نوشته های مشابه
اساس خلقت انسان از دیدگاه صدر المتالهین، انسان بتواند ثروت جدیدی خلق کند، یا بر ثروت جهان بیافزاید. تفاوت انسان با حیوان در این است. حیوان در یک چرخه طبیعی، بطور غریزی کار خود را انجام می دهد. اما انسان با ابتکار و خلاقیت می تواند کار خیری را انجام دهد، یا اینکه اثرات شر و بدی را برجای گذارد. چون بخشی از قدرت و خلاقیت خداوندی به او داده شده، و کارهای غیر غریزی زیادی می تواند انجام دهد. لذا میتوان گفت ارزش هر انسان، به میزان ارزش افزوده ای است که ایجاد می کند. بنابر این ثبات قیمت، یا ثبات ارزش معنی ندارد.بلکه بی ارزشی است. اگر دو روز انسان مساوی باشد، ضرر کرده است و اگر، صیرورت انسان خطی بدون شیب باشد، با عقب رفتگی تفاوتی ندارد. لذا همانطور که وزن انسان هر روز تغییر می کند. همه چیز ان رو به تکامل می رود. هیچیک از غذاهای امروزی! در طبیعت وجود نداشته، و هیچ فعالیت امروزی مشابه دیروز نیست. یعنی جهان در حال پردازش ثروت به دست بشر است. اما گروهی از انسان ها، آن را درک نمی کنند بلکه برعکس آن فکر می کنند! که در تئوری به آن اندیشه محافظه کارانه می گویند. مثلا در اقتصاد: موضوع گرانی و تورم از همین نوع است. رشد قیمت و رشد کیفیت کالا و رشد رفاه مردم، سیری ناپذیر است. یعنی دائما باید به سوی بالا حرکت کند: و از روز های قبل فاصله بگیرد. اما عده ای ان را نمی پسندند، و می گویند قیمت ها باید ثابت باشد. فکر می کنند گرانی ها، کار دولت روحانی است! و دولت احمدی نژاد بهتر بود. در حالیکه همان موقع هم می گفتند: گرانی ها تقصیر احمدی نژاد است، دولت خاتمی بهتر بود و قس علیهذا، اصطلاحا می گویند یوم البتر! هر سال دریغ از پارسال. البته خودشان هم می دانند احمقانه حرف می زنند، ولی می زنند! چون منافع سیاسی دارند. تا مردم را به آشوب بکشند. آنها تعجب می کنند چرا قیمت ها بالا می رود، کسی اعتراض نمی کند. ولی آنقدر احمق هستند که نمی دانند: خودشان هم آرزوی گرانی دارند. یک دلیل آن مثل بقیه مردم هست: چون دارای املاک، خودرو و سهام و غیره هستند ارزو می کنند: هیچگاه ارزان نشود. مثل دیشب که دلار ناگهان سقوط کرد، هیچکس خوشحال نشد. بلکه بسیاری با ناراحتی دلار ها بردند که بفروشند. اما دلیل دومش حماقت آنها است: فکر می کنند ارزانی خوب است ولی برای همسایه! یعنی دیگران ملک خود، یا میوه و سبزی را ارزان بفروشند، اما اگر خودش خواست بفروشد، اصلا ارزان نمی فروشد. لذا باید موضوع گرانی را پذیرفت. اما دلایل مهم آن را دانست. اولین دلیل منطقی آن افزایش جمعیت است. در حالیکه برخی امکانات ثابت است: مثلا مساحت زمین در شمال تهران ثابت است، زیاد نمی شود، اما هرچه می گذرد جمعیت بیشتری خواهان سکونت در انجا می شوند. طبیعتا تقاضا بالا رفت قیمت ها هم بالا می رود. این موضوع را همه می فهمند و کسی اعتراض ندارد. یا اینکه کاهش ارزش پول ملی، فقط این دوسه سال نیست، بلکه در طول تاریخ بوده: یک عباسی از بین رفت به صنار و سی شاهی و دینار و غیره تبدیل شد از زمان تاسیس دلار، هر دلار یک ریال بود ولی تا سال ۵۷به ۷۵۰ریال رسید. اما دلایل دیگر ان مصنوعی است، که بخش اعتراضی مردم به این است: که بی عدالتی نام دارد. مانند اینکه عده ای نجومی بگیر، همه اجناس خوب را می خرند و انبار می کنند. برای بقیه نمی ماند، و اگر هم بماند گرانتر از معمول می افتد. اما اگر درآمد همه یکسان باشد، با گران شدن هر کالایی، میزان کاهش بهره مندی همه یکسان می شود. یا برخی دوگانه گزینی ها: مانند نان و تفنگ!(خرید سلاح) کار و جان(کرونا)که دلارهاصرف کدام شود.
The process of decreasing or increasing the wealth of nations
The basis of human creation According to Sadr al-Mutalahin, man can create new wealth, or add to the wealth of the world. This is the difference between a human and an animal. The animal does its job instinctively in a natural cycle. But man, with initiative and creativity, can do good deeds, or leave the effects of evil. Because part of God’s power and creativity is given to him, and he can do many non-instinctive things. Therefore, it can be said that the value of every human being is equal to the added value it creates. So price stability, or value stability does not make sense. It is worthless. If the human being is equal for two days, he has lost, and if the human being is linear without a slope, it is no different from the retreat. So as human weight changes every day. Everything is evolving. None of today’s food! It did not exist in nature, and no activity today is the same as yesterday. That is, the world is processing wealth into human hands. But a group of people do not understand it, but think the opposite! Which in theory is called conservative thinking. For example, in economics: the issue of inflation is of the same type. The growth of prices and the growth of the quality of goods and the growth of the welfare of the people are insatiable. That is, it must constantly move upwards: and distance itself from the previous days. But some do not like it, and say prices should be fixed. They think that the high prices are the work of the spiritual government! And Ahmadinejad’s government was better. While they were saying at the same time: the high prices are Ahmadinejad’s fault, Khatami’s government was better and so on, so-called better day! Every year I regret last year. Of course, they themselves know that they talk stupidly, but they do! Because they have political interests. To cause chaos to the people. They wonder why prices are rising, no one is protesting. But they are so stupid that they do not know: they themselves wish for more. One reason is like other people: because they have real estate, cars and stocks, etc. They wish: never cheap. Like last night, when the dollar suddenly fell, no one was happy. Rather, many sadly took the dollars to sell. But the second reason is their stupidity: they think cheap is good, but for the neighbor! That is, others sell their property, or fruits and vegetables, cheaply, but if they want to sell it themselves, they do not sell it cheap at all. Therefore, the issue of expensiveness must be accepted. But he knew the important reasons. The first logical reason is population growth. While some facilities are fixed: for example, the land area in the north of Tehran is fixed, it does not increase, but as time goes by, more and more people want to live there. Naturally, demand went up and prices went up. Everyone understands this and no one objects. Or the devaluation of the national currency is not only these two years, but has been throughout history: an Abbasid disappeared into Sanar and thirty shahs and dinars, etc. Since the establishment of the dollar, each dollar was one rial, but until 57 to 750 rials Receipt. But the other reason is artificial, which is what the people are protesting about: what is called injustice. It’s like taking astronomical people, buying and storing all good goods. It does not stay for the rest, and if it stays, it will be more expensive than usual. But if everyone’s income is the same, as the price of each product increases, so does everyone’s benefit reduction. Or some dual choices: like bread and guns! (Buy weapons) work and life (corona) which dollars to spend.
عملیه تناقص أو زیاده ثروات الأمم
أساس الخلق البشری من وجهه نظر صدر المطل ، یمکن للإنسان أن یخلق ثروه جدیده ، أو یضیف إلى ثروه العالم. هذا هو الفرق بین الإنسان والحیوان. یقوم الحیوان بعمله بشکل غریزی فی دوره طبیعیه. لکن الإنسان ، بالمبادره والإبداع ، یمکنه أن یفعل الأعمال الصالحه ، أو یترک آثار الشر. لأن جزءًا من قوه الله وإبداعه مُنح له ، ویمکنه أن یفعل أشیاء کثیره غیر فطریه. لذلک ، یمکن القول أن قیمه کل إنسان تساوی القیمه المضافه التی یخلقها. لذا فإن استقرار الأسعار أو استقرار القیمه لا معنى له ، فهو لا قیمه له. إذا تساوى الإنسان لمده یومین فقد خسر ، وإذا کان الإنسان خطیًا بلا منحدر ، فلا یختلف عن التراجع. هکذا یتغیر وزن الإنسان کل یوم. کل شیء یتطور. لا شیء من طعام الیوم! لم یکن موجودًا فی الطبیعه ، ولا یوجد نشاط الیوم مثل الأمس. أی أن العالم یحول الثروه إلى أیدی البشر. لکن مجموعه من الناس لا تفهم ذلک بل تعتقد العکس! وهو من الناحیه النظریه یسمى التفکیر المحافظ. على سبیل المثال ، فی الاقتصاد: قضیه التضخم من نفس النوع. إن نمو الأسعار ونمو جوده السلع ونمو رفاهیه الناس لا یشبعان. أی أنه یجب أن یتحرک صعودًا باستمرار: وأن ینأى بنفسه عن الأیام السابقه. لکن البعض لا یعجبهم ویقولون إن الأسعار یجب أن تکون ثابته. یعتقدون أن الغلاء من عمل الحکومه الروحیه! وکانت حکومه أحمدی نجاد أفضل. بینما کانوا یقولون فی نفس الوقت: ارتفاع الأسعار خطأ أحمدی نجاد ، کانت حکومه خاتمی أفضل وهکذا دوالیک ، ما یسمى بالیوم الأفضل! کل عام یؤسفنی العام الماضی. بالطبع ، هم أنفسهم یعرفون أنهم یتحدثون بغباء ، لکنهم یفعلون ذلک! لأن لدیهم مصالح سیاسیه. لإحداث الفوضى فی الناس. یتساءلون لماذا ترتفع الأسعار ، ولا أحد یحتج. لکنهم أغبیاء لدرجه أنهم لا یعرفون: إنهم هم أنفسهم یرغبون فی المزید. أحد الأسباب هو مثل الآخرین: لأن لدیهم عقارات وسیارات وأسهم ، إلخ. إنهم یرغبون: لیس رخیصًا أبدًا. مثل اللیله الماضیه ، عندما انخفض الدولار فجأه ، لم یکن أحد سعیدًا. بدلا من ذلک ، أخذ الکثیرون للأسف الدولارات للبیع. لکن السبب الثانی هو غباءهم: فهم یعتقدون أن الرخیص أمر جید ، لکن بالنسبه للجار! أی أن الآخرین یبیعون ممتلکاتهم ، أو الفواکه والخضروات ، بثمن بخس ، لکن إذا أرادوا بیعها بأنفسهم ، فإنهم لا یبیعونها بسعر رخیص على الإطلاق. لذلک ، یجب قبول مسأله الغلاء. لکنه عرف الأسباب المهمه. السبب المنطقی الأول هو النمو السکانی. فی حین أن بعض المرافق ثابته: على سبیل المثال ، مساحه الأرض فی شمال طهران ثابته ، فهی لا تزید ، ولکن مع مرور الوقت ، یرید المزید والمزید من الناس العیش هناک. بطبیعه الحال ، ارتفع الطلب وارتفعت الأسعار. الجمیع یفهم هذا ولا أحد یعترض. أو أن تخفیض قیمه العمله الوطنیه لم یقتصر على هذین العامین فحسب ، بل کان على مدار التاریخ: اختفى عباسی فی سنار وثلاثین شاهًا ودینارًا ، إلخ. إیصال. لکن السبب الآخر مصطنع ، وهو ما یحتج الناس علیه: ما یسمى بالظلم. إنه مثل أخذ الأشخاص الفلکیین وشراء وتخزین کل البضائع الجیده. لا یبقى لبقیه ، وإذا بقی ، سیکون أغلى من المعتاد. ولکن إذا تساوى دخل کل فرد ، فکلما زاد سعر کل منتج ، یزداد أیضًا خفض الفوائد للجمیع. أو بعض الخیارات المزدوجه: مثل الخبز والبنادق! (شراء السلاح) والعمل والحیاه (کورونا) أی الدولارات التی تنفقها.
Proces znižovania alebo zväčšovania bohatstva národov
Ako základ ľudského stvorenia z pohľadu Sadr al-Mutalláha môže človek vytvárať nové bohatstvo alebo zväčšovať bohatstvo sveta. To je rozdiel medzi človekom a zvieraťom. Zviera robí svoju prácu inštinktívne v prirodzenom cykle. Ale človek s iniciatívou a tvorivosťou môže robiť dobré skutky alebo zanechávať následky zla. Pretože mu je daná časť Božej sily a tvorivosti, a môže robiť veľa neinštinktívnych vecí. Preto sa dá povedať, že hodnota každého človeka sa rovná pridanej hodnote, ktorú vytvára. Cenová stabilita alebo hodnotová stabilita teda nemá zmysel. Je to bezcenné. Ak je človek dva dni rovný, prehral a ak je človek lineárny bez sklonu, nelíši sa to od ústupu. Takže ako sa ľudská váha mení každý deň. Všetko sa vyvíja. Žiadne z dnešných jedál! V prírode neexistovala a žiadna činnosť dnes nie je rovnaká ako včera. To znamená, že svet spracúva bohatstvo do ľudských rúk. Skupina ľudí to ale nechápe, ale myslí si opak! Čo sa teoreticky nazýva konzervatívne myslenie. Napríklad v ekonomike: otázka inflácie je rovnakého typu. Rast cien a rast kvality tovaru a rast blahobytu ľudí sú nenásytné. To znamená, že sa musí neustále posúvať nahor: a dištancovať sa od predchádzajúcich dní. Niektorým sa to však nepáči a hovoria, že ceny by mali byť pevné. Myslia si, že vysoké ceny sú dielom duchovnej vlády! A Ahmadínežádova vláda bola lepšia. Zatiaľ čo súčasne hovorili: za vysoké ceny môže Ahmadínedžád, vina Khatamiho bola lepšia a tak ďalej, takzvaný lepší deň! Každý rok ľutujem minulý rok. Samozrejme, sami vedia, že rozprávajú hlúpo, ale vedia! Pretože majú politické záujmy. Spôsobiť ľuďom chaos. Zaujíma ich, prečo ceny stúpajú, nikto neprotestuje. Ale sú takí hlúpi, že nevedia: sami si želajú viac. Jeden dôvod je ako ostatní ľudia: pretože majú nehnuteľnosti, autá a zásoby, atď. Prajú si: nikdy lacné. Rovnako ako včera v noci, keď dolár náhle padol, nikto nebol šťastný. Mnohí skôr smutne vzali doláre na predaj. Ale druhým dôvodom je ich hlúposť: myslia si, že lacná je dobrá, ale pre suseda! To znamená, že iní predávajú svoj majetok, prípadne ovocie a zeleninu, lacno, ale ak ho chcú predať sami, nepredávajú ho vôbec lacno. Je preto potrebné prijať otázku nákladnosti. Vedel však dôležité dôvody. Prvým logickým dôvodom je populačný rast. Aj keď sú niektoré zariadenia pevné: napríklad pevná plocha na severe Teheránu je pevná, nezvyšuje sa, ale s pribúdajúcim časom tam chce žiť čoraz viac ľudí. Prirodzene, dopyt stúpal a ceny stúpali. Každý to chápe a nikto nenamieta. Alebo devalvácia národnej meny nie je len tieto dva roky, ale prebehla aj počas celej histórie: Abbasid zmizol v Sanare a tridsať šáhov a dinárov atď. Od založenia dolára bol každý dolár jedným rialom, ale do 57 až ۷۵۰ rialov Potvrdenka Ale druhý dôvod je umelý, proti čomu ľudia protestujú: tomu sa hovorí nespravodlivosť. Je to ako brať astronomických ľudí, nakupovať a skladovať všetok dobrý tovar. Nezostane na zvyšok a ak zostane, bude to drahšie ako zvyčajne. Ale ak sú príjmy všetkých rovnaké, so zvyšovaním ceny každého produktu, zvyšuje sa aj zníženie ich výhod. Alebo nejaké dvojaké možnosti: ako chlieb a zbrane! (Nakúpte zbrane), práca a život (koróna), ktoré môžete minúť.
