نوشته های مشابه
کورش ایرانی های زیادی را کشت.
الف: براساس تحقیقات علامه طباطبایی(ره) کوروش، همان ذوالقرنین است، که عرب بوده و از سر زمین فلسطین برخواست. نژاد او آریایی نبود، بلکه از نژاد سامی، فرزند ارشد حضرت نوح اوست.
ب: برخی روایات هم قریش یا قرشی را معرب کورش یا کورشی می دانند. زیرا که از نسل حضرت ابراهیم هستند و حضرت ابراهیم در بابل زندگی می کرد و وقتی که به دستور خدا فرزندش را به مکه برد، اعراب جاهلی او را قوم من کورش نامیدند. و خلاصه ان هم قرشی شد.
ج :چون اعراب اسب ندیده بودند و با شتر سفر می کردند، وقتی حضرت ابراهیم با اسب آمد، او را فارس یا اسب سوار هم نامیدند.
د: براساس روایات شاهنامه، بعضی ها او را همان فریدون می دانند. فریدون لقب کاوه آهنگر است: وی نیز در فلسطین بوده، آثار باستانی در سرزمین غزه نیز، ان را تایید می کند. کاوه آهنگر برعلیه ضحاک که وی نیز عرب بوده، شورش می کند، بعد به سمت مشرق آمده: به ایران حمله کرده و کشتار وسیعی در هگمتانه می کند: تا آنجا را فتح کند و حکمتانه یا هگمتانه یا همدان را تخریب می کند. سپس در حمله به سارد هم، فارس های شیراز را سرکوب می نماید. پس از آن به سوی بابل رفته، در شب جشن و سرور ایرانیان، آنها را در هم کوبیده و بابل را فتح می کند (عراق عرب فعلی) بعد خود را پادشاه عادل نامگذاری می کند! و استوانه ای را در انجا دفن می کند.
ه: روز کشتار ایرانیان را یهودیان جشن می گیرند، و به همین دلیل کورش را بسیار دوست دارند. کورش علاوه بر کشتار ایرانیان، به نفع یهودیان کار کرده، بسیاری از فتوحات آنها را آزاد می کند، و اموالی که به غنیمت رفته بود پس می دهد. و آنها را نجات داده و برای تسلط کامل بر ایران، به نقاط مختلف ایران می فرستد: از جمله دانیال نبی درشوش یا قیدار نبی در زنجان..
و: هردوت که تنها منبع کورش است، خودش دچار سردر گمی است! چهار روایت مختلف نقل می کند که نشان می دهد: اصلا کورش وجود خارجی نداشته، هاله افسانه ای است.
ز: دلیل ظهور او پس از ۲۵قرن، در اندیشه ایرانیان، به دهه ۱۳۵۰بر می گردد. در ان زمان شاه ستمگر ایران، برای اینکه تاریخ را از اسلام تغییر داده، خود را نیکوکار جلوه دهد، دستور داد: سارد یا همان پاسارگاد را بنام کورش ثبت کنند. تا بتواند با یهودیها و اسرائیل ارتباط داشته باشد. یهودی ها که شیراز را ملک سلیمان می دانند، آن را از اراضی اسرائیل شمرده! و می خواهند به اسرائیل ملحق کنند. لذا شاه ایران هم تبلیغات وسیعی می کند: جشنهای دوهزار و پانصد ساله راه انداخته، از همه رهبران جهان برای عیش و نوش دعوت می نماید. دلار های نفتی را صرف ساختن تیپ و لشکر! بنام کورش می نماید، با استفاده از سینماگران خود فروخته و: گریمورهای مزدور، رژه عجیب و بزرگی را در شیراز به راه می اندازند. با لباس ها و قیافه های من در اوردی!
ح: لذا: کورش دوم یا کورش کبیر ساخته پرداخته نیم قرن اخیر است و هیچ عقبه تاریخی ندارد. حتی برخی ها می گویند نام مادرش دروغ است، و ان را برای سرپوش گذاشتن به کشتار مادها اختراع کردند. تا بگویند مادر او از مادها بوده! در حالیکه خودش هم ایرانی نبود. حالا عده ای لباس ایل بختیاری را پوشیده، در پاسارگاد شعار می دهند که کورش نژاد آریایی داشته. این نشان از بی اطلاعی کامل این روستاییان ساده دل است.
ط: اگر کلمه کورش را در زبان لاتین و یونانی سرچ کنیم به قبرس می رسیم. سایپرس یا سیروس هم گفته اند. کی روش مربی فوتبال ایران هم خود را کورش می دانست. نام کورش اصلا در هیچ کتابی نیامده، شاهنامه که تاریخ حماسه های ایران است! گلستان و بوستان و یا کتب تاریخی ایرانی و عربی، هیچکدام بجز هرودوت یونانی ذکری از کورش نداشته اند. تقریبا میتوان گفت تا قبل از جشنهای دوهزار و پانصد ساله، کتابی و سندی در این مورد وجود ندارد. و هرچه هست براساس روایات چهار گانه هرودوت می باشد. شاید به این دلیل که او را ایرانی نمی دانستند. ولی یونانی ها و قبطی ها و قسطنطنیه از او بخوبی یاد می کنند.
ی: شاه ستم کار ایران از اینکه مبدا تاریخ هجرت پیامبر است ناراحت بود. لذا تاریخ فرضی ۲۵۰۰ساله را بجای ان تصویب و ابلاغ کرد. بطوریکه سال ۱۳۵۵ تبدیل شد به سال ۲۵۳۵البته این یک غرور ملی بود که ایران ۲۵۰۰سال تاریخ مدون دارد ولی منابع آن قابل استناد نبود. حتی در شیراز جشن هنر راه انداختند تا با اعمال جنسی در حضور مردم آنها را از سوال کردن بیشتر منع کنند. بنایی که در پاسارگاد بنام مقبره کوروش است در واقع ساخته حضرت سلیمان بوده و مادر گرامی اش را در ان دفن کرده بودند. که آثاری از ان باقی نمانده، به همین دلیل گفتند که قبر کورش است تا کسی مدعی تکذیب ان نباشد.
ک: در شعر حافظ یکی از لقب های شیراز همان ملک سلیمان است. دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت، رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم. و این اشاره تاریخی به مکانها نشان می دهد: که کورش را همان اسکندر هم می دانستند. که به ایران حمله کرد و همه جا را به آتش کشید.
ل: گفته شده اسکندر وقت برگشت، تعدادی از جنگاوران کرمان را به همراه خود می برد تا فنون دفاع به سربازان یاد بدهد. و آنها را در شمال روم در اردوگاهی اسکان می دهد، که به آنها کرمانی می گفتند یا همان جرمانی . علامه طباطبایی هم اشاره ای دارد که: اسکندر یا کورش همان ذوالقرنین هستند. به اعتبار سخن حافظ، کورش همان اسکندر است و پاسارگاد مقبره مادر سلیمان نبی.
م: برخی ها او را داریوش اول هم می دانند. زیرا کورش در اهواز، با دانیال نبی مواجه می شود و از او دلیل بر نبوت می خواهد. یهودیان همراه او هم می گویند: باید او را جلوی شیرهای درنده بیافکنیم. و در چاهی تعدادی شیر وحشی بوده، دانیال نبی را به چاه می اندازند. بعد از یک روز می بینند: دانیال نبی در چاه مناجات می کند، و شیرها خود را به او می مالند و تبرک می جویند. لذا به او ایمان آورده با احترام وی را بیرون می اورند. بعد کورش همه علمای یهود حاضر را هم در چاه می اندازد! ولی همه آنها دریده و کشته می شوند. لذا یهودیان از این به بعد دشمن او شده، نامش را حذف کرده و بجای ان، کلیه صفات را به داریوش اول نسبت دادند، که ۱۸سال بعد به حکومت رسیده بود.
Cyrus was an Arab! And killed many Iranians.
A: According to the research of Allama Tabatabai (RA), Cyrus is the same Dhu al-Qarnayn, who was an Arab and arose from the land of Palestine. His race was not Aryan, but of Semitic descent, the eldest son of Noah.
B: Some narrations also consider Quraysh or Quraysh to be the followers of Cyrus or Cyrus. Because they are descendants of Prophet Ibrahim and Prophet Ibrahim lived in Babylon and when he took his son to Mecca by the command of God, the ignorant Arabs called him my people Cyrus. And in short, it became a shard.
A: Because the Arabs had not seen a horse and were traveling on camels, when Prophet Ibrahim came with a horse, they also called him a Persian or a horseman.
D: According to the narrations of Shahnameh, some people consider him as Fereydoun. Fereydoun is the title of Kaveh Ahangar: he was also in Palestine, and the antiquities in the land of Gaza confirm it. Kaveh Ahangar revolts against Zahak, who was also an Arab, then came to the east: he invaded Iran and carried out a large-scale massacre in Hegmataneh: until he conquered it and destroyed Hekmataneh or Hegmataneh or Hamedan. Then, in attacking Sard, he suppresses the Persians of Shiraz. After that, he went to Babylon, on the night of the celebration of the Iranians, crushed them and conquered Babylon (present-day Arab Iraq), then named himself the righteous king! And bury a cylinder there.
E: The day of the massacre of the Iranians is celebrated by the Jews, and for this reason they love Cyrus very much. In addition to killing the Iranians, Cyrus worked for the Jews, liberating many of their conquests, and returning the plundered property. And he saves them and sends them to different parts of Iran for complete domination of Iran: including the prophet Daniel in Shush or the prophet Qeydar in Zanjan.
And: Herodotus, who is the only source of Cyrus, is himself confused! He narrates four different narratives that show: Cyrus did not exist at all, he is a mythical aura.
G: The reason for his appearance after 25 centuries, in Iranian thought, dates back to the 1350s. At that time, the oppressive king of Iran, in order to change history from Islam and make himself appear benevolent, ordered: to register Sard or Pasargadae as Cyrus. To be able to communicate with the Jews and Israel. The Jews, who consider Shiraz to be King Solomon, considered it to be the land of Israel! And they want to join Israel. Therefore, the Shah of Iran also spreads great propaganda: he has started celebrations of two thousand and five hundred years, inviting all world leaders to have fun. Spend oil dollars to build brigades and divisions! Named after Cyrus, he sold himself using his cinematographers and: mercenary make-up artists set up a strange and big parade in Shiraz. You came with my clothes and faces!
H: Therefore: Cyrus II or Cyrus the Great is made in the last half century and has no historical obstacles. Some even say that his mother’s name is a lie, and they invented it to cover up the killing of the Medes. To say that his mother was from the Medes! While he himself was not Iranian. Now some people are wearing the clothes of Bakhtiari tribe, chanting in Pasargad that Cyrus was of Aryan descent. This is a sign of the complete ignorance of these simple-minded villagers.
A: If we search the word Cyrus in Latin and Greek, we will reach Cyprus. Cypress or Cyrus is also said. Ki Roosh, the coach of Iranian football, also considered himself Cyrus. The name of Cyrus does not appear in any book at all, Shahnameh which is the history of Iranian epics! Golestan and Bustan, or Persian and Arabic historical books, have no mention of Cyrus except the Greek Herodotus. It can be said that there is almost no book or document on this subject before the celebrations of two thousand and five hundred years. And everything is based on the four narrations of Herodotus. Maybe because he was not considered an Iranian. But the Greeks, Copts, and Constantinople remember him well.
Y: The oppressive Shah of Iran was upset that the origin of the Prophet’s emigration date. Therefore, it approved and announced the hypothetical history of 2500 years instead. As the year 1355 became the year 2535, of course, it was a national pride that Iran has a history of 2500 years, but its sources could not be cited. They even organized an art festival in Shiraz to prevent them from asking more questions through sexual acts in public. The building in Pasargadae called the tomb of Cyrus was actually built by Solomon and his dear mother was buried there. There are no traces of it left, so they said that it is the tomb of Cyrus so that no one can claim to deny it.
K: In Hafez’s poem, one of the titles of Shiraz is King Suleiman. I was heartbroken by the terror of Alexander’s prison, I took off my clothes and went to King Suleiman. And this shows a historical reference to places: that Cyrus was also known as Alexander. Who attacked Iran and set it on fire everywhere.
L: It is said that when Alexander returned, he would take a number of Kerman warriors with him to teach defense techniques to the soldiers. And settles them in a camp in northern Rome, which they called Kermani or Jermani. Allameh Tabatabai also mentions that: Alexander or Cyrus are the same as Dhu al-Qarnayn. According to Hafez, Cyrus is the same as Alexander and Pasargadae is the tomb of the mother of Suleiman the Prophet.
M: Some people also know him as Darius I. Because Cyrus meets the prophet Daniel in Ahvaz and asks him for proof of prophecy. The Jews with him also say: We must throw him in front of the predatory lions. And there were some wild lions in the well, and they threw the prophet Daniel into the well. After a day they see: The prophet Daniel is praying in the well, and the lions are rubbing themselves on him and asking for blessings. Therefore, they believe in him and take him out with respect. Then Cyrus throws all the Jewish scholars present in the well! But all of them are torn and killed
