را داشتند. سینمای ایران مرکز استحاله زنان بود. کارگردانان به هر بازیگر زن می گفتند: سینما، نشد یا نمی شه، ندارد نمیشه مال سوسن است. منظورشان این بود که: اگر همه عوامل سینما هم او را آزار جنسی دادند، یا به او تجاوز کردند نباید اعتراض کند. معروف شده بود برای هنرمند شدن زنان، باید به لای پای انها نگاه کرد. این وضع فاجعه بار بود که: زنان را به اعتراض وا داشت، آنها چادر را انتخاب کردند. چادر مانند صدف برای گوهر است، همانطور که مروارید در صدف، محفوظ است حجاب نیز لباس فرم: حفاظت اخلاقی و ضامن عفت زنان است. آنها در ان سنگر می گیرند، تا از هرگونه تجاوزی و آزاری در امان باشند.
It is more important for the counter-revolution
Some say why is the hijab so important? While they know that no cultural work for hijab is done by the government! And this is quite popular. But more interestingly, for the counter-revolution, the lack of hijab is more important, and the first priority. Most of their expenses are for humiliating the hijab. They keep many prostitutes in their laps, who only stir up the issue of hijab. Recently, they spent a lot of money to gather some people in Tehran, and discover the mass hijab, but no one came. But they are not giving up. So that they do not turn Iran into a home! And if they do not enslave Iranian girls to ISIL, they will not be satisfied. Bad hijab is the gateway to this operation: As in the past, talking about women’s liberation, women’s rights and sexual harassment all had the same meaning: why not let Iranian women become ISIL slaves and trade in the women’s market. The first statement that was read intellectually was what the female speaker read in front of all the pillars of the empire: The emperor tore our sandalwood! It meant tearing up their pride. After that, the situation became as follows: We refer to a number of them: Ahvaz and Khorramshahr became the port of Mohammareh, where the Arabs of the Persian Gulf came by plane at night: the girls of Iran were stripped of their virginity! They were spraying money and leaving! Perhaps the reason for Saddam’s attack on Khorramshahr was the mental background that he set up again: those nightclubs. But the revolutionary women of Khorramshahr and Ahvaz hit them with a mass that lost their way back. There were several nightclubs in Tehran: deceiving girls and leaving them in a castle, where prostitutes were sold. In Shiraz and several other places, these centers were set up. Girls and women were first stripped of their hijab. Then he was invited to nightclubs to dance. As they danced, pricing became easier. If no customer could be found, they were handed over to brothels as hourly goods. To attract more of them, they gave him a room and bought him household appliances. They were given promissory notes and signatures so that he would not run away, or leave with anyone. Many intellectuals were also used to decorate this treacherous operation: the most famous of them was Forough Farrokhzad. For example, he recited poetry! Sings: I have sinned, a sin full of pleasure! He meant prostitution. Her rebirth refers to this: that with the liberation of women from the shackles of the family and the veil, a new birth is created in the world. His brother Fereydoun Farrokhzad, in addition to kissing women in the midst of: live TV scenes with his awkward body movements, was also a preacher of homosexuality. Another was a singer named Darius. By performing a concert, he attracted the girls and there, he took their virginity and delivered it to the castle. Of course, many readers had this honorable post: called Jakshi. Iranian cinema was the center of women’s transformation. The directors used to say to every actress: Cinema, whether it works or not, does not belong to Susan. What they meant was that he should not protest if all the actors in the cinema sexually harassed or raped him. It became famous that in order for women to become artists, one has to look at their feet. It was a catastrophic situation: it made women protest, they chose the tent. The chador is like a oyster for the gem, just as the pearl is reserved for the oyster. The hijab is also a form of clothing: moral protection and a guarantee of women’s chastity. They hide in it, to be safe from any aggression and harassment.
إنه أکثر أهمیه للثوره المضاده
یقول البعض لماذا الحجاب مهم جدا؟ وهم یعلمون أن الحکومه لا تقوم بعمل ثقافی للحجاب! وهذا شائع جدًا. لکن الأکثر إثاره للاهتمام ، بالنسبه للثوره المضاده ، أن کشف النقاب أکثر أهمیه وأولویه أولى. معظم نفقاتهن هی لإذلال الحجاب. یحتفظن بالعدید من البغایا فی أحضانهن ، ولا یؤدی إلا إلى إثاره قضیه الحجاب. فی الآونه الأخیره ، أنفقوا الکثیر من المال لجمع بعض الناس فی طهران ، واکتشاف الحجاب الجماعی ، لکن لم یأت أحد. لکنهم لا یستسلمون. حتى لا یحولوا إیران إلى وطن! وإذا لم یستعبدوا الفتیات الإیرانیات لداعش ، فلن یرضوا. الحجاب السیئ هو المدخل إلى هذه العملیه: کما فی الماضی ، کان للحدیث عن تحریر المرأه وحقوق المرأه والتحرش الجنسی جمیعها نفس المعنى: لماذا لا ندع النساء الإیرانیات یصبحن عبیدات لداعش ویتاجرن فی سوق النساء. العباره الأولى التی تمت قراءتها فکریا کانت ما قرأته المتحدثه أمام کل أرکان الإمبراطوریه: لقد مزق الإمبراطور خشب الصندل لدینا! کان یعنی تمزیق کبریائهم. بعد ذلک أصبح الوضع على النحو التالی: نشیر إلى عدد منهم: أصبحت الأحواز وخرمشهر میناء المحمره ، حیث جاء عرب الخلیج الفارسی لیلاً بالطائره: فتیات إیران جُرِّدن من عذریتهن! کانوا یرشون النقود ویغادرون! ربما کان سبب هجوم صدام على خرمشهر هو الخلفیه العقلیه التی أقامها مره أخرى: تلک النوادی اللیلیه. لکن النساء الثائریات فی خرمشهر والأهواز ضربوهن بکتله ضلت طریق العوده. کان هناک العدید من النوادی اللیلیه فی طهران: خداع الفتیات وترکهن فی قلعه ، حیث یتم بیع البغایا. تم إنشاء هذه المراکز فی شیراز وعده أماکن أخرى. تم تجرید الفتیات والنساء من حجابهن أولاً. ثم تمت دعوته إلى النوادی اللیلیه للرقص. وبینما کانوا یرقصون ، أصبح التسعیر أسهل. إذا لم یتم العثور على زبون ، فسیتم تسلیمهم إلى بیوت الدعاره کبضائع بالساعه. لجذب المزید منهم ، أعطوه غرفه واشتروا له أجهزه منزلیه. تم تسلیمهم کمبیالات وتوقیعات حتى لا یهرب أو یغادر مع أحد. کما تم استخدام العدید من المثقفین لتزیین هذه العملیه الغادره: وأشهرهم فروغ فرخزاد. على سبیل المثال ، تلا الشعر! یغنی: لقد أخطأت ، خطیئه ملیئه بالسرور! کان یقصد الدعاره. یشیر میلادها الجدید إلى هذا: بتحرر المرأه من قیود الأسره والحجاب ، تنشأ ولاده جدیده فی العالم. کان شقیقه فریدون فرخزاد ، بالإضافه إلى تقبیل النساء فی وسط: مشاهد تلفزیونیه حیه بحرکات جسدیه محرجه ، داعیه للمثلیه الجنسیه. وکان آخر مغنی اسمه داریوس. من خلال أداء حفله موسیقیه ، جذب الفتیات وهناک ، أخذ عذریتهن وسلمها إلى القلعه. بالطبع ، کان لدى العدید من القراء هذا المنشور المشرف: یسمى بالقوادی.کانت السینما الإیرانیه مرکز تحول المرأه. کان المخرجون یقولون لکل ممثله: السینما سواء کانت تعمل أم لا ، لیست لسوزان. ما قصدوه هو أنه لا ینبغی له الاحتجاج إذا قام جمیع الممثلین فی السینما بالتحرش به أو اغتصابه. اشتهر أنه لکی تصبح النساء فنانات ، یجب على المرء أن ینظر إلى أقدامهن. لقد کان وضعًا کارثیًا: لقد دفع النساء للاحتجاج ، واخترن الخیمه. الشادور مثل المحار بالنسبه للأحجار الکریمه ، تمامًا کما یتم الاحتفاظ باللؤلؤه للمحار ، والحجاب أیضًا شکل من أشکال الملابس: حمایه أخلاقیه وضمانه لعفه المرأه. یختبئون فیه ، لیکونوا فی مأمن من أی اعتداء ومضایقه.
C’est plus important pour la contre-révolution
Certains disent pourquoi le hijab est-il si important? Alors qu’ils savent qu’aucun travail culturel pour le hijab n’est effectué par le gouvernement! Et c’est très populaire. Mais plus intéressant, pour la contre-révolution, le manque de hijab est plus important, et la première priorité. La plupart de leurs dépenses sont pour humilier le hijab. Ils gardent de nombreuses prostituées sur leurs genoux, qui ne font qu’aggraver la question du hijab. Récemment, ils ont dépensé beaucoup d’argent pour rassembler des gens à Téhéran et découvrir le hijab de masse, mais personne n’est venu. Mais ils n’abandonnent pas. Pour qu’ils ne transforment pas l’Iran en foyer! Et s’ils n’asservissent pas les filles iraniennes à l’EIIL, ils ne seront pas satisfaits. Le mauvais hijab est la porte d’entrée de cette opération: comme par le passé, parler de libération des femmes, de droits des femmes et de harcèlement sexuel avait tous le même sens: pourquoi ne pas laisser les femmes iraniennes devenir des esclaves de l’EIIL et faire du commerce sur le marché des femmes. La première déclaration qui a été lue intellectuellement était ce que l’oratrice a lu devant tous les piliers de l’empire: l’empereur a déchiré notre bois de santal! Cela signifiait déchirer leur fierté. Après cela, la situation est devenue la suivante: En voici quelques-unes: Ahvaz et Khorramshahr sont devenues le port de Mohammareh, où les Arabes du golfe Persique venaient en avion de nuit: les filles iraniennes étaient dépouillées de leur virginité! Ils pulvérisaient de l’argent et partaient! Peut-être que la raison de l’attaque de Saddam contre Khorramshahr était le fond mental qu’il a reconstitué: ces boîtes de nuit. Mais les femmes révolutionnaires de Khorramshahr et Ahvaz les ont frappées avec une masse qui a perdu le chemin du retour. Il y avait plusieurs boîtes de nuit à Téhéran: tromper les filles et les laisser dans un château, où des prostituées étaient vendues. A Shiraz et dans plusieurs autres endroits, ces centres ont été créés. Les filles et les femmes ont d’abord été dépouillées de leur hijab. Puis il a été invité dans les boîtes de nuit pour danser. En dansant, les prix sont devenus plus faciles. Si aucun client ne pouvait être trouvé, ils étaient remis aux bordels en tant que marchandise horaire. Pour en attirer davantage, ils lui ont donné une chambre et lui ont acheté des appareils électroménagers. On leur a donné des billets à ordre et des signatures pour qu’il ne s’enfuie pas ou ne reparte avec personne. De nombreux intellectuels ont également été utilisés pour décorer cette opération perfide: le plus célèbre d’entre eux était Forough Farrokhzad. Par exemple, il a récité de la poésie! Chante: j’ai péché, un péché plein de plaisir! Il parlait de prostitution. Sa renaissance fait référence à ceci: qu’avec la libération des femmes des chaînes de la famille et du voile, une nouvelle naissance est créée dans le monde. Son frère Fereydoun Farrokhzad, en plus d’embrasser des femmes au milieu de: scènes de télévision en direct avec ses mouvements corporels maladroits, était aussi un prédicateur de l’homosexualité. Un autre était un chanteur nommé Darius. En donnant un concert, il a attiré les filles et là, il a pris leur virginité et l’a livrée au château. Bien sûr, de nombreux lecteurs avaient ce poste honorable: appelé Jakshi. Le cinéma iranien était le centre de la transformation des femmes. Les réalisateurs disaient à chaque actrice: le cinéma, qu’il fonctionne ou non, n’appartient pas à Susan. Ce qu’ils voulaient dire, c’est qu’il ne devrait pas protester si tous les acteurs du cinéma le harcelaient ou le violaient sexuellement. Il est devenu célèbre que pour que les femmes deviennent artistes, il faut regarder leurs pieds. C’était une situation catastrophique: elle a fait protester les femmes, elles ont choisi la tente. Le tchador est comme une huître pour la gemme, tout comme la perle est réservée à l’huître Le hijab est aussi une forme de vêtement: protection morale et garantie de la chasteté des femmes. Ils s’y cachent, pour être à l’abri de toute agression et harcèlement.
