۱- مذاکره یعنی اعتماد به آمریکا : در عالم سیاست اعتماد معنی ندارد. مگر ما به روسیه و چین اعتماد داریم که با انها در مسائل مختلف اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی مذاکره داریم؟ آمریکا هم مانند آنها.
۲- مذاکره یعنی تسلیم به آمریکا : مگر تمام قدرتهای بزرگ و کوچک دنیا که با آمریکا مذاکره و مراوده و مبادله دارند تسلیم آمریکایند؟ چرا فکر می کنیم که ما باید متفاوت باشیم؟
۳- آمریکا در حال فروپاشی است : قدرت اصلی آمریکا نه اقتصاد آن و نه نیروی نظامی آن بلکه دانشگاههای آن است که از خاک ثروت و از آهن پاره تسلیحات و از تخیل فیلمهای هالیوودی و از آب کوکاکولا می سازد و مادامی که از ۲۰ دانشگاه برتر دنیا ۱۵ تای آن آمریکایی و ۵ تای دیگر غربی وابسته به آمریکا هستند و حتی در ۱۰۰ دانشگاه برتر حضور پرفروغی از چین و روسیه نمی بینیم ، امید به فروپاشی آمریکا توهمی بیش نیست.
۴- ما در جهان رهبر مبارزه با آمریکا هستیم : سوال خردمندانه این است که چه کسی به شما چنین رسالتی را داده است؟ چرا باید از شکم زن و بچه های کشور خود بزنی تا با کشوری بجنگی که ۹۰ درصد امکانات رفاهی اطرافمان را اختراع کرده است؟
۵- آمریکا با دینمان سر جنگ دارد: آمریکا مانند هر کشور دیگری دنبال منافع خود است و منافع نه دین می شناسد و نه بی دینی. لذا اگر تدبیر و عقلانیت باشد می توان هم دین خود را داشت هم با آمریکا در تعامل بود. مانند بقیه جهان.
۶- با آمریکا آری ولی با ترامپ نه : حقیقت این است که این هم شعاری بیش نیست و در سه مقطع جیمی کارتر و بیل کلینتون و باراک اوباما بهترین وقت مذاکره و برقراری مناسبات بود که با لجاجت از دست دادیم.
۷- ما ضد اسرائیلیم پس ضد آمریکاییم : حقیقت اینست که کشوری که بیشترین نفع را از تنازع ایران و آمریکا می برد ، اسرائیل است.