نوشته های مشابه
کورش یونانی تبار است
کورش شخصیت نامعلومی دارد، همه معلومات ما از هرودوت تاریخ نویس یونانی است. از همین جا میتوان فهمید کورش ایرانی نبوده، بلکه یونانی تبار است، زیرا همسر و مادر او یونانی است. جزیره ای هم به همین نام (قبرس) که در: لاتین و یونانی و انگلیسی یک جور تلفظ می شود، وجود دارد. قراین دیگر این است که وی، ابتدا به هگمتانه(حکمتانه و همدان) حمله و آنجا را اشغال کرد. سپس به سارد یا استان فارس لشکر کشید. مردم آنجا را کشت و آثار تاریخی را نابود کرد. این آثار تا ۱۹۳۷ زیر خاک و گل بود. پرفسور اشمیت شرق شناس آمریکایی آنها را کشف کرد. طبیعی است که یک غیر ایرانی برایش تفاوت ندارد که: یک یونانی به اسم ایرانی معرفی شود. وی در حمله به کرمان و سیستان و بلوچستان، شهر ۵هزار ساله(شهر سوخته) را نیز با خاک یکسان کرد. بعد به بابل لشکر کشید! در صورتی که اگر ایرانی بود، طبیعتا باید در شیراز یا فارس کار خود را شروع می کرد. دلیل دیگر اینکه نام کورش در هیچ کتاب ایرانی: مانند شاهنامه و غیره نیامده. تقریبا از سال ۱۳۲۵ این نام و اعوان و انصارش به کتب ایران راه یافت. دلیل آنهم روشن است: رضاشاه به ترکیه رفته بود تا روش تمدن جدید را ببیند. در انجا آرارات را تقدیم آتاتورک کرد، اوهم گفت باید تمام تاریخ قبلی را نابود کنی! و تاریخ جدید بنویسید. از این رو با دعوت از شرق شناسان، خواستار جعل سابقه تاریخی قبل از اسلام شدند، تا اسلام را از ایران بیرون کنند. شرق شناسان آلمانی و امریکایی به ایران آمدند، تمام حفاریها را محرمانه انجام داده و آثار قدیمی را با خود بردند. یعنی انچه می خواستند در ان نیافته بودند، بلکه می خواستند از خود داستانی بسازند. و نتیجه آن به جشنهای ۲۵۰۰ساله در سال ۱۳۵۰ختم شد. تئوریسین اصلی انهم دفتر روشنفکران خود فروخته: در کانون پرورش فکری فرح بانو بود، عمده ترین آنها صمد بهرنگی و احسان نراقی محسوب می شدند. با اینکه انقلاب اسلامی انها را از لانه خود بیرون انداخت، ولی اثار تفکرات شاهنشاهی، بعنوان ایدئولوژی تمدن بزرگ، بعد از انقلاب اسلامی تغییر شکل داده و: به عنوان مطالبه گر وارد صحنه شدند. مهمترین کار انها استفاده از شیوه های خود انقلاب اسلامی، برای براندازی آن بود. بعنوان نمونه افغانی ها و پاکستانی های زیادی، با هزینه های بالا بطور قاچاق وارد ایران کردند(طرفداران ظاهر شاه) تا: همه چهار راهها و خیابان ها را به بهانه گدایی قرق کنند، از انها عکس گرفته و در رسانه های خود گفتند: ایرانی روی نفت نشسته، ولی آخوند ها کاری کردند که مردم گدایی می کنند. فرح بانو با ملاقات مخفیانه با صدام، به وی قول داد تمام ارتش شاهنشاهی، در خدمت جنگ با ایران باشد. با اینکه منافقین ضد شاه بودند، ولی با انها نیز کنار آمد تا آنها ۱۷۰۰۰نفر را، به کمک ساواکی ها و کارد جاویدان منحله،، در داخل ایران ترور کنند. ۱۸۰هزار نفر راهم با کمک صدام، در خارج از ایران و در جنگ ۸ساله شهید نمایند. اکنون نیز با تمام سرمایه خود، فلسفه شاهنشاهی را تبلیغ می کنند! در حالیکه طبیعی است مردم اگر شاه پرست شوند، به سلیقه خود شاه درست می کنند: مانند اکبر شاه یا فریدون شاه. و سراغی از انها نخواهند گرفت، زیرا آنها مهره های سوخته هستند. اگر اسلام التقاطی (ایدئولوژی ساز مان منافقین) را بخواهند: هرگز از مریم رجوی دعوت نخواهند کرد، بلکه مانند خاتمی یا احمدی نژاد را انتخاب خواهند نمود. این کج فهمی آنها باعث دریافت اطلاعات غلط هم شده، و آنها را در توهمات نگه می دارد. مثلا آمریکا از ترس انتقام شهید سلیمانی، در سالگرد شهادتش، ناو یا ناوچه و زیر دریایی اسقاطی می فرستد! ولی انها ترجمه می کنند: که ترامپ می خواهد حمله کند.
Cyrus is of Greek descent
Cyrus has an unknown personality, all we know is from the Greek historian Herodotus. From this it can be understood that Cyrus was not Iranian, but of Greek descent, because his wife and mother are Greek. There is also an island of the same name (Cyprus) which is pronounced the same in Latin, Greek and English. Another evidence is that he first attacked Hegmataneh (Hekmataneh and Hamedan) and occupied it. Then he marched to Sard or Fars province. He killed the people there and destroyed the historical monuments. These works were under soil and mud until 1937. Professor Schmidt, an American orientalist, discovered them. It is natural that a non-Iranian does not care about: a Greek being introduced by an Iranian name. In his attack on Kerman and Sistan and Baluchestan, he also razed the 5,000-year-old city (Burnt City). Then he marched on Babylon! If he was Iranian, naturally he should have started working in Shiraz or Fars. Another reason is that the name of Cyrus does not appear in any Iranian book: such as Shahnameh, etc. Almost from 1325, this name and its supporters and supporters reached the books of Iran. The reason is clear: Reza Shah had gone to Turkey to see the method of the new civilization. There he presented Ararat to Ataturk, and Ohm said you must destroy all previous history! And write a new date. Therefore, by inviting orientalists, they called for the fabrication of a pre-Islamic historical background, in order to expel Islam from Iran. German and American orientalists came to Iran, carried out all the excavations in secret and took the old works with them. That is, they did not find what they wanted in it, but wanted to make a story of themselves. And the result was 2500 year old celebrations in 1350. The main theorist was also the office of the sold-out intellectuals: Farah Banoo was in the center of intellectual development, the most important of whom were Samad Behrangi and Ehsan Naraghi. Although the Islamic Revolution ousted them from its nest, the works of imperial thought, as the ideology of the great civilization, were transformed after the Islamic Revolution and entered the scene as claimants. Their most important task was to use the methods of the Islamic Revolution itself to overthrow it. For example, many Afghans and Pakistanis smuggled into Iran at high costs (supporters of Zahir Shah) to: block all crossroads and streets under the pretext of begging, took photos of them and said in their media: Iranians He sat on the oil, but the mullahs did what the people begged for. Farah Banu secretly met with Saddam and promised him that the entire Imperial Army would be at war with Iran. Although the hypocrites were anti-Shah, they also came to terms with the fact that they assassinated 17,000 people inside Iran, with the help of the disbanded Savakis and the eternal knife. 180,000 people with the help of Saddam, to be martyred outside Iran in the 8-year war. Even now, with all their capital, they are preaching the imperial philosophy! While it is natural that if people worship the king, they make the king according to their own taste: like Akbar Shah or Fereydoun Shah. And they will not look for them, because they are burnt nuts. If they want eclectic Islam (the ideology of our hypocrites): they will never invite Maryam Rajavi, but will choose like Khatami or Ahmadinejad. This misunderstanding also causes them to receive misinformation, and keeps them in delusions. For example, the United States sends a scrapped ship or submarine on the anniversary of the martyrdom of Soleimani for fear of revenge! But they translate: that Trump wants to attack.
سایروس من أصل یونانی
قورش لدیه شخصیه غیر معروفه ، کل ما نعرفه هو من المؤرخ الیونانی هیرودوت. من هذا یمکن أن نفهم أن سایروس لم یکن إیرانیًا ، بل من أصل یونانی ، لأن زوجته وأمه یونانیتان. توجد أیضًا جزیره تحمل الاسم نفسه (قبرص) وتُنطق بنفس الاسم باللغات اللاتینیه والیونانیه والإنجلیزیه. دلیل آخر هو أنه هاجم حمتانه أولاً (حکمتانه وهمدان) واحتلها. ثم سار إلى مقاطعه سارد أو فارس. قتل الناس هناک ودمر الآثار التاریخیه. کانت هذه الأعمال تحت التربه والطین حتى عام ۱۹۳۷. اکتشفها البروفیسور شمیدت ، المستشرق الأمریکی. من الطبیعی ألا یهتم غیر الإیرانی: یتم تقدیم یونانی باسم إیرانی. فی هجومه على کرمان وسیستان وبلوشستان ، قام أیضًا بتدمیر المدینه التی یبلغ عمرها ۵۰۰۰ عام (المدینه المحترقه). ثم سار على بابل! إذا کان إیرانیًا ، فمن الطبیعی أن یبدأ العمل فی شیراز أو فارس. سبب آخر هو أن اسم کورش لا یظهر فی أی کتاب إیرانی: مثل شاهنامه ، إلخ. منذ عام ۱۳۲۵ تقریبًا وصل هذا الاسم وأنصاره وأنصاره إلى کتب إیران. والسبب واضح: رضا شاه ذهب إلى ترکیا لیرى طریقه الحضاره الجدیده. هناک قدم أرارات إلى أتاتورک ، وقال أوم إنه یجب علیک تدمیر کل التاریخ السابق! واکتب تاریخ جدید لذلک ، بدعوتهم المستشرقین ، دعوا إلى اختلاق خلفیه تاریخیه ما قبل الإسلام ، لطرد الإسلام من إیران. جاء المستشرقون الألمان والأمریکیون إلى إیران وقاموا بجمیع الحفریات فی الخفاء وأخذوا معهم الأعمال القدیمه. أی أنهم لم یجدوا ما یریدون فیه ، لکنهم أرادوا أن یصنعوا قصه لأنفسهم. وکانت النتیجه ۲۵۰۰ عام من الاحتفالات عام ۱۳۵۰. المنظر الرئیسی کان أیضًا مکتب المفکرین المباعین: کانت فرح بنو فی مرکز التطور الفکری ، وأهمهم صمد بهرنجی وإحسان ناراغی. على الرغم من أن الثوره الإسلامیه طردتهم من عشها ، إلا أن أعمال الفکر الإمبراطوری ، باعتبارها إیدیولوجیه الحضاره العظیمه ، قد تحولت بعد الثوره الإسلامیه ودخلت المشهد کمطالبین. کانت مهمتهم الأکثر أهمیه هی استخدام أسالیب الثوره الإسلامیه نفسها للإطاحه بها. على سبیل المثال ، تم تهریب العدید من الأفغان والباکستانیین إلى إیران بتکلفه باهظه (من أنصار ظاهر شاه) من أجل: قطع جمیع مفترق الطرق والشوارع بحجه التسول ، والتقاط صور لهم وقالوا فی وسائل الإعلام الخاصه بهم: الإیرانیون جلس على الزیت ، لکن الملالی فعلوا ما توسل إلیه الناس. قابلت فرح بانو صدام سراً ووعدته بأن الجیش الإمبراطوری بأکمله سیکون فی حاله حرب مع إیران. على الرغم من أن المنافقین کانوا معادیین للشاه ، إلا أنهم توصلوا أیضًا إلى حقیقه أنهم اغتالوا ۱۷۰۰۰ شخص داخل إیران ، بمساعده سافاکیس المنحل والسکین الأبدی. ۱۸۰ ألف شخص بمساعده صدام استشهدوا خارج إیران فی حرب الثمانی سنوات. حتى الآن ، برأسمالهم کله ، ینادون بفلسفه الإمبراطوریه! فی حین أنه من الطبیعی أنه إذا عبد الناس الملک ، فإنهم یصنعون الملک حسب ذوقهم الخاص: مثل أکبر شاه أو فریدون شاه. ولن یبحثوا عنهم ، لأنهم جوز محترق. إذا کانوا یریدون إسلامًا انتقائیًا (أیدیولوجیه منافقینا): فلن یدعوا مریم رجوی أبدًا ، لکنهم سیختارون مثل خاتمی أو أحمدی نجاد. یؤدی سوء الفهم هذا أیضًا إلى تلقی معلومات مضلله ویبقیهم فی الأوهام. على سبیل المثال ، ترسل الولایات المتحده سفینه أو غواصه ملغومه فی ذکرى استشهاده خوفا من الانتقام من الشهید سلیمانی. لکنهم یترجمون: أن ترامب یرید الهجوم.
Куруш аз авлоди юнонӣ аст
Куруш шахсияти номаълум дорад, мо танҳо аз таърихнигори юнонӣ Ҳеродот медонем. Аз ин ҷо фаҳмидан мумкин аст, ки Куруш эронӣ набуд, балки аз авлоди юнонӣ буд, зеро ҳамсар ва модари ӯ юнонӣ ҳастанд. Инчунин як ҷазираи ҳамном бо ҳам вуҷуд дорад (Кипр), ки бо забонҳои лотинӣ, юнонӣ ва англисӣ якхела хонда мешавад. Далели дигар он аст, ки вай аввал ба Ҳегматана (Ҳекматана ва Ҳамедан) ҳамла карда, онро ишғол кардааст. Сипас ӯ ба музофоти Сард ё Форс раҳсипор шуд. Вай дар он ҷо одамонро кушт ва ёдгориҳои таърихиро хароб кард. Ин асарҳо то соли ۱۹۳۷ дар зери хок ва лой буданд. Профессор Шмидт, шарқшиноси амрикоӣ онҳоро кашф кард. Табиист, ки ғайрирасӣ парвое надорад: юнонӣ бо номи эронӣ муаррифӣ мешавад. Дар ҳамла ба Кирмон ва Сиистон ва Балучистон, ӯ инчунин шаҳри ۵۰۰۰-соларо (шаҳри сӯхта) хароб кард. Сипас ӯ ба Бобил раҳсипор шуд! Агар ӯ эронӣ мебуд, табиатан мебоист дар Шероз ё Форс ба кор шурӯъ мекард. Сабаби дигар он аст, ки номи Куруш дар ягон китоби эронӣ дида намешавад: ба монанди Шоҳнома ва ғ. Тақрибан аз соли ۱۳۲۵ ин ном ва тарафдорон ва тарафдорони он ба китобҳои Эрон мерасиданд. Сабаб маълум аст: Ризошоҳ барои дидани усули тамаддуни нав ба Туркия рафта буд. Дар он ҷо вай Араратро ба Отатурк тақдим кард ва Ом гуфт, ки шумо бояд тамоми таърихи қаблиро нобуд кунед! Ва санаи навро нависед. Аз ин рӯ, онҳо бо даъват кардани шарқшиносон ба бофтани заминаҳои таърихии тоисломӣ даъват карданд, то исломро аз Эрон хориҷ кунанд. Шарқшиносони олмонӣ ва амрикоӣ ба Эрон омада, ҳама ҳафриётро пинҳонӣ анҷом доданд ва асарҳои қадимаро бо худ бурданд. Яъне, онҳо чизи дилхоҳи худро дар он наёфтанд, балки мехостанд дар бораи худ қисса кунанд. Ва натиҷа ҷашни ۲۵۰۰-сола дар соли ۱۳۵۰ буд. Назариётчии асосӣ инчунин дафтари зиёиёни фурӯхташуда буд: Фараҳ Баноо дар маркази рушди зеҳнӣ қарор дошт, ки муҳимтарини онҳо Самад Беҳранги ва Эҳсон Нарағӣ буданд. Ҳарчанд Инқилоби Исломӣ онҳоро аз лонаи худ берун кард, аммо асарҳои тафаккури императорӣ, ҳамчун идеологияи тамаддуни бузург, пас аз Инқилоби Исломӣ тағир ёфтанд ва ҳамчун даъвогар ба саҳна ворид шуданд. Вазифаи муҳимтарини онҳо истифодаи усулҳои худи инқилоби исломӣ барои сарнагун кардани он буд. Масалан, бисёре аз афғонҳо ва покистониҳо бо хароҷоти зиёд ба Эрон қочоқ карданд (тарафдорони Зоҳиршоҳ) бо мақсади бастани ҳама чорроҳаҳо ва кӯчаҳо бо баҳонаи гадоӣ, аксбардорӣ карданд ва дар расонаҳои худ гуфтанд: эрониҳо Вай болои равған нишаст, аммо муллоҳо он чизе ки мардум илтимос мекарданд, карданд. Фараҳ Бану пинҳонӣ бо Саддом мулоқот кард ва ба ӯ ваъда дод, ки тамоми артиши императорӣ бо Эрон дар ҷанг хоҳад буд. Гарчанде мунофиқон бар зидди шоҳ буданд, онҳо инчунин бо чунин хулоса омаданд, ки онҳо дар дохили Эрон бо ёрии Савакиёни пароканда ва корди абадӣ ۱۷۰۰۰ нафарро куштанд. ۱۸۰,۰۰۰ нафар бо кӯмаки Саддом, дар беруни Эрон дар ҷанги ۸-сола шаҳид шуданд. Ҳоло ҳам, онҳо бо тамоми сармояи худ фалсафаи императориро таблиғ мекунанд! Дар ҳоле ки табиист, ки агар одамон подшоҳро парастиш кунанд, онҳо подшоҳро мувофиқи завқи худ месозанд: мисли Акбаршоҳ ё Ферейдуншоҳ. Ва онҳоро ҷустуҷӯ нахоҳанд кард, зеро онҳо чормағзҳои сӯхта мебошанд. Агар онҳо исломи эклектикӣ (идеологияи мунофиқони моро) мехоҳанд: онҳо ҳеҷ гоҳ Марям Раҷавиро даъват намекунанд, балки ба мисли Хотамӣ ё Аҳмадинажод интихоб мекунанд. Ин нофаҳмӣ инчунин боиси гирифтани маълумоти нодуруст мегардад ва онҳоро дар гумроҳӣ нигоҳ медорад. Масалан, Иёлоти Муттаҳида дар солгарди шаҳодати Солейманӣ аз тарси интиқом киштӣ ё киштии зериобиро мефиристад! Аммо онҳо тарҷума мекунанд: ки Трамп мехоҳад ҳамла кунад.
