نوشته های مشابه
♦️عملیات بیت المقدس هفت قسمت پنجم♦️روز ۶۷/۳/۲۲ بالاخره روز موعود فرا رسید
در این روز ساعت ۸ صبح به چادر فرماندهی گروهان رفتیم و طی یک جلسه با جزئیات عملیات آشنا شدیم . در این جلسه در خصوص
وظایف دسته ها و نیروها و همچنین نحوه حرکت و سازماندهی صحبت و هماهنگ شد
این جلسه تا ساعت ۱۰/۳۰ دقیقه طول کشید و قرار شد تا ساعت ۱۳ همه آماده حرکت شویم
سپس به چادرها برگشته و تصمیمات را به نیروها ابلاغ کردیم و قرار شد که وسایل جمع آوری گردد.♦️
بعداز نماز ظهر و عصر و صرف ناهار تمامی وسایل شخصی جمع و جور گردید و داخل کیسه های انفرادی قرار گرفت و کیسه ها را هم تحویل تعاون گردان دادیم . کارهای جمع آوری وسایل شخصی و تحویل آن تا حدود ساعت ۱۷ طول کشید و ساعت ۱۷/۳۰ دقیقه آماده شدیم جهت حرکت به منطقه عملیات .
پس جمع شدن گردان در زمین صبح گاه گردان برادر صالحی فرماندهی گردان برای نیروها سخنرانی نمود و سپس کادر گردان یکی یکی جهت آشنایی کل نیروها معرفی
شدند . سپس موقع خداحافظی و طلب حلالیت که به صورت یک رسم در قبل از عملیاتها در آمده بود رسید ♦️
کل نیروها یکی یکی هم دیگر را در آغوش گرفته و از یک دیگر طلب حلالیت و خداحافظی می‌نمودند .فردای آنروز همین موقع بسیاری از این بزرگ مردان دیگر در زمین خاکی جایی نداشتند و لب تشنه به دیدار معبود می‌رفتند و عجب وداعی بود این وداع دیگر وقت رفتن بود . پس از وداع و خداحافظی نیروها سوار اتوبوس‌ها شدند و تا مقدار از راه را با اتوبوس رفته و سپس با تویوتا ها به خط مقدم که در کانال ادب بود از طریق جاده شهید صفوی عزیمت نمودیم ♦️
وقتی به خط رسیدیم هوا تقریبا تاریک شده بود پس از بجا آوردن نماز مغرب و عشاء شام توزیع گردید و پس‌از صرف شام داخل سنگر های موجود در منطقه منتظر دستور حرکت ماندیم .♦️ پایان قسمت پنجم ♦️
[۶/۱۳، ۱۱:۳۶ بعدازظهر] محمدحداد: به نام خدا
♦️عملیات بیت‌المقدس هفت قسمت ششم♦️
بالاخره ساعت ۲۲/۳۰ دقیقه فرمان شروع عملیات صادر شد البته در محوری که قرار بود گردان مالک عمل کند ابتدا گردان حبیب خط را شکسته و بعداز پاکسازی گردان مالک سوار بر خشایار ها و نفربر های زرهی خود را به گردان حبیب که خط شکن بود رسانده و با پشتیبانی تانکها به عمق موضع دشمن حمله می‌کردند و آنرا به تصرف خود در می آوردند ♦️
وقتی درگیری گردان‌های خط شکن شروع شد دل تو دل نیروها نبود و هر لحظه آماده فرمان حرکت بودند و از طرفی با شروع حجم آتش
دشمن روی مواضع خودی هر لحظه بیشتر می‌شد تا اینکه بالاخره فرمان حرکت صادر شد ♦️
نیروهای گردان مالک اشتر سوار برنفربرهای زرهی و خشایارها حرکت کردند . صدای انفجار گلوله های توپ و خمپاره و غیره در اطراف نفربرهای در طول مسیر هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شد تا حدی که احساس میکردیم گلوله بعدی درون نفربر فرود میاید
که بحمداله چنین نشد ♦️
بعداز رسیدن به نقطه رهایی گردان خشایارها از حرکت باز ایستادن و فرمان پیاده شدن نیروها صادر گردید . البته نقطه ای که پیاده شده بودیم لحظاتی قبل تازه به تصرف رزمندگان درآمده بود و منطقه هنوز پاکسازی نگردیده بود . به همین سبب به کل نیروها تذکر داده شد که حواس خود را جمع کنند .
پس از پیاده شدن گردان خیلی سریع بصورت ستون آماده حرکت و ادامه عملیات گردید ♦️
در همین موقع بود که یک سرباز عراقی از شلوغی منطقه استفاده نمود و خود را به فاصله ۲ یا ۳ نفر پشت سرمن داخل ستون رساند که با هوشیاری نیروهای خودی به درک واصل گردید♦️
گردان حرکت خود را آغاز نمود وطبق برنامه
و تمرینات و مانور های قبلی پس از تصرف مناطق جدید با استفاده از تیم های ۳ نفره که تشکیل داده بودیم نسبت به پاکسازی اطراف ستون در حال حرکت و سنگرهای موجود اقدام میکردیم ستون در حال حرکت بود که سپیده را مشاهده نمودیم نماز صبح را در حال حرکت ودر ستون خواندیم دیگ هوا داشت روشن می‌شد که به پشت خاکریزهای دژ شرقی کانال ماهی رسیده بودیم و ابتدا دستور داده شد که در همان منطقه خط پدافندی تشکیل دهیم ♦️
پایان قسمت ششم
