نوشته های مشابه
سینمای مسخره
مسخره باز ها، امروزه به سینمای ایران حمله کرده اند: فرهنگ تمسخر اسلام ناب محمدی، جان مایه سینمای ایران شده است. این اسطوره های مسخرگی و سیاهنمایی، برای بقا خود از دست سید محمد بهشتی هم جایزه می گیرند! وی به ادعای خودش نگذاشته سیمرغ ها، به انحراف بروند و جایزه به کسی بدهند که: حمایت یا تعریفی از انقلاب داشته باشد، یا هواداری حزب الله بکند. از خبرنگاران ضد انقلاب حمایت و با اهدا جوایز و امکانات و وجوه نقد، قدر دانی و از خبرنگاران متعهد به عنوان سیاسی بودن! امتناع می کنند. معلوم نیست جشنواره ای که دقیقا سیاسی است، و کوچکترین خط غیرخودی را از بین می برد، چطور ادعا می کند سیاسی نیست، و خبرنگاران سیاسی نباید انتخاب شوند؟ جشنواره فیلم فجر در سالهای متمادی به کسانی میدان داده که: بتوانند بیشترین ایراد را از انقلاب اسلامی بگیرند، یا در واقع پیشقراول شکستن خط قرمز ها باشند. در کشور ثروتمندی با امکانات تاریخی، سوابق علمی و فرهنگی درخشان، سینمای ما مانند مگسی است که: فقط بر روی گنداب ها و کثافت ها می نشیند. و فقط چهره فقر و محرومیت از ایران می بیند، و به نمایش می گذارد. حتی اگر لوکیشنی از ایران گیر نیاورد، بطور فانتزی ان را می سازد! اگر ایرانی فقیری پیدا نکرد، پاکستانی یا افغانها را ایرانی سازی می کند! و هرنوع ظلم و ستمی که طالبان، بر سر انها می اورد، به ایران نسبت می دهد. هرنوع کشتار و دستگیری که: اف بی آی انجام می دهد، به دستگاههای اطلاعاتی ایران می بندد. بالاترین دستمزدها را می گیرند تا بگویند: در ایران کار نیست و دستمزدی پرداخت نمی شود. حدود اسلامی را یکی یکی مسخره کرده، و برای هر کدام صدها فیلم می سازند. از قاتلان و سارقان بعنوان حقوق بشر دفاع می کنند، و دستگیر کنندگان و خونخواهان را؛ دشمن بشریت معرفی می کنند. جشن طلاق را تبلیغ و عزای عروسی را، به بدترین شکلی نمایش می دهند. جوسازی و پروگاندای انها آنقدر سنگین است، که مسئولین ارشاد جز لبخند زدن به آنها، و تشکر از این مسخرگی ها، کار دیگری نمی توانند بکنند. کافی است در جشنواره سینمایی فجر، اشاره ای به سردار سلیمانی شود! با انگ مذهبی و پول گرفته، او را چنان بر زمین می زنند که هرگز بلند نشود. در حالیکه خودشان از سازمان سیا و سازمانهای: جاسوسی فرهنگی دشمنان، میلیاردی پول می گیرند، و به آن افتخار هم می کنند. پولهای کثیف در سینمای ایران بخوبی شسته شده، طیب و طاهر و پاک و پاکیزه شده! و عنوان حمایت از محصولات فرهنگی می گیرد. جشنواره عماری هم اگر تشکیل می شود، باید چراغ خاموش برود، تا مبادا به تریج قبای انها برخورد کند. و بجای سیمرغ طلایی و نقره ای! دست کش های ننه عصمت را هدیه دهد. تا این خود تفریحی باشد برای مسخرگی انها. سینمای ایران یک قطره هم: حمیت دفاع از مرز بوم را ندارد، حتی سینمای جنگی طوری ساخته می شود که: همگی خود را در قبال هیتلر و آشویتس و: اتاق گاز های آنها احساس کنند. تا هنگامی که از سینما بیرون می آیند: بگویند ایران جای زندگی نیست، باید رفت فرانسه یا آلمان، که قدر هنر را بدانند. هیچگاه هیچ هنرمندی در این جشنواره ها، ارزو نکرده که جایزه اش را از رهبر یا امام زمان بگیرد. همه دوست دارند از دست های جنیفر لوپزبگیرند. اصغر فرهادی که سمبل این سینمای کوفت گرفته باشد، سید شهاب الدین حسینی هم، اسمش را به شهاب تغییر می دهد! الیس البح بقریب؟
Ridiculous myths
Ridiculers have attacked Iranian cinema today: the culture of mockery of pure Muhammadan Islam has become the lifeblood of Iranian cinema. These myths of ridicule and blackmail are also rewarded for their survival by Seyyed Mohammad Beheshti! According to him, he did not allow the Simorghs to deviate and give a reward to someone who: supports or defines the revolution, or is a supporter of Hezbollah. Supporting counter-revolutionary journalists and appreciating them by awarding prizes, facilities and cash, and committed journalists as political! They refuse. It is not clear how a festival that is exactly political, and destroys the smallest line of outsiders, claims to be non-political, and that political journalists should not be elected? For many years, the Fajr Film Festival has given a chance to those who can: take the biggest criticism of the Islamic Revolution, or in fact be at the forefront of breaking the red line. In a rich country with historical facilities, brilliant scientific and cultural records, our cinema is like a fly that: sits only on mud and dirt. And he only sees the face of poverty and deprivation from Iran, and shows it. Even if he does not get a location from Iran, he makes it fantastically! If he does not find a poor Iranian, he will make Pakistanis or Afghans Iranian! And he attributes to Iran any oppression that the Taliban inflicts on them. Any killings and arrests by the FBI are confined to Iran’s intelligence services. They get the highest wages to say: there is no work in Iran and no wages are paid. They make fun of Islamic boundaries one by one, and make hundreds of films for each. They defend murderers and thieves as human rights, and arrestees and bloodthirsty; Introduce the enemy of humanity. They promote divorce and wedding mourning in the worst possible way. Their espionage and propaganda is so heavy that the guidance officials can do nothing but smile at them and thank them for their ridicule. It is enough to mention Sardar Soleimani in Fajr Film Festival! With religious stigma and money, he is beaten to the ground so that he never gets up. While they themselves take billions of dollars from the CIA and the organizations: cultural espionage of the enemies, and they are proud of it. Dirty money in Iranian cinema is well laundered, clean and tidy! And is entitled to support cultural products. If the Amari Festival is held, the lights should be turned off, so as not to hit the triangles of their robes. And instead of golden and silver Simorgh! Gift grandmother’s gloves as a gift. To make it fun for them to make fun of. Iranian cinema is not a drop: it does not have the protection of defending the border of Boom, even war cinema is made in such a way that: everyone feels towards Hitler and Auschwitz and their gas chambers. Until they come out of the cinema: to say that Iran is not a place to live, they should go to France or Germany, to appreciate art. No artist in these festivals has ever wished to receive his award from the leader or Imam of the time. Everyone likes to get their hands on Jennifer Lopez. Asghar Farhadi, who has taken the symbol of this Kuft cinema, Seyyed Shahabuddin Hosseini also changes his name to Shahab! Alice in the near future?
أساطیر سخیفه
هاجم الساخرون السینما الإیرانیه الیوم: أصبحت ثقافه الاستهزاء بالإسلام المحمدی النقی شریان الحیاه للسینما الإیرانیه. کما یکافأ سید محمد بهشتی على هذه الخرافات عن السخریه والابتزاز على بقائهم! وبحسب قوله ، فهو لم یسمح لعائله سیمرغ بالانحراف وإعطاء مکافأه لمن: یدعم الثوره أو یعرّفها ، أو من مؤیدی حزب الله. دعم الصحفیین المعادین للثوره وتقدیرهم من خلال منح جوائز وتسهیلات وأموال ، وصحفیین ملتزمین کصحفیین سیاسیین! یرفضون. لیس من الواضح کیف أن المهرجان سیاسی تمامًا ، ویدمر أصغر مجموعه من الخارجیین ، ویدعی أنه غیر سیاسی ، وأنه لا ینبغی انتخاب الصحفیین السیاسیین؟ لسنوات عدیده ، أعطى مهرجان فجر السینمائی فرصه لأولئک الذین یمکنهم: تحقیق أقصى استفاده من الثوره الإسلامیه ، أو فی الواقع أن یکونوا فی طلیعه من کسر الخط الأحمر. فی بلد غنی بالمرافق التاریخیه ، وسجلات علمیه وثقافیه رائعه ، تشبه السینما لدینا ذبابه: تجلس فقط على الوحل والتراب. ولا یرى إلا وجه الفقر والحرمان من إیران ، ویظهر ذلک. حتى لو لم یحصل على موقع من إیران ، فهو یجعله خیالی! إذا لم یجد إیرانیاً فقیراً سیجعل الباکستانیین أو الأفغان إیرانیین! وینسب إلى إیران أی اضطهاد تمارسه علیها طالبان. تقتصر عملیات القتل والاعتقالات التی یرتکبها مکتب التحقیقات الفیدرالی على أجهزه المخابرات الإیرانیه. إنهم یحصلون على أعلى الأجور لیقولوا: لا یوجد عمل فی إیران ولا یتم دفع أجورهم. إنهم یسخرون من الحدود الإسلامیه واحده تلو الأخرى ، ویصنعون مئات الأفلام لکل منها. یدافعون عن القتله واللصوص باعتبارهم من حقوق الإنسان وعن المعتقلین والمتعطشین للدماء. قدم عدو الإنسانیه. إنهم یروجون للطلاق والحداد على الزواج بأسوأ طریقه ممکنه. إن تجسسهم ودعیتهم ثقیله لدرجه أن مسؤولی التوجیه لا یستطیعون فعل شیء سوى الابتسام لهم وشکرهم على سخریههم. یکفی ذکر سردار سلیمانی فی مهرجان فجر السینمائی! بوصمه العار الدینیه والمال ، یُضرب على الأرض حتى لا ینهض أبدًا. بینما هم أنفسهم یأخذون ملیارات الدولارات من وکاله المخابرات المرکزیه والمنظمات: التجسس الثقافی للأعداء ، وهم فخورون بذلک. الأموال القذره فی السینما الإیرانیه مغسوله جیدا ونظیفه ومرتبه! ویحق له دعم المنتجات الثقافیه. فی حاله إقامه مهرجان العماری ، یجب إطفاء الأنوار حتى لا تضرب مثلثات الجلباب. وبدلا من الذهب والفضه Simorgh! هدیه قفازات الجده کهدیه. لجعلها ممتعه لهم أن یسخروا منها. السینما الإیرانیه لیست هبوطا: فهی لا تتمتع بحمایه الدفاع عن حدود بوم ، حتى دور السینما الحربیه تصنع بطریقه تجعل: الجمیع یشعر ضد هتلر وأوشفیتز وغرف الغاز الخاصه بهم. حتى یخرجوا من السینما: لیقولوا إن إیران لیست مکانًا للعیش ، یجب أن یذهبوا إلى فرنسا أو ألمانیا ، لتقدیر الفن. لم یرغب أی فنان فی هذه المهرجانات فی الحصول على جائزته من زعیم أو إمام العصر. یحب الجمیع وضع أیدیهم على جینیفر لوبیز. أصغر فرهادی رمز سینما الکفته وسید شهاب الدین حسینی سیغیران اسمه إلى شهاب! ألیس فی المستقبل القریب؟
Mythes ridicules
Les ridicules ont attaqué le cinéma iranien aujourd’hui: la culture de la moquerie du pur islam muhammadien est devenue la pierre angulaire du cinéma iranien. Ces mythes du ridicule et du chantage sont également récompensés pour leur survie par Seyyed Mohammad Beheshti! Selon lui, il n’a pas permis aux Simorgh de s’écarter et de donner une récompense à quelqu’un qui: soutient ou définit la révolution, ou est un partisan du Hezbollah. Soutenir les journalistes contre-révolutionnaires et les apprécier en leur décernant des prix, des installations et de l’argent, et des journalistes engagés comme politiques! Ils refusent. On ne sait pas comment un festival qui est exactement politique, et détruit la plus petite lignée d’étrangers, prétend être apolitique et que les journalistes politiques ne devraient pas être élus? Pendant de nombreuses années, le Festival du film Fajr a donné une chance à ceux qui le peuvent: tirer le meilleur parti de la révolution islamique, ou en fait être à l’avant-garde de la rupture de la ligne rouge. Dans un pays riche avec des installations historiques, des archives scientifiques et culturelles brillantes, notre cinéma est comme une mouche qui: ne repose que sur la boue et la saleté. Et il ne voit que le visage de la pauvreté et de la privation de l’Iran, et le montre. Même s’il n’obtient pas un emplacement d’Iran, il le fait à merveille! S’il ne trouve pas un pauvre Iranien, il fera des Pakistanais ou des Afghans des Iraniens! Et il attribue à l’Iran toute oppression que les talibans leur inflige. Tous les meurtres et arrestations par le FBI sont limités aux services de renseignement iraniens. Ils obtiennent les salaires les plus élevés pour dire: il n’y a pas de travail en Iran et aucun salaire n’est payé. Ils se moquent une à une des frontières islamiques et réalisent des centaines de films pour chacun. Ils défendent les meurtriers et les voleurs en tant que droits de l’homme, et les personnes arrêtées et assoiffées de sang; Présentez l’ennemi de l’humanité. Ils encouragent le divorce et le deuil de mariage de la pire façon possible. Leur espionnage et leur propagande sont si lourds que les responsables de l’orientation ne peuvent rien faire d’autre que leur sourire et les remercier de leur ridicule. Il suffit de mentionner Sardar Soleimani au Festival du film Fajr! Avec la stigmatisation religieuse et l’argent, il est battu au sol pour ne jamais se lever. Alors qu’ils prennent eux-mêmes des milliards de dollars à la CIA et aux organisations: espionnage culturel des ennemis, et ils en sont fiers. L’argent sale dans le cinéma iranien est bien blanchi, propre et rangé! Et a le droit de soutenir les produits culturels. Si le Festival Amari a lieu, les lumières doivent être éteintes afin de ne pas toucher leur triangle tribal. Et au lieu de Simorgh d’or et d’argent! Offrez les gants de grand-mère en cadeau. Pour leur faire plaisir de se moquer. Le cinéma iranien n’est pas une goutte: il n’a pas la protection de défendre la frontière du Boom, même les cinémas de guerre sont faits de telle manière que: tout le monde se sent contre Hitler et Auschwitz et leurs chambres à gaz. Jusqu’à ce qu’ils sortent du cinéma: pour dire que l’Iran n’est pas un endroit où vivre, il faut aller en France ou en Allemagne, pour apprécier l’art. Aucun artiste de ces festivals n’a jamais souhaité recevoir son prix du chef ou de l’imam de l’époque. Tout le monde aime mettre la main sur Jennifer Lopez. Asghar Farhadi, qui a pris le symbole de ce cinéma Kuft, Seyyed Shahabuddin Hosseini change également son nom en Shahab! Alice dans un futur proche?
